گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵۷: خط ۵۹:
<span id='link218'><span>
<span id='link218'><span>
==آيات ۲۱ - ۲۸ سوره احقاف ==
==آيات ۲۱ - ۲۸ سوره احقاف ==
وَ اذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالاَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنى أَخَاف عَلَيْكمْ عَذَاب يَوْمٍ عَظِيمٍ(۲۱)
وَ اذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالاَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنى أَخَاف عَلَيْكمْ عَذَاب يَوْمٍ عَظِيمٍ(۲۱)
قَالُوا أَ جِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ ءَالهَِتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنت مِنَ الصدِقِينَ(۲۲)
قَالُوا أَ جِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ ءَالهَِتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنت مِنَ الصدِقِينَ(۲۲)
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكم مَّا أُرْسِلْت بِهِ وَ لَكِنى أَرَاشْ قَوْماً تجْهَلُونَ(۲۳)
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكم مَّا أُرْسِلْت بِهِ وَ لَكِنى أَرَاشْ قَوْماً تجْهَلُونَ(۲۳)
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّستَقْبِلَ أَوْدِيَتهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ ممْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا استَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ(۲۴)
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّستَقْبِلَ أَوْدِيَتهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ ممْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا استَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ(۲۴)
تُدَمِّرُ كلَّ شىْءِ بِأَمْرِ رَبهَا فَأَصبَحُوا لا يُرَى إِلا مَسكِنهُمْ كَذَلِك نجْزِى الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ(۲۵)
تُدَمِّرُ كلَّ شىْءِ بِأَمْرِ رَبهَا فَأَصبَحُوا لا يُرَى إِلا مَسكِنهُمْ كَذَلِك نجْزِى الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ(۲۵)
وَ لَقَدْ مَكَّنَّهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ سمْعاً وَ أَبْصراً وَ أَفْئِدَةً فَمَا أَغْنى عَنهُمْ سمْعُهُمْ وَ لا أَبْصرُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتهُم مِّن شىْءٍ إِذْ كانُوا يجْحَدُونَ بِئَايَتِ اللَّهِ وَ حَاقَ بهِم مَّا كانُوا بِهِ يَستهْزِءُونَ(۲۶)
وَ لَقَدْ مَكَّنَّهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ سمْعاً وَ أَبْصراً وَ أَفْئِدَةً فَمَا أَغْنى عَنهُمْ سمْعُهُمْ وَ لا أَبْصرُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتهُم مِّن شىْءٍ إِذْ كانُوا يجْحَدُونَ بِئَايَتِ اللَّهِ وَ حَاقَ بهِم مَّا كانُوا بِهِ يَستهْزِءُونَ(۲۶)
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكم مِّنَ الْقُرَى وَ صرَّفْنَا الاَيَتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(۲۷)
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكم مِّنَ الْقُرَى وَ صرَّفْنَا الاَيَتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(۲۷)
فَلَوْ لا نَصرَهُمُ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً ءَالهَِةَ بَلْ ضلُّوا عَنْهُمْ وَ ذَلِك إِفْكُهُمْ وَ مَا كانُوا يَفْترُونَ(۲۸)
فَلَوْ لا نَصرَهُمُ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً ءَالهَِةَ بَلْ ضلُّوا عَنْهُمْ وَ ذَلِك إِفْكُهُمْ وَ مَا كانُوا يَفْترُونَ(۲۸)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۰ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۷۷: خط ۷۹:
بيان آيات  
بيان آيات  
بعد از آنكه مردم را به دو قسمت تقسيم كرد، و رشته كلام به مساءله انذار كشيده شد، اينك در اين آيات به دو داستان اشاره مى كند: يكى از قوم عاد، و هلاكت ايشان و در ضمن اشاره به هلاكت قراى پيرامون مكه . و يكى هم از ايمان آوردن قومى از جن ، كه خداى تعالى به سوى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) متوجه شان كرد، و با شنيدن قرآن ايمان آوردند و براى انذار به سوى قوم خود برگشتند. و منظور از نقل اين دو داستان اين است كه هر كس بخواهد از سرگذشت آنان عبرت بگيرد، و آيات فوق تنها مربوط به داستان اول است .
بعد از آنكه مردم را به دو قسمت تقسيم كرد، و رشته كلام به مساءله انذار كشيده شد، اينك در اين آيات به دو داستان اشاره مى كند: يكى از قوم عاد، و هلاكت ايشان و در ضمن اشاره به هلاكت قراى پيرامون مكه . و يكى هم از ايمان آوردن قومى از جن ، كه خداى تعالى به سوى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) متوجه شان كرد، و با شنيدن قرآن ايمان آوردند و براى انذار به سوى قوم خود برگشتند. و منظور از نقل اين دو داستان اين است كه هر كس بخواهد از سرگذشت آنان عبرت بگيرد، و آيات فوق تنها مربوط به داستان اول است .
وَ اذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالاَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ...
وَ اذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالاَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ...
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۱ </center>
كلمه ((اخا عاد : برادر عاد(( به معناى هر كسى است كه از طرف پدر به اين قوم نسبت داشته باشد. و منظور از اين برادر، هود پيغمبر (عليه السلام ) است .
كلمه ((اخا عاد : برادر عاد(( به معناى هر كسى است كه از طرف پدر به اين قوم نسبت داشته باشد. و منظور از اين برادر، هود پيغمبر (عليه السلام ) است .
خط ۸۷: خط ۸۹:
((انى اخاف عليكم عذاب يوم عظيم (( - اين جمله دعوت انبياء را به توحيد تعليل مى كند؛ و ظاهرا مراد از روز عظيم روز عذاب انقراض ‍ باشد، نه روز قيامت ، به دليل اينكه به زودى مى فرمايد: ((فاتنا بما تعدنا : اگر راست مى گويى وعيدى كه به ما مى دهى بياور(( و نيز مى فرمايد: ((بل هو ما استعجلتم به : اين همان عذابى است كه در باره اش عجله مى كرديد((. و بقيه الفاظ آيه روشن است .
((انى اخاف عليكم عذاب يوم عظيم (( - اين جمله دعوت انبياء را به توحيد تعليل مى كند؛ و ظاهرا مراد از روز عظيم روز عذاب انقراض ‍ باشد، نه روز قيامت ، به دليل اينكه به زودى مى فرمايد: ((فاتنا بما تعدنا : اگر راست مى گويى وعيدى كه به ما مى دهى بياور(( و نيز مى فرمايد: ((بل هو ما استعجلتم به : اين همان عذابى است كه در باره اش عجله مى كرديد((. و بقيه الفاظ آيه روشن است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۲ </center>
قَالُوا أَ جِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ ءَالهَِتِنَا ...
قَالُوا أَ جِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ ءَالهَِتِنَا ...
اين جمله پاسخى است كه قومش در مقابل تهديد آن جناب داده اند. و در جمله ((لتافكنا عن الهتنا(( ((افك (( كه عبارت است از دروغ و افتراء، متضمن معناى صرف و منحرف كردن است (چون با حرف ((عن (( متعدى شده )، و در نتيجه چنين معنا مى دهد: آيا به سراغ ما آمده اى كه ما را به دروغ و افتراء از آلهه و خدايانمان منحرف كنى ؟
اين جمله پاسخى است كه قومش در مقابل تهديد آن جناب داده اند. و در جمله ((لتافكنا عن الهتنا(( ((افك (( كه عبارت است از دروغ و افتراء، متضمن معناى صرف و منحرف كردن است (چون با حرف ((عن (( متعدى شده )، و در نتيجه چنين معنا مى دهد: آيا به سراغ ما آمده اى كه ما را به دروغ و افتراء از آلهه و خدايانمان منحرف كنى ؟
((فاتنا بما تعدنا ان كنت من الصادقين (( - اينكه مى گويند آن عذابى را كه به ما وعده كرده اى بياور، مى خواهند بگويند تو از آوردن آن عاجز، و در تهديدت دروغگو، و در انذارت فريب كارى .
((فاتنا بما تعدنا ان كنت من الصادقين (( - اينكه مى گويند آن عذابى را كه به ما وعده كرده اى بياور، مى خواهند بگويند تو از آوردن آن عاجز، و در تهديدت دروغگو، و در انذارت فريب كارى .
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكم مَّا أُرْسِلْت بِهِ ...
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكم مَّا أُرْسِلْت بِهِ ...
اين قسمت پاسخ هود از گفتار ايشان و رد آن است . پس اينكه فرمود: ((انما العلم عند اللّه (( خواسته است علم به اينكه عذاب چه وقت نازل مى شود را منحصر در خداى تعالى كند، چون اين علم يكى از مصاديق علم به غيب است كه حقيقت آن را غير از خداى عزّوجلّ كسى نمى داند. و جمله مذكور اين اشاره را هم دارد كه هود (عليه السلام ) علم به اينكه آن عذاب چيست و چگونه است ؟ و چه وقت است ؟ ندارد و بدين جهت دنبال آن جمله گفت : ((و ابلغكم ما ارسلت به : من تنها آنچه را ماءمور به ابلاغ آنم به شما ابلاغ مى كنم (( يعنى از اين گذشته ديگر علمى به اينكه آن عذاب كه ماءمور شده ام شما را از آن بيم دهم چيست و چگونه و چه وقت است ؟ ندارم ، و قدرتى هم نسبت به آن ندارم .
اين قسمت پاسخ هود از گفتار ايشان و رد آن است . پس اينكه فرمود: ((انما العلم عند اللّه (( خواسته است علم به اينكه عذاب چه وقت نازل مى شود را منحصر در خداى تعالى كند، چون اين علم يكى از مصاديق علم به غيب است كه حقيقت آن را غير از خداى عزّوجلّ كسى نمى داند. و جمله مذكور اين اشاره را هم دارد كه هود (عليه السلام ) علم به اينكه آن عذاب چيست و چگونه است ؟ و چه وقت است ؟ ندارد و بدين جهت دنبال آن جمله گفت : ((و ابلغكم ما ارسلت به : من تنها آنچه را ماءمور به ابلاغ آنم به شما ابلاغ مى كنم (( يعنى از اين گذشته ديگر علمى به اينكه آن عذاب كه ماءمور شده ام شما را از آن بيم دهم چيست و چگونه و چه وقت است ؟ ندارم ، و قدرتى هم نسبت به آن ندارم .
((و لكنى اراكم قوما تجهلون (( - اين جمله ، اعراض از آن چيزى است كه گفتار قبلى بر آن دلالت داشت ، و مى فهماند كه او از ناحيه خود هيچ علمى ندارد، و معنايش اين است : درست است كه من علمى به آن عذاب كه در آمدنش عجله مى كنيد ندارم ، اما اين مقدار مى دانم كه شما مردمى جاهليد، و نفع و ضرر خود و خير و شرتان را تشخيص نمى دهيد، براى اينكه دعوت خدا را رد و آيات او را تكذيب مى كنيد، و عذابى را كه از آن تهديدتان مى كند استهزاء مى كنيد.
((و لكنى اراكم قوما تجهلون (( - اين جمله ، اعراض از آن چيزى است كه گفتار قبلى بر آن دلالت داشت ، و مى فهماند كه او از ناحيه خود هيچ علمى ندارد، و معنايش اين است : درست است كه من علمى به آن عذاب كه در آمدنش عجله مى كنيد ندارم ، اما اين مقدار مى دانم كه شما مردمى جاهليد، و نفع و ضرر خود و خير و شرتان را تشخيص نمى دهيد، براى اينكه دعوت خدا را رد و آيات او را تكذيب مى كنيد، و عذابى را كه از آن تهديدتان مى كند استهزاء مى كنيد.
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّستَقْبِلَ أَوْدِيَتهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ ممْطِرُنَا ...
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّستَقْبِلَ أَوْدِيَتهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ ممْطِرُنَا ...
اين آيه نشانه هاى نزول عذاب را كه در آغاز نزولش ظاهر مى شود شرح مى دهد.
اين آيه نشانه هاى نزول عذاب را كه در آغاز نزولش ظاهر مى شود شرح مى دهد.
و كلمه ((عارض (( به معناى ابرى است كه ناگهان بر كرانه افق پيدا گشته ، و به تدريج همه آسمان را مى پوشاند، و اين يكى از نشانه هاى آن عذاب است كه ضمير در ((راوه (( هم به آن برمى گردد، البته لفظ آن ابر، در آيه نيامده ، ليكن از سياق فهميده مى شود. و جمله ((مستقبل اوديتهم (( دومين صفت آن است . كلمه ((اوديه (( جمع ((وادى (( است . و معناى ((قالوا هذا عارض ممطرنا(( اين است كه وقتى آن ابر را مى بيند به يكديگر بشارت مى دهند كه اين ابرى است كه بر ما خواهد باريد، آرى چنين مى پندارند.
و كلمه ((عارض (( به معناى ابرى است كه ناگهان بر كرانه افق پيدا گشته ، و به تدريج همه آسمان را مى پوشاند، و اين يكى از نشانه هاى آن عذاب است كه ضمير در ((راوه (( هم به آن برمى گردد، البته لفظ آن ابر، در آيه نيامده ، ليكن از سياق فهميده مى شود. و جمله ((مستقبل اوديتهم (( دومين صفت آن است . كلمه ((اوديه (( جمع ((وادى (( است . و معناى ((قالوا هذا عارض ممطرنا(( اين است كه وقتى آن ابر را مى بيند به يكديگر بشارت مى دهند كه اين ابرى است كه بر ما خواهد باريد، آرى چنين مى پندارند.
خط ۹۹: خط ۱۰۱:
((بل هو ما استعجلتم به ريح فيها عذاب اليم (( - اين جمله رد كلام كفار است كه گفتند: ((هذا عارض ممطرنا(( كه از آن با كلمه ((بل (( اعراض نموده . ثانيا حقيقت حال را بيان مى كند. اما در اعراضش ‍ مى فرمايد كه اين همان عذابى است كه در باره اش عجله مى كرديد و مى گفتيد اگر راست مى گويى آن عذاب را بياور. و اما در بيان حقيقتش ‍ مى فرمايد اين ابر، بادى است كه در آن عذابى دردناكست .
((بل هو ما استعجلتم به ريح فيها عذاب اليم (( - اين جمله رد كلام كفار است كه گفتند: ((هذا عارض ممطرنا(( كه از آن با كلمه ((بل (( اعراض نموده . ثانيا حقيقت حال را بيان مى كند. اما در اعراضش ‍ مى فرمايد كه اين همان عذابى است كه در باره اش عجله مى كرديد و مى گفتيد اگر راست مى گويى آن عذاب را بياور. و اما در بيان حقيقتش ‍ مى فرمايد اين ابر، بادى است كه در آن عذابى دردناكست .
اين قسمت از كلام خداى تعالى گفتار خود خداى تعالى است . بعضى هم گفته اند گفتار هود پيغمبر (عليه السلام ) است .
اين قسمت از كلام خداى تعالى گفتار خود خداى تعالى است . بعضى هم گفته اند گفتار هود پيغمبر (عليه السلام ) است .
تُدَمِّرُ كلَّ شىْءِ بِأَمْرِ رَبهَا فَأَصبَحُوا لا يُرَى إِلا مَسكِنهُمْ كَذَلِك نجْزِى الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ...
تُدَمِّرُ كلَّ شىْءِ بِأَمْرِ رَبهَا فَأَصبَحُوا لا يُرَى إِلا مَسكِنهُمْ كَذَلِك نجْزِى الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ...
<span id='link220'><span>
<span id='link220'><span>
==عذاب قوم عاد و انقراض آنان ==
==عذاب قوم عاد و انقراض آنان ==
خط ۱۰۵: خط ۱۰۷:
كردن مى باشد، و هر چند هلاك كردن را نسبت به تمامى اشياء داده ، و فرموده اين عذاب هر چيزى را هلاك مى كند، ليكن سياق آن را مختص ‍ به مثل انسان و جنبندگان و اموال مى سازد. پس معنايش اين مى شود كه : باد مذكور، بادى است كه هر چيزى را كه در سر راهش واقع شده باشد هلاك مى كند، چه انسان ، چه جنبندگان و چه اموال .
كردن مى باشد، و هر چند هلاك كردن را نسبت به تمامى اشياء داده ، و فرموده اين عذاب هر چيزى را هلاك مى كند، ليكن سياق آن را مختص ‍ به مثل انسان و جنبندگان و اموال مى سازد. پس معنايش اين مى شود كه : باد مذكور، بادى است كه هر چيزى را كه در سر راهش واقع شده باشد هلاك مى كند، چه انسان ، چه جنبندگان و چه اموال .
((فاصبحوا لا يرى الا مساكنهم (( - اين جمله نتيجه نزول عذاب را بيان مى كند. و جمله ((كذلك نجزى القوم المجرمين (( ضابطه اى كلى در مجازات مجرمين به دست مى دهد، و كلى اين ضابطه را به يك فرد كه آيه مشتمل بر آن بود تشبيه مى كند؛ البته اين تشبيه تنها از نظر شدت مجازات است ، مى خواهد بفرمايد سنت ما در جزاء دادن به مجرمين ، به آن گونه كه در اين داستان ديديد شديد است . پس جمله مورد بحث نظير آيه ((و كذلك اخذ ربك اذا اخذ القرى و هى ظالمه ان اخذه اليم شديد(( است .
((فاصبحوا لا يرى الا مساكنهم (( - اين جمله نتيجه نزول عذاب را بيان مى كند. و جمله ((كذلك نجزى القوم المجرمين (( ضابطه اى كلى در مجازات مجرمين به دست مى دهد، و كلى اين ضابطه را به يك فرد كه آيه مشتمل بر آن بود تشبيه مى كند؛ البته اين تشبيه تنها از نظر شدت مجازات است ، مى خواهد بفرمايد سنت ما در جزاء دادن به مجرمين ، به آن گونه كه در اين داستان ديديد شديد است . پس جمله مورد بحث نظير آيه ((و كذلك اخذ ربك اذا اخذ القرى و هى ظالمه ان اخذه اليم شديد(( است .
وَ لَقَدْ مَكَّنَّهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّكُمْ فِيهِ ...
وَ لَقَدْ مَكَّنَّهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّكُمْ فِيهِ ...
اين جمله كفار مكه را با نتيجه گيرى از داستان فوق نصيحت مى كند.
اين جمله كفار مكه را با نتيجه گيرى از داستان فوق نصيحت مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۴ </center>
خط ۱۱۹: خط ۱۲۱:
در آياتى كه تعبيرى چون ((سمعا و ابصارا و افئده (( آمده ، گفتيم اين كه كلمه سمع را مفرد آورده ، با اينكه مراد از آن جمع است ، بدين جهت است كه كلمه ((سمع (( مصدر است ، بخلاف ((بصر(( كه به معناى چشم است ، نه به معناى ديدن . و قاعده كلى چنين است كه مصدر در جمع و مفرد، مفرد مى آيد، مانند: ضيف و قربان و جنب ، كه در آيات زير مفرد آمده ، با اينكه منظور جمع است ((ضيف ابراهيم المكرمين (( ((اذ قربا قربانا(( ((و ان كنتم جنبا((.
در آياتى كه تعبيرى چون ((سمعا و ابصارا و افئده (( آمده ، گفتيم اين كه كلمه سمع را مفرد آورده ، با اينكه مراد از آن جمع است ، بدين جهت است كه كلمه ((سمع (( مصدر است ، بخلاف ((بصر(( كه به معناى چشم است ، نه به معناى ديدن . و قاعده كلى چنين است كه مصدر در جمع و مفرد، مفرد مى آيد، مانند: ضيف و قربان و جنب ، كه در آيات زير مفرد آمده ، با اينكه منظور جمع است ((ضيف ابراهيم المكرمين (( ((اذ قربا قربانا(( ((و ان كنتم جنبا((.
و جمله ((و حاق بهم ما كانوا به يستهزون (( عطف است بر جمله ((ما اغنى عنكم ...((.
و جمله ((و حاق بهم ما كانوا به يستهزون (( عطف است بر جمله ((ما اغنى عنكم ...((.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكم مِّنَ الْقُرَى
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكم مِّنَ الْقُرَى
اين آيه به منظور انذار و بيم رساندن ، هلاكت اقوام گذشته را تذكر مى دهد، و نتيجه گيرى از جمله ((و لقد مكناهم ...((است . پس مى توان گفت عطف بر همان جمله است ، نه بر جمله ((و اذكر اخا((. سياق هم همين را مى رساند.
اين آيه به منظور انذار و بيم رساندن ، هلاكت اقوام گذشته را تذكر مى دهد، و نتيجه گيرى از جمله ((و لقد مكناهم ...((است . پس مى توان گفت عطف بر همان جمله است ، نه بر جمله ((و اذكر اخا((. سياق هم همين را مى رساند.
((و صرفنا الايات لعلهم يرجعون (( - يعنى ما آيات را مختلف كرديم : يا معجزاتى بود كه با آنها انبياء را تاءييد نموديم و يا به صورت وحى بود كه بر آنان نازل مى كرديم ، و يا نعمتهايى كه با آنها ايشان را رزق داديم تا به وسيله آن آيات متذكر شوند، و يا عذابهايى بود كه امت هاى انبياء را بدان مبتلا نموديم تا توبه كنند، و از ظلم خود برگردند و دست از پرستش غير خداى سبحان برداشته به عبادت خدا بپردازند.
((و صرفنا الايات لعلهم يرجعون (( - يعنى ما آيات را مختلف كرديم : يا معجزاتى بود كه با آنها انبياء را تاءييد نموديم و يا به صورت وحى بود كه بر آنان نازل مى كرديم ، و يا نعمتهايى كه با آنها ايشان را رزق داديم تا به وسيله آن آيات متذكر شوند، و يا عذابهايى بود كه امت هاى انبياء را بدان مبتلا نموديم تا توبه كنند، و از ظلم خود برگردند و دست از پرستش غير خداى سبحان برداشته به عبادت خدا بپردازند.
و ضمير در جمله ((لعلهم يرجعون (( به قرى برمى گردد، و مراد از قرى ، اهل قرى است .
و ضمير در جمله ((لعلهم يرجعون (( به قرى برمى گردد، و مراد از قرى ، اهل قرى است .
فَلَوْ لا نَصرَهُمُ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً ءَالهَِةَ ...
فَلَوْ لا نَصرَهُمُ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً ءَالهَِةَ ...
از ظاهر سياق برمى آيد كه كلمه ((الهه (( مفعول دوم ((اتخذوا(( و مفعول اول آن ضميرى باشد كه به موصول ((الذين (( برمى گردد. و كلمه ((قربان (( به معناى هر چيزى است كه به وسيله آن تقرب جسته مى شود.
از ظاهر سياق برمى آيد كه كلمه ((الهه (( مفعول دوم ((اتخذوا(( و مفعول اول آن ضميرى باشد كه به موصول ((الذين (( برمى گردد. و كلمه ((قربان (( به معناى هر چيزى است كه به وسيله آن تقرب جسته مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۲۶ </center>
خط ۱۳۱: خط ۱۳۳:
و ممكن هم هست كلام را به صورتى معنا كرد كه نه احتياج به تقدير مضاف داشته باشد، و نه مجازى ارتكاب شود، به اين منظور كلمه ((ذلك (( را اشاره مى گيريم به هلاك كردن مشركين بعد از تصريف آيات ، و ضلالت يافتن آلهه بعد از هلاكت آنان كه در اين صورت معنا چنين مى شود: ((اين كه گفتيم عاقبت مشركين به جرم افتراء به كجا انجاميد، درست حقيقت همان پندارى است كه در باره آلهه خود داشتند كه آلهه شفاعتشان را مى كند، و به خدا نزديكشان مى سازد(( و همانطور كه گفتيم زمينه كلام تهكم و طعنه زدن است .
و ممكن هم هست كلام را به صورتى معنا كرد كه نه احتياج به تقدير مضاف داشته باشد، و نه مجازى ارتكاب شود، به اين منظور كلمه ((ذلك (( را اشاره مى گيريم به هلاك كردن مشركين بعد از تصريف آيات ، و ضلالت يافتن آلهه بعد از هلاكت آنان كه در اين صورت معنا چنين مى شود: ((اين كه گفتيم عاقبت مشركين به جرم افتراء به كجا انجاميد، درست حقيقت همان پندارى است كه در باره آلهه خود داشتند كه آلهه شفاعتشان را مى كند، و به خدا نزديكشان مى سازد(( و همانطور كه گفتيم زمينه كلام تهكم و طعنه زدن است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش