گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۹: خط ۶۹:


برگشت اين وجه به اين است كه بگوييم رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» قبل از آنكه قرآن بر زمين نازل شود، و در مرحله عين و خارج قرار گيرد، در مرحله اى كه داشت به قضاء تفصيلى نازل مى شد، بر آن اطلاع و اشراف داشت. و بنابراين وجه، ديگر حاجتى نيست كه دو مرحله را به عنوان مرحله اجمال و تفصيل كه در وجه قبلى بود تقسيم كنيم.
برگشت اين وجه به اين است كه بگوييم رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» قبل از آنكه قرآن بر زمين نازل شود، و در مرحله عين و خارج قرار گيرد، در مرحله اى كه داشت به قضاء تفصيلى نازل مى شد، بر آن اطلاع و اشراف داشت. و بنابراين وجه، ديگر حاجتى نيست كه دو مرحله را به عنوان مرحله اجمال و تفصيل كه در وجه قبلى بود تقسيم كنيم.
==گفتار بعضى از مفسران درباره «فيها يُفرَقُ كُلّ أمرٍ حَكِیم»==


و ظاهر گفتار بعضى از مفسران اين است كه خواسته اند بگويند: مراد از جمله «فيها يفرق كل امر حكيم» تفصيل و جداسازى معارف و احكام و ساير جزئياتى است كه در قرآن بيان شده. ولى اين حرف صحيح نيست، چون از ظاهر جمله «فيها يفرق» استمرار فهميده مى شود. به عبارت ساده تر: از آن استفاده مى شود كه همه امور حكيمه همه ساله از يكديگر جدا مى شود. پس مراد از امور حكيمه بايد امور تكوينى باشد كه در هر شب قدر بعد از احكام، تفريق و تقسيم مى شود. و اما معارف و احكام الهى معنا ندارد كه همه ساله تفريق و تقسيم شود، پس اگر مراد از تفريق، تفريق معارف بود، جا داشت بفرمايد: «فِيهَا فُرِقَ: در آن شب معارف و احكام فشرده قرآن تجزيه و تقسيم شد».
و ظاهر گفتار بعضى از مفسران اين است كه خواسته اند بگويند: مراد از جمله «فيها يفرق كل امر حكيم» تفصيل و جداسازى معارف و احكام و ساير جزئياتى است كه در قرآن بيان شده. ولى اين حرف صحيح نيست، چون از ظاهر جمله «فيها يفرق» استمرار فهميده مى شود. به عبارت ساده تر: از آن استفاده مى شود كه همه امور حكيمه همه ساله از يكديگر جدا مى شود. پس مراد از امور حكيمه بايد امور تكوينى باشد كه در هر شب قدر بعد از احكام، تفريق و تقسيم مى شود. و اما معارف و احكام الهى معنا ندارد كه همه ساله تفريق و تقسيم شود، پس اگر مراد از تفريق، تفريق معارف بود، جا داشت بفرمايد: «فِيهَا فُرِقَ: در آن شب معارف و احكام فشرده قرآن تجزيه و تقسيم شد».
خط ۹۴: خط ۹۲:
«'''رَبُّ السّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ'''»:
«'''رَبُّ السّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ'''»:


از آن جا كه وثنی ها معتقد بودند كه هر صنف از اصناف خلق، اله و معبودى جداگانه دارد حال يا يكى و يا بيشتر - و چه بسا مى شد كه يك طايفه از آن ها اله مخصوصى براى خود داشتند، غير آن اله كه قوم ديگر اتخاذ كرده بودند. لذا در اين آيه شريفه به دنبال جمله «مِن رَبّك» كه در آخر آيه قبلى بود، فرمود: «رَبُّ السّماوات...»، تا كسى از آنان خيال نكند كه ربوبيت خدا نسبت به رسول گراميش در جمله «رَبّكَ: پروردگار تو» ربوبيت خاصى است، و قرآن هم قائل به چند ربوبيت است. و نيز بفهماند كه پروردگار رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)، همان پروردگار آسمان ها و زمين و موجودات بين آن دو است، و به همين جهت دنبال اين آيه، در آيه بعدى هم فرمود: «لا إله إلّا هُو».
از آن جا كه وثنی ها معتقد بودند كه هر صنف از اصناف خلق، اله و معبودى جداگانه دارد حال يا يكى و يا بيشتر - و چه بسا مى شد كه يك طايفه از آن ها اله مخصوصى براى خود داشتند، غير آن اله كه قوم ديگر اتخاذ كرده بودند. لذا در اين آيه شريفه به دنبال جمله «مِن رَبّك» كه در آخر آيه قبلى بود، فرمود: «رَبُّ السّماوات...»، تا كسى از آنان خيال نكند كه ربوبيت خدا نسبت به رسول گراميش در جمله «رَبّكَ: پروردگار تو» ربوبيت خاصى است، و قرآن هم قائل به چند ربوبيت است. و نيز بفهماند كه پروردگار رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، همان پروردگار آسمان ها و زمين و موجودات بين آن دو است، و به همين جهت دنبال اين آيه، در آيه بعدى هم فرمود: «لا إله إلّا هُو».


«'''إن كُنتُم مُوقِنين'''» - اين اشتراط - همان طور كه زمخشرى هم گفته - از قبيل اشتراطى است كه گاهى خود ما در گفتگوهايمان مى آوريم، مثلا مى گوييم: «اين تحفه و انعام زيد است كه مردم همه جا از كرم او سخن مى گويند و سخاوتش را شهرت داده اند. البته اگر داستان بخشش و سخاى او را شنيده باشى ، و برايت گفته باشند». و در حقيقت معناى اين اشتراط اين است كه بفهمانيم سخاوت زيد را همه اهل يقين مى دانند.
«'''إن كُنتُم مُوقِنين'''» - اين اشتراط - همان طور كه زمخشرى هم گفته - از قبيل اشتراطى است كه گاهى خود ما در گفتگوهايمان مى آوريم، مثلا مى گوييم: «اين تحفه و انعام زيد است كه مردم همه جا از كرم او سخن مى گويند و سخاوتش را شهرت داده اند. البته اگر داستان بخشش و سخاى او را شنيده باشى، و برايت گفته باشند». و در حقيقت معناى اين اشتراط اين است كه بفهمانيم سخاوت زيد را همه اهل يقين مى دانند.


در آيه مورد بحث هم معناى: «اگر اهل يقين بوده باشيد»، همين است كه بفهماند خدا همان كسى است كه همه اهل يقين او را مى شناسند، و مى دانند كه تنها او، ربّ آسمان ها و زمين و ما بين آن دو است، و اگر شما هم از ايشان باشيد، البته خواهيد ديد كه او، ربّ همه چيز است.
در آيه مورد بحث هم معناى: «اگر اهل يقين بوده باشيد»، همين است كه بفهماند خدا همان كسى است كه همه اهل يقين او را مى شناسند، و مى دانند كه تنها او، ربّ آسمان ها و زمين و ما بين آن دو است، و اگر شما هم از ايشان باشيد، البته خواهيد ديد كه او، ربّ همه چيز است.
۱۳٬۷۱۹

ویرایش