گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
و باز يكى از داستان هاى آن جناب، سرگذشت رفتنش با آن جوان، به مجمع البحرين، براى ديدار بندۀ صالح خدا، و رفاقتش با آن عبد صالح است، كه در سوره «كهف» آمده است.
و باز يكى از داستان هاى آن جناب، سرگذشت رفتنش با آن جوان، به مجمع البحرين، براى ديدار بندۀ صالح خدا، و رفاقتش با آن عبد صالح است، كه در سوره «كهف» آمده است.
<span id='link36'><span>
<span id='link36'><span>
«'''۳ - مقام هارون نزد خدا و پايه عبوديت او'''»:
«'''۳ - مقام هارون نزد خدا و پايه عبوديت او'''»:


خداى تعالى در سوره صافات آن جناب را در منت هايش ، و در دادن كتاب ، و هدايت به سوى صراط مستقيم ، و در داشتن تسليم ، و بودنش از محسنين ، و از بندگان مؤ منين به خدا، با موسى (عليه السلام ) شريك دانسته ، و او را از مرسلان دانسته ، و از انبيايش معرفى كرده ، و او را از كسانى دانسته كه بر آنان انعام فرموده ، و او را با ساير انبياء در صفات جميل آنان از قبيل احسان ، صلاح ، فضل ، اجتباء و هدايت شريك قرار داده و يكجا ذكر كرده
خداى تعالى، در سوره «صافات» آن جناب را در منت هايش، و در دادن كتاب، و هدايت به سوى صراط مستقيم، و در داشتن تسليم، و بودنش از محسنين، و از بندگان مؤمنان به خدا، با موسى «عليه السلام» شريك دانسته، و او را از مرسلان دانسته، و از انبيايش معرفى كرده، و او را از كسانى دانسته كه بر آنان انعام فرموده، و او را با ساير انبياء در صفات جميل آنان، از قبيل احسان، صلاح، فضل، اجتباء و هدايت شريك قرار داده و يك جا ذكر كرده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۶۲ </center>
و در آيه ((و اجعل لى وزيرا من اهلى ، هرون اخى ، اشدد به ازرى ، و اشركه فى امرى ، كى نسبحك كثيرا، و نذكرك كثيرا انك كنت بنا بصيرا(( موسى (عليه السلام ) در مناجات شب طور دعا كرده و از خدا خواسته كه هارون را وزير او قرار دهد، و پشتش را به وى محكم نموده و او را شريك او قرار دهد، تا خدا را بسيار تسبيح كنند، و بسيار ذكر گويند، هم طراز موسى دانسته
و در آيه: «وَ اجعَل لِى وَزِيراً مِن أهلِى هَارُونَ أخِى  أُشدُد بِهِ أزرِى  وَ أشرِكهُ فِى أمرِى كَى نُسَبِّحَكَ كَثِيراً وَ نَذكُرَكَ كَثِيراً إنّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيراً»، موسى «عليه السلام» در مناجات شب طور دعا كرده و از خدا خواسته كه هارون را وزير او قرار دهد، و پشتش را به وى محكم نموده و او را شريك او قرار دهد، تا خدا را بسيار تسبيح كنند، و بسيار ذكر گويند، هم طراز موسى دانسته.
 
و آن جناب، در تمامى مواقف، ملازم برادرش بوده، و در عموم كارها با او شركت مى كرده، و او را در رسيدنش به مقاصد يارى مى كرد.
 
و در قرآن كريم، هيچ مسأله اى كه مختص به آن جناب باشد، نيامده مگر همان جانشينى او براى برادرش، در آن چهل روزى كه به ميقات رفته بود. «وَ قَالَ لِأخِيهِ هَارُونَ اخلُفنِى فِى قَومِى وَ أصلِح وَ لَا تَتَّبِع سَبِيلَ المُفسِدِينَ»، كه به برادر خود هارون گفت:
 
خليفه من باش در قومم، و اصلاح كن، و راه مفسدان را پيروى مكن. و وقتى از ميقات برگشت، در حالى كه خشمناك و متأسف بود كه چرا گوساله پرست شدند، الواح تورات را بيفكند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بكشيد.


و آن جناب در تمامى مواقف ملازم برادرش بوده ، و در عموم كارها با او شركت مى كرده ، و او را در رسيدنش به مقاصد يارى مى كرد
هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعيف كردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزديك بود مرا بكشند، پس پيش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافكنده مكن، و مرا جزو اين مردم ستمگر قرار مده.


و در قرآن كريم هيچ مساءله اى كه مختص به آن جناب باشد، نيامده مگر همان جانشينى او براى برادرش ، در آن چهل روزى كه به ميقات رفته بود، ((و قال لاخيه هرون اخلفنى فى قومى و اصلح و لا تتبع سبيل المفسدين (( كه به برادر خود هارون گفت : خليفه من باش در قومم ، و اصلاح كن ، و راه مفسدان را پيروى مكن ، و وقتى از ميقات برگشت ، در حالى كه خشمناك و متاءسف بود كه چرا گوساله پرست شدند، الواح تورات را بيفكند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بكشيد، هارون گفت اى پسر مادر! مردم مرا ضعيف كردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزديك بود مرا بكشند، پس پيش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافكنده مكن ، و مرا جزو اين مردم ستمگر قرار مده ، موسى گفت : پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل كن ، كه تو ارحم الراحمينى
موسى گفت: پروردگارا! مرا و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل كن، كه تو ارحم الراحمينى.
<span id='link37'><span>
<span id='link37'><span>


۱۳٬۷۰۳

ویرایش