۱۳٬۷۲۸
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
<span id='link224'><span> | <span id='link224'><span> | ||
«'''إِذْ قَالَ رَبُّك لِلْمَلَائكَةِ إِنّى خَالِقُ بَشراً مِّن طِينٍ'''»: | |||
إِذْ قَالَ رَبُّك | |||
آنچه از سياق | آنچه از سياق بر مى آيد، اين است كه: آيه مورد بحث و مابعد آن، تتمۀ كلام رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» كه مى فرمود: «إنّمَا أنَا مُنذِر...» نمى باشد. و شاهد بر آن، كلمۀ «رَبُّكَ: پروردگارت» مى باشد. ناگزير بايد گفت: اين دو آيه، كلام خداى تعالى است كه به زمان مخاصمه ملائكه اشاره مى كند. | ||
بعضى از | و ظرف «إذ»، متعلق به همان چيزى است كه ظرف در جملۀ «إذ يَختَصِمُون»، متعلق به آن بود، و يا متعلق به محذوف است، و تقدير آن، «أُذكُر إذ قَالَ رَبُّكَ لِلمَلَائِكَة...» مى باشد. چون جملۀ «إنّى جَاعِلٌ فِى الأرضِ خَلِيفَة» كه خطاب خدا به ملائكه است، و جملۀ «إنّى خَالِقٌ بَشَراً مِن طِين»، كه آن نيز خطاب خدا به ملائكه است، دو جملۀ متقارن هستند كه در يك زمان و يك ظرف واقع شده اند. | ||
بنابراين، برگشت معناى «إذ قَالَ رَبُّكَ...»، نظير اين مى شود كه بگوييم: ياد بياوريد آن وقتى كه پروردگارت چنين و چنان گفت و آن، همان وقتى بود كه ملائكه، مخاصمه مى كردند. | |||
بعضى از مفسران، جملۀ «إذ قَالَ رَبُّكَ...» را تفسير جملۀ «إذ يَختَصِمُون» دانسته، و بعد از آن كه منظور از «اختصام» را، تقاول و سؤال و جواب گرفته اند، آن را عبارت دانسته اند از مجموع كلام خدا به ايشان، در جملۀ «إنّى جَاعِلٌ فِى الأرضِ خَلِيفَة»، و كلام ملائكه در جملۀ «أتَجعَلُ...» و باز كلام خدا به آدم و كلام آدم به ملائكه، و كلام خدا به ايشان، در جملۀ «إنّى خَالِقٌ بَشَراً» و كلام ابليس با خداى تعالى. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۴۲ </center> | ||
و سپس گفته | و سپس گفته بنابر اين كه منظور از «اختصام»، مخاصمه و گفتگوى ملائكه در بين خودشان باشد، نه بين ايشان و خداى سبحان، در اين صورت، خبر دادن خدا از اين كه «إنّى جَاعِلٌ فِى الأرضِ خَلِيفَة» و نيز از اين كه «إنّى خَالِقٌ بَشَراً...»، حتما به توسط فرشته اى از فرشتگان صورت گرفته است. و همچنين، خطاب خدا به آدم و ابليس، به توسط فرشته مزبور بوده است و در نتيجه، گفتار ملائكه به پروردگارشان، كه گفتند: «أتَجعَلُ فِيهَا مَن يُفسِدُ فِيهَا...»، و ساير گفتارهاى ايشان، كلامى بوده از ايشان به آن فرشتۀ واسطه. آن وقت اختصام و مخاصمه در بين خود ملائكه درست مى شود. | ||
وليكن خواننده عزيز، خودش متوجه هست كه هيچ يك از اين مقدمات كه اين مفسّر براى اخذ نتيجه اى كه منظور داشت ذكر كرد، از سياق آيات استفاده نمى شود. | |||
<span id='link225'><span> | <span id='link225'><span> | ||
==وجه تسميه انسان به بشر و بيان مبداء خلقت انسان == | ==وجه تسميه انسان به بشر و بيان مبداء خلقت انسان == | ||
((انى خالق بشرا من طين (( - كلمه ((بشر(( به معناى انسان است . راغب مى گويد: ((بشره (( به معناى ظاهر پوست ، و ((ادمه (( به معناى باطن آن است كه به گوشت چسبيده ، چون عموم اهل ادب اين طور معنا كرده اند آنگاه مى گويد: و اگر از انسان به كلمه ((بشر(( تعبير كرده ، به اعتبار اين است كه در بين همه جانداران تنها آدمى است كه پر و كرك و مو و پشم ظاهر بدنش را نپوشانده ، به خلاف ساير حيوانات كه يا پشم بشره آنها را پوشانده و يا كرك . | ((انى خالق بشرا من طين (( - كلمه ((بشر(( به معناى انسان است . راغب مى گويد: ((بشره (( به معناى ظاهر پوست ، و ((ادمه (( به معناى باطن آن است كه به گوشت چسبيده ، چون عموم اهل ادب اين طور معنا كرده اند آنگاه مى گويد: و اگر از انسان به كلمه ((بشر(( تعبير كرده ، به اعتبار اين است كه در بين همه جانداران تنها آدمى است كه پر و كرك و مو و پشم ظاهر بدنش را نپوشانده ، به خلاف ساير حيوانات كه يا پشم بشره آنها را پوشانده و يا كرك . |
ویرایش