گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۸: خط ۱۰:
((ايمان (( عبارت است از سكون و آرامش علمى خاصى در نفس ، نسبت به هر چيزى كه ايمان به آن تعلق گرفته ، و لازمه اين آرامش التزام عملى نسبت به آن چيزى است كه به آن ايمان دارد، حال اگر كسى اين التزام را نداشته باشد، و بر خلاف ايمانش عمل كند، چنين كسى را فاسق گويند، چون كلمه ((فسق (( به معناى بيرون شدن است ، وقتى مى گويند: ((فسقت التمره (( كه خرما از پوست خود بيرون شده باشد، كه برگشت معنايش بيرون شدن از زيبندگى است
((ايمان (( عبارت است از سكون و آرامش علمى خاصى در نفس ، نسبت به هر چيزى كه ايمان به آن تعلق گرفته ، و لازمه اين آرامش التزام عملى نسبت به آن چيزى است كه به آن ايمان دارد، حال اگر كسى اين التزام را نداشته باشد، و بر خلاف ايمانش عمل كند، چنين كسى را فاسق گويند، چون كلمه ((فسق (( به معناى بيرون شدن است ، وقتى مى گويند: ((فسقت التمره (( كه خرما از پوست خود بيرون شده باشد، كه برگشت معنايش بيرون شدن از زيبندگى است
و استفهامى كه در آيه شريفه شده استفهام انكارى است ، و جمله ((لا يستوون (( برابرى دو طائفه را نفى مى كند، تا تاكيد همان استفهام انكارى باشد
و استفهامى كه در آيه شريفه شده استفهام انكارى است ، و جمله ((لا يستوون (( برابرى دو طائفه را نفى مى كند، تا تاكيد همان استفهام انكارى باشد
أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ فَلَهُمْ جَنَّت الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ
أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ فَلَهُمْ جَنَّت الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ
كلمه ((ماوى (( به معناى مكانى است كه انسان در آن منزل كند و مسكن خود قرار دهد. و كلمه ((نزل (( به ضمه ((ن (( و ((ز(( به معناى هر چيزى است كه براى شخصى كه وارد خانه اى مى شود آماده شود، مانند طعام و آب ، ولى از معناى لغوى آن تجاوز شده ، به هر عطيه اى هم نزل مى گويند و بقيه الفاظ آيه روشن است
كلمه ((ماوى (( به معناى مكانى است كه انسان در آن منزل كند و مسكن خود قرار دهد. و كلمه ((نزل (( به ضمه ((ن (( و ((ز(( به معناى هر چيزى است كه براى شخصى كه وارد خانه اى مى شود آماده شود، مانند طعام و آب ، ولى از معناى لغوى آن تجاوز شده ، به هر عطيه اى هم نزل مى گويند و بقيه الفاظ آيه روشن است
وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ... كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ
وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ... كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ
لازمه اينكه فرمود: آتش ، ماواى ايشان است اين است كه جاودانه در آتش باشند، و به همين جهت دنبالش فرمود ((كلما ارادوا ان يخرجوا منها اعيدوا فيها - هر چه بخواهند از آن بيرون شوند به سوى آن برگردانده مى شوند((
لازمه اينكه فرمود: آتش ، ماواى ايشان است اين است كه جاودانه در آتش باشند، و به همين جهت دنبالش فرمود ((كلما ارادوا ان يخرجوا منها اعيدوا فيها - هر چه بخواهند از آن بيرون شوند به سوى آن برگردانده مى شوند((
و اينكه فرمود: ((و قيل لهم ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذبون ((، دليل بر اين است كه مراد از فاسقان ، منكرين معادند، و اينكه منكرين معاد را در داخل آتش چنين خطابى مى كنند، براى شماتت ايشان است ، چون خود ايشان همواره در دنيا مؤ منين را شماتت مى كردند، كه چرا شما به قيامت نديده ايمان داريد
و اينكه فرمود: ((و قيل لهم ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذبون ((، دليل بر اين است كه مراد از فاسقان ، منكرين معادند، و اينكه منكرين معاد را در داخل آتش چنين خطابى مى كنند، براى شماتت ايشان است ، چون خود ايشان همواره در دنيا مؤ منين را شماتت مى كردند، كه چرا شما به قيامت نديده ايمان داريد
وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنى دُونَ الْعَذَابِ الاَكْبرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
وَ لَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنى دُونَ الْعَذَابِ الاَكْبرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
در اين آيه شريفه نتيجه چشاندنشان عذاب دنيا را اميد بازگشت قرار داده ، و اين بازگشتى كه آرزويش كرده همان بازگشت به خدا، يعنى توبه و انابه است ، در نتيجه مراد از عذاب ((ادنى (( عذاب دنيا خواهد بود، كه خداوند برايشان نازل كرد، تا زهر چشمى بگيرد، و از عذاب بزرگ قيامت بترساند، و در نتيجه قبل از رسيدن عذاب استيصال توبه كنند، و بنابراين مراد از عذاب ((اكبر(( هم عذاب قيامت خواهد بود
در اين آيه شريفه نتيجه چشاندنشان عذاب دنيا را اميد بازگشت قرار داده ، و اين بازگشتى كه آرزويش كرده همان بازگشت به خدا، يعنى توبه و انابه است ، در نتيجه مراد از عذاب ((ادنى (( عذاب دنيا خواهد بود، كه خداوند برايشان نازل كرد، تا زهر چشمى بگيرد، و از عذاب بزرگ قيامت بترساند، و در نتيجه قبل از رسيدن عذاب استيصال توبه كنند، و بنابراين مراد از عذاب ((اكبر(( هم عذاب قيامت خواهد بود
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۹۷ </center>
و معناى آيه اين است كه سوگند مى خورم كه به زودى از عذاب ادنى يعنى عذاب نزديكتر، از عذاب قيامت چيزى از قبيل قحطى و مرض و جنگ و خونريزى و امثال آن به ايشان مى چشانيم ، باشد، كه قبل از عذاب روز قيامت به سوى ما برگردند، و از شرك و لجبازيشان توبه نمايند
و معناى آيه اين است كه سوگند مى خورم كه به زودى از عذاب ادنى يعنى عذاب نزديكتر، از عذاب قيامت چيزى از قبيل قحطى و مرض و جنگ و خونريزى و امثال آن به ايشان مى چشانيم ، باشد، كه قبل از عذاب روز قيامت به سوى ما برگردند، و از شرك و لجبازيشان توبه نمايند
بعضى از مفسرين گفته اند: اگر عذاب دنيا را عذاب نزديكتر خواند، و عذاب قيامت را عذاب بزرگتر، با اينكه جا داشت عذاب دنيا را در مقابل عذاب بزرگتر قيامت ، عذاب كوچكتر بخواند، براى اين است كه مقام ، مقام تهديد و تخويف بود، و در چنين مقامى مناسب نبود عذاب را كوچكتر بخواند، لذا آن را عذاب نزديك تر خواند، و به همين علت عذاب قيامت را هم در مقابل عذاب نزديكتر دنيا عذاب دورتر نخواند، چون با مقام تهديد مناسب نبود
بعضى از مفسرين گفته اند: اگر عذاب دنيا را عذاب نزديكتر خواند، و عذاب قيامت را عذاب بزرگتر، با اينكه جا داشت عذاب دنيا را در مقابل عذاب بزرگتر قيامت ، عذاب كوچكتر بخواند، براى اين است كه مقام ، مقام تهديد و تخويف بود، و در چنين مقامى مناسب نبود عذاب را كوچكتر بخواند، لذا آن را عذاب نزديك تر خواند، و به همين علت عذاب قيامت را هم در مقابل عذاب نزديكتر دنيا عذاب دورتر نخواند، چون با مقام تهديد مناسب نبود
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِئَايَتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَض عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِئَايَتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَض عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ
گويا اين آيه در مقام بيان علت مطالب قبل يعنى چشاندن عذاب ادنى قبل از عذاب اكبر است ، مى فرمايد به اين علت ايشان را عذاب مى كنيم كه مرتكب شديدترين ظلم شدند، و آن اين است كه از آيات ما بعد از تذكر اعراض مى كردند، پس اينان مجرمينند، و خدا از مجرمين انتقام خواهد گرفت
گويا اين آيه در مقام بيان علت مطالب قبل يعنى چشاندن عذاب ادنى قبل از عذاب اكبر است ، مى فرمايد به اين علت ايشان را عذاب مى كنيم كه مرتكب شديدترين ظلم شدند، و آن اين است كه از آيات ما بعد از تذكر اعراض مى كردند، پس اينان مجرمينند، و خدا از مجرمين انتقام خواهد گرفت
پس جمله ((و من اظلم ...((، تعليل عذاب است به اينكه شديدترين ظلم را مرتكب شدند، آنگاه جمله ((انا من المجرمين منتقمون (( تعليل عذاب ظالمان است ، به اينكه چون مجرمند، و عذاب هم انتقام از مجرمين است ، و خدا هم انتقام گيرنده از مجرمين است
پس جمله ((و من اظلم ...((، تعليل عذاب است به اينكه شديدترين ظلم را مرتكب شدند، آنگاه جمله ((انا من المجرمين منتقمون (( تعليل عذاب ظالمان است ، به اينكه چون مجرمند، و عذاب هم انتقام از مجرمين است ، و خدا هم انتقام گيرنده از مجرمين است
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكتَب فَلا تَكُن فى مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائهِ وَ جَعَلْنَهُ هُدًى لِّبَنى إِسرءِيلَ
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكتَب فَلا تَكُن فى مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائهِ وَ جَعَلْنَهُ هُدًى لِّبَنى إِسرءِيلَ
مراد از ((الكتاب ((، تورات است . و كلمه ((مريه (( به معناى شك و بدگمانى است
مراد از ((الكتاب ((، تورات است . و كلمه ((مريه (( به معناى شك و بدگمانى است
وجوه مختلف درباره مراد از ((بلقائه (( در آيه ((و لقد آتينا موسى الكتاب فلا تمنفى مربة من لقائه ...((
وجوه مختلف درباره مراد از ((بلقائه (( در آيه ((و لقد آتينا موسى الكتاب فلا تمنفى مربة من لقائه ...((
خط ۴۳: خط ۴۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۰ </center>
و بنابراين ، مراد از جمله ((يفصل بينهم (( قضاء و داورى بين حق و باطل ، و محق و مبطل است ، و بقيه الفاظ آيه روشن است
و بنابراين ، مراد از جمله ((يفصل بينهم (( قضاء و داورى بين حق و باطل ، و محق و مبطل است ، و بقيه الفاظ آيه روشن است
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لهَُمْ كَمْ أَهْلَكنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشونَ فى مَسكِنِهِمْ ...
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لهَُمْ كَمْ أَهْلَكنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشونَ فى مَسكِنِهِمْ ...
كلمه او در اول آيه ، جمله را عطف مى كند به چيزى كه از كلام حذف شده ، گويا فرموده : آيا براى آنان روشن نشد كه چه و چه و آيا برايشان روشن نگرديد كه چقدر از قرون گذشته و ماقبل ايشان را كه اينان سرگرم قدم زدن در محل آنان مى باشند هلاك كرديم ؟ كلمه هدايت در آيه شريفه به معناى بيان كردن و يا به همان معناى راهنمايى است ، ولى متضمن معناى بيان كردن نيز هست ، چون مى بينيم كه با حرف ((ل (( متعدى شده ، و اگر متضمن معناى بيان نبود مى بايستى با ((الى (( متعدى شود
كلمه او در اول آيه ، جمله را عطف مى كند به چيزى كه از كلام حذف شده ، گويا فرموده : آيا براى آنان روشن نشد كه چه و چه و آيا برايشان روشن نگرديد كه چقدر از قرون گذشته و ماقبل ايشان را كه اينان سرگرم قدم زدن در محل آنان مى باشند هلاك كرديم ؟ كلمه هدايت در آيه شريفه به معناى بيان كردن و يا به همان معناى راهنمايى است ، ولى متضمن معناى بيان كردن نيز هست ، چون مى بينيم كه با حرف ((ل (( متعدى شده ، و اگر متضمن معناى بيان نبود مى بايستى با ((الى (( متعدى شود
((كم اهلكنا من قبلهم من القرون (( - اين جمله اشاره به فاعل هدايت ، و قائم مقام آن است ، چون همين اهلاك امت هاى گذشته است كه بايد نسل حاضر را هدايت كند، و معناى آيه اين است : آيا برايشان بيان و هدايت نكرد، كثرت اهلاك ما امت هاى گذشته را، در حالى كه اينان در مساكن آنان راه مى روند؟
((كم اهلكنا من قبلهم من القرون (( - اين جمله اشاره به فاعل هدايت ، و قائم مقام آن است ، چون همين اهلاك امت هاى گذشته است كه بايد نسل حاضر را هدايت كند، و معناى آيه اين است : آيا برايشان بيان و هدايت نكرد، كثرت اهلاك ما امت هاى گذشته را، در حالى كه اينان در مساكن آنان راه مى روند؟
((ان فى ذلك لايات افلا يسمعون (( - در اين سرگذشتها آيت ها هست ، آيا باز هم نمى شنوند، و مراد از ((سمع (( شنيدن مواعظى است كه آدمى را به اطاعت حق و قبول آن وا بدارد
((ان فى ذلك لايات افلا يسمعون (( - در اين سرگذشتها آيت ها هست ، آيا باز هم نمى شنوند، و مراد از ((سمع (( شنيدن مواعظى است كه آدمى را به اطاعت حق و قبول آن وا بدارد
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسوقُ الْمَاءَ إِلى الاَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكلُ مِنْهُ أَنْعَمُهُمْ وَ أَنفُسهُمْ ...
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسوقُ الْمَاءَ إِلى الاَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكلُ مِنْهُ أَنْعَمُهُمْ وَ أَنفُسهُمْ ...
در مجمع البيان گفته اصل كلمه ((سوق (( به معناى وادار كردن كسى است به راه رفتن ، و از ماده ((ساق ، يسوق (( است . و نيز گفته كلمه ((جرز(( زمين خشكى را گويند كه به خاطر نيامدن باران بدون گياه باشد و كلمه ((زرع (( در اصل مصدر بوده ، و مراد از آن در اينجا مزروع (زراعت ) است
در مجمع البيان گفته اصل كلمه ((سوق (( به معناى وادار كردن كسى است به راه رفتن ، و از ماده ((ساق ، يسوق (( است . و نيز گفته كلمه ((جرز(( زمين خشكى را گويند كه به خاطر نيامدن باران بدون گياه باشد و كلمه ((زرع (( در اصل مصدر بوده ، و مراد از آن در اينجا مزروع (زراعت ) است
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۰۱ </center>
خط ۶۳: خط ۶۵:
مگر آنكه كسى بگويد اگر هم ايمان مى آوردند، بدين جهت سود نداشت كه معاند حق بودند، و بارها با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) جنگيدند، و در خاموش كردن نور حق كوشش ها كردند، و معلوم است كه ايمان چنين اشخاصى ايمان واقعى نيست ، بلكه نفاق و دورويى است ، ايمانى نيست كه در دلشان وارد شده باشد، و دلهايشان را اصلاح كرده باشد، در چنين وقتى چاره اى جز ايمان ندارند، و به همين جهت مهلت داده نمى شوند
مگر آنكه كسى بگويد اگر هم ايمان مى آوردند، بدين جهت سود نداشت كه معاند حق بودند، و بارها با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) جنگيدند، و در خاموش كردن نور حق كوشش ها كردند، و معلوم است كه ايمان چنين اشخاصى ايمان واقعى نيست ، بلكه نفاق و دورويى است ، ايمانى نيست كه در دلشان وارد شده باشد، و دلهايشان را اصلاح كرده باشد، در چنين وقتى چاره اى جز ايمان ندارند، و به همين جهت مهلت داده نمى شوند
ممكن هم هست كه مراد از فتح ، قضاى ما بين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و امت باشد، كه در آخر الزمان همانطور كه در تفسير جمله ((و لكل امه رسول (( گذشت ، عملى مى شود. و به هر حال مراد از اين دو آيه اين است كه مشركين عجله مى كردند در آمدن فتح ، و حال آنكه اين فتح سودى به حال كفار ندارد، هر چند كه در آن روز ايمان بياورند، چون آن روز، روزى است كه ايمان احدى نفعى به صاحبش ‍ نمى بخشد، و عذاب مهلتشان نمى دهد
ممكن هم هست كه مراد از فتح ، قضاى ما بين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و امت باشد، كه در آخر الزمان همانطور كه در تفسير جمله ((و لكل امه رسول (( گذشت ، عملى مى شود. و به هر حال مراد از اين دو آيه اين است كه مشركين عجله مى كردند در آمدن فتح ، و حال آنكه اين فتح سودى به حال كفار ندارد، هر چند كه در آن روز ايمان بياورند، چون آن روز، روزى است كه ايمان احدى نفعى به صاحبش ‍ نمى بخشد، و عذاب مهلتشان نمى دهد
فَأَعْرِض عَنْهُمْ وَ انتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ
فَأَعْرِض عَنْهُمْ وَ انتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ
در اين جمله به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) امر مى كند به اينكه از كفار اعراض كند، و منتظر فتح باشد، همچنان كه كفار منتظر آن مى باشند، چون كفار منتظر مرگ و يا كشته شدن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بودند، و كوتاه سخن ، اينكه منتظر بودند دعوت حقه اش به آخر نرسد و نيمه كاره از بين برود، پس او هم منتظر باشد، همچنان كه آنان منتظرند، تا خدا حق را بر باطل و محق را بر مبطل غلبه دهد
در اين جمله به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) امر مى كند به اينكه از كفار اعراض كند، و منتظر فتح باشد، همچنان كه كفار منتظر آن مى باشند، چون كفار منتظر مرگ و يا كشته شدن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بودند، و كوتاه سخن ، اينكه منتظر بودند دعوت حقه اش به آخر نرسد و نيمه كاره از بين برود، پس او هم منتظر باشد، همچنان كه آنان منتظرند، تا خدا حق را بر باطل و محق را بر مبطل غلبه دهد
از اين سياق بر مى آيد كه مراد از فتح ، فتح دنيوى است
از اين سياق بر مى آيد كه مراد از فتح ، فتح دنيوى است
خط ۱۰۱: خط ۱۰۳:
==آيات ۱ - ۸، سوره احزاب ==
==آيات ۱ - ۸، سوره احزاب ==
سوره احزاب مدنى است ، و هفتاد و سه آيه دارد
سوره احزاب مدنى است ، و هفتاد و سه آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يَأَيهَا النَّبىُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِع الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً(۱)
يَأَيهَا النَّبىُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِع الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً(۱)
وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك مِن رَّبِّك إِنَّ اللَّهَ كانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً(۲)
وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك مِن رَّبِّك إِنَّ اللَّهَ كانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً(۲)
وَ تَوَكلْ عَلى اللَّهِ وَ كفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً(۳)
وَ تَوَكلْ عَلى اللَّهِ وَ كفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً(۳)
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَينِ فى جَوْفِهِ وَ مَا جَعَلَ أَزْوَجَكُمُ الَّئِى تُظهِرُونَ مِنهُنَّ أُمَّهَتِكمْ وَ مَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَهِكُمْ وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِى السبِيلَ(۴)
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَينِ فى جَوْفِهِ وَ مَا جَعَلَ أَزْوَجَكُمُ الَّئِى تُظهِرُونَ مِنهُنَّ أُمَّهَتِكمْ وَ مَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَهِكُمْ وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِى السبِيلَ(۴)
ادْعُوهُمْ لاَبَائهِمْ هُوَ أَقْسط عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا ءَابَاءَهُمْ فَإِخْوَنُكمْ فى الدِّينِ وَ مَوَلِيكُمْ وَ لَيْس عَلَيْكمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطأْتُم بِهِ وَ لَكِن مَّا تَعَمَّدَت قُلُوبُكُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً(۵)
ادْعُوهُمْ لاَبَائهِمْ هُوَ أَقْسط عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا ءَابَاءَهُمْ فَإِخْوَنُكمْ فى الدِّينِ وَ مَوَلِيكُمْ وَ لَيْس عَلَيْكمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطأْتُم بِهِ وَ لَكِن مَّا تَعَمَّدَت قُلُوبُكُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً(۵)
النَّبىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْوَجُهُ أُمَّهَتهُمْ وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كتَبِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَجِرِينَ إِلا أَن تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيَائكُم مَّعْرُوفاً كانَ ذَلِك فى الْكتَبِ مَسطوراً(۶)
النَّبىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْوَجُهُ أُمَّهَتهُمْ وَ أُولُوا الاَرْحَامِ بَعْضهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فى كتَبِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَجِرِينَ إِلا أَن تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيَائكُم مَّعْرُوفاً كانَ ذَلِك فى الْكتَبِ مَسطوراً(۶)
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَقَهُمْ وَ مِنك وَ مِن نُّوحٍ وَ إِبْرَهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى ابْنِ مَرْيمَ وَ أَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَقاً غَلِيظاً(۷)
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَقَهُمْ وَ مِنك وَ مِن نُّوحٍ وَ إِبْرَهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى ابْنِ مَرْيمَ وَ أَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَقاً غَلِيظاً(۷)
لِّيَسئَلَ الصدِقِينَ عَن صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكَفِرِينَ عَذَاباً أَلِيماً(۸)
لِّيَسئَلَ الصدِقِينَ عَن صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكَفِرِينَ عَذَاباً أَلِيماً(۸)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام خدايى كه رحمتى عالم گير، و نيز رحمتى خاص مومنان دارد، اطاعت كافران و منافقين مكن ، كه خدا دانا و فرزانه است (۱)
به نام خدايى كه رحمتى عالم گير، و نيز رحمتى خاص مومنان دارد، اطاعت كافران و منافقين مكن ، كه خدا دانا و فرزانه است (۱)
خط ۱۲۲: خط ۱۲۴:
بيان آيات  
بيان آيات  
اين سوره مشتمل است بر معارف ، احكام ، قصص ، عبرتها، و مواعظى چند، و از آن جمله مشتمل است بر داستان جنگ خندق ، و اشاره اى هم به داستان يهوديان بنى قريظه دارد، و سياق آيات آن شهادت مى دهد به اينكه از سوره هايى است كه در مدينه نازل شده
اين سوره مشتمل است بر معارف ، احكام ، قصص ، عبرتها، و مواعظى چند، و از آن جمله مشتمل است بر داستان جنگ خندق ، و اشاره اى هم به داستان يهوديان بنى قريظه دارد، و سياق آيات آن شهادت مى دهد به اينكه از سوره هايى است كه در مدينه نازل شده
يَأَيهَا النَّبىُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِع الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً
يَأَيهَا النَّبىُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِع الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً
 


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش