۱۳٬۷۸۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
<center> «'''سوره فاطر'''» </center> | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳ </center> | ||
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم | بسم اللّه الرّحمن الرّحيم * | ||
سوره «فاطر»، مكّى است، و چهل و پنج آيه دارد. | سوره «فاطر»، مكّى است، و چهل و پنج آيه دارد. | ||
<span id='link1'><span> | <span id='link1'><span> | ||
==آيه ۱ سوره فاطر == | ==آيه ۱ سوره فاطر == | ||
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * | ||
الحَْمْدُ للَّهِ فَاطِرِ السّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائكَةِ رُسُلاً أُولى أَجْنِحَةٍ مَّثْنى وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ يَزِيدُ فى الخَْلْقِ مَا يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَئٍ قَدِيرٌ(۱) | الحَْمْدُ للَّهِ فَاطِرِ السّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائكَةِ رُسُلاً أُولى أَجْنِحَةٍ مَّثْنى وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ يَزِيدُ فى الخَْلْقِ مَا يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَئٍ قَدِيرٌ(۱) | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۵۰: | ||
<span id='link10'><span> | <span id='link10'><span> | ||
==گفتارى درباره ملائكه | ==گفتارى درباره ملائكه== | ||
در قرآن | در قرآن كريم، مكرر كلمۀ «ملائكه» ذكر شده، ولى نام هيچ يك از آنان را نبرده، مگر «جبرئيل» و «ميكائيل» را و بقيه ملائكه را با ذكر اوصافشان ياد كرده. مانند: «ملك الموت» و «كرام الكاتبين» و «سفرة الكرام البرره» و «رقيب» و «عتيد»، و غير اين ها. | ||
* و از صفات و اعمال «ملائكه»، كه در كلام خدا و در احاديث سابق ذكر شده اند، يكى اين است كه: | |||
«ملائكه»، موجوداتى هستند شريف و مكرّم، كه واسطه هايى بين خداى تعالى و اين عالَم محسوس هستند. به طورى كه هيچ حادثه اى از حوادث و هيچ واقعه اى مهم و يا غير مهم نيست، مگر آن كه ملائكه در آن دخالتى دارند، و يك يا چند فرشته، موكّل و مأمور آنند. اگر آن حادثه فقط يك جنبه داشته باشد، يك فرشته، و اگر چند جنبه داشته باشد، چند ملك موكّل بر آنند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳ </center> | ||
و دخالتى كه | و دخالتى كه دارند، تنها و تنها اين است كه امر الهى را در مجرايش به جريان اندازند، و آن را در مسيرش قرار دهند. همچنان كه قرآن، در اين باره فرموده: «لا يَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأمرِهِ يَعمَلُون». | ||
* صفت دومى كه از«ملائكه» در قرآن و حديث آمده، اين است كه: | |||
در بين ملائكه نافرمانى و عصيان نيست. معلوم مى شود ملائكه، نفسى مستقل ندارند، و داراى اراده اى مستقل نيستند، كه بتوانند غير از آنچه كه خدا اراده كرده، اراده كنند. پس ملائكه در هيچ كارى استقلال ندارند، و هيچ دستورى را كه خدا به ايشان تحميل كند، تحريف نمى كنند، و كم و زيادش نمى سازند. همچنان كه فرمود: «لَا يَعصُونَ اللّهَ مَا أمَرَهُم وَ يَفعَلُونَ مَا يُؤمَرُونَ». | |||
صفت سوم | * صفت سوم اين كه: | ||
«ملائكه»، با همه كثرتى كه دارند، داراى مراتب مختلفى از نظر بلندى و پايينى هستند. بعضى مافوق بعضى ديگر، و جمعى نسبت به مادون خود آمرند، و آن ديگران، مأمور و مطيع آنان، و آن كه آمر است، به امر خدا امر مى كند، و حامل امر خدا به سوى مأموران است، و مأموران هم، به دستور خدا مطيع آمرند. در نتيجه، «ملائكه»، به هيچ وجه از ناحيه خود اختيارى ندارند. همچنان كه قرآن كريم فرموده: «وَ مَا مِنّا إلّا لَهُ مَقَامٌ مَعلُومٌ». و نيز فرموده: «مُطَاعٍ ثَمّ أمِين». و نيز فرموده: «قَالُوا مَا ذَا قَالَ رَبُّكُم قَالُوا الحَقَّ». | |||
<span id='link11'><span> | <span id='link11'><span> | ||
صفت | * صفت چهارم، اين كه: | ||
«ملائكه»، از آن جا كه هرچه مى كنند، به امر خدا مى كنند، هرگز شكست نمى خورند. به شهادت اين كه فرموده: «وَ مَا كَانَ اللّهُ لِيُعجِزَهُ مِن شَئٍ فِى السّمَاوَاتِ وَ لَا فِى الأرض». و از سوى ديگر فرموده: «وَ اللّهُ غَالِبٌ عَلَى أمرِهِ». و نيز فرموده: «إنّ اللّهَ بَالِغُ أمرِهِ» | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴ </center> | ||
از اين جا روشن مى شود | از اين جا روشن مى شود: | ||
«ملائكه»، موجوداتى هستند كه در وجودشان منزّه از مادۀ جسمانى اند. چون مادۀ جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است. و نيز كمال در ماده، تدريجى است. از مبدأ، سير و حركت مى كند تا به تدريج، به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه، به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه اين طور نيستند. | |||
و نيز از اين بيان، روشن مى شود: | |||
اين كه در روايات، سخن از صورت و شكل و هيأت هاى جسمانى ملائكه رفته - كه پاره اى از آن را در روايات سابق ملاحظه فرموديد - از باب تمثّل است، و خواسته اند بفرمايند: فلان فرشته طورى است كه اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به اين شكل در مى آيد. و به همين جهت، انبياء و امامان، فرشتگان را به آن صورت كه براى آنان مجسم شدند، توصيف كرده اند و گرنه ملائكه به صورت و شكل در نمى آيند. | |||
<span id='link12'><span> | <span id='link12'><span> | ||
آرى، فرق است بين تمثّل و شكل گيرى. تمثّل مَلَك به صورت انسان، معنايش اين است كه مَلَك در ظرف ادراك آن كسى كه وى را مى بيند، به صورت انسان درآيد، در حالى كه بيرون از ظرف ادراك او، واقعيت و خارجيت ديگرى دارد، و آن، عبارت است از صورتى مَلَكى. | |||
به خلاف تشكل و تصور، كه اگر | به خلاف تشكل و تصور، كه اگر مَلَك به صورت انسان، متصور و به شكل او متشكل شود، انسانى واقعى مى شود. هم در ظرف ادراك بيننده، و هم در خارج آن ظرف، و چنين مَلَكى، هم در ذهن مَلَك است، و هم در خارج، و اين ممكن نيست. و ما در تفسير سوره «مريم»، گفتارى در معناى تمثل گذرانديم. | ||
در آن جا گفتيم كه خداى | در آن جا گفتيم كه: خداى سبحان، اين معنا را كه ما براى تمثّل كرديم، تصديق دارد، و در داستان مسيح و مريم مى فرمايد: «فَأرسَلنَا إلَيهَا رُوحَنَا فَتَمَثّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّا»، كه تفسيرش در همان جا گذشت. | ||
<span id='link13'><span> | <span id='link13'><span> | ||
و اما اين كه بر | و اما اين كه بر سرِ زبان ها افتاده كه مى گويند: «مَلَك، جسمى است لطيف، كه به هر شكل در مى آيد، جز به شكل سگ و خوك، و جنّ نيز، جسمى است لطيف، جز اين كه جن به هر شكلى در مى آيد، حتى شكل سگ و خوك»، مطلبى است كه هيچ دليلى بر آن نيست. نه از عقل و نه از نقل - نه نقل از كتاب و نه نقل از سنت معتبر- و اين كه بعضى ادعا كرده اند بر اين كه مسلمين بر اين مطلب اجماع دارند، علاوه بر اين كه چنين اجماعى در كار نيست، هيچ دليلى بر حجيت چنين اجماعى، در مسائل اعتقادى نيست. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵ </center> | ||
<span id='link14'><span> | <span id='link14'><span> | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۹۴: | ||
==آيات ۲ - ۸ سوره فاطر == | ==آيات ۲ - ۸ سوره فاطر == | ||
مَّا يَفْتَح اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِك لَهَا وَ مَا يُمْسِك فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ(۲) | مَّا يَفْتَح اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِك لَهَا وَ مَا يُمْسِك فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ(۲) | ||
يَا أَيُّهَا النَّاس اذْكُرُوا نِعْمَت اللَّهِ عَلَيْكمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِنَ السّمَاءِ وَ الاَرْضِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَأَنّى تُؤْفَكُونَ(۳) | |||
وَ إِن يُكَذِّبُوك فَقَدْ كُذِّبَت رُسلٌ مِّن قَبْلِك وَ إِلى اللَّهِ تُرْجَعُ الاُمُورُ(۴) | وَ إِن يُكَذِّبُوك فَقَدْ كُذِّبَت رُسلٌ مِّن قَبْلِك وَ إِلى اللَّهِ تُرْجَعُ الاُمُورُ(۴) | ||
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَْيَوةُ الدُّنْيَا وَ لا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ(۵) | |||
إِنَّ | إِنَّ الشّيْطانََ لَكُمْ عَدُوُّ فَاتّخِذُوهُ عَدُواًّ إِنَّمَا يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصحَابِ السّعِيرِ(۶) | ||
الَّذِينَ كَفَرُوا لهَُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا | الَّذِينَ كَفَرُوا لهَُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ لهَُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ(۷) | ||
أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَءَاهُ حَسناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشاءُ وَ يهْدِى مَن يَشاءُ فَلا تَذْهَب نَفْسُك عَلَيهِمْ حَسرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمُ بِمَا يَصنَعُونَ(۸) | |||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | ||
درِ رحمتى را كه خدا به روى مردم بگشايد، كسى نيست كه آن را ببندد و جلوگير آن رحمت شود. و درِ رحمتى را كه او به روى مردم ببندد، كسى نيست كه بگشايد و بعد از منع خدا، وى آن رحمت را بفرستد. (چگونه ممكن است) با اين كه او، قاهرى شكست ناپذير و عطا و منعش، از روى حكمت است؟ (۲) | |||
اى مردم! به ياد آوريد نعمت هايى را كه خدا بر شما ارزانى | اى مردم! به ياد آوريد نعمت هايى را كه خدا بر شما ارزانى داشت، آيا هيچ خالقى غير از خدا هست، كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟! | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۶ </center> | ||
پس وقتى جز او خالقى نيست، جز او | پس وقتى جز او خالقى نيست، جز او هم، مدبّر و صاحب اختيارى نيست. پس در نتيجه، جز او هم، معبودى نيست، ديگر به كجا منحرف مى شويد؟! (۳) | ||
(اى محمّد) اگر تو را تكذيب مى | (اى محمّد!) اگر تو را تكذيب مى كنند، امرى نوظهور نيست، چون پيامبران قبل از تو را هم تكذيب كردند و امور همه به سوى خدا بازگشت مى كند (۴). | ||
اى مردم! بدانيد كه | اى مردم! بدانيد كه وعدۀ مذكور خدا حق است. پس (هوشيار باشيد كه) زندگى دنيا مغرورتان نكند و ابليس نيرنگباز، با به رُخ كشيدن و استناد به رحمت و مغفرت خدا، فريبتان ندهد (۵). | ||
همانا شيطان دشمن | همانا شيطان دشمن شماست، پس شما هم او را دشمن خود بگيريد، چون تنها كارِ او، اين است كه حزب خود را دعوت كند به اين كه همه اهل آتش شوند (۶). | ||
كسانى كه كافر | كسانى كه كافر شدند، عذابى سخت و كسانى كه ايمان آورده و عمل هاى صالح كردند، مغفرت و اجرى بس بزرگ دارند (۷). | ||
پس با اين | پس با اين حال، آيا كسى كه عمل زشتش در نظرش زيبا جلوه داده شده و آن را كار نيكى مى بيند، با كسى كه خوب را خوب و بد را بد مى بيند، يكسان است؟ هرگز، ولى اين خدا است كه هر كس را بخواهد، گمراه و هر كس را بخواهد، هدايت مى كند. پس تو اى محمّد! جان خود را در حسرت و اندوه آنان (كه چرا گمراه اند)، هلاك مكن، كه خدا به آنچه مى كنند، دانا است (۸). | ||
ویرایش