گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۸}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۲: خط ۱۴:
و لازمه اش اين است كه اگر شق اول را اختيار كردند، طلاقشان داده ، مهريه شان را بپردازد، و اگر شق دوم يعنى خدا و رسول و خانه آخرت را اختيار كردند، بر همسرى خود باقيشان بدارد
و لازمه اش اين است كه اگر شق اول را اختيار كردند، طلاقشان داده ، مهريه شان را بپردازد، و اگر شق دوم يعنى خدا و رسول و خانه آخرت را اختيار كردند، بر همسرى خود باقيشان بدارد
((ان كنتن تردن الحيوه الدنيا و زينتها(( اراده حيات دنيا و زينت آن به قرينه مقابله ، كنايه است از اختيار دنيا، و دلدادگى به تمتعات آن ، و روى آوردن بدان ، و روى گرداندن از آخرت
((ان كنتن تردن الحيوه الدنيا و زينتها(( اراده حيات دنيا و زينت آن به قرينه مقابله ، كنايه است از اختيار دنيا، و دلدادگى به تمتعات آن ، و روى آوردن بدان ، و روى گرداندن از آخرت
فَتَعَالَينَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسرِّحْكُنَّ سرَاحاً جَمِيلاً
فَتَعَالَينَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسرِّحْكُنَّ سرَاحاً جَمِيلاً
در كشاف گفته : كلمه ((تعال (( در اصل براى اين وضع شده كه هر وقت در مكانى بلند قرار داشتى ، و خواستى كسى را كه در مكانى پايين تر قرار دارد صدا بزنى ، و بگويى بيا، اين كلمه را بكار ببرى ، و ليكن در اثر كثرت استعمال ، كار آن به جايى رسيده كه در همه جا استعمال مى شود، چه مكان بلند، و چه پست ، و معناى كلمه ((تعالين ((، آمدن با پا نيست ، بلكه روى آوردن بكارى است ، (در فارسى هم مى گوييم بياييد فلان كار را انجام دهيم )، يعنى بياييد با اراده و اختيارتان يكى از دو پيشنهادم را عملى كنيد، نه اينكه با پاى خود بياييد، همچنان كه مى گوييم : فلانى دارد مى آيد تا با من مخاصمه كند، و يا فلانى رفت در باره من حرف بزند، و يا برخاست تا مرا تهديد كند، كه در اين موارد هيچ يك از كلمات مى آيد، رفت و برخاست به معناى لغوى خود استعمال نشده بلكه همه آنها كنايه است
در كشاف گفته : كلمه ((تعال (( در اصل براى اين وضع شده كه هر وقت در مكانى بلند قرار داشتى ، و خواستى كسى را كه در مكانى پايين تر قرار دارد صدا بزنى ، و بگويى بيا، اين كلمه را بكار ببرى ، و ليكن در اثر كثرت استعمال ، كار آن به جايى رسيده كه در همه جا استعمال مى شود، چه مكان بلند، و چه پست ، و معناى كلمه ((تعالين ((، آمدن با پا نيست ، بلكه روى آوردن بكارى است ، (در فارسى هم مى گوييم بياييد فلان كار را انجام دهيم )، يعنى بياييد با اراده و اختيارتان يكى از دو پيشنهادم را عملى كنيد، نه اينكه با پاى خود بياييد، همچنان كه مى گوييم : فلانى دارد مى آيد تا با من مخاصمه كند، و يا فلانى رفت در باره من حرف بزند، و يا برخاست تا مرا تهديد كند، كه در اين موارد هيچ يك از كلمات مى آيد، رفت و برخاست به معناى لغوى خود استعمال نشده بلكه همه آنها كنايه است
و تمتيع عبارت است از اينكه وقتى يكى از ايشان را طلاق مى دهد مالى به او بدهد كه با آن زندگى كند، و كلمه ((تسريح (( به معناى رها كردن است ، و سراح جميل به اين معنا است كه بدون خصومت و مشاجره و بد و بيراه گفتن او را طلاق دهد
و تمتيع عبارت است از اينكه وقتى يكى از ايشان را طلاق مى دهد مالى به او بدهد كه با آن زندگى كند، و كلمه ((تسريح (( به معناى رها كردن است ، و سراح جميل به اين معنا است كه بدون خصومت و مشاجره و بد و بيراه گفتن او را طلاق دهد
خط ۲۲: خط ۲۴:
<span id='link290'><span>
<span id='link290'><span>
==اشاره بر مضاعف بودن پاداش و كيفر، زنان پيامبر(ص ) در برابرعمل خوب و بد خود ==
==اشاره بر مضاعف بودن پاداش و كيفر، زنان پيامبر(ص ) در برابرعمل خوب و بد خود ==
يَنِساءَ النَّبىِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَحِشةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضعَف لَهَا الْعَذَاب ضِعْفَينِ ...
يَنِساءَ النَّبىِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَحِشةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضعَف لَهَا الْعَذَاب ضِعْفَينِ ...
در اين آيه از خطابى كه قبلا به خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در باره همسران او داشت ، عدول نموده ، روى سخن را متوجه خود آنان كرده ، تا تكليفى را كه متوجه ايشان است مسجل و موكد كند، و اين آيه و آيه بعدش به نحوى تقرير و توضيح جمله ((فان الله اعد للمحسنات منكن اجرا عظيما(( مى باشد، و هم اثباتا آن را توضيح مى دهد، كه چگونه اجرى عظيم داريد، و هم نفيا كه چرا غير از محسنات از شما آن اجر عظيم را ندارند
در اين آيه از خطابى كه قبلا به خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در باره همسران او داشت ، عدول نموده ، روى سخن را متوجه خود آنان كرده ، تا تكليفى را كه متوجه ايشان است مسجل و موكد كند، و اين آيه و آيه بعدش به نحوى تقرير و توضيح جمله ((فان الله اعد للمحسنات منكن اجرا عظيما(( مى باشد، و هم اثباتا آن را توضيح مى دهد، كه چگونه اجرى عظيم داريد، و هم نفيا كه چرا غير از محسنات از شما آن اجر عظيم را ندارند
كلمه ((فاحشه (( در جمله ((من يات منكن بفاحشه مبينه - هر يك از شما كه گناهى آشكار مرتكب شود(( به معناى عملى است كه در زشتى و شناعت به نهايت رسيده باشد، مانند آزار دادن به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) افتراء، غيبت ، و امثال اينها، و كلمه ((مبينه (( به معناى آشكار است ، يعنى گناهى كه زشتى اش براى همه روشن باشد
كلمه ((فاحشه (( در جمله ((من يات منكن بفاحشه مبينه - هر يك از شما كه گناهى آشكار مرتكب شود(( به معناى عملى است كه در زشتى و شناعت به نهايت رسيده باشد، مانند آزار دادن به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) افتراء، غيبت ، و امثال اينها، و كلمه ((مبينه (( به معناى آشكار است ، يعنى گناهى كه زشتى اش براى همه روشن باشد
خط ۲۹: خط ۳۱:
و چون بر اين عذاب دو برابر افزوده شود مجموع سه برابر مى گردد
و چون بر اين عذاب دو برابر افزوده شود مجموع سه برابر مى گردد
آيه شريفه با جمله ((و كان ذلك على الله يسيرا(( ختم شده ، تا اشاره كند به اينكه صرف همسرى پيغمبر جلوگير عذاب دو چندان نمى شود، هيچ ملاكى براى احترام نيست مگر تقوى ، و همسرى پيغمبر وقتى اثر نيك دارد كه توام با تقوى باشد، و اما با معصيت اثرى جز دورتر شدن ، و وبال بيشتر آوردن ندارد
آيه شريفه با جمله ((و كان ذلك على الله يسيرا(( ختم شده ، تا اشاره كند به اينكه صرف همسرى پيغمبر جلوگير عذاب دو چندان نمى شود، هيچ ملاكى براى احترام نيست مگر تقوى ، و همسرى پيغمبر وقتى اثر نيك دارد كه توام با تقوى باشد، و اما با معصيت اثرى جز دورتر شدن ، و وبال بيشتر آوردن ندارد
وَ مَن يَقْنُت مِنكُنَّ للَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تَعْمَلْ صلِحاً نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَينِ ...
وَ مَن يَقْنُت مِنكُنَّ للَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تَعْمَلْ صلِحاً نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَينِ ...
كلمه ((قنوت (( به معناى خضوع است و بعضى گفته اند: به معناى اطاعت است ، بعضى ديگر به معناى ملازمت و مداومت در اطاعت و خضوع گرفته اند، و كلمه ((اعتاد(( به معناى تهيه كردن است ، و رزق كريم مصداق بارزش بهشت است
كلمه ((قنوت (( به معناى خضوع است و بعضى گفته اند: به معناى اطاعت است ، بعضى ديگر به معناى ملازمت و مداومت در اطاعت و خضوع گرفته اند، و كلمه ((اعتاد(( به معناى تهيه كردن است ، و رزق كريم مصداق بارزش بهشت است
و معناى آيه اين است كه هر يك از شما همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى خدا و رسول او خاضع شود، و يا ملازم اطاعت و خضوع براى خدا و رسول باشد، و عمل صالح كند، اجرش را دو باره مى دهيم ، يعنى دو برابر مى دهيم ، و برايش رزقى كريم ، يعنى بهشت آماده مى كنيم
و معناى آيه اين است كه هر يك از شما همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى خدا و رسول او خاضع شود، و يا ملازم اطاعت و خضوع براى خدا و رسول باشد، و عمل صالح كند، اجرش را دو باره مى دهيم ، يعنى دو برابر مى دهيم ، و برايش رزقى كريم ، يعنى بهشت آماده مى كنيم
در اين آيه التفاتى از غيبت (و اين براى خدا آسان است ) به تكلم با غير (مى دهيم - و آماده مى كنيم ) به كار رفته ، تا اعلام بدارد: كه چنين افرادى به درگاه خدا نزديكند، و خدا برايشان احترام قائل است ، همچنان كه سياق غيبت قبلى مى فهماند كه آنهايى كه مرتكب فاحشه مبينه مى شوند، از خدا دورند، و خدا هيچ ارزشى برايشان قائل نيست ، و همسرى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كمترين اثرى برايشان ندارد
در اين آيه التفاتى از غيبت (و اين براى خدا آسان است ) به تكلم با غير (مى دهيم - و آماده مى كنيم ) به كار رفته ، تا اعلام بدارد: كه چنين افرادى به درگاه خدا نزديكند، و خدا برايشان احترام قائل است ، همچنان كه سياق غيبت قبلى مى فهماند كه آنهايى كه مرتكب فاحشه مبينه مى شوند، از خدا دورند، و خدا هيچ ارزشى برايشان قائل نيست ، و همسرى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كمترين اثرى برايشان ندارد
يَنِساءَ النَّبىِّ لَستنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتنَّ فَلا تخْضعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطمَعَ الَّذِى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ
يَنِساءَ النَّبىِّ لَستنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتنَّ فَلا تخْضعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطمَعَ الَّذِى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ
اين آيه برابرى زنان پيغمبر با ساير زنان را نفى مى كند، و مى فرمايد: شما با ساير زنان برابر نيستيد اگر تقوى به خرج دهيد، و مقام آنها را به همان شرطى كه گفته شد بالا مى برد، آنگاه از پاره اى از كارها نهى ، و به پاره اى از كارها امر مى كند، امر و نهيى كه متفرع بر برابر نبودن آنان با ساير زنان است ، چون بعد از آنكه مى فرمايد شما مثل ساير زنان نيستيد، با كلمه ((فاء - پس (( آن امر و نهى را متفرع بر آن نموده ، فرموده ، پس در سخن خضوع نكنيد، (و چون ساير زنان آهنگ صدا را فريبنده نسازيد)،
اين آيه برابرى زنان پيغمبر با ساير زنان را نفى مى كند، و مى فرمايد: شما با ساير زنان برابر نيستيد اگر تقوى به خرج دهيد، و مقام آنها را به همان شرطى كه گفته شد بالا مى برد، آنگاه از پاره اى از كارها نهى ، و به پاره اى از كارها امر مى كند، امر و نهيى كه متفرع بر برابر نبودن آنان با ساير زنان است ، چون بعد از آنكه مى فرمايد شما مثل ساير زنان نيستيد، با كلمه ((فاء - پس (( آن امر و نهى را متفرع بر آن نموده ، فرموده ، پس در سخن خضوع نكنيد، (و چون ساير زنان آهنگ صدا را فريبنده نسازيد)،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۱ </center>
خط ۴۳: خط ۴۵:
((فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض (( - بعد از آنكه علو مقام ، و رفعت منزلت همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بيان نموده ، اين علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده ، و فرموده كه فضيلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ، بلكه به خاطر تقوى است ، اينك در اين جمله ايشان را از خضوع در كلام نهى مى كند، و خضوع در كلام به معناى اين است كه در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه ، و خيالهاى شيطانى نموده ، شهوتش را بر انگيزانند، و در نتيجه آن مردى كه در دل بيمار است به طمع بيفتد، و منظور از بيمارى دل ، نداشتن نيروى ايمان است ، آن نيرويى كه آدمى را از ميل به سوى شهوات باز مى دارد
((فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض (( - بعد از آنكه علو مقام ، و رفعت منزلت همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بيان نموده ، اين علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده ، و فرموده كه فضيلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ، بلكه به خاطر تقوى است ، اينك در اين جمله ايشان را از خضوع در كلام نهى مى كند، و خضوع در كلام به معناى اين است كه در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه ، و خيالهاى شيطانى نموده ، شهوتش را بر انگيزانند، و در نتيجه آن مردى كه در دل بيمار است به طمع بيفتد، و منظور از بيمارى دل ، نداشتن نيروى ايمان است ، آن نيرويى كه آدمى را از ميل به سوى شهوات باز مى دارد
((و قلن قولا معروفا(( - يعنى سخن معمول و مستقيم بگوييد، سخنى كه شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى ) آن را پسنديده دارد، و آن سخنى است كه تنها مدلول خود را برساند، (نه اينكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنى ، تا شنونده علاوه بر درك مدلول آن دچار ريبه هم بشود)
((و قلن قولا معروفا(( - يعنى سخن معمول و مستقيم بگوييد، سخنى كه شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى ) آن را پسنديده دارد، و آن سخنى است كه تنها مدلول خود را برساند، (نه اينكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنى ، تا شنونده علاوه بر درك مدلول آن دچار ريبه هم بشود)
وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الاُولى ... وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ
وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الاُولى ... وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ
كلمه ((قرن (( امر از ماده ((قر(( است ، كه به معناى پا بر جا شدن است ، و اصل اين كلمه ((اقررن (( بوده ، كه يكى از دو تا ((راء(( آن حذف شده است ، ممكن هم هست از ماده ((قار، يقار(( به معناى اجتماع ، و كنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد، و مراد اين باشد كه اى زنان پيغمبر! از خانه هاى خود بيرون نياييد
كلمه ((قرن (( امر از ماده ((قر(( است ، كه به معناى پا بر جا شدن است ، و اصل اين كلمه ((اقررن (( بوده ، كه يكى از دو تا ((راء(( آن حذف شده است ، ممكن هم هست از ماده ((قار، يقار(( به معناى اجتماع ، و كنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد، و مراد اين باشد كه اى زنان پيغمبر! از خانه هاى خود بيرون نياييد
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۲ </center>
خط ۴۹: خط ۵۱:
((و اقمن الصلوه و اتين الزكوه و اطعن الله و رسوله (( - اين آيه دستور مى دهد كه اوامر دينى را امتثال كنند، و اگر از بين همه اوامر فقط نماز و زكات را ذكر نمود، براى اين است كه اين دو دستور ركن عبادت ، و معاملات است ، و بعد از ذكر اين دو به طور جامع فرمود: و خدا و رسولش را اطاعت كنيد
((و اقمن الصلوه و اتين الزكوه و اطعن الله و رسوله (( - اين آيه دستور مى دهد كه اوامر دينى را امتثال كنند، و اگر از بين همه اوامر فقط نماز و زكات را ذكر نمود، براى اين است كه اين دو دستور ركن عبادت ، و معاملات است ، و بعد از ذكر اين دو به طور جامع فرمود: و خدا و رسولش را اطاعت كنيد
و طاعت خدا عبارت است از امتثال تكاليف شرعى او، و اطاعت رسولش به اين است كه آنچه با ولايتى كه دارد امر و نهى مى كند، امتثال شود، چون امر و نهى او نيز از ناحيه خدا جعل شده ، خدا او را به حكم ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم (( ولى مؤ منين كرده ، و فرمان او را فرمان خود خوانده
و طاعت خدا عبارت است از امتثال تكاليف شرعى او، و اطاعت رسولش به اين است كه آنچه با ولايتى كه دارد امر و نهى مى كند، امتثال شود، چون امر و نهى او نيز از ناحيه خدا جعل شده ، خدا او را به حكم ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم (( ولى مؤ منين كرده ، و فرمان او را فرمان خود خوانده
يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِب عَنكمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكمْ تَطهِيراً
يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِب عَنكمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكمْ تَطهِيراً
كلمه ((انما(( در آيه انحصار خواست خدا را مى رساند، و مى فهماند كه خدا خواسته كه رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند، و به آنان عصمت دهد، و كلمه ((اهل البيت (( چه اينكه صرفا براى اختصاص ‍ باشد، تا غير از اهل خانه داخل در حكم نشوند، و چه اينكه اين كلمه نوعى مدح باشد، و چه اينكه نداء، و به معناى ((اى اهل بيت (( بوده باشد، على اى حال دلالت دارد بر اينكه دور كردن رجس و پليدى از آنان ، و تطهيرشان ، مساله اى است مختص به آنان ، و كسانى كه مخاطب در كلمه ((عنكم - از شما(( هستند
كلمه ((انما(( در آيه انحصار خواست خدا را مى رساند، و مى فهماند كه خدا خواسته كه رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند، و به آنان عصمت دهد، و كلمه ((اهل البيت (( چه اينكه صرفا براى اختصاص ‍ باشد، تا غير از اهل خانه داخل در حكم نشوند، و چه اينكه اين كلمه نوعى مدح باشد، و چه اينكه نداء، و به معناى ((اى اهل بيت (( بوده باشد، على اى حال دلالت دارد بر اينكه دور كردن رجس و پليدى از آنان ، و تطهيرشان ، مساله اى است مختص به آنان ، و كسانى كه مخاطب در كلمه ((عنكم - از شما(( هستند
بنابراين در آيه شريفه در حقيقت دو قصر و انحصار بكار رفته ، يكى انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور كردن پليدى و تطهير اهل بيت ، دوم انحصار اين عصمت و دورى از پليدى در اهل بيت
بنابراين در آيه شريفه در حقيقت دو قصر و انحصار بكار رفته ، يكى انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور كردن پليدى و تطهير اهل بيت ، دوم انحصار اين عصمت و دورى از پليدى در اهل بيت
خط ۹۳: خط ۹۵:
پس چاره اى جز اين نيست كه آيه شريفه را حمل بر عصمت اهل بيت كنيم ، و بگوييم : مراد از بردن رجس ، عصمت از اعتقاد و عمل باطل است ، و مراد از تطهير در جمله ((يطهركم تطهيرا(( كه با مصدر تطهير تاكيد شده ، زايل ساختن اثر رجس به وسيله وارد كردن مقابل آن است ، و آن عبارت است از اعتقاد به حق ، پس تطهير اهل بيت عبارت شد، از اينكه ايشان را مجهز به ادراك حق كند، حق در اعتقاد، و حق در عمل ، و آن وقت مراد از اراده اين معنا، (خدا مى خواهد چنين كند)، نيز اراده تكوينى مى شود، چون قبلا هم گفتيم اراده تشريعى را كه منشا تكاليف دينى و منشا متوجه ساختن آن تكاليف به مكلفين است ، اصلا با اين مقام سازگار نيست ، (چون گفتيم اراده تشريعى را نسبت به تمام مردم دارد نه تنها نسبت به اهل بيت )
پس چاره اى جز اين نيست كه آيه شريفه را حمل بر عصمت اهل بيت كنيم ، و بگوييم : مراد از بردن رجس ، عصمت از اعتقاد و عمل باطل است ، و مراد از تطهير در جمله ((يطهركم تطهيرا(( كه با مصدر تطهير تاكيد شده ، زايل ساختن اثر رجس به وسيله وارد كردن مقابل آن است ، و آن عبارت است از اعتقاد به حق ، پس تطهير اهل بيت عبارت شد، از اينكه ايشان را مجهز به ادراك حق كند، حق در اعتقاد، و حق در عمل ، و آن وقت مراد از اراده اين معنا، (خدا مى خواهد چنين كند)، نيز اراده تكوينى مى شود، چون قبلا هم گفتيم اراده تشريعى را كه منشا تكاليف دينى و منشا متوجه ساختن آن تكاليف به مكلفين است ، اصلا با اين مقام سازگار نيست ، (چون گفتيم اراده تشريعى را نسبت به تمام مردم دارد نه تنها نسبت به اهل بيت )
پس معناى آيه اين شد كه خداى سبحان مستمرا و دائما اراده دارد شما را به اين موهبت يعنى موهبت عصمت اختصاص دهد به اين طريق كه اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما اهل بيت ببرد، و در جاى آن عصمتى بياورد كه حتى اثرى از آن اعتقاد باطل و عمل زشت در دلهايتان باقى نگذارد
پس معناى آيه اين شد كه خداى سبحان مستمرا و دائما اراده دارد شما را به اين موهبت يعنى موهبت عصمت اختصاص دهد به اين طريق كه اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما اهل بيت ببرد، و در جاى آن عصمتى بياورد كه حتى اثرى از آن اعتقاد باطل و عمل زشت در دلهايتان باقى نگذارد
وَ اذْكرْنَ مَا يُتْلى فى بُيُوتِكنَّ مِنْ ءَايَتِ اللَّهِ وَ الحِْكمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً
وَ اذْكرْنَ مَا يُتْلى فى بُيُوتِكنَّ مِنْ ءَايَتِ اللَّهِ وَ الحِْكمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً
از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از ((ذكر((، معناى مقابل فراموشى باشد، كه همان ياد آورى است ، چون اين معنا مناسب تاكيد و تشديدى است كه در آيات شده است پس در نتيجه اين آيه به منزله سفارش و وصيتى است بعد از وصيت به امتثال تكاليف كه قبلا متوجه ايشان كرده است ، و در كلمه ((فى بيوتكن (( تاكيدى ديگر است ، (چون مى فهماند مردم بايد امتثال امر خدا را از شما ياد بگيرند، آن وقت سزاوار نيست شما كه قرآن در خانه هايتان نازل مى شود، اوامر خدا را فراموش كنيد)
از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از ((ذكر((، معناى مقابل فراموشى باشد، كه همان ياد آورى است ، چون اين معنا مناسب تاكيد و تشديدى است كه در آيات شده است پس در نتيجه اين آيه به منزله سفارش و وصيتى است بعد از وصيت به امتثال تكاليف كه قبلا متوجه ايشان كرده است ، و در كلمه ((فى بيوتكن (( تاكيدى ديگر است ، (چون مى فهماند مردم بايد امتثال امر خدا را از شما ياد بگيرند، آن وقت سزاوار نيست شما كه قرآن در خانه هايتان نازل مى شود، اوامر خدا را فراموش كنيد)
و معناى آيه اين است كه شما زنان پيغمبر بايد آنچه را كه در خانه هايتان از آيات خدا و حكمت تلاوت مى شود، حفظ كنيد، و همواره به خاطرتان بوده باشد، تا از آن غافل نمانيد، و از خط سيرى كه خدا برايتان معين كرده تجاوز مكنيد
و معناى آيه اين است كه شما زنان پيغمبر بايد آنچه را كه در خانه هايتان از آيات خدا و حكمت تلاوت مى شود، حفظ كنيد، و همواره به خاطرتان بوده باشد، تا از آن غافل نمانيد، و از خط سيرى كه خدا برايتان معين كرده تجاوز مكنيد
خط ۱۰۰: خط ۱۰۲:
و معناى آيه اين است كه خدا را شكر كنيد، كه شما را در خانه هايى قرار داد كه در آن قرآن و سنت خوانده مى شود، چون اين معنا از سياق آيه و بخصوص با در نظر گرفتن جمله ((ان الله كان لطيفا خبيرا(( دور است
و معناى آيه اين است كه خدا را شكر كنيد، كه شما را در خانه هايى قرار داد كه در آن قرآن و سنت خوانده مى شود، چون اين معنا از سياق آيه و بخصوص با در نظر گرفتن جمله ((ان الله كان لطيفا خبيرا(( دور است


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۸}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش