گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۸: خط ۷۸:
كلمۀ «الَّذِينَ»، بيانگر موصول قبلى، يعنى «الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبل» است.
كلمۀ «الَّذِينَ»، بيانگر موصول قبلى، يعنى «الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبل» است.


== اشاره به فرق بين ((خوف (( و ((خشيت ==
و كلمۀ «خشية»، به معناى تأثّر مخصوصى در قلب است، كه از برخورد با ناملايمات دست مى دهد. و اى بسا به آن چيزى هم كه سبب تأثّر قلب مى شود، «خشيت» بگويند. مثلا بگويند: «خَشِيتُ أن يَفعَلَ بِى فُلَانٌ كَذَا: مى ترسيدم فلانى، با من فلان كار را بكند»، و انبياء از خدا مى ترسند، نه از غير خدا. براى اين كه در نظر آنان، هيچ مؤثرى در عالَم نيست، مگر خدا.
(( و اينكه خوف به انبياء (عليهم السلام )نسبت داده مى شود ولى خشيت از غير خدا از آنان نفى شده


و كلمه ((خشيه (( به معناى تاثر مخصوصى در قلب است ، كه از برخورد با ناملايمات دست مى دهد، واى بسا به آن چيزى هم كه سبب تاثر قلب مى شود خشيت بگويند، مثلا بگويند: ((خشيت ان يفعل بى فلان كذا - مى ترسيدم فلانى با من فلان كار را بكند(( و انبياء از خدا مى ترسند، نه از غير خدا، براى اينكه در نظر آنان هيچ موثرى در عالم نيست مگر خدا
و اين كلمه، غير از كلمۀ «خوف» است. زيرا كلمۀ «خوف» به معناى توقع و احتمال دادن پيشامد مكروهى است، ولى كلمۀ «خشيت»، همان طور كه گفتيم، به معناى تأثّر قلب از چنين احتمالى است.


و اين كلمه غير از كلمه ((خوف (( است ، زيرا كلمه خوف به معناى توقع و احتمال دادن پيش آمد مكروهى است ، ولى كلمه خشيت همان طور كه گفتيم به معناى تاثر قلب از چنين احتمالى است ، و خلاصه كلمه خشيت به معناى حالت و امرى است قلبى ، و كلمه خوف به معناى امرى است عملى ، و به همين جهت خوف را به انبياء هم مى توان نسبت داد،
و خلاصه: كلمۀ «خشيت»، به معناى حالت و امرى است قلبى، و كلمۀ «خوف»، به معناى امرى است عملى، و به همين جهت «خوف» را به انبياء هم مى توان نسبت داد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۶ </center>
ولى خشيت از غير خدا را نمى توان به ايشان نسبت داد، در قرآن هم مى بينيم با اينكه خشيت از غير خدا را از ايشان نفى كرده ، نسبت خوف را به ايشان داده ، مثلا از موسى (عليه السلام ) نقل فرموده كه گفت : ((ففررت منكم لما خفتكم (( و در خصوص رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرموده : ((و اما تخافن من قوم خيانه (( البته اين معنايى كه براى دو كلمه خوف و خشيت گفتيم ، معناى اصلى اين دو كلمه است ، و منافات ندارد كه گاهى ببينيم با آن دو معامله مترادف كنند، و هر دو را به يك معنا استعمال نمايند
ولى «خشيت» از غير خدا را نمى توان به ايشان نسبت داد. در قرآن هم مى بينيم با اين كه خشيت از غير خدا را از ايشان نفى كرده، نسبت خوف را به ايشان داده.


از آنچه گذشت روشن شد كه خشيت بطور كلى از انبياء نفى شده ، هر چند كه از ظاهر سياق بر مى آيد كه تنها در تبليغ رسالت دچار خشيت از غير خدا نمى شوند، علاوه بر اينكه تمام افعال انبياء مانند اقوالشان ، جنبه تبليغ را دارد، و فعل آنان عينا مانند قولشان براى مردم حجت ، و بيانگر وظائف خدايى است ، پس اگر ظاهر سياق مى رساند كه در مقام تبليغ رسالت از غير خدا خشيت ندارند، تمامى حركات و سكنات و اقوال ايشان را شامل مى شود
مثلا از موسى «عليه السلام» نقل فرموده كه گفت: «فَفَرَرتُ مِنكُم لَمَّا خِفتُكُم». و در خصوص رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرموده: «وَ إمَّا تَخَافَنَّ مِن قَومٍ خِيَانَةً». البته اين معنايى كه براى دو كلمه «خوف» و «خشيت» گفتيم، معناى اصلى اين دو كلمه است، و منافات ندارد كه گاهى ببينيم با آن دو، معامله مترادف كنند، و هر دو را به يك معنا استعمال نمايند.


«'''و كفى بالله حسيبا ''': - ((حسيبا(( يعنى ((محاسبا(( خدا براى محاسب بودن و به حساب آوردن اعمال كوچك و بزرگ شما كافى است ، پس واجب است كه از او خشيت داشته باشيد، و از غير او دچار خشيت نشويد
از آنچه گذشت، روشن شد كه «خشيت»، به طور كلى از انبياء نفى شده، هرچند كه از ظاهر سياق بر مى آيد كه تنها در تبليغ رسالت، دچار خشيت از غير خدا نمى شوند. علاوه بر اين كه تمام افعال انبياء مانند اقوالشان، جنبه تبليغ را دارد، و فعل آنان، عينا مانند قولشان براى مردم حجت، و بيانگر وظایف خدايى است. پس اگر ظاهر سياق مى رساند كه در مقام تبليغ رسالت از غير خدا خشيت ندارند، تمامى حركات و سكنات و اقوال ايشان را شامل مى شود.
 
«'''وَ كَفَى بِاللهِ حَسِيباً '''» - «حَسِيباً»، يعنى «مُحَاسِباً». خدا براى محاسب بودن و به حساب آوردن اعمال كوچك و بزرگ شما كافى است. پس واجب است كه از او خشيت داشته باشيد، و از غير او دچار خشيت نشويد.
<span id='link311'><span>
<span id='link311'><span>
==پاسخ به اعتراض مردم درباره ازدواج پيامبر با همسر پسرخوانده اش ==
==پاسخ به اعتراض مردم درباره ازدواج پيامبر با همسر پسرخوانده اش ==
«'''مَّا كانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ ...'''»:
«'''مَّا كانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ ...'''»:
۱۳٬۷۸۶

ویرایش