گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۰}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
=== وجه اينكه فرمود: ===
=== وجه اينكه فرمود: ===
((ان فى السموات والارض لايات ...(( و آنچه حرف ((فى (( افاده مى كند
((ان فى السموات والارض لايات ...(( و آنچه حرف ((فى (( افاده مى كند
إِنَّ فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ لاَيَتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ
إِنَّ فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ لاَيَتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ
كلمه ((آيات (( جمع ((آيت (( است كه به معناى علامت و نشانه اى است كه بر وجود چيزى دلالت كند، و بدان اشاره نمايد. و مراد از اينكه فرمود ((در آسمانها و زمين علامتها هست (( اين است كه اصلا آسمان و زمين آياتى هستند كه بر هستى پديد آورنده خود دلالت مى كنند، نه اينكه آيتها چيز ديگر باشند، و در ظرف آسمانها و زمين قرار داشته باشند.
كلمه ((آيات (( جمع ((آيت (( است كه به معناى علامت و نشانه اى است كه بر وجود چيزى دلالت كند، و بدان اشاره نمايد. و مراد از اينكه فرمود ((در آسمانها و زمين علامتها هست (( اين است كه اصلا آسمان و زمين آياتى هستند كه بر هستى پديد آورنده خود دلالت مى كنند، نه اينكه آيتها چيز ديگر باشند، و در ظرف آسمانها و زمين قرار داشته باشند.
دليل بر گفتار ما اين است كه تعبيرات قرآن كريم از اين معنا مختلف است ، گاهى مى فرمايد ((فلان چيز آيت است (( و گاهى مى فرمايد ((در فلان چيز آيت است (( و گاهى هم مى فرمايد ((در خلقت فلان چيز آيت است ((، مثلا يك جا فرموده : ((ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات ((، جاى ديگر آيه مورد بحث است ، كه آيت را در خود آسمانها و زمين دانسته ، نه در خلقت آنها، و يكجا هم فرموده : ((و من آياته خلق السموات و الارض (( و نظاير اين اختلاف تعبير بسيار است . و از همين اختلاف استفاده مى شود معناى اينكه ((در چيزى آيت باشد(( اين است كه خود آن چيز آيت باشد، همچنان كه از اختلاف تعبير ديگرى كه در آيات بالا بود، و در يكى مى فرمود: ((در آسمانها و زمين (( و در ديگرى مى فرمود ((در خلقت آسمانها و زمين (( استفاده مى شود كه مراد از خلقت آسمانها و زمين خود آسمانها و زمين است ، نه چيز ديگر.
دليل بر گفتار ما اين است كه تعبيرات قرآن كريم از اين معنا مختلف است ، گاهى مى فرمايد ((فلان چيز آيت است (( و گاهى مى فرمايد ((در فلان چيز آيت است (( و گاهى هم مى فرمايد ((در خلقت فلان چيز آيت است ((، مثلا يك جا فرموده : ((ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات ((، جاى ديگر آيه مورد بحث است ، كه آيت را در خود آسمانها و زمين دانسته ، نه در خلقت آنها، و يكجا هم فرموده : ((و من آياته خلق السموات و الارض (( و نظاير اين اختلاف تعبير بسيار است . و از همين اختلاف استفاده مى شود معناى اينكه ((در چيزى آيت باشد(( اين است كه خود آن چيز آيت باشد، همچنان كه از اختلاف تعبير ديگرى كه در آيات بالا بود، و در يكى مى فرمود: ((در آسمانها و زمين (( و در ديگرى مى فرمود ((در خلقت آسمانها و زمين (( استفاده مى شود كه مراد از خلقت آسمانها و زمين خود آسمانها و زمين است ، نه چيز ديگر.
خط ۱۴: خط ۱۶:
از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: جمله ((فى السموات (( در تقدير ((فى خلق السموات (( است ، صحيح نيست ، و بدون هيچ حاجتى بيهوده خود را به زحمت انداخته .
از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: جمله ((فى السموات (( در تقدير ((فى خلق السموات (( است ، صحيح نيست ، و بدون هيچ حاجتى بيهوده خود را به زحمت انداخته .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۷ </center>
وَ فى خَلْقِكمْ وَ مَا يَبُث مِن دَابَّةٍ ءَايَتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ
وَ فى خَلْقِكمْ وَ مَا يَبُث مِن دَابَّةٍ ءَايَتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ
كلمه ((يبث (( از مصدر ((بث (( است كه به معناى متفرق كردن و افشاندن است . و بث جنبندگان به معناى اين است كه خداى تعالى آنها را در زمين منتشر و متفرق كرده ، همچنان كه در جاى ديگر در باره خلقت انسان فرموده : ((ثم اذا انتم بشر تنشرون ((.
كلمه ((يبث (( از مصدر ((بث (( است كه به معناى متفرق كردن و افشاندن است . و بث جنبندگان به معناى اين است كه خداى تعالى آنها را در زمين منتشر و متفرق كرده ، همچنان كه در جاى ديگر در باره خلقت انسان فرموده : ((ثم اذا انتم بشر تنشرون ((.
و معناى آيه شريفه اين است كه : و در خود شما از حيث وجودتان كه وجودى است مخلوق و نيز در جنبندگان از اين حيث كه خداى تعالى خلقشان كرده و در زمين متفرق و پراكنده ساخته ، آياتى است براى مردمى كه راه يقين را سلوك مى كنند.
و معناى آيه شريفه اين است كه : و در خود شما از حيث وجودتان كه وجودى است مخلوق و نيز در جنبندگان از اين حيث كه خداى تعالى خلقشان كرده و در زمين متفرق و پراكنده ساخته ، آياتى است براى مردمى كه راه يقين را سلوك مى كنند.
خط ۲۳: خط ۲۵:
پس كسى كه در خلقت انسان تدبر و نظر مى كند، در حقيقت در آيتى ملكوتى نظر مى افكند، آيتى وراى آيات مادى . و همچنين است ناظر در خلقت جنبندگان ، چون آنها نيز جان دارند، داراى حيات و شعورند، هر چند از نظر حيات و شعور، و همچنين از نظر تجهيزات بدنى پائين تر از انسانند، ولى همه آنها براى كسى كه اهل يقين باشد آيتند، و اهل يقين با سير و تفكر در خلقت آنها خداى سبحان را مى شناسند، و به وحدانيت و بى شريك بودن او در ربوبيت و الوهيت پى مى برند.
پس كسى كه در خلقت انسان تدبر و نظر مى كند، در حقيقت در آيتى ملكوتى نظر مى افكند، آيتى وراى آيات مادى . و همچنين است ناظر در خلقت جنبندگان ، چون آنها نيز جان دارند، داراى حيات و شعورند، هر چند از نظر حيات و شعور، و همچنين از نظر تجهيزات بدنى پائين تر از انسانند، ولى همه آنها براى كسى كه اهل يقين باشد آيتند، و اهل يقين با سير و تفكر در خلقت آنها خداى سبحان را مى شناسند، و به وحدانيت و بى شريك بودن او در ربوبيت و الوهيت پى مى برند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۸ </center>
وَ اخْتِلَفِ الَّيْلِ وَ النهَارِ ...
وَ اخْتِلَفِ الَّيْلِ وَ النهَارِ ...
اين قبيل آيات جزو آياتى است كه بين زمين و آسمان قرار دارند، آسمانها خود آيتى هستند، زمين هم خود آيتى است ، و اختلاف شب و روز آيتى است بين زمين و آسمان و منظور از اختلاف شب و روز، اختلاف آن دو از نظر كوتاهى و بلندى است . اختلاف منظم كه از آغاز خلقتش تاكنون دگرگونى نيافته ، و بطور هماهنگ فصول چهارگانه بهار و تابستان و پاييز و زمستان را پديد آورده و اين چهار فصل در هر ناحيه از نواحى زمين به هر صورتى كه بوده اكنون نيز به همان صورت است ، و از اين به بعد نيز به همين منوال مكرر مى شود. اختلافى كه به آن وسيله خداى سبحان رزق اهل زمين را تدبير نموده ، به ترتيبى صالح رشدشان مى دهد، همچنان كه خودش فرموده : ((و قدر فيها اقواتها فى اربعه ايام سواء للسائلين ((.
اين قبيل آيات جزو آياتى است كه بين زمين و آسمان قرار دارند، آسمانها خود آيتى هستند، زمين هم خود آيتى است ، و اختلاف شب و روز آيتى است بين زمين و آسمان و منظور از اختلاف شب و روز، اختلاف آن دو از نظر كوتاهى و بلندى است . اختلاف منظم كه از آغاز خلقتش تاكنون دگرگونى نيافته ، و بطور هماهنگ فصول چهارگانه بهار و تابستان و پاييز و زمستان را پديد آورده و اين چهار فصل در هر ناحيه از نواحى زمين به هر صورتى كه بوده اكنون نيز به همان صورت است ، و از اين به بعد نيز به همين منوال مكرر مى شود. اختلافى كه به آن وسيله خداى سبحان رزق اهل زمين را تدبير نموده ، به ترتيبى صالح رشدشان مى دهد، همچنان كه خودش فرموده : ((و قدر فيها اقواتها فى اربعه ايام سواء للسائلين ((.
<span id='link163'><span>
<span id='link163'><span>
خط ۴۸: خط ۵۰:
فخر رازى در توجيه اين ترتيب گفته است : سبب آن اين است كه اين معنا را بفهماند كه اگر ايمان داريد اين دلالت ها را بفهميد، و اگر ايمان نداريد، و در عين حال مى خواهيد داراى جزم و يقين باشيد و از شك و ترديد درآييد، اين دلائل ديگر را بفهميد، و اگر نه ايمان داريد و نه مى خواهيد اهل يقين باشيد، پس حداقل در فهميدن دلائل سوم كوشش كنيد.
فخر رازى در توجيه اين ترتيب گفته است : سبب آن اين است كه اين معنا را بفهماند كه اگر ايمان داريد اين دلالت ها را بفهميد، و اگر ايمان نداريد، و در عين حال مى خواهيد داراى جزم و يقين باشيد و از شك و ترديد درآييد، اين دلائل ديگر را بفهميد، و اگر نه ايمان داريد و نه مى خواهيد اهل يقين باشيد، پس حداقل در فهميدن دلائل سوم كوشش كنيد.
اين وجه هم به فرضى كه صحيح باشد توجيه ترتيب صفات سه گانه ايمان و ايقان و عقل است ، نه توجيه اين كه چرا آيات سه گانه را بدين ترتيب ذكر كرده . علاوه بر اينكه لازمه اين توجيه آن است كه آيات سه گانه هيچ اختصاصى به صفات سه گانه نداشته باشد، بلكه همه اش ‍ مربوط به همه صفات باشد، و سياق آيات با چنين احتمالى مساعد نيست . از اين هم كه بگذريم از ظاهر كلام فخر رازى برمى آيد كه ((يقين (( را به ((جزم (( - كه همان علم باشد - تفسير كرده . و بنابر اين تفسير، براى عقل چيزى جز حكم ظنى نمى ماند، و آن هم در معارف اعتقادى هيچ اعتبارى ندارد.
اين وجه هم به فرضى كه صحيح باشد توجيه ترتيب صفات سه گانه ايمان و ايقان و عقل است ، نه توجيه اين كه چرا آيات سه گانه را بدين ترتيب ذكر كرده . علاوه بر اينكه لازمه اين توجيه آن است كه آيات سه گانه هيچ اختصاصى به صفات سه گانه نداشته باشد، بلكه همه اش ‍ مربوط به همه صفات باشد، و سياق آيات با چنين احتمالى مساعد نيست . از اين هم كه بگذريم از ظاهر كلام فخر رازى برمى آيد كه ((يقين (( را به ((جزم (( - كه همان علم باشد - تفسير كرده . و بنابر اين تفسير، براى عقل چيزى جز حكم ظنى نمى ماند، و آن هم در معارف اعتقادى هيچ اعتبارى ندارد.
تِلْك ءَايَت اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْك بِالْحَقِّ فَبِأَى حَدِيثِ بَعْدَ اللَّهِ وَ ءَايَتِهِ يُؤْمِنُونَ
تِلْك ءَايَت اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْك بِالْحَقِّ فَبِأَى حَدِيثِ بَعْدَ اللَّهِ وَ ءَايَتِهِ يُؤْمِنُونَ
ايمان به هرچيز عبارت است از علم به آن با التزام عملى به آن ، پس صرف علم و يقين به وجود چيزى بدون التزام عملى ، ايمان به آن چيز نيست . خداى تعالى در اين باره مى فرمايد: ((و جحدوابها و استيقنتها انفسهم ((. و نيز فرموده ((و اضله اللّه على علم ((.
ايمان به هرچيز عبارت است از علم به آن با التزام عملى به آن ، پس صرف علم و يقين به وجود چيزى بدون التزام عملى ، ايمان به آن چيز نيست . خداى تعالى در اين باره مى فرمايد: ((و جحدوابها و استيقنتها انفسهم ((. و نيز فرموده ((و اضله اللّه على علم ((.
و كلمه ((آيات (( به معناى علامتهاى دلالت كننده است ، پس آيات تكوينيه خدا عبارت است از امورى وجودى كه با وجود خارجى خود دلالت مى كند بر اينكه خداى تعالى در خلقت عالم يگانه است ، و در اينكار شريكى ندارد، و به صفات كماليه متصف است و از هر نقص و حاجت منزه است .
و كلمه ((آيات (( به معناى علامتهاى دلالت كننده است ، پس آيات تكوينيه خدا عبارت است از امورى وجودى كه با وجود خارجى خود دلالت مى كند بر اينكه خداى تعالى در خلقت عالم يگانه است ، و در اينكار شريكى ندارد، و به صفات كماليه متصف است و از هر نقص و حاجت منزه است .
خط ۶۳: خط ۶۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۳ </center>
و از بين اين دو قول ، قول اول لطيف تر است .
و از بين اين دو قول ، قول اول لطيف تر است .
وَيْلٌ لِّكلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ
وَيْلٌ لِّكلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ
((ويل به معناى ((هلاكت ((، و ((افاك (( مبالغه از ((افك (( است كه به معناى دروغ است . و كلمه ((اثيم (( مشتق از ((اثم (( است كه به معناى گناه و نافرمانى است ، و معناى آيه اين است كه هلاكت و مرگ بر هر دروغگوى گناهكار.
((ويل به معناى ((هلاكت ((، و ((افاك (( مبالغه از ((افك (( است كه به معناى دروغ است . و كلمه ((اثيم (( مشتق از ((اثم (( است كه به معناى گناه و نافرمانى است ، و معناى آيه اين است كه هلاكت و مرگ بر هر دروغگوى گناهكار.
وصف حال هر ((افاك اثيم (( كه به آيات خدا استكبار ورزيده استهزاء مى كنند و...
وصف حال هر ((افاك اثيم (( كه به آيات خدا استكبار ورزيده استهزاء مى كنند و...
يَسمَعُ ءَايَتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثمَّ يُصِرُّ مُستَكْبراً كَأَن لَّمْ يَسمَعْهَا ...
يَسمَعُ ءَايَتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثمَّ يُصِرُّ مُستَكْبراً كَأَن لَّمْ يَسمَعْهَا ...
اين جمله صفت هر افاك اثيم است . و كلمه ((ثم (( تاءخر رتبى را مى رساند، و معناى استبعاد را مى فهماند. و كلمه ((يصر(( مضارع از ((اصرار(( است كه به معناى ملازمت و دست برنداشتن از فعلى است .
اين جمله صفت هر افاك اثيم است . و كلمه ((ثم (( تاءخر رتبى را مى رساند، و معناى استبعاد را مى فهماند. و كلمه ((يصر(( مضارع از ((اصرار(( است كه به معناى ملازمت و دست برنداشتن از فعلى است .
و معناى جمله اين است كه : افاك اثيم آيات خدا را - كه همان آيات قرآنى است - مى شنود كه برايش مى خوانند، و باز هم از كفر خود دست برنداشته ، همچنان در برابر حق مقاومت و گردنكشى مى كند، و در مقابل آن خاضع نمى گردد، مثل اينكه اصلا اين آيات را نشنيده ، پس تو او را به عذابى دردناك بشارت بده .
و معناى جمله اين است كه : افاك اثيم آيات خدا را - كه همان آيات قرآنى است - مى شنود كه برايش مى خوانند، و باز هم از كفر خود دست برنداشته ، همچنان در برابر حق مقاومت و گردنكشى مى كند، و در مقابل آن خاضع نمى گردد، مثل اينكه اصلا اين آيات را نشنيده ، پس تو او را به عذابى دردناك بشارت بده .
خط ۷۳: خط ۷۵:
((اولئك لهم عذاب مهين (( - چنين كسانى عذابى مهين دارند، يعنى عذابى ذليل كننده . و اگر عذاب را به اين صفت توصيف فرمود، براى اين است كه در مقابل استكبار و خودپرستى آنان و استهزاءشان قرار گيرد. و اشاره به ((اولئك (( كه مخصوص جماعت است ، اشاره به كل افاك اثيم است . البته در تفسير آيه وجوهى ديگر گفته اند كه چون فائده اى در نقل آنها نديديم از نقل و ايراد آن اقوال صرفنظر كرديم .
((اولئك لهم عذاب مهين (( - چنين كسانى عذابى مهين دارند، يعنى عذابى ذليل كننده . و اگر عذاب را به اين صفت توصيف فرمود، براى اين است كه در مقابل استكبار و خودپرستى آنان و استهزاءشان قرار گيرد. و اشاره به ((اولئك (( كه مخصوص جماعت است ، اشاره به كل افاك اثيم است . البته در تفسير آيه وجوهى ديگر گفته اند كه چون فائده اى در نقل آنها نديديم از نقل و ايراد آن اقوال صرفنظر كرديم .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۴ </center>
مِّن وَرَائهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنى عَنهُم مَّا كَسبُوا شيْئاً وَ لا مَا اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ
مِّن وَرَائهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنى عَنهُم مَّا كَسبُوا شيْئاً وَ لا مَا اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ
به خاطر اينكه مشتغل به دنيا شدند، و از حق اعراض نموده توجهى به آثار سوء اعمال خود نكردند، جهنم را پشت سر آنان قرار داد، و فرمود: در پشت سر جهنمى دارند. با اينكه جهنم در پيش رو و آينده آنان قرار دارد، و دارند بطرف آن مى روند.
به خاطر اينكه مشتغل به دنيا شدند، و از حق اعراض نموده توجهى به آثار سوء اعمال خود نكردند، جهنم را پشت سر آنان قرار داد، و فرمود: در پشت سر جهنمى دارند. با اينكه جهنم در پيش رو و آينده آنان قرار دارد، و دارند بطرف آن مى روند.
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه ((ورائهم (( به معناى ((قدامهم : پيش ‍ رويشان (( است ، از آن جمله مرحوم طبرسى در مجمع البيان گفته : كلمه ((وراء(( هم به معناى پشت سر است ، و هم پيش رو. هر چيزى از تو گم شود وراى تو قرار مى گيرد، چه اينكه پشت سرت باشد، و چه پيش ‍ رويت . و تعبير به ((من ورائهم جهنم (( مى فهماند كه اين قضاء رانده شده حتمى است .
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه ((ورائهم (( به معناى ((قدامهم : پيش ‍ رويشان (( است ، از آن جمله مرحوم طبرسى در مجمع البيان گفته : كلمه ((وراء(( هم به معناى پشت سر است ، و هم پيش رو. هر چيزى از تو گم شود وراى تو قرار مى گيرد، چه اينكه پشت سرت باشد، و چه پيش ‍ رويت . و تعبير به ((من ورائهم جهنم (( مى فهماند كه اين قضاء رانده شده حتمى است .
خط ۷۹: خط ۸۱:
و كلمه ((ما(( در جمله ((و لا ما اتخذوا من دون اللّه اولياء(( مصدريه است ، و مراد از اولياء همان ارباب اصنام است ، كه مشركين آنها را براى خود ارباب پنداشته ، و معتقد بودند كه در درگاه خدا ايشان را شفاعت مى كند. ممكن هم هست مراد از آنها همان بت ها باشند.
و كلمه ((ما(( در جمله ((و لا ما اتخذوا من دون اللّه اولياء(( مصدريه است ، و مراد از اولياء همان ارباب اصنام است ، كه مشركين آنها را براى خود ارباب پنداشته ، و معتقد بودند كه در درگاه خدا ايشان را شفاعت مى كند. ممكن هم هست مراد از آنها همان بت ها باشند.
و جمله ((و لهم عذاب عظيم (( تاءكيد همان وعيد و تهديدى است كه در جمله ((ويل لكل افاك اثيم ((، و هم در جمله ((فبشره بعذاب اليم ((، و بار سوم در جمله ((اولئك لهم عذاب مهين ((، و بار چهارم در جمله ((من ورائهم جهنم ((، و بار پنجم در جمله ((و لهم عذاب عظيم (( داده بود، كه در خلال اين پنج جمله فهمانده بود كه عذابشان هم اليم است ، و هم مهين ، و هم عظيم .
و جمله ((و لهم عذاب عظيم (( تاءكيد همان وعيد و تهديدى است كه در جمله ((ويل لكل افاك اثيم ((، و هم در جمله ((فبشره بعذاب اليم ((، و بار سوم در جمله ((اولئك لهم عذاب مهين ((، و بار چهارم در جمله ((من ورائهم جهنم ((، و بار پنجم در جمله ((و لهم عذاب عظيم (( داده بود، كه در خلال اين پنج جمله فهمانده بود كه عذابشان هم اليم است ، و هم مهين ، و هم عظيم .
هَذَا هُدًى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَتِ رَبهِمْ لهَُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ
هَذَا هُدًى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَتِ رَبهِمْ لهَُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ
كلمه ((هذا(( اشاره به قرآن است ، و اگر فرمود اين هدايت است و نفرمود اين هادى است به منظور مبالغه در هدايت است ، همچنان كه وقتى مى خواهيم بگوييم : زيد بى اندازه عادل است ، مى گوييم : ((زيد عدل است ((. و كلمه ((رجز(( - به طورى كه گفته اند به معناى شديدترين عذاب است ، و در اصل به معناى اضطراب بوده .
كلمه ((هذا(( اشاره به قرآن است ، و اگر فرمود اين هدايت است و نفرمود اين هادى است به منظور مبالغه در هدايت است ، همچنان كه وقتى مى خواهيم بگوييم : زيد بى اندازه عادل است ، مى گوييم : ((زيد عدل است ((. و كلمه ((رجز(( - به طورى كه گفته اند به معناى شديدترين عذاب است ، و در اصل به معناى اضطراب بوده .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۵ </center>
اين آيه شريفه در مقام رد آن نسبتى است كه به قرآن دادند، و آن را با استهزاء خود خوار شمردند، و خلاصه ، تهديد كسانى است كه به آيات خدا كفر بورزند.
اين آيه شريفه در مقام رد آن نسبتى است كه به قرآن دادند، و آن را با استهزاء خود خوار شمردند، و خلاصه ، تهديد كسانى است كه به آيات خدا كفر بورزند.
اللَّهُ الَّذِى سخَّرَ لَكمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِى الْفُلْك فِيهِ بِأَمْرِهِ ...
اللَّهُ الَّذِى سخَّرَ لَكمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِى الْفُلْك فِيهِ بِأَمْرِهِ ...
بعد از آنكه خداى سبحان حال افاكان را بيان كرد. كه از ايمان به آيات خدا وقتى كه براى آنان تلاوت مى شود آن آيات را استكبار مى ورزند، و استهزاء مى كنند با اينكه علم به حقانيت آن دارند. و سپس با بيانى مبالغه آميز آنان را به سخت ترين عذاب تهديد نمود، اينك در اين آيه با خطاب دسته جمعى ، كفار و مؤ منين را مخاطب قرار مى دهد و پاره اى از آيات ربوبيت را كه در آن منتى عظيم بر آنان هست و به هيچ وجه نمى توانند آن را انكار كنند، برمى شمارد.
بعد از آنكه خداى سبحان حال افاكان را بيان كرد. كه از ايمان به آيات خدا وقتى كه براى آنان تلاوت مى شود آن آيات را استكبار مى ورزند، و استهزاء مى كنند با اينكه علم به حقانيت آن دارند. و سپس با بيانى مبالغه آميز آنان را به سخت ترين عذاب تهديد نمود، اينك در اين آيه با خطاب دسته جمعى ، كفار و مؤ منين را مخاطب قرار مى دهد و پاره اى از آيات ربوبيت را كه در آن منتى عظيم بر آنان هست و به هيچ وجه نمى توانند آن را انكار كنند، برمى شمارد.
و به اين منظور نخست مساءله تسخير دريا، و سپس تسخير تمامى موجودات در زمين و آسمان را خاطرنشان مى سازد، و معلوم است كه هيچ انسانى به خود اجازه نمى دهد كه اين گونه آيات را انكار كند، مگر آنكه فطرت انسانيت خود را از دست داده باشد، و فراموش كرده باشد كه موجودى است داراى تفكر، و به خاطر همين خاصيت تفكر از ساير جانداران متمايز شده است .
و به اين منظور نخست مساءله تسخير دريا، و سپس تسخير تمامى موجودات در زمين و آسمان را خاطرنشان مى سازد، و معلوم است كه هيچ انسانى به خود اجازه نمى دهد كه اين گونه آيات را انكار كند، مگر آنكه فطرت انسانيت خود را از دست داده باشد، و فراموش كرده باشد كه موجودى است داراى تفكر، و به خاطر همين خاصيت تفكر از ساير جانداران متمايز شده است .
خط ۸۹: خط ۹۱:
و جمله ((لتجرى الفلك فيه بامره (( غايت و نتيجه تسخير بحر است ، و جريان كشتى در دريا به امر خدا، عبارت است از ايجاد جريان با كلمه ((كن ((، چون آثار اشياء نيز مانند خود اشياء منسوب به خداى تعالى است . و معناى جمله ((و لتبتغوا من فضله (( اين است كه خداى تعالى درياها را اين چنين رام كرد، تا شما عطيه او را طلب كنيد، يعنى با سفرهاى دريايى ، رزق خود را به دست آوريد.
و جمله ((لتجرى الفلك فيه بامره (( غايت و نتيجه تسخير بحر است ، و جريان كشتى در دريا به امر خدا، عبارت است از ايجاد جريان با كلمه ((كن ((، چون آثار اشياء نيز مانند خود اشياء منسوب به خداى تعالى است . و معناى جمله ((و لتبتغوا من فضله (( اين است كه خداى تعالى درياها را اين چنين رام كرد، تا شما عطيه او را طلب كنيد، يعنى با سفرهاى دريايى ، رزق خود را به دست آوريد.
و معناى جمله ((و لعلكم تشكرون (( اين است كه خداى تعالى چنين كرد، به اميد اينكه شما در مقابل آن ، او را شكر گزاريد.
و معناى جمله ((و لعلكم تشكرون (( اين است كه خداى تعالى چنين كرد، به اميد اينكه شما در مقابل آن ، او را شكر گزاريد.
وَ سخَّرَ لَكم مَّا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ جَمِيعاً مِّنْهُ ...
وَ سخَّرَ لَكم مَّا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ جَمِيعاً مِّنْهُ ...
اين سخن از باب ترقى دادن كلام ، و عطف عام بر خاص است . قبلا داستان تسخير درياها را فرموده بود كه جزئى از اجزاء آسمان و زمين است ، و در اينجا تسخير همه موجودات در آسمانها و زمين را براى انسان ها به رخ مى كشد. و سخن در باره كلمه ((لكم (( همان سخنى است كه در نظير آن در آيه قبل گذشت . و كلمه ((جميعا(( تاءكيد است براى آنچه در آسمانها و زمين است . ممكن هم هست حال از آن باشد.
اين سخن از باب ترقى دادن كلام ، و عطف عام بر خاص است . قبلا داستان تسخير درياها را فرموده بود كه جزئى از اجزاء آسمان و زمين است ، و در اينجا تسخير همه موجودات در آسمانها و زمين را براى انسان ها به رخ مى كشد. و سخن در باره كلمه ((لكم (( همان سخنى است كه در نظير آن در آيه قبل گذشت . و كلمه ((جميعا(( تاءكيد است براى آنچه در آسمانها و زمين است . ممكن هم هست حال از آن باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۶ </center>
خط ۱۰۱: خط ۱۰۳:
<span id='link171'><span>
<span id='link171'><span>
==آيات ۱۴ - ۱۹ سوره جاثيه ==
==آيات ۱۴ - ۱۹ سوره جاثيه ==
قُل لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِى قَوْمَا بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ(۱۴)
قُل لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِى قَوْمَا بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ(۱۴)
مَنْ عَمِلَ صلِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيهَا ثمَّ إِلى رَبِّكمْ تُرْجَعُونَ(۱۵)
مَنْ عَمِلَ صلِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيهَا ثمَّ إِلى رَبِّكمْ تُرْجَعُونَ(۱۵)
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا بَنى إِسرءِيلَ الْكِتَب وَ الحُْكمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْنَهُم مِّنَ الطيِّبَتِ وَ فَضلْنَهُمْ عَلى الْعَلَمِينَ(۱۶)
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا بَنى إِسرءِيلَ الْكِتَب وَ الحُْكمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْنَهُم مِّنَ الطيِّبَتِ وَ فَضلْنَهُمْ عَلى الْعَلَمِينَ(۱۶)
وَ ءَاتَيْنَهُم بَيِّنَتٍ مِّنَ الاَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّك يَقْضى بَيْنهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا كانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(۱۷)
وَ ءَاتَيْنَهُم بَيِّنَتٍ مِّنَ الاَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّك يَقْضى بَيْنهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا كانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(۱۷)
ثُمَّ جَعَلْنَك عَلى شرِيعَةٍ مِّنَ الاَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ(۱۸)
ثُمَّ جَعَلْنَك عَلى شرِيعَةٍ مِّنَ الاَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ(۱۸)
إِنهُمْ لَن يُغْنُوا عَنك مِنَ اللَّهِ شيْئاً وَ إِنَّ الظلِمِينَ بَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلىُّ الْمُتَّقِينَ(۱۹)
إِنهُمْ لَن يُغْنُوا عَنك مِنَ اللَّهِ شيْئاً وَ إِنَّ الظلِمِينَ بَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلىُّ الْمُتَّقِينَ(۱۹)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به كسانى كه ايمان آورده اند بگو، بر كفارى كه به ايام خدا اميد ندارند ببخشايند تا خدا هر قومى را به آنچه عمل كرده اند كيفر دهد (۱۴).
به كسانى كه ايمان آورده اند بگو، بر كفارى كه به ايام خدا اميد ندارند ببخشايند تا خدا هر قومى را به آنچه عمل كرده اند كيفر دهد (۱۴).
خط ۱۱۶: خط ۱۱۸:
چون آنان هيچ تو را از اراده خدا بى نياز نكنند و ستمكاران در ظلم و ستم دوستدار و مددكار يكديگرند و خدا دوستدار متقيان است (۱۹).
چون آنان هيچ تو را از اراده خدا بى نياز نكنند و ستمكاران در ظلم و ستم دوستدار و مددكار يكديگرند و خدا دوستدار متقيان است (۱۹).


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش