گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
«'''هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ'''»:
«'''هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ'''»:


در صحاح مى گويد: نسخ كتاب و انتساخ و استنساخ آن به يك معنا است . و كلمه ((نسخه (( اسمى است براى استنساخ شده از كتاب . و راغب مى گويد: كلمه ((نسخ (( به معناى از بين بردن چيزى است به وسيله چيزى كه دنبال آن قرار دارد، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايه اى كه دنبالش مى آيد، و از بين رفتن جوانى به وسيله پيرى ، كه به دنبالش مى آيد. تا آنجا كه مى گويد: و نسخ كتاب عبارت از آن است كه صورت آن كتاب را به كتابى ديگر منتقل سازى ، به طورى كه مستلزم از بين رفتن صورت اول نباشد، بلكه صورتى مثل آن در ماده اى ديگر پديد آرى ، مانند نقش كردن خطوط يك مهر در موم هاى متعدد. و استنساخ به معناى پيشى گرفتن در نسخ چيزى است .
در صحاح مى گويد: نسخ كتاب و انتساخ و استنساخ آن، به يك معنا است. و كلمه «نسخه»، اسمى است براى استنساخ شده از كتاب. و راغب مى گويد: كلمه «نسخ»، به معناى از بين بردن چيزى است به وسيله چيزى كه دنبال آن قرار دارد. مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايه اى كه دنبالش مى آيد، و از بين رفتن جوانى به وسيله پيرى، كه به دنبالش مى آيد. تا آن جا كه مى گويد: و نسخ كتاب، عبارت از آن است كه: صورت آن كتاب را به كتابى ديگر منتقل سازى، به طورى كه مستلزم از بين رفتن صورت اول نباشد، بلكه صورتى مثل آن در ماده اى ديگر پديد آرى. مانند نقش كردن خطوط يك مُهر در موم هاى متعدد. و استنساخ به معناى پيشى گرفتن در نسخ چيزى است.


و مقتضاى آنچه وى نقل كرده اين است كه مفعول فعل استنساخ در عبارت : ((من كتاب را استنساخ كردم (( كتاب اصلى باشد، كه از آن نسخه بردارى كرده ايم ، و لازمه اين معنا در آيه مورد بحث كه مى فرمايد: ((انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون (( اين است كه اعمال ما نسخه اصلى باشد، و از آنها نسخه بردارند. و يا به عبارتى ديگر: اعمال در اصل كتابى باشد و از آن كتاب نقل شود.
و مقتضاى آنچه وى نقل كرده، اين است كه مفعول فعل استنساخ در عبارت: «من كتاب را استنساخ كردم»، كتاب اصلى باشد، كه از آن نسخه بردارى كرده ايم، و لازمۀ اين معنا در آيه مورد بحث كه مى فرمايد: «إنّا كُنّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُم تَعمَلُون»، اين است كه اعمال ما نسخۀ اصلى باشد، و از آن ها نسخه بردارند. و يا به عبارتى ديگر: اعمال در اصل كتابى باشد و از آن كتاب نقل شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۷۱ </center>
و اگر مراد از اين عبارت اين بوده باشد كه بخواهد بفرمايد: اعمال خارجى كه قائم به انسان است ، از راه كتابت ضبط مى شود، بايد مى فرمود: ((انا كنا نكتب ما كنتم تعملون (( يعنى ما همواره آنچه مى كنيد مى نويسيم ؛ چون در اين صورت هيچ نكته اى ايجاب نمى كند كه اعمال را كتاب و نسخه اصلى فرض كنيم ، تا نامه اعمال از آن كتاب استنساخ شود. و اگر كسى بگويد كلمه ((يستنسخ (( به معناى ((يستكتب (( است ، همچنان كه بعضى گفته اند، جوابش اين است كه هيچ دليلى بر اين معنا نداريم .
و اگر مراد از اين عبارت اين بوده باشد كه بخواهد بفرمايد: اعمال خارجى كه قائم به انسان است، از راه كتابت ضبط مى شود، بايد مى فرمود: «إنّا كُنّا نَكتُبُ مَا كُنتُم تَعمَلُون. يعنى: ما همواره آنچه مى كنيد مى نويسيم». چون در اين صورت هيچ نكته اى ايجاب نمى كند كه اعمال را كتاب و نسخه اصلى فرض كنيم، تا نامۀ اعمال از آن كتاب استنساخ شود. و اگر كسى بگويد كلمۀ «يَستَنسِخُ»، به معناى «يستكتب» است، همچنان كه بعضى گفته اند، جوابش اين است كه هيچ دليلى بر اين معنا نداريم.


معنا و تفسير آيه : ((هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون (( وتوضيحى درباره كتابت اعمال
==توضیحی پیرامون کتابت اعمال و معنای آيه: «إنّا كُنّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُم تَعمَلُون»==


و لازمه اين كه گفتيم - بنا بر نقل راغب - بايد اعمال ، خود كتابى باشد تا از آن استنساخ كنند، اين است كه مراد از جمله ((ما كنتم تعملون (( اعمال خارجى انسانها باشد، بدين جهت كه در لوح محفوظ است (چون هر حادثه اى ، و از آن جمله اعمال انسانها هم يكى از آن حوادث است ، قبل از حدوثش در لوح محفوظ نوشته شده )، در نتيجه استنساخ اعمال عبارت مى شود از نسخه بردارى آن ، و مقدمات و حوادث و عواملى كه در آن اعمال دخيل بوده ، از كتاب لوح محفوظ. و بنابر اين ، نامه اعمال در عين اينكه نامه اعمال است ، جزئى از لوح محفوظ نيز هست ، چون از آنجا نسخه بردارى شده ، آن وقت معناى اينكه مى گوييم ملائكه اعمال را مى نويسند اين مى شود كه ملائكه آنچه را كه از لوح محفوظ نزد خود دارند، با اعمال بندگان مقابله و تطبيق مى كنند.
و لازمه اين كه گفتيم - بنابر نقل راغب - بايد اعمال، خود كتابى باشد تا از آن استنساخ كنند، اين است كه: مراد از جملۀ «مَا كُنتُم تَعمَلُون»، اعمال خارجى انسان ها باشد، بدين جهت كه در لوح محفوظ است. (چون هر حادثه اى، و از آن جمله اعمال انسان ها هم، يكى از آن حوادث است، قبل از حدوثش در لوح محفوظ نوشته شده). در نتيجه، «استنساخ اعمال» عبارت مى شود از: نسخه بردارى آن، و مقدمات و حوادث و عواملى كه در آن اعمال دخيل بوده، از كتاب لوح محفوظ. و بنابراين، نامۀ اعمال در عين اين كه نامۀ اعمال است، جزئى از لوح محفوظ نيز هست. چون از آن جا نسخه بردارى شده، آن وقت معناى اين كه مى گوييم ملائكه اعمال را مى نويسند، اين مى شود كه ملائكه آنچه را كه از لوح محفوظ نزد خود دارند، با اعمال بندگان مقابله و تطبيق مى كنند.


و اين همان معنايى است كه در روايات از طرق شيعه از امام صادق (عليه السلام ) و از طرق اهل سنت از ابن عباس نيز نقل شده كه به زودى - ان شاء اللّه - در بحث روايتى آينده از نظر خواننده عزيز خواهد گذشت .
و اين همان معنايى است كه در روايات، از طرق شيعه، از امام صادق «عليه السلام» و از طرق اهل سنّت، از ابن عباس نيز نقل شده كه به زودى - إن شاء اللّه - در بحث روايتى آينده، از نظر خواننده عزيز خواهد گذشت.


و بنابر اين توجيه ، جمله ((هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق (( جزو كلام خداى تعالى است ، نه كلام ملائكه . و خطابى است كه خداى تعالى در روز جمع ، يعنى روز قيامت ، به اهل جمع مى كند، و امروز آن را در قرآن براى ما حكايت كرده ، در نتيجه معنايش اين مى شود: ((يقال لهم هذا كتابنا...((، يعنى آن روز به ايشان گفته مى شود اين كتاب ما است كه عليه شما چنين و چنان مى گويد.
و بنابراين توجيه، جملۀ «هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقّ»، جزو كلام خداى تعالى است، نه كلام ملائكه. و خطابى است كه خداى تعالى در روز جمع، يعنى روز قيامت، به اهل جمع مى كند، و امروز، آن را در قرآن براى ما حكايت كرده. در نتيجه معنايش اين مى شود: «يُقَالُ لَهُم هَذَا كِتَابُنَا...». يعنى آن روز به ايشان گفته مى شود: اين كتاب ما است كه عليه شما چنين و چنان مى گويد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۷۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۷۲ </center>
و اشاره با كلمه ((هذا(( - به طورى كه از سياق برمى آيد - اشاره به نامه اعمال است ، كه بنا بر توجيه ما در عين حال اشاره به لوح محفوظ نيز هست ، و اگر كتاب را بر ضمير خداى تعالى اضافه كرد، و فرمود ((اين كتاب ما است (( از اين نظر بوده كه نامه اعمال به امر خداى تعالى نوشته مى شود، و چون گفتيم نامه اعمال لوح محفوظ نيز هست ، به عنوان احترام آن را كتاب ما خوانده . و معناى جمله ((ينطق عليكم بالحق (( اين است كه كتاب ما شهادت مى دهد بر آنچه كه كرده ايد، و دلالت مى كند بر آن ، دلالتى روشن و تواءم با حق .
و اشاره با كلمه «هذا» - به طورى كه از سياق بر مى آيد - اشاره به نامۀ اعمال است، كه بنابر توجيه ما، در عين حال اشاره به لوح محفوظ نيز هست. و اگر كتاب را بر ضمير خداى تعالى اضافه كرد، و فرمود: «اين كتاب ما است»، از اين نظر بوده كه نامۀ اعمال به امر خداى تعالى نوشته مى شود، و چون گفتيم نامۀ اعمال، لوح محفوظ نيز هست، به عنوان احترام آن را كتاب ما خوانده. و معناى جمله «يَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقّ»، اين است كه كتاب ما شهادت مى دهد بر آنچه كه كرده ايد، و دلالت مى كند بر آن، دلالتى روشن و توأم با حق.


و جمله ((انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون (( تعليل مى كند كه چگونه كتاب عليه ايشان به حق نطق مى كند، و معنايش اين است كه : چون كتاب ما دلالت مى كند بر عمل شما، دلالتى بر حق ، و بدون اينكه از آن تخلف كند، چون كتاب ما لوح محفوظ است كه بر تمامى جهات واقعى اعمال شما احاطه دارد.
و جمله «إنّا كُنّا نَستَنسِخُ مَا كُنتُم تَعمَلُون»، تعليل مى كند كه چگونه كتاب عليه ايشان به حق نطق مى كند، و معنايش اين است كه: چون كتاب ما دلالت مى كند بر عمل شما، دلالتى بر حق، و بدون اين كه از آن تخلّف كند، چون كتاب ما لوح محفوظ است كه بر تمامى جهات واقعى اعمال شما احاطه دارد.


و اگر نامه اعمال خلائق را طورى به ايشان نشان ندهد كه ديگر جاى شكى و راه تكذيبى باقى نگذارد، ممكن است شهادت آن را تكذيب كنند، و بگويند كتاب شما غلط نوشته ، ما چنين و چنان نكرده ايم ، به همين جهت مى فرمايد كتاب ما به حق گواهى مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تودلو ان بينها و بينه امدا بعيداه ((.
و اگر نامّ اعمال خلایق را طورى به ايشان نشان ندهد كه ديگر جاى شكّى و راه تكذيبى باقى نگذارد، ممكن است شهادت آن را تكذيب كنند، و بگويند كتاب شما غلط نوشته، ما چنين و چنان نكرده ايم. به همين جهت مى فرمايد: كتاب ما به حق گواهى مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفسٍ مَا عَمِلَت مِن خَيرٍ مُحضَراً وَ مَا عَمِلَت مِن سُوء تَوَدُّ لَو أنّ بَينَهَا وَ بَينَهُ أمَداً بَعِيداً».




۱۳٬۸۰۰

ویرایش