گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:


==مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان ==
==مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان ==
و مراد از «به ياد آوردن نعمت رب بعد از استواء بر پشت حيوان يا كشتى»، اين است كه: به ياد نعمت هايى بيفتى كه خدا آن ها را مسخّر انسان كرده، و انسان از آن ها استفاده مى كند. مثلا از يك محل به محل ديگر مى رود، و بار و بُنه خود را حمل مى كند. همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «وَ سَخّرَ لَكُمُ الفُلكَ لِتَجرِىَ فِى البَحرِ بِأمرِهِ»، و نيز فرموده: «وَ الأنعَامَ خَلَقَهَا... وَ تَحمِلُ أثقَالَكُم إلَى بَلَدٍ لَم تَكُونُوا بَالِغِيهِ إلّا بِشِقّ الأنفُس».
و مراد از «به ياد آوردن نعمت رب بعد از استواء بر پشت حيوان يا كشتى»، اين است كه:  
 
به ياد نعمت هايى بيفتى كه خدا آن ها را مسخّر انسان كرده، و انسان از آن ها استفاده مى كند. مثلا از يك محل به محل ديگر مى رود، و بار و بُنه خود را حمل مى كند. همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «وَ سَخّرَ لَكُمُ الفُلكَ لِتَجرِىَ فِى البَحرِ بِأمرِهِ»، و نيز فرموده: «وَ الأنعَامَ خَلَقَهَا... وَ تَحمِلُ أثقَالَكُم إلَى بَلَدٍ لَم تَكُونُوا بَالِغِيهِ إلّا بِشِقّ الأنفُس».


و ممكن هم هست مراد از يادآورى نعمت، يادآورى مطلق نعمت ها باشد. چون معمولا آدمى از ياد يك نعمت، به ياد نعمت هاى ديگر نيز منتقل مى شود.
و ممكن هم هست مراد از يادآورى نعمت، يادآورى مطلق نعمت ها باشد. چون معمولا آدمى از ياد يك نعمت، به ياد نعمت هاى ديگر نيز منتقل مى شود.
خط ۲۳۳: خط ۲۳۵:
و ظاهر ذكر نعمت در موقع به كار بستن و انتفاع از آن اين است كه شكر منعم را به جا آورد. و لازمه آن، اين است كه ذكر نعمت غير از گفتن «سُبحَانَ الّذِى...» بوده باشد. چون اين كلمه، تسبيح و تنزيه خدا است از هر چيزى كه لايق ساحت كبريايى او نباشد، از قبيل شريك داشتن در ربوبيت و الوهيت. و معلوم است كه ذكر نعمت و شكر منعم - همان طور كه گفتيم - غير از تنزيه است.
و ظاهر ذكر نعمت در موقع به كار بستن و انتفاع از آن اين است كه شكر منعم را به جا آورد. و لازمه آن، اين است كه ذكر نعمت غير از گفتن «سُبحَانَ الّذِى...» بوده باشد. چون اين كلمه، تسبيح و تنزيه خدا است از هر چيزى كه لايق ساحت كبريايى او نباشد، از قبيل شريك داشتن در ربوبيت و الوهيت. و معلوم است كه ذكر نعمت و شكر منعم - همان طور كه گفتيم - غير از تنزيه است.


مؤ يد اين معنا رواياتى است كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده كه : در هنگام سوار شدن بر مركب بگوييد: ((الحمد لله الذى سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين (( با اينكه در آيه آمده : ((سبحان الذى ...((
مؤيد اين معنا رواياتى است كه از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و ائمه اهل بيت «عليهم السلام» رسيده كه: در هنگام سوار شدن بر مركب بگوييد: «الحَمدُ لِلهِ الّذِى سَخّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا كُنّا لَهُ مُقرِنِين»، با اين كه در آيه آمده: «سُبحَانَ الّذِى...».


و در كشّاف، از حسن بن على «عليهما السلام» روايت كرده كه: مردى را ديد بر حيوان خود سوار مى شود، و مى گويد: «سُبحَانَ الّذِى سَخّرَ لَنَا هَذَا». حضرت پرسيد: آيا مأمور شده ايد اين چنين بگوييد؟ عرضه داشت: پس مأمور شده ايم چه بگوييم؟ فرمود: اين كه به ياد نعمت پروردگار خود بيفتيد.
و در كشّاف، از حسن بن على «عليهما السلام» روايت كرده كه: مردى را ديد بر حيوان خود سوار مى شود، و مى گويد: «سُبحَانَ الّذِى سَخّرَ لَنَا هَذَا». حضرت پرسيد: آيا مأمور شده ايد اين چنين بگوييد؟ عرضه داشت: پس مأمور شده ايم چه بگوييم؟ فرمود: اين كه به ياد نعمت پروردگار خود بيفتيد.
۱۳٬۵۳۳

ویرایش