گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




«'''قِيلَ لهََا ادْخُلى الصرْحَ...'''»:
«'''قِيلَ لهََا ادْخُلى الصَّرْحَ...'''»:


كلمه «صرح» به معناى قصر و هر بنايى است بلند و مشرف بر ساير بناها، و نيز به معناى محلى است كه آن را تخت كرده باشند و سقف هم نداشته باشد و كلمه «لجة» به معناى آب بسيار زياد است و كلمه «ممرد» اسم مفعول از تمريد است كه به معناى صاف كردن است و كلمه «قوارير» به معناى شيشه است .
كلمۀ «صَرح»، به معناى قصر و هر بنايى است بلند و مُشرف بر ساير بناها. و نيز به معناى محلى است كه آن را تخت كرده باشند و سقف هم نداشته باشد.  


و اگر فرمود: «بدو گفته شد داخل صرح شو»، گويا گوينده آن ، بعضى از خدمتكاران سليمان (عليه السّلام ) بوده ، كه در حضور او ملكه سباء را راهنمايى كرده كه داخل شود و اين رسم همه پادشاهان بزرگ است .
و كلمۀ «لُجّة»، به معناى آب بسيار زياد است. و كلمۀ «مُمَرَّد»، اسم مفعول از «تمريد» است، كه به معناى صاف كردن است. و كلمۀ «قوارير»، به معناى شيشه است.


«'''فلما راته حسبته لجة و كشفت عن ساقيها'''» - يعنى وقتى ملكه سباء آن صرح را ديد، خيال كرد استخرى از آب است ، ( چون خيلى آن شيشه صاف بود) لذا جامه هاى خود را از ساق پا بالا زد تا دامنش تر نشود.
و اگر فرمود: «بدو گفته شد داخل صرح شو»، گويا گوينده آن، بعضى از خدمتكاران سليمان «عليه السّلام» بوده، كه در حضور او، ملكۀ «سباء» را راهنمايى كرده كه داخل شود، و اين رسم همۀ پادشاهان بزرگ است.


«'''قال انه صرح ممرد من قوارير'''» - گوينده اين سخن سليمان است ، كه به آن زن ، مى گويد: اين صرح ، لجه نيست . بلكه صرحى است كه از شيشه ساخته شده ، پس ملكه سبا وقتى اين همه عظمت از ملك سليمان ديد و نيز آن داستان را كه از جريان هدهد و برگرداندن هدايا، و نيز آوردن تختش از سبا به دربار وى به خاطر آورد، ديگر شكى برايش نماند كه اينها همه معجزات و آيات نبوت او است و كار حزم و تدبير نيست ، لذا در اين هنگام گفت «'''رب انى ظلمت نفسى ...'''»
«'''فَلَمَّا رَأتهُ حَسِبَتهُ لُجَّةً وَ كَشَفَت عَن سَاقَيهَا'''» - يعنى: وقتى ملكه «سباء» آن صرح را ديد، خيال كرد استخرى از آب است. (چون آن شيشه، خیلی صاف بود). لذا جامه هاى خود را از ساق پا بالا زد، تا دامنش تر نشود.
 
«'''قَالَ إنَّهُ صَرحٌ مُمَرَّدٌ مِن قَوَارِير'''» - گويندۀ اين سخن، سليمان است، كه به آن زن، مى گويد: اين «صرح»، لُجّه نيست، بلكه «صرحى» است كه از شيشه ساخته شده.
 
پس ملكۀ «سباء» وقتى اين همه عظمت از مُلك سليمان ديد و نيز آن داستان را كه از جريان هُدهُد و برگرداندن هدايا، و نيز آوردن تختش از «سباء» به دربار وى به خاطر آورد، ديگر برايش شکی نماند كه اين ها، همه معجزات و آيات نبوت او است و كار حزم و تدبير نيست. لذا در اين هنگام گفت: «رَبِّ إنِّى ظَلَمتُ نَفسِى...».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۲۳ </center>
«'''قالت رب انى ظلمت نفسى و اسلمت مع سليمان لله رب العالمين '''» - در گفتار خود نخست به درگاه پروردگارش استغاثه مى كند، و به ظلم خود كه خداى را از روز اول و يا از هنگامى كه اين آيات را ديد نپرستيده اعتراف نمود، سپس به اسلام و تسليم خود در برابر خدا شهادت داد.
«'''قَالَت رَبِّ إنِّى ظَلَمتُ نَفسِى وَ أسلَمتُ مَعَ سُلَيمَانَ لِلهِ رَبِّ العَالَمِين'''» - در گفتار خود، نخست به درگاه پروردگارش استغاثه مى كند، و به ظلم خود، كه خداى را از روز اول و يا از هنگامى كه اين آيات را ديد، نپرستيده، اعتراف نمود. سپس به اسلام و تسليم خود در برابر خدا شهادت داد.
 
و در اين جمله اش كه گفت: «أسلَمتُ مَعَ سُلَيمَانَ لِلّه»، التفاتى نسبت به خداى تعالى به كار برد. التفات از خطاب به غيبت، و وجه اين التفات، اين است كه خواست از ايمان اجمالى به خدا در جملۀ «رَبِّ إنِّى ظَلَمتُ نَفسِى»، به توحيد صريح انتقال يابد.
 
چون در جملۀ بعدى، اسلام خود را بر طريقه اسلام سليمان دانست، كه همان توحيد صريح باشد، و آنگاه تصريح خود را با جملۀ «رَبِّ العَالَمِين» تأكيد كرد. يعنى اقرار دارم كه جز خدا در هيچ جاى عالَميان، ربّى نيست و اين، همان «توحيد در ربوبيت» است، كه مستلزم «توحيد در عبادت» است، كه مشركان (و از آن جمله آفتاب پرستان)، قائل به آن نيستند.
 


و در اين جمله اش كه گفت : «اسلمت مع سليمان لله»، التفاتى نسبت به خداى تعالى به كار برد، التفات از خطاب به غيبت ، و وجه اين التفات اين است كه خواست از ايمان اجمالى به خدا در جمله «رب انى ظلمت نفسى»، به توحيد صريح انتقال يابد، چون در جمله بعدى ، اسلام خود را بر طريقه اسلام سليمان دانست ، كه همان توحيد صريح باشد، و آنگاه تصريح خود را با جمله «رب العالمين» تاءكيد كرد، يعنى اقرار دارم كه جز خدا در هيچ جاى عالميان ربى نيست و اين همان توحيد در ربوبيت است ، كه مستلزم توحيد در عبادت است ، كه مشركين ( و از آن جمله آفتاب پرستان ) قائل به آن نيستند.
<span id='link358'><span>
<span id='link358'><span>
==گفتارى پيرامون داستان سليمان (عليه السّلام ) ==
==گفتارى پيرامون داستان سليمان (عليه السّلام ) ==
۱۳٬۷۶۹

ویرایش