گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




== وجه اين كه فرمود: «ان فى السماوات والارض لآيات ...==
== وجه اين كه فرمود: «در آسمان ها و زمین، علامت ها هست»==


إِنَّ فى السمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ لاَيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ
«'''إِنَّ فى السّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ لاَيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ'''»:


كلمه ((آيات (( جمع ((آيت (( است كه به معناى علامت و نشانه اى است كه بر وجود چيزى دلالت كند، و بدان اشاره نمايد. و مراد از اينكه فرمود ((در آسمانها و زمين علامتها هست (( اين است كه اصلا آسمان و زمين آياتى هستند كه بر هستى پديد آورنده خود دلالت مى كنند، نه اينكه آيتها چيز ديگر باشند، و در ظرف آسمانها و زمين قرار داشته باشند.
كلمه «آيات»، جمع «آيت» است، كه به معناى علامت و نشانه اى است كه بر وجود چيزى دلالت كند، و بدان اشاره نمايد. و مراد از اين كه فرمود: «در آسمان ها و زمين، علامت ها هست»، اين است كه اصلا آسمان و زمين، آياتى هستند كه بر هستى پديد آورندۀ خود دلالت مى كنند. نه اين كه آيت ها چيز ديگر باشند، و در ظرف آسمان ها و زمين قرار داشته باشند.


دليل بر گفتار ما اين است كه تعبيرات قرآن كريم از اين معنا مختلف است ، گاهى مى فرمايد ((فلان چيز آيت است (( و گاهى مى فرمايد ((در فلان چيز آيت است (( و گاهى هم مى فرمايد ((در خلقت فلان چيز آيت است ((، مثلا يك جا فرموده : ((ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات ((، جاى ديگر آيه مورد بحث است ، كه آيت را در خود آسمانها و زمين دانسته ، نه در خلقت آنها، و يكجا هم فرموده : ((و من آياته خلق السموات و الارض (( و نظاير اين اختلاف تعبير بسيار است . و از همين اختلاف استفاده مى شود معناى اينكه ((در چيزى آيت باشد(( اين است كه خود آن چيز آيت باشد، همچنان كه از اختلاف تعبير ديگرى كه در آيات بالا بود، و در يكى مى فرمود: ((در آسمانها و زمين (( و در ديگرى مى فرمود ((در خلقت آسمانها و زمين (( استفاده مى شود كه مراد از خلقت آسمانها و زمين خود آسمانها و زمين است ، نه چيز ديگر.
دليل بر گفتار ما اين است كه: تعبيرات قرآن كريم، از اين معنا مختلف است. گاهى مى فرمايد: «فلان چيز آيت است»، و گاهى مى فرمايد: «در فلان چيز، آيت است»، و گاهى هم مى فرمايد: «در خلقت فلان چيز، آيت است».
 
مثلا يك جا فرموده: «إنّ فِى خَلقِ السّماواتِ وَ الأرضِ وَ اختِلَافِ اللّيلِ وَ النّهَارِ لَآيَات». جاى ديگر آيه مورد بحث است، كه آيت را در خود آسمان ها و زمين دانسته، نه در خلقت آن ها. و يك جا هم فرموده: «وَ مِن آيَاتِهِ خَلقُ السّماواتِ وَ الأرض»، و نظاير اين اختلاف تعبير بسيار است. و از همين اختلاف استفاده مى شود معناى اين كه: «در چيزى آيت باشد»، اين است كه خود آن چيز «آيت» باشد. همچنان كه از اختلاف تعبير ديگرى كه در آيات بالا بود، و در يكى مى فرمود: «در آسمان ها و زمين»، و در ديگرى مى فرمود: «در خلقت آسمان ها و زمين»، استفاده مى شود كه مراد از خلقت آسمان ها و زمين، خود آسمان ها و زمين است، نه چيز ديگر.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۶ </center>
<span id='link161'><span>
<span id='link161'><span>
حال بايد ديد چرا آسمانها و زمين را ظرف آيت دانسته ، با اينكه خودش آيت است ؟ در پاسخ مى گوييم : اين بدان عنايت است كه بفهماند جهات وجود آسمانها و زمين مختلف است ، و هر جهت از جهات آنها خود آيتى است از آيات ، و اگر خود آسمانها و زمين در نظر گرفته مى شد، چاره اى جز اين نبود كه همه آنها را يك آيت بگيريم ، در حالى كه مى بينيم مثلا زمين را به تنهايى آيات شمرده و فرموده ((و فى الارض ايات للموقنين (( و اگر خود زمين در نظر گرفته مى شد بايد مى فرمود: ((و الارض آيه للموقنين : زمين آيتى است براى اهل يقين (( و آن وقت آن منظور فوت مى شد، و ديگر نمى فهماييد كه در هستى زمين جهاتى است كه هر يك از آن جهات به تنهايى آيتى است مستقل .
حال بايد ديد چرا آسمان ها و زمين را ظرف آيت دانسته، با اين كه خودش آيت است؟
 
در پاسخ مى گوييم: اين، بدان عنايت است كه بفهماند جهات وجود آسمان ها و زمين مختلف است، و هر جهت از جهات آن ها، خود آيتى است از آيات. و اگر خود آسمان ها و زمين در نظر گرفته مى شد، چاره اى جز اين نبود كه همه آن ها را يك آيت بگيريم، در حالى كه مى بينيم مثلا زمين را به تنهايى آيات شمرده و فرموده «وَ فِى الأرضِ آيَاتٌ لِلمُوقِنِين»، و اگر خود زمين در نظر گرفته مى شد، بايد مى فرمود: «وَ الأرضُ آيَةٌ لِلمُوقِنِين: زمين، آيتى است براى اهل يقين»، و آن وقت آن منظور فوت مى شد، و ديگر نمى فهمانيد كه در هستى زمين، جهاتى است كه هر يك از آن جهات به تنهايى آيتى است مستقل.
 
پس معناى اين كه فرمود: «إنّ فِى السّماواتِ وَ الأرض...»، اين است كه براى وجود آسمان ها و زمين، جهاتى است كه هر جهتش دلالت دارد بر اين كه آفريدگار و مدبّرش، تنها خداست، و شريكى براى او نيست. براى اين كه آسمان ها و زمين با حاجت ذاتی اش به پديد آورنده، و با عظمت خلقتش و بى نظير بودن تركيبش، و اتصالى كه در وجود اجزاء بى شمار و هول انگيز آن به يكديگر است، و ارتباط و اندراجى كه نظام هاى جزئى و مخصوص به يك يك موجودات در تحت نظام عمومى و كلى حاكم بر كلّ عالَم دارد، همه دلالت دارد بر اين كه خالقى يكتا دارد، و همان خالق يكتا، مدبّر آن است.  


پس معناى اينكه فرمود: ((ان فى السموات و الارض ...(( اين است كه براى وجود آسمانها و زمين جهاتى است كه هر جهتش دلالت دارد بر اينكه آفريدگار و مدبرش تنها خداست ، و شريكى براى او نيست ، براى اينكه آسمانها و زمين با حاجت ذاتيش به پديد آورنده ، و با عظمت خلقتش ، و بى نظير بودن تركيبش ، و اتصالى كه در وجود اجزاء بى شمار و هول انگيز آن به يكديگر است ، و ارتباط و اندراجى كه نظام هاى جزئى و مخصوص به يك يك موجودات در تحت نظام عمومى و كلى حاكم بر كل عالم دارد، همه دلالت دارد بر اينكه خالقى يكتا دارد، و همان خالق يكتا مدبر آن است . آرى ، اگر براى اين عالم پديد آورنده اى نمى بود، پديد نمى آمد، و اگر مدبرش يكتا نبود، نظامهاى جزئى آن با يكديگر متناقض مى شد و تدبير مختلف مى گشت .
آرى، اگر براى اين عالَم، پديد آورنده اى نمى بود، پديد نمى آمد، و اگر مدبّرش يكتا نبود، نظام هاى جزئى آن، با يكديگر متناقض مى شد و تدبير مختلف مى گشت.


از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: جمله ((فى السموات (( در تقدير ((فى خلق السموات (( است ، صحيح نيست ، و بدون هيچ حاجتى بيهوده خود را به زحمت انداخته .
از آنچه گذشت، روشن گرديد اين كه بعضى از مفسران گفته اند: جمله «فِى السّماوات»، در تقدير «فِى خَلقِ السّماوات» است، صحيح نيست، و بدون هيچ حاجتى، بيهوده خود را به زحمت انداخته.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۳۷ </center>
وَ فى خَلْقِكمْ وَ مَا يَبُث مِن دَابَّةٍ ءَايَتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ
«'''وَ فى خَلْقِكُمْ وَ مَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ ءَايَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ'''»:


كلمه ((يبث (( از مصدر ((بث (( است كه به معناى متفرق كردن و افشاندن است . و بث جنبندگان به معناى اين است كه خداى تعالى آنها را در زمين منتشر و متفرق كرده ، همچنان كه در جاى ديگر در باره خلقت انسان فرموده : ((ثم اذا انتم بشر تنشرون ((.
كلمه «يَبُثّ»، از مصدر «بث» است كه به معناى متفرق كردن و افشاندن است. و بثّ جنبندگان، به معناى اين است كه خداى تعالى، آن ها را در زمين منتشر و متفرق كرده، همچنان كه در جاى ديگر، در باره خلقت انسان فرموده: «ثِمّ إذَا أنتُم بَشَرٌ تَنشِرُون».


و معناى آيه شريفه اين است كه : و در خود شما از حيث وجودتان كه وجودى است مخلوق و نيز در جنبندگان از اين حيث كه خداى تعالى خلقشان كرده و در زمين متفرق و پراكنده ساخته ، آياتى است براى مردمى كه راه يقين را سلوك مى كنند.
و معناى آيه شريفه اين است كه: و در خود شما از حيث وجودتان كه وجودى است مخلوق و نيز در جنبندگان از اين حيث كه خداى تعالى خلقشان كرده و در زمين متفرق و پراكنده ساخته، آياتى است براى مردمى كه راه يقين را سلوك مى كنند.
<span id='link162'><span>
<span id='link162'><span>
==آيت بودن خلقت انسان و جنبندگان ==
==آيت بودن خلقت انسان و جنبندگان ==
و خلقت انسان علاوه بر اينكه موجودى است زمينى و مرتبط به ماده ، نوع ديگرى است از خلقت كه با خلقت آسمانها و زمين اختلاف دارد، براى اينكه آسمانها و زمين تنها موجودى مادى هستند، ولى انسان موجودى است مركب از بدنى مادى و تركيب يافته از مواد عنصرى و زمينى كه با مرگ فاسد و متلاشى مى شود، و از چيزى ديگر وراى ماده ، چيزى كه از نسج عالم بالا، و مجرد از ماده است ، و به همين جهت با مرگ فاسد نمى شود، بلكه در هنگام مرگ ، بدن متوفى مى شود، يعنى به تمام و كمال گرفته مى شود، و نزد خدا محفوظ مى ماند، و اين چيز همان است كه قرآن آن را روح ناميده و فرموده ((و نفخت فيه من روحى ((.
و خلقت انسان علاوه بر اينكه موجودى است زمينى و مرتبط به ماده ، نوع ديگرى است از خلقت كه با خلقت آسمانها و زمين اختلاف دارد، براى اينكه آسمانها و زمين تنها موجودى مادى هستند، ولى انسان موجودى است مركب از بدنى مادى و تركيب يافته از مواد عنصرى و زمينى كه با مرگ فاسد و متلاشى مى شود، و از چيزى ديگر وراى ماده ، چيزى كه از نسج عالم بالا، و مجرد از ماده است ، و به همين جهت با مرگ فاسد نمى شود، بلكه در هنگام مرگ ، بدن متوفى مى شود، يعنى به تمام و كمال گرفته مى شود، و نزد خدا محفوظ مى ماند، و اين چيز همان است كه قرآن آن را روح ناميده و فرموده ((و نفخت فيه من روحى ((.
۱۳٬۵۰۷

ویرایش