۱۳٬۷۸۱
ویرایش
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«'''وَ لَمَّا ضُرِب ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُك مِنْهُ يَصِدُّونَ ... خَصِمُونَ'''»: | «'''وَ لَمَّا ضُرِب ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُك مِنْهُ يَصِدُّونَ ... خَصِمُونَ'''»: | ||
از اين جا تا آخر چهار و يا شش آيه، پيرامون جدال مردم در بارۀ مَثَلى كه به عيسى بن مريم زده شد، بحث مى كند، و آنچه با دقت و تدبر در اين آيات به دست مى آيد، با در نظر گرفتن اين كه اين سوره در مكه نازل شده و با قطع نظر از روايات، اين است كه: مراد از جملۀ «وَ لَمّا ضُرِبَ ابنُ مَريَم مَثلاً» آيات اول سوره مريم است. چون تنها سوره اى كه در مكه نازل شده و داستان مريم، به طور مفصل در آن آمده، سوره مريم بوده كه در آن، داستان عده اى از انبياء «عليهم السلام» آمده، و بدان جهت آمده كه خداى تعالى، بر آنان انعام فرموده. و در آخر، با آيه «أولئِك الّذِينَ أنعَمَ اللّهُ عَلَيهِم مِنَ النّبِيّينَ» ختم شده است. و در آيات مورد بحث فرموده: «إن هُوَ إلّا عَبدٌ أنعَمنَا عَلَيه» و اين، خود شاهد است بر اين كه آيه «وَ لَمّا ضُرِبَ ابنُ مَريَم مَثَلاً»، اشاره به مطالب سوره مريم است. | از اين جا تا آخر چهار و يا شش آيه، پيرامون جدال مردم در بارۀ مَثَلى كه به عيسى بن مريم زده شد، بحث مى كند، و آنچه با دقت و تدبر در اين آيات به دست مى آيد، با در نظر گرفتن اين كه اين سوره در مكه نازل شده و با قطع نظر از روايات، اين است كه: | ||
مراد از جملۀ «وَ لَمّا ضُرِبَ ابنُ مَريَم مَثلاً» آيات اول سوره مريم است. چون تنها سوره اى كه در مكه نازل شده و داستان مريم، به طور مفصل در آن آمده، سوره مريم بوده كه در آن، داستان عده اى از انبياء «عليهم السلام» آمده، و بدان جهت آمده كه خداى تعالى، بر آنان انعام فرموده. و در آخر، با آيه «أولئِك الّذِينَ أنعَمَ اللّهُ عَلَيهِم مِنَ النّبِيّينَ» ختم شده است. و در آيات مورد بحث فرموده: «إن هُوَ إلّا عَبدٌ أنعَمنَا عَلَيه» و اين، خود شاهد است بر اين كه آيه «وَ لَمّا ضُرِبَ ابنُ مَريَم مَثَلاً»، اشاره به مطالب سوره مريم است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۱ </center> | ||
و مراد از جمله «إذَا قَومُكَ مِنهَ يَصِدُّون»، مذمت قريش است. چون كلمه «يَصِدّون» - به كسره صاد - به معناى «يَضِجُّون: ضجه و خنده مى كنند» مى باشد. و معلوم مى شود قريش وقتى شنيدند كه قرآن به داستان عيسى «عليه السلام» مَثَل مى زند، آن را مسخره كردند. البته كلمه «يَصدُّون»، به ضمّۀ صاد هم قرائت شده، كه به معناى «يُعرِضُون: اعراض مى كنند» مى باشد، و اين قرائت، با جمله بعدى سازگارتر است. | و مراد از جمله «إذَا قَومُكَ مِنهَ يَصِدُّون»، مذمت قريش است. چون كلمه «يَصِدّون» - به كسره صاد - به معناى «يَضِجُّون: ضجه و خنده مى كنند» مى باشد. و معلوم مى شود قريش وقتى شنيدند كه قرآن به داستان عيسى «عليه السلام» مَثَل مى زند، آن را مسخره كردند. البته كلمه «يَصدُّون»، به ضمّۀ صاد هم قرائت شده، كه به معناى «يُعرِضُون: اعراض مى كنند» مى باشد، و اين قرائت، با جمله بعدى سازگارتر است. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۲: | ||
ممكن هم هست جملۀ «وَ قَالُوا ءآلِهَتُنَا خَيرٌ أم هُوَ...»، جمله اى استينافى و غيرمربوط به ماقبل باشد. و خلاصه، اين آيه در خصوص آن قصه نازل نشده باشد، بلكه تنها آيه «وَ لَمّا ضُرِبَ بنُ مَريَم مَثَلاً» در خصوص آن قصه نازل شده باشد. | ممكن هم هست جملۀ «وَ قَالُوا ءآلِهَتُنَا خَيرٌ أم هُوَ...»، جمله اى استينافى و غيرمربوط به ماقبل باشد. و خلاصه، اين آيه در خصوص آن قصه نازل نشده باشد، بلكه تنها آيه «وَ لَمّا ضُرِبَ بنُ مَريَم مَثَلاً» در خصوص آن قصه نازل شده باشد. | ||
إِنْ هُوَ | «'''إِنْ هُوَ إِلّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَاهُ مَثَلاً لِّبَنى إِسرائيلَ'''»: | ||
آنچه سياق اقتضاء مى كند اين است كه ضمير | آنچه سياق اقتضاء مى كند اين است كه ضمير «هُوَ» به عيسى بن مريم برگردد. و مراد از مَثَل بودن او - به طورى كه گفته اند - اين است كه: آن جناب، آيتى عجيب از آيات الهى است، كه نامش مانند مَثَل هاى جارى بر سرِ زبان ها است. | ||
و معناى آيه اين است : پسر | و معناى آيه اين است: پسر مريم، به جز بنده اى كه اظهار بندگى ما مى كرد، نبود. بنده اى بود كه ما بر او انعام كرديم و نبوتش داديم، و به روح القدس تأييدش نموديم و معجزاتى روشن بر دستش جارى ساختيم، و انعام هاى ديگر به او كرديم، و او را آيتى عجيب و خارق العاده قرار داديم، تا به وسيلۀ او، حق را براى بنى اسرائيل بيان كرده باشيم. | ||
و اين معنا | و اين معنا به طورى كه ملاحظه مى فرماييد، ردّ جملۀ «ءآلِهَتُنَا خَيرٌ أم هُوَ» مى باشد. چون ظاهر اين جمله، اين است كه خواسته اند خدايان خود را در الوهيت بر مسيح برترى دهند. و حاصل جواب اين است كه: مسيح، اصلا إله نبود كه در مقام مقايسۀ الوهيت او با الوهيت خدايان خود برآييد، بلكه تنها و تنها بنده اى بود كه خدا بر او انعام كرد. و اما آلهۀ خود مشركان، كه نظريه قرآن در باره الوهيتشان روشن است، و آيه مورد بحث، در مقام ردّ آن نيست. | ||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
==ردّ استبعاد كمالات عيسى «ع»، توسط مشركان== | ==ردّ استبعاد كمالات عيسى «ع»، توسط مشركان== | ||
وَ لَوْ نَشاءُ لجََعَلْنَا | «'''وَ لَوْ نَشاءُ لجََعَلْنَا مِنكَم مَلَائكَةً فى الاَرْضِ يَخْلُفُونَ'''»: | ||
ظاهرا اين آيه شريفه متصل است به | ظاهرا اين آيه شريفه متصل است به ماقبلش، و مى خواهد اين استبعاد را بر طرف كند كه چگونه ممكن است يك فرد بشر، داراى اين همه كمالاتى كه قرآن درباره عيسى نقل مى كند، بوده باشد و بتواند مرغ بيافريند، مُرده زنده كند، و در روزهايى كه طفل در گهواره است، با مردم حرف بزند، و خوارقى امثال اين از خود بروز دهد. و خلاصه مانند ملائكه، واسطۀ فيض در احياء و اماته و رزق و ساير انواع تدبير باشد، و در عين حال، عبد باشد و نه معبود و مألوه باشد، نه إله. | ||
آرى، اين گونه كمالات در نظر وثنيّت، مختص به ملائكه، و ملاك الوهيت آن هاست، كه بايد به خاطر داشتن آن ها پرستيده شوند. و كوتاه سخن اين كه: از نظر وثنيّت، محال است بشرى پيدا شود كه اين نوع كمالاتى را كه مختص ملائكه است، دارا باشد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۶ </center> | ||
آيه شريفه مى خواهد اين استبعاد را برطرف | آيه شريفه مى خواهد اين استبعاد را برطرف ساخته، بفرمايد كه خداى تعالى، مى تواند انسان را آن چنان تزكيه كند و باطنش را از لوث گناهان پاك سازد، كه باطنش باطن ملائكه گردد و ظاهرش، ظاهر انسان باشد و با ساير انسان ها روى زمين زندگى كند. خودش از انسانى ديگر متولد شود، و انسانى ديگر از او متولد گردد، و آنچه از ملائكه به ظهور مى رسد، از او نيز ظهور يابد. | ||
و اين | و اين كار، انقلاب ماهيت نيست كه بگويى فى نفسه، امرى است محال و قابل آن نيست كه از خدا سر بزند، بلكه نوعى تكامل وجودى است، كه خداى تعالى، انسانى را از حدّى از كمال بيرون آورده، به حدّى بالاتر از آن مى برد، كه امكان و ثبوتش در جاى خود ثابت و مسلّم شده است. | ||
و | و بنابراين، كلمۀ «مِن» در «مِنكُم» به معناى بعضى از شما است، و جملۀ «يَخلُفُون»، به معناى اين است كه بعضى، بعضى ديگر را جانشين خود سازد. (همان طور كه گفتيم در عين اين كه كار ملائكه را مى كنند، خود، خليفه و فرزند ديگرى باشند، و فرزندانى از ايشان، خليفه و جانشين ايشان شوند). | ||
و در مجمع البيان گفته | و در مجمع البيان گفته: كلمۀ «مِن» در «مِنكُم»، معناى بدليّت را افاده مى كند، همان طور كه در شعر شاعر به اين معنا آمده، مى گويد: | ||
'''فَلَيتَ لَنَا مِن مَاء زَمزَمَ شَربَةً * مُبَرّدَةً بَاتَت عَلَى الطّهيَانِ''' | |||
و معناى | و معناى «يَخلُفُون»، اين است كه جانشين بنى آدم باشند. و معناى آيه اين است كه: اگر ما بخواهيم، مى توانيم همۀ شما انسان ها را هلاك كنيم، و بَدَل از شما، ملائكه را در زمين سكونت دهيم، تا زمين را آباد و خدا را عبادت كنند. ليكن اين تفسير، آن طور كه بايد و شايد، با نظم آيه سازگار نيست. | ||
==مقصود از اين كه: | ==مقصود از اين كه: «عيسى، علم به قيامت است»== | ||
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلساعَةِ فَلا تَمْترُنَّ بهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّستَقِيمٌ | «'''وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلساعَةِ فَلا تَمْترُنَّ بهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّستَقِيمٌ'''»: | ||
ضمير در | ضمير در «إنّهُ» به عيسى «عليه السلام» بر مى گردد، و مراد از اين كه مى فرمايد: «عيسى، علم به قيامت است»، اين است كه وسيلۀ علم به قيامت است. | ||
و معناى آيه اين است: عيسى، وسيله اى است كه با آن مى توان به قيامت علم يافت. براى اين كه هم خودش بدون پدر خلق شده، و هم اين كه مُرده را زنده مى كند. پس براى خدا كارى ندارد كه قيامت را به پا كند، و موجودات مُرده را زنده كند. پس ديگر در مسأله معاد شك نكنيد، و به هيچ وجه ترديد نداشته باشيد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۷ </center> | ||
بعضى ديگر در معناى جمله | بعضى ديگر در معناى جمله «عيسى، علم به قيامت است» گفته اند: مراد اين است كه آن جناب، يكى از دليل هاى نزديك شدن قيامت است، كه قبل از قيامت به زمين نازل مى شود، و مردم از آمدنش مى فهمند كه قيامت نزديك شده. | ||
بعضى ديگر گفته اند: اصلا ضمير | بعضى ديگر گفته اند: اصلا ضمير «إنّهُ»، به قرآن بر مى گردد، و معناى اين كه قرآن علم به قيامت است، اين است كه آخرين كتابى است كه از آسمان نازل مى شود، و با نزولش همه مى فهمند كه تا قيامت، ديگر كتابى نازل نمى شود. | ||
ليكن اين دو وجه نمى تواند تفريع و نتيجه گيرى | ليكن اين دو وجه نمى تواند تفريع و نتيجه گيرى «فَلَا تَمتَرُنّ بِهَا» را آن طور كه بايد توجيه كند. | ||
و در باره جملۀ «وَ اتّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُستَقِيم»، بعضى گفته اند: كلامى است از خود خداى تعالى، و معنايش اين است كه هدايت مرا و يا شرع مرا و يا رسول مرا پيروى كنيد، كه اين صراط مستقيم است. | |||
بعضى ديگر گفته اند: كلامى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، به امر خداى تعالى فرموده. | |||
وَ | «'''وَ لا يَصدَّنَّكُمُ الشيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ'''»: | ||
كلمه «صدّ»، به معناى صرف و بازدارى است. و بقيه الفاظ آيه روشن است. | |||
«'''وَ لَمَّا جَاءَ عِيسى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ ...'''»: | |||
مراد از «بيّنات»، آيات بينات است، از قبيل معجزات. و مراد از «حكمت»، معارف الهى است، از قبيل عقايد حقه و اخلاق فاضله. | |||
«'''وَ لِأُبَيّنَ لَكُم بَعضَ الّذِى تَختَلِفُونَ فِيه'''» - يعنى براى شما حكم حوادث و افعالى كه در حكمش اختلاف مى كنيد، بيان مى كنم. هرچند ظاهر آيه مطلق است، هم شامل اعتقادات مورد اختلاف كه كدام حق و كدام باطل است مى شود، و هم شامل افعال و حوادثى كه در حكمش اختلاف مى شود، وليكن به خاطر اين كه جمله «قَد جِئتُكُم بِالحِكمَة»، قبل از آن واقع شده، مناسب تر آن است كه مختص به حوادث و افعال باشد - و خدا داناتر است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۸ </center> | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: مراد از جمله «بَعضَ الّذِى تَختَلِفُونَ فِيه»، بعضى از مسائل مورد اختلاف نيست، بلكه همۀ آن هاست. | ||
و | و اين، به طورى كه مى بينيد، حرف عجيبى است كه كلمه «بعض»، به معناى «كُل» باشد. | ||
بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه من حكمت آوردم تا براى | بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه من حكمت آوردم تا براى شما، تنها امور دين تان را بيان كنم، نه امور دنيای تان را. ولى نه الفاظ آيه بر اين معنا دلالت دارد، و نه مقام آيه. | ||
«'''فَاتّقُوا اللّهَ وَ أطِيعُون'''» - در اين جمله، تقوا را به خدا نسبت داده، و اطاعت را به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم». و از قول آن جناب فرموده: «پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد»، تا اين معنا را مسجّل كند، كه او جز رسالت ادّعايى ندارد. | |||
إِنَّ اللَّهَ هُوَ | «'''إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبّى وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّستَقِيمٌ'''»: | ||
اين | اين آيه، حكايت دعوت حضرت عيسى «عليه السلام» است تنها به عبادت خدا و اين كه تنها خداى عزوجل، ربّ او، و ربّ همگى ايشان است. و با اين بيان، عليه كسى كه قائل به الوهيّت آن جناب بود، اتمام حجت مى كند. | ||
فَاخْتَلَف | «'''فَاخْتَلَف الاَحْزَابُ مِن بَيْنهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ'''»: | ||
ضمير جمع در | ضمير جمع در «مِن بَينِهِم»، به مردمى بر مى گردد كه عيسى «عليه السلام»، به سويشان گسيل شده بود. مى فرمايد: حزب هاى مختلف، از بين امت عيسى در امر وى اختلاف كردند: بعضى به وى كفر ورزيدند، و عيبش گفتند. و جمعى ديگر، به وى ايمان آوردند و در باره اش غلوّ كردند. و جمعى راه ميانه و اعتدال را رفتند. | ||
و جمله | و جمله «فَوَيلٌ لِلّذِينَ ظَلَمُوا مِن عَذَابِ يَومٍ ألِيم»، تهديد و وعيدى است عليه دو طائفه اول. آن ها كه عيبش گفتند، و آن ها كه در باره اش غلوّ كردند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۷۹ </center> | ||
<span id='link129'><span> | <span id='link129'><span> | ||
==آيات ۶۶ - ۷۸ سوره زخرف == | ==آيات ۶۶ - ۷۸ سوره زخرف == | ||
هَلْ يَنظرُونَ إِلا | هَلْ يَنظرُونَ إِلا السّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۶۶) | ||
الاَخِلاءُ يَوْمَئذِ | الاَخِلاءُ يَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوُّ إِلّا الْمُتَّقِينَ(۶۷) | ||
يَا عِبَادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ(۶۸) | |||
الَّذِينَ ءَامَنُوا | الَّذِينَ ءَامَنُوا بِآيَاتِنَا وَ كانُوا مُسلِمِينَ(۶۹) | ||
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ | ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ(۷۰) | ||
يُطافُ عَلَيهِم بِصِحَافٍ مِن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشتَهِيهِ الاَنفُسُ وَ تَلَذُّ الاَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ(۷۱) | |||
وَ تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۷۲) | وَ تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۷۲) | ||
لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِّنْهَا تَأْكلُونَ(۷۳) | |||
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى عَذَابِ جَهَنَّمَ | إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ(۷۴) | ||
لا يُفَترُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۵) | لا يُفَترُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسونَ(۷۵) | ||
وَ مَا | وَ مَا ظلَمْنَاهُمْ وَلَكِن كانُوا هُمُ الظّالِمِينَ(۷۶) | ||
وَ نَادَوْا | وَ نَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّك قَالَ إِنَّكُم مَاكِثُونَ(۷۷) | ||
لَقَدْ | لَقَدْ جِئْنَاكُم بِالحَْقِّ وَلَكِنَّ أَكْثرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ(۷۸) | ||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | ||
آيا منتظر | آيا منتظر همين اند كه قيامت ناگهانى و در حالى كه از آن بى خبرند، به سر وقتشان آيد؟ (۶۶) | ||
آن | آن روز، دوستان دنيایى، دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران (۶۷). | ||
(كه به ايشان گفته مى شود) اى بندگان من نه هيچ ترسى امروز بر شما | (كه به ايشان گفته مى شود) اى بندگان من! نه هيچ ترسى امروز بر شما هست، و نه اندوهناك خواهيد شد (نه مكروهى قطعى داريد و نه مكروهى احتمالى) (۶۸). | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۸۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۸۰ </center> | ||
كسانى كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم | كسانى كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم ارادۀ ما شدند (۶۹). | ||
داخل بهشت | داخل بهشت شويد، هم خودتان و هم همسرانتان و به سرور پردازيد (۷۰). | ||
در | در بهشت، قدح ها از طلا و تُنگ ها برايشان در گردش است، و در آن، هرچه كه نفس اشتهايش كند و چشم لذت ببرد، وجود دارد، و شما در آن جاودانيد (۷۱). | ||
(و به شما گفته مى شود) اين است | (و به شما گفته مى شود:) اين است آن بهشت كه شما به خاطر اعمالى كه كرديد، از ديگران ارث برديد(۷۲). | ||
براى شما در | براى شما در بهشت، ميوه ها بسيار است، و از آن مى خوريد (۷۳). | ||
به | به درستى، مجرمان در عذاب جهنم جاودان اند (۷۴). | ||
و هيچ تخفيفى برايشان | و هيچ تخفيفى برايشان نيست، و براى هميشه از نجات مأيوس اند (۷۵). | ||
و ما به ايشان ستم | و ما به ايشان ستم نكرديم، ليكن خودشان ستمگر بودند (۷۶). | ||
و ندا كردند كه هان اى مالك دوزخ پروردگار خود را بخوان تا مرگ ما را برساند، مى گويد: | و ندا كردند كه: هان اى مالك دوزخ! پروردگار خود را بخوان تا مرگ ما را برساند، مى گويد: نه، شما ديگر مرگ نداريد، و هميشه زنده ايد (۷۷). | ||
آن روز كه حق را برايتان | آن روز كه حق را برايتان آورديم، بيشترتان نسبت به آن كراهت داشتيد (به ناچار امروز هم بايد با كراهت زندگى كنيد) (۷۸). | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
در اين | در اين آيات، دوباره به انذار قوم برگشته، از قيامت تخويفشان مى كند، و نيز به مآل حال پرهيزكاران و مجرمان و ثواب و عقابشان در قيامت اشاره مى فرمايد. | ||
هَلْ يَنظرُونَ | «'''هَلْ يَنظرُونَ إِلّا السّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ'''»: | ||
كلمه | كلمه «يَنظُرُون»، از مصدر «نظر» و به معناى انتظار است. و كلمه «بغتة»، به معناى ناگهانى است. و مراد از اين كه فرمود: «و ايشان نمى فهمند»، غفلتشان از قيامت است. به خاطر اين كه سرگرم به امور دنيايند، همچنان كه فرموده: «مَا يَنظُرُونَ إلّا صَيحَةً وَاحِدَةً تَأخُذُهُم وَ هُم يَخِصّمُون». و بنابراين، در جمله «بَغتَةً وَ هُم لا يَشعُرُون»، معنا مكرر نشده. | ||
و معناى آيه اين است كه : اين كفار با كفر و تكذيبشان به آيات | و معناى آيه اين است كه: اين كفار با كفر و تكذيبشان به آيات خدا، انتظار نمى كشند مگر آمدن قيامت را كه به طور ناگهانى بيايد، و نيز در حالى بيايد كه ايشان با اشتغال به امور دنيايشان به كلّى از آن غافل باشند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۸۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۸۱ </center> | ||
و خلاصه : | و خلاصه: حالشان، حال كسى است كه هلاكت تهديدشان مى كند، و هيچ در صدد پيشگيرى از آن و يافتن وسيله اى براى نجات از آن نباشند، و در عوض بنشينند و منتظر آمدن هلاكت باشند. پس در اين تعبير، كنايه اى به كار رفته. يعنى به كنايه فهمانده كه كفار، اعتنايى به ايمان به حق ندارند، تا به وسيلۀ آن، از عذاب اليم نجات يابند. | ||
ویرایش