۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۰}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۴: | خط ۶: | ||
=== وجه اينكه فرمود: === | === وجه اينكه فرمود: === | ||
((ان فى السموات والارض لايات ...(( و آنچه حرف ((فى (( افاده مى كند | ((ان فى السموات والارض لايات ...(( و آنچه حرف ((فى (( افاده مى كند | ||
إِنَّ فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ لاَيَتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ | |||
كلمه ((آيات (( جمع ((آيت (( است كه به معناى علامت و نشانه اى است كه بر وجود چيزى دلالت كند، و بدان اشاره نمايد. و مراد از اينكه فرمود ((در آسمانها و زمين علامتها هست (( اين است كه اصلا آسمان و زمين آياتى هستند كه بر هستى پديد آورنده خود دلالت مى كنند، نه اينكه آيتها چيز ديگر باشند، و در ظرف آسمانها و زمين قرار داشته باشند. | كلمه ((آيات (( جمع ((آيت (( است كه به معناى علامت و نشانه اى است كه بر وجود چيزى دلالت كند، و بدان اشاره نمايد. و مراد از اينكه فرمود ((در آسمانها و زمين علامتها هست (( اين است كه اصلا آسمان و زمين آياتى هستند كه بر هستى پديد آورنده خود دلالت مى كنند، نه اينكه آيتها چيز ديگر باشند، و در ظرف آسمانها و زمين قرار داشته باشند. | ||
دليل بر گفتار ما اين است كه تعبيرات قرآن كريم از اين معنا مختلف است ، گاهى مى فرمايد ((فلان چيز آيت است (( و گاهى مى فرمايد ((در فلان چيز آيت است (( و گاهى هم مى فرمايد ((در خلقت فلان چيز آيت است ((، مثلا يك جا فرموده : ((ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات ((، جاى ديگر آيه مورد بحث است ، كه آيت را در خود آسمانها و زمين دانسته ، نه در خلقت آنها، و يكجا هم فرموده : ((و من آياته خلق السموات و الارض (( و نظاير اين اختلاف تعبير بسيار است . و از همين اختلاف استفاده مى شود معناى اينكه ((در چيزى آيت باشد(( اين است كه خود آن چيز آيت باشد، همچنان كه از اختلاف تعبير ديگرى كه در آيات بالا بود، و در يكى مى فرمود: ((در آسمانها و زمين (( و در ديگرى مى فرمود ((در خلقت آسمانها و زمين (( استفاده مى شود كه مراد از خلقت آسمانها و زمين خود آسمانها و زمين است ، نه چيز ديگر. | دليل بر گفتار ما اين است كه تعبيرات قرآن كريم از اين معنا مختلف است ، گاهى مى فرمايد ((فلان چيز آيت است (( و گاهى مى فرمايد ((در فلان چيز آيت است (( و گاهى هم مى فرمايد ((در خلقت فلان چيز آيت است ((، مثلا يك جا فرموده : ((ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات ((، جاى ديگر آيه مورد بحث است ، كه آيت را در خود آسمانها و زمين دانسته ، نه در خلقت آنها، و يكجا هم فرموده : ((و من آياته خلق السموات و الارض (( و نظاير اين اختلاف تعبير بسيار است . و از همين اختلاف استفاده مى شود معناى اينكه ((در چيزى آيت باشد(( اين است كه خود آن چيز آيت باشد، همچنان كه از اختلاف تعبير ديگرى كه در آيات بالا بود، و در يكى مى فرمود: ((در آسمانها و زمين (( و در ديگرى مى فرمود ((در خلقت آسمانها و زمين (( استفاده مى شود كه مراد از خلقت آسمانها و زمين خود آسمانها و زمين است ، نه چيز ديگر. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۶: | ||
از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: جمله ((فى السموات (( در تقدير ((فى خلق السموات (( است ، صحيح نيست ، و بدون هيچ حاجتى بيهوده خود را به زحمت انداخته . | از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: جمله ((فى السموات (( در تقدير ((فى خلق السموات (( است ، صحيح نيست ، و بدون هيچ حاجتى بيهوده خود را به زحمت انداخته . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۷ </center> | ||
وَ فى خَلْقِكمْ وَ مَا يَبُث مِن | وَ فى خَلْقِكمْ وَ مَا يَبُث مِن دَابَّةٍ ءَايَتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ | ||
كلمه ((يبث (( از مصدر ((بث (( است كه به معناى متفرق كردن و افشاندن است . و بث جنبندگان به معناى اين است كه خداى تعالى آنها را در زمين منتشر و متفرق كرده ، همچنان كه در جاى ديگر در باره خلقت انسان فرموده : ((ثم اذا انتم بشر تنشرون ((. | كلمه ((يبث (( از مصدر ((بث (( است كه به معناى متفرق كردن و افشاندن است . و بث جنبندگان به معناى اين است كه خداى تعالى آنها را در زمين منتشر و متفرق كرده ، همچنان كه در جاى ديگر در باره خلقت انسان فرموده : ((ثم اذا انتم بشر تنشرون ((. | ||
و معناى آيه شريفه اين است كه : و در خود شما از حيث وجودتان كه وجودى است مخلوق و نيز در جنبندگان از اين حيث كه خداى تعالى خلقشان كرده و در زمين متفرق و پراكنده ساخته ، آياتى است براى مردمى كه راه يقين را سلوك مى كنند. | و معناى آيه شريفه اين است كه : و در خود شما از حيث وجودتان كه وجودى است مخلوق و نيز در جنبندگان از اين حيث كه خداى تعالى خلقشان كرده و در زمين متفرق و پراكنده ساخته ، آياتى است براى مردمى كه راه يقين را سلوك مى كنند. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۵: | ||
پس كسى كه در خلقت انسان تدبر و نظر مى كند، در حقيقت در آيتى ملكوتى نظر مى افكند، آيتى وراى آيات مادى . و همچنين است ناظر در خلقت جنبندگان ، چون آنها نيز جان دارند، داراى حيات و شعورند، هر چند از نظر حيات و شعور، و همچنين از نظر تجهيزات بدنى پائين تر از انسانند، ولى همه آنها براى كسى كه اهل يقين باشد آيتند، و اهل يقين با سير و تفكر در خلقت آنها خداى سبحان را مى شناسند، و به وحدانيت و بى شريك بودن او در ربوبيت و الوهيت پى مى برند. | پس كسى كه در خلقت انسان تدبر و نظر مى كند، در حقيقت در آيتى ملكوتى نظر مى افكند، آيتى وراى آيات مادى . و همچنين است ناظر در خلقت جنبندگان ، چون آنها نيز جان دارند، داراى حيات و شعورند، هر چند از نظر حيات و شعور، و همچنين از نظر تجهيزات بدنى پائين تر از انسانند، ولى همه آنها براى كسى كه اهل يقين باشد آيتند، و اهل يقين با سير و تفكر در خلقت آنها خداى سبحان را مى شناسند، و به وحدانيت و بى شريك بودن او در ربوبيت و الوهيت پى مى برند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۸ </center> | ||
وَ اخْتِلَفِ | وَ اخْتِلَفِ الَّيْلِ وَ النهَارِ ... | ||
اين قبيل آيات جزو آياتى است كه بين زمين و آسمان قرار دارند، آسمانها خود آيتى هستند، زمين هم خود آيتى است ، و اختلاف شب و روز آيتى است بين زمين و آسمان و منظور از اختلاف شب و روز، اختلاف آن دو از نظر كوتاهى و بلندى است . اختلاف منظم كه از آغاز خلقتش تاكنون دگرگونى نيافته ، و بطور هماهنگ فصول چهارگانه بهار و تابستان و پاييز و زمستان را پديد آورده و اين چهار فصل در هر ناحيه از نواحى زمين به هر صورتى كه بوده اكنون نيز به همان صورت است ، و از اين به بعد نيز به همين منوال مكرر مى شود. اختلافى كه به آن وسيله خداى سبحان رزق اهل زمين را تدبير نموده ، به ترتيبى صالح رشدشان مى دهد، همچنان كه خودش فرموده : ((و قدر فيها اقواتها فى اربعه ايام سواء للسائلين ((. | اين قبيل آيات جزو آياتى است كه بين زمين و آسمان قرار دارند، آسمانها خود آيتى هستند، زمين هم خود آيتى است ، و اختلاف شب و روز آيتى است بين زمين و آسمان و منظور از اختلاف شب و روز، اختلاف آن دو از نظر كوتاهى و بلندى است . اختلاف منظم كه از آغاز خلقتش تاكنون دگرگونى نيافته ، و بطور هماهنگ فصول چهارگانه بهار و تابستان و پاييز و زمستان را پديد آورده و اين چهار فصل در هر ناحيه از نواحى زمين به هر صورتى كه بوده اكنون نيز به همان صورت است ، و از اين به بعد نيز به همين منوال مكرر مى شود. اختلافى كه به آن وسيله خداى سبحان رزق اهل زمين را تدبير نموده ، به ترتيبى صالح رشدشان مى دهد، همچنان كه خودش فرموده : ((و قدر فيها اقواتها فى اربعه ايام سواء للسائلين ((. | ||
<span id='link163'><span> | <span id='link163'><span> | ||
خط ۴۸: | خط ۵۰: | ||
فخر رازى در توجيه اين ترتيب گفته است : سبب آن اين است كه اين معنا را بفهماند كه اگر ايمان داريد اين دلالت ها را بفهميد، و اگر ايمان نداريد، و در عين حال مى خواهيد داراى جزم و يقين باشيد و از شك و ترديد درآييد، اين دلائل ديگر را بفهميد، و اگر نه ايمان داريد و نه مى خواهيد اهل يقين باشيد، پس حداقل در فهميدن دلائل سوم كوشش كنيد. | فخر رازى در توجيه اين ترتيب گفته است : سبب آن اين است كه اين معنا را بفهماند كه اگر ايمان داريد اين دلالت ها را بفهميد، و اگر ايمان نداريد، و در عين حال مى خواهيد داراى جزم و يقين باشيد و از شك و ترديد درآييد، اين دلائل ديگر را بفهميد، و اگر نه ايمان داريد و نه مى خواهيد اهل يقين باشيد، پس حداقل در فهميدن دلائل سوم كوشش كنيد. | ||
اين وجه هم به فرضى كه صحيح باشد توجيه ترتيب صفات سه گانه ايمان و ايقان و عقل است ، نه توجيه اين كه چرا آيات سه گانه را بدين ترتيب ذكر كرده . علاوه بر اينكه لازمه اين توجيه آن است كه آيات سه گانه هيچ اختصاصى به صفات سه گانه نداشته باشد، بلكه همه اش مربوط به همه صفات باشد، و سياق آيات با چنين احتمالى مساعد نيست . از اين هم كه بگذريم از ظاهر كلام فخر رازى برمى آيد كه ((يقين (( را به ((جزم (( - كه همان علم باشد - تفسير كرده . و بنابر اين تفسير، براى عقل چيزى جز حكم ظنى نمى ماند، و آن هم در معارف اعتقادى هيچ اعتبارى ندارد. | اين وجه هم به فرضى كه صحيح باشد توجيه ترتيب صفات سه گانه ايمان و ايقان و عقل است ، نه توجيه اين كه چرا آيات سه گانه را بدين ترتيب ذكر كرده . علاوه بر اينكه لازمه اين توجيه آن است كه آيات سه گانه هيچ اختصاصى به صفات سه گانه نداشته باشد، بلكه همه اش مربوط به همه صفات باشد، و سياق آيات با چنين احتمالى مساعد نيست . از اين هم كه بگذريم از ظاهر كلام فخر رازى برمى آيد كه ((يقين (( را به ((جزم (( - كه همان علم باشد - تفسير كرده . و بنابر اين تفسير، براى عقل چيزى جز حكم ظنى نمى ماند، و آن هم در معارف اعتقادى هيچ اعتبارى ندارد. | ||
تِلْك ءَايَت | تِلْك ءَايَت اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْك بِالْحَقِّ فَبِأَى حَدِيثِ بَعْدَ اللَّهِ وَ ءَايَتِهِ يُؤْمِنُونَ | ||
ايمان به هرچيز عبارت است از علم به آن با التزام عملى به آن ، پس صرف علم و يقين به وجود چيزى بدون التزام عملى ، ايمان به آن چيز نيست . خداى تعالى در اين باره مى فرمايد: ((و جحدوابها و استيقنتها انفسهم ((. و نيز فرموده ((و اضله اللّه على علم ((. | ايمان به هرچيز عبارت است از علم به آن با التزام عملى به آن ، پس صرف علم و يقين به وجود چيزى بدون التزام عملى ، ايمان به آن چيز نيست . خداى تعالى در اين باره مى فرمايد: ((و جحدوابها و استيقنتها انفسهم ((. و نيز فرموده ((و اضله اللّه على علم ((. | ||
و كلمه ((آيات (( به معناى علامتهاى دلالت كننده است ، پس آيات تكوينيه خدا عبارت است از امورى وجودى كه با وجود خارجى خود دلالت مى كند بر اينكه خداى تعالى در خلقت عالم يگانه است ، و در اينكار شريكى ندارد، و به صفات كماليه متصف است و از هر نقص و حاجت منزه است . | و كلمه ((آيات (( به معناى علامتهاى دلالت كننده است ، پس آيات تكوينيه خدا عبارت است از امورى وجودى كه با وجود خارجى خود دلالت مى كند بر اينكه خداى تعالى در خلقت عالم يگانه است ، و در اينكار شريكى ندارد، و به صفات كماليه متصف است و از هر نقص و حاجت منزه است . | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۳ </center> | ||
و از بين اين دو قول ، قول اول لطيف تر است . | و از بين اين دو قول ، قول اول لطيف تر است . | ||
وَيْلٌ | وَيْلٌ لِّكلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ | ||
((ويل به معناى ((هلاكت ((، و ((افاك (( مبالغه از ((افك (( است كه به معناى دروغ است . و كلمه ((اثيم (( مشتق از ((اثم (( است كه به معناى گناه و نافرمانى است ، و معناى آيه اين است كه هلاكت و مرگ بر هر دروغگوى گناهكار. | ((ويل به معناى ((هلاكت ((، و ((افاك (( مبالغه از ((افك (( است كه به معناى دروغ است . و كلمه ((اثيم (( مشتق از ((اثم (( است كه به معناى گناه و نافرمانى است ، و معناى آيه اين است كه هلاكت و مرگ بر هر دروغگوى گناهكار. | ||
وصف حال هر ((افاك اثيم (( كه به آيات خدا استكبار ورزيده استهزاء مى كنند و... | وصف حال هر ((افاك اثيم (( كه به آيات خدا استكبار ورزيده استهزاء مى كنند و... | ||
يَسمَعُ ءَايَتِ | يَسمَعُ ءَايَتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثمَّ يُصِرُّ مُستَكْبراً كَأَن لَّمْ يَسمَعْهَا ... | ||
اين جمله صفت هر افاك اثيم است . و كلمه ((ثم (( تاءخر رتبى را مى رساند، و معناى استبعاد را مى فهماند. و كلمه ((يصر(( مضارع از ((اصرار(( است كه به معناى ملازمت و دست برنداشتن از فعلى است . | اين جمله صفت هر افاك اثيم است . و كلمه ((ثم (( تاءخر رتبى را مى رساند، و معناى استبعاد را مى فهماند. و كلمه ((يصر(( مضارع از ((اصرار(( است كه به معناى ملازمت و دست برنداشتن از فعلى است . | ||
و معناى جمله اين است كه : افاك اثيم آيات خدا را - كه همان آيات قرآنى است - مى شنود كه برايش مى خوانند، و باز هم از كفر خود دست برنداشته ، همچنان در برابر حق مقاومت و گردنكشى مى كند، و در مقابل آن خاضع نمى گردد، مثل اينكه اصلا اين آيات را نشنيده ، پس تو او را به عذابى دردناك بشارت بده . | و معناى جمله اين است كه : افاك اثيم آيات خدا را - كه همان آيات قرآنى است - مى شنود كه برايش مى خوانند، و باز هم از كفر خود دست برنداشته ، همچنان در برابر حق مقاومت و گردنكشى مى كند، و در مقابل آن خاضع نمى گردد، مثل اينكه اصلا اين آيات را نشنيده ، پس تو او را به عذابى دردناك بشارت بده . | ||
خط ۷۳: | خط ۷۵: | ||
((اولئك لهم عذاب مهين (( - چنين كسانى عذابى مهين دارند، يعنى عذابى ذليل كننده . و اگر عذاب را به اين صفت توصيف فرمود، براى اين است كه در مقابل استكبار و خودپرستى آنان و استهزاءشان قرار گيرد. و اشاره به ((اولئك (( كه مخصوص جماعت است ، اشاره به كل افاك اثيم است . البته در تفسير آيه وجوهى ديگر گفته اند كه چون فائده اى در نقل آنها نديديم از نقل و ايراد آن اقوال صرفنظر كرديم . | ((اولئك لهم عذاب مهين (( - چنين كسانى عذابى مهين دارند، يعنى عذابى ذليل كننده . و اگر عذاب را به اين صفت توصيف فرمود، براى اين است كه در مقابل استكبار و خودپرستى آنان و استهزاءشان قرار گيرد. و اشاره به ((اولئك (( كه مخصوص جماعت است ، اشاره به كل افاك اثيم است . البته در تفسير آيه وجوهى ديگر گفته اند كه چون فائده اى در نقل آنها نديديم از نقل و ايراد آن اقوال صرفنظر كرديم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۴ </center> | ||
مِّن وَرَائهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنى عَنهُم مَّا كَسبُوا شيْئاً وَ لا مَا اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ | |||
به خاطر اينكه مشتغل به دنيا شدند، و از حق اعراض نموده توجهى به آثار سوء اعمال خود نكردند، جهنم را پشت سر آنان قرار داد، و فرمود: در پشت سر جهنمى دارند. با اينكه جهنم در پيش رو و آينده آنان قرار دارد، و دارند بطرف آن مى روند. | به خاطر اينكه مشتغل به دنيا شدند، و از حق اعراض نموده توجهى به آثار سوء اعمال خود نكردند، جهنم را پشت سر آنان قرار داد، و فرمود: در پشت سر جهنمى دارند. با اينكه جهنم در پيش رو و آينده آنان قرار دارد، و دارند بطرف آن مى روند. | ||
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه ((ورائهم (( به معناى ((قدامهم : پيش رويشان (( است ، از آن جمله مرحوم طبرسى در مجمع البيان گفته : كلمه ((وراء(( هم به معناى پشت سر است ، و هم پيش رو. هر چيزى از تو گم شود وراى تو قرار مى گيرد، چه اينكه پشت سرت باشد، و چه پيش رويت . و تعبير به ((من ورائهم جهنم (( مى فهماند كه اين قضاء رانده شده حتمى است . | بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه ((ورائهم (( به معناى ((قدامهم : پيش رويشان (( است ، از آن جمله مرحوم طبرسى در مجمع البيان گفته : كلمه ((وراء(( هم به معناى پشت سر است ، و هم پيش رو. هر چيزى از تو گم شود وراى تو قرار مى گيرد، چه اينكه پشت سرت باشد، و چه پيش رويت . و تعبير به ((من ورائهم جهنم (( مى فهماند كه اين قضاء رانده شده حتمى است . | ||
خط ۷۹: | خط ۸۱: | ||
و كلمه ((ما(( در جمله ((و لا ما اتخذوا من دون اللّه اولياء(( مصدريه است ، و مراد از اولياء همان ارباب اصنام است ، كه مشركين آنها را براى خود ارباب پنداشته ، و معتقد بودند كه در درگاه خدا ايشان را شفاعت مى كند. ممكن هم هست مراد از آنها همان بت ها باشند. | و كلمه ((ما(( در جمله ((و لا ما اتخذوا من دون اللّه اولياء(( مصدريه است ، و مراد از اولياء همان ارباب اصنام است ، كه مشركين آنها را براى خود ارباب پنداشته ، و معتقد بودند كه در درگاه خدا ايشان را شفاعت مى كند. ممكن هم هست مراد از آنها همان بت ها باشند. | ||
و جمله ((و لهم عذاب عظيم (( تاءكيد همان وعيد و تهديدى است كه در جمله ((ويل لكل افاك اثيم ((، و هم در جمله ((فبشره بعذاب اليم ((، و بار سوم در جمله ((اولئك لهم عذاب مهين ((، و بار چهارم در جمله ((من ورائهم جهنم ((، و بار پنجم در جمله ((و لهم عذاب عظيم (( داده بود، كه در خلال اين پنج جمله فهمانده بود كه عذابشان هم اليم است ، و هم مهين ، و هم عظيم . | و جمله ((و لهم عذاب عظيم (( تاءكيد همان وعيد و تهديدى است كه در جمله ((ويل لكل افاك اثيم ((، و هم در جمله ((فبشره بعذاب اليم ((، و بار سوم در جمله ((اولئك لهم عذاب مهين ((، و بار چهارم در جمله ((من ورائهم جهنم ((، و بار پنجم در جمله ((و لهم عذاب عظيم (( داده بود، كه در خلال اين پنج جمله فهمانده بود كه عذابشان هم اليم است ، و هم مهين ، و هم عظيم . | ||
هَذَا هُدًى وَ | هَذَا هُدًى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَتِ رَبهِمْ لهَُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ | ||
كلمه ((هذا(( اشاره به قرآن است ، و اگر فرمود اين هدايت است و نفرمود اين هادى است به منظور مبالغه در هدايت است ، همچنان كه وقتى مى خواهيم بگوييم : زيد بى اندازه عادل است ، مى گوييم : ((زيد عدل است ((. و كلمه ((رجز(( - به طورى كه گفته اند به معناى شديدترين عذاب است ، و در اصل به معناى اضطراب بوده . | كلمه ((هذا(( اشاره به قرآن است ، و اگر فرمود اين هدايت است و نفرمود اين هادى است به منظور مبالغه در هدايت است ، همچنان كه وقتى مى خواهيم بگوييم : زيد بى اندازه عادل است ، مى گوييم : ((زيد عدل است ((. و كلمه ((رجز(( - به طورى كه گفته اند به معناى شديدترين عذاب است ، و در اصل به معناى اضطراب بوده . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۵ </center> | ||
اين آيه شريفه در مقام رد آن نسبتى است كه به قرآن دادند، و آن را با استهزاء خود خوار شمردند، و خلاصه ، تهديد كسانى است كه به آيات خدا كفر بورزند. | اين آيه شريفه در مقام رد آن نسبتى است كه به قرآن دادند، و آن را با استهزاء خود خوار شمردند، و خلاصه ، تهديد كسانى است كه به آيات خدا كفر بورزند. | ||
اللَّهُ الَّذِى سخَّرَ لَكمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِى الْفُلْك فِيهِ بِأَمْرِهِ ... | |||
بعد از آنكه خداى سبحان حال افاكان را بيان كرد. كه از ايمان به آيات خدا وقتى كه براى آنان تلاوت مى شود آن آيات را استكبار مى ورزند، و استهزاء مى كنند با اينكه علم به حقانيت آن دارند. و سپس با بيانى مبالغه آميز آنان را به سخت ترين عذاب تهديد نمود، اينك در اين آيه با خطاب دسته جمعى ، كفار و مؤ منين را مخاطب قرار مى دهد و پاره اى از آيات ربوبيت را كه در آن منتى عظيم بر آنان هست و به هيچ وجه نمى توانند آن را انكار كنند، برمى شمارد. | بعد از آنكه خداى سبحان حال افاكان را بيان كرد. كه از ايمان به آيات خدا وقتى كه براى آنان تلاوت مى شود آن آيات را استكبار مى ورزند، و استهزاء مى كنند با اينكه علم به حقانيت آن دارند. و سپس با بيانى مبالغه آميز آنان را به سخت ترين عذاب تهديد نمود، اينك در اين آيه با خطاب دسته جمعى ، كفار و مؤ منين را مخاطب قرار مى دهد و پاره اى از آيات ربوبيت را كه در آن منتى عظيم بر آنان هست و به هيچ وجه نمى توانند آن را انكار كنند، برمى شمارد. | ||
و به اين منظور نخست مساءله تسخير دريا، و سپس تسخير تمامى موجودات در زمين و آسمان را خاطرنشان مى سازد، و معلوم است كه هيچ انسانى به خود اجازه نمى دهد كه اين گونه آيات را انكار كند، مگر آنكه فطرت انسانيت خود را از دست داده باشد، و فراموش كرده باشد كه موجودى است داراى تفكر، و به خاطر همين خاصيت تفكر از ساير جانداران متمايز شده است . | و به اين منظور نخست مساءله تسخير دريا، و سپس تسخير تمامى موجودات در زمين و آسمان را خاطرنشان مى سازد، و معلوم است كه هيچ انسانى به خود اجازه نمى دهد كه اين گونه آيات را انكار كند، مگر آنكه فطرت انسانيت خود را از دست داده باشد، و فراموش كرده باشد كه موجودى است داراى تفكر، و به خاطر همين خاصيت تفكر از ساير جانداران متمايز شده است . | ||
خط ۸۹: | خط ۹۱: | ||
و جمله ((لتجرى الفلك فيه بامره (( غايت و نتيجه تسخير بحر است ، و جريان كشتى در دريا به امر خدا، عبارت است از ايجاد جريان با كلمه ((كن ((، چون آثار اشياء نيز مانند خود اشياء منسوب به خداى تعالى است . و معناى جمله ((و لتبتغوا من فضله (( اين است كه خداى تعالى درياها را اين چنين رام كرد، تا شما عطيه او را طلب كنيد، يعنى با سفرهاى دريايى ، رزق خود را به دست آوريد. | و جمله ((لتجرى الفلك فيه بامره (( غايت و نتيجه تسخير بحر است ، و جريان كشتى در دريا به امر خدا، عبارت است از ايجاد جريان با كلمه ((كن ((، چون آثار اشياء نيز مانند خود اشياء منسوب به خداى تعالى است . و معناى جمله ((و لتبتغوا من فضله (( اين است كه خداى تعالى درياها را اين چنين رام كرد، تا شما عطيه او را طلب كنيد، يعنى با سفرهاى دريايى ، رزق خود را به دست آوريد. | ||
و معناى جمله ((و لعلكم تشكرون (( اين است كه خداى تعالى چنين كرد، به اميد اينكه شما در مقابل آن ، او را شكر گزاريد. | و معناى جمله ((و لعلكم تشكرون (( اين است كه خداى تعالى چنين كرد، به اميد اينكه شما در مقابل آن ، او را شكر گزاريد. | ||
وَ | وَ سخَّرَ لَكم مَّا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ جَمِيعاً مِّنْهُ ... | ||
اين سخن از باب ترقى دادن كلام ، و عطف عام بر خاص است . قبلا داستان تسخير درياها را فرموده بود كه جزئى از اجزاء آسمان و زمين است ، و در اينجا تسخير همه موجودات در آسمانها و زمين را براى انسان ها به رخ مى كشد. و سخن در باره كلمه ((لكم (( همان سخنى است كه در نظير آن در آيه قبل گذشت . و كلمه ((جميعا(( تاءكيد است براى آنچه در آسمانها و زمين است . ممكن هم هست حال از آن باشد. | اين سخن از باب ترقى دادن كلام ، و عطف عام بر خاص است . قبلا داستان تسخير درياها را فرموده بود كه جزئى از اجزاء آسمان و زمين است ، و در اينجا تسخير همه موجودات در آسمانها و زمين را براى انسان ها به رخ مى كشد. و سخن در باره كلمه ((لكم (( همان سخنى است كه در نظير آن در آيه قبل گذشت . و كلمه ((جميعا(( تاءكيد است براى آنچه در آسمانها و زمين است . ممكن هم هست حال از آن باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۶ </center> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۳: | ||
<span id='link171'><span> | <span id='link171'><span> | ||
==آيات ۱۴ - ۱۹ سوره جاثيه == | ==آيات ۱۴ - ۱۹ سوره جاثيه == | ||
قُل | قُل لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِى قَوْمَا بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ(۱۴) | ||
مَنْ عَمِلَ صلِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيهَا | مَنْ عَمِلَ صلِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيهَا ثمَّ إِلى رَبِّكمْ تُرْجَعُونَ(۱۵) | ||
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا بَنى إِسرءِيلَ الْكِتَب وَ | وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا بَنى إِسرءِيلَ الْكِتَب وَ الحُْكمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْنَهُم مِّنَ الطيِّبَتِ وَ فَضلْنَهُمْ عَلى الْعَلَمِينَ(۱۶) | ||
وَ ءَاتَيْنَهُم | وَ ءَاتَيْنَهُم بَيِّنَتٍ مِّنَ الاَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّك يَقْضى بَيْنهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا كانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(۱۷) | ||
ثُمَّ جَعَلْنَك عَلى شرِيعَةٍ مِّنَ الاَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ(۱۸) | |||
إِنهُمْ لَن يُغْنُوا عَنك مِنَ | إِنهُمْ لَن يُغْنُوا عَنك مِنَ اللَّهِ شيْئاً وَ إِنَّ الظلِمِينَ بَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلىُّ الْمُتَّقِينَ(۱۹) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
به كسانى كه ايمان آورده اند بگو، بر كفارى كه به ايام خدا اميد ندارند ببخشايند تا خدا هر قومى را به آنچه عمل كرده اند كيفر دهد (۱۴). | به كسانى كه ايمان آورده اند بگو، بر كفارى كه به ايام خدا اميد ندارند ببخشايند تا خدا هر قومى را به آنچه عمل كرده اند كيفر دهد (۱۴). | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۸: | ||
چون آنان هيچ تو را از اراده خدا بى نياز نكنند و ستمكاران در ظلم و ستم دوستدار و مددكار يكديگرند و خدا دوستدار متقيان است (۱۹). | چون آنان هيچ تو را از اراده خدا بى نياز نكنند و ستمكاران در ظلم و ستم دوستدار و مددكار يكديگرند و خدا دوستدار متقيان است (۱۹). | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۰}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش