گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۹: خط ۶۹:
<span id='link55'><span>
<span id='link55'><span>


==روايتى در ذيل آيه : ولو يؤ اخذ الله الناس بماكسبوا... ==
==بحث روایتی: در ذيل آيه: «و لو يُؤاخِذُ الله النّاسَ بِمَا كَسَبُوا... ==
در الدر المنثور است كه : ابن ابى حاتم ، از طريق سفيان ، از ابو زكرياى كوفى ، از مردى روايت كرده كه آن مرد برايش حديث كرد كه روزى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: زنهار از ((مكر سيّى ء(( بپرهيزيد كه ((مكر سيّى ء(( جز به صاحبش ‍ برنمى گردد، و مكاران از ناحيه خدا مورد تعقيبند.
در الدر المنثور است كه: ابن ابى حاتم، از طريق سفيان، از ابو زكرياى كوفى، از مردى روايت كرده كه آن مرد برايش حديث كرد كه روزى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: زنهار از «مكر سيّئ» بپرهيزيد كه «مكر سيّئ» جز به صاحبش بر نمى گردد، و مكاران از ناحيه خدا مورد تعقيب اند.


و در تفسير قمى مى گويد: پدرم از نوفلى ، از سكونى ، از امام جعفر صادق (عليه السلام ) از پدرش (عليه السلام ) برايم حديث كرد كه فرمود رسول خدا (صلى اللّه ع ليه وآله وسلم ) فرموده : از علم خدا گذشته و مركب قلم خدا به اين قضايى كه رانده و اين قدرى كه مقدر كرده خشك شده ، كه كتاب خدا جاى خود را در بشر باز كند، و ر سولان خدا تصديق شوند، و آنها كه ايمان مى آورند و تقوى دارند به سعادت برسند، وآنها كه تكذيب مى كنند و كفر مى ورزند به شقاوت برسند، و مؤ منين به ولايتى از خداى عزّو جلّ و مشركين به براءتى از او نايل شوند.
و در تفسير قمى مى گويد: پدرم از نوفلى، از سكونى، از امام جعفر صادق (عليه السلام) از پدرش (عليه السلام) برايم حديث كرد كه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرموده: از علم خدا گذشته و مركب قلم خدا به اين قضايى كه رانده و اين قدرى كه مقدر كرده خشك شده، كه كتاب خدا جاى خود را در بشر باز كند، و رسولان خدا تصديق شوند، و آن ها كه ايمان مى آورند و تقوا دارند، به سعادت برسند، و آن ها كه تكذيب مى كنند و كفر مى ورزند، به شقاوت برسند، و مؤمنان به ولايتى از خداى عزّوجلّ و مشركان به برائتى از او نايل شوند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۸۷ </center>
آنگاه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: خداى عزّوجلّ مى فرمايد: اى فرزند آدم ! تو به مشيت من براى خودت مى خواهى آن چه را مى خواهى ، و به اراده من براى خودت اراده مى كنى آن چه را اراده مى كنى ، و به فضل نعمت من بر تو، چنان نيرومند شده اى كه مى توانى سر از فرمانم برتابى ، و به قوت و عصمت من و عافيتم موفق شده اى كه واجبات مرا ادا كنى .
آنگاه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: خداى عزّوجلّ مى فرمايد: اى فرزند آدم! تو به مشيت من براى خودت مى خواهى آنچه را مى خواهى، و به اراده من براى خودت اراده مى كنى، آنچه را اراده مى كنى، و به فضل نعمت من بر تو، چنان نيرومند شده اى كه مى توانى سر از فرمانم برتابى، و به قوت و عصمت من و عافيتم موفق شده اى كه واجبات مرا ادا كنى.


پس اگر واقعا حسناتى دارى ، خود من به آن حسنات از تو سزاوارترم ، و تو به گناهانت از من سزاوارترى ، هميشه خير من به سوى تو نازل است ، و من با آن خير به تو انعام مى كنم ، و شر تو به خودت برمى گردد، به عنوان كيفر جناياتى كه كرده اى و به كثرت تسلطى كه من به تو دارم به سوى طاعتم رو نهادى و به سوء ظنى كه به من دارى از رحمتم ماءيوس ‍ شدى .
پس اگر واقعا حسناتى دارى، خود من به آن حسنات از تو سزاوارترم، و تو به گناهانت از من سزاوارترى، هميشه خير من به سوى تو نازل است، و من با آن خير به تو انعام مى كنم، و شر تو به خودت برمى گردد، به عنوان كيفر جناياتى كه كرده اى و به كثرت تسلطى كه من به تو دارم، به سوى طاعتم رو نهادى و به سوء ظنى كه به من دارى، از رحمتم مأيوس شدى.


پس با اين بيان حمد براى من است و حجت عليه تو تمام است ، و تو با اين عصيان راه مؤ اخذه مرا به روى خود گشودى ، و با احسانت ، مستحق پاداش نيكى كه نزد من است گشتى . من هيچگاه از تحذير تو كوتاهى نكردم ، و تو را در حين سرگرمى و غرورت به عذاب نگرفتم . آنگاه فرمود: اين همان كلام خدا است كه مى فرمايد: ((و لو يواخذ اللّه النّاس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة (( و نيز مى فرمايد: من تو را به بيش از طاقتت تكليف نكردم ، و از امانت جز همان مقدارى را كه خودت عليه نفست اقرار دارى تحميلت ننمودم ، من از تو براى خود به آن مقدار راضيم كه تو از من براى خودت راضى باشى . آنگاه خداى عزّو جلّ فرمود: ((و لكن يوخرهم الى اجل مسمى فاذا جاء اجلهم فان اللّه كان بعباده بصيرا((.
پس با اين بيان، حمد براى من است و حجت عليه تو تمام است، و تو با اين عصيان راه مؤاخذه مرا به روى خود گشودى، و با احسانت، مستحق پاداش نيكى كه نزد من است گشتى. من هيچ گاه از تحذير تو كوتاهى نكردم، و تو را در حين سرگرمى و غرورت به عذاب نگرفتم. آنگاه فرمود: اين همان كلام خدا است كه مى فرمايد: «و لو يواخذ اللّه النّاس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة»، و نيز مى فرمايد: من تو را به بيش از طاقتت تكليف نكردم، و از امانت جز همان مقدارى را كه خودت عليه نفست اقرار دارى، تحميلت ننمودم. من از تو براى خود به آن مقدار راضيم كه تو از من براى خودت راضى باشى. آنگاه خداى عزّوجلّ فرمود: «ولكن يؤخرهم الى اجل مسمى فاذا جاء اجلهم فان اللّه كان بعباده بصيرا».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۸۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۸۸ </center>


۱۳٬۷۱۹

ویرایش