گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۳۲: خط ۲۳۲:
در اين آيات، اجمالى از داستان شعيب «عليه السّلام»، كه يكى از پيامبران عرب است، ذكر كرده و اين داستان آخرى از هفت داستانى است كه در اين سوره آمده.
در اين آيات، اجمالى از داستان شعيب «عليه السّلام»، كه يكى از پيامبران عرب است، ذكر كرده و اين داستان آخرى از هفت داستانى است كه در اين سوره آمده.


«'''كَذَّبَ أَصحَابُ لْئَيْكَةِ الْمُرْسلِينَ...رَبّ الْعَالَمِينَ'''»:
<span id='link299'><span>
<span id='link299'><span>


خط ۲۳۸: خط ۲۳۷:
«'''كَذَّبَ أَصحَابُ لْئَيْكَةِ الْمُرْسلِينَ...رَبّ الْعَالَمِينَ'''»:
«'''كَذَّبَ أَصحَابُ لْئَيْكَةِ الْمُرْسلِينَ...رَبّ الْعَالَمِينَ'''»:


كلمه «'''ايكه '''» به معناى بيشه اى است كه درختان تو در همى داشته باشد. بعضى گفته اند اين بيشه جنگلى بوده در نزديكيهاى مدين كه طايفه اى در آن زندگى مى كرده اند و از جمله پيامبرانى كه به سويشان مبعوث شده شعيب (عليه السّلام ) بوده ، وى اهل آن محل نبوده است و با مردمش بيگانه بوده ، به دليل اينكه در اين داستان مانند داستانهاى قبل ، پيغمبر مورد بحث را برادر آن قوم نخوانده و نفرموده «'''اخوهم شعيب '''» به خلاف هود و صالح كه هم وطن با قوم خود بوده اند، و هم چنين لوط كه از راه مصاهره و سببى فاميل قوم خود بود و لذا درباره اين سه تن فرموده : «'''اخوهم هود'''» و «'''اخوهم صالح '''» و «'''اخوهم لوط'''» تفسير بقيه الفاظ آيه گذشت .
كلمه «ايكه»، به معناى بيشه اى است كه درختان تو در همى داشته باشد. بعضى گفته اند: اين بيشه جنگلى بوده در نزديكی هاى مَديَن، كه طايفه اى در آن زندگى مى كرده اند و از جمله پيامبرانى كه به سويشان مبعوث شده، شعيب «عليه السّلام» بوده. وى اهل آن محل نبوده است و با مردمش بيگانه بوده.
 
به دليل اين كه در اين داستان مانند داستان هاى قبل، پيغمبر مورد بحث را «برادر» آن قوم نخوانده و نفرموده «أخُوهُم شُعَيبٌ»، به خلاف «هود» و «صالح»، كه هم وطن با قوم خود بوده اند. و هم چنين «لوط»، كه از راه مصاهره و سببى، فاميل قوم خود بود، و لذا درباره اين سه تن فرموده: «أخُوهُم هُودٌ». و «أخُوهُم صَالِحٌ». و «أخُوهُم لُوطٌ». تفسير بقيه الفاظ آيه گذشت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۱ </center>
«'''أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ'''»:
«'''أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ'''»:
 
كلمۀ «كيل»، به معناى مقياسى است كه متاع را از نظر حجم با آن مى سنجند، و وفا كردن به كيل، به اين معناست كه آن را كم نگيرند. و كلمۀ «قِسطَاس»، به معناى ترازويى است كه متاع را از نظر وزن با آن مى سنجند. و «استقامت قسطاس»، به اين است كه آن را عادلانه به كار بزنند.


كلمه «'''كيل '''» به معناى مقياسى است كه متاع را از نظر حجم با آن مى سنجند و وفا كردن به كيل به اين معناست كه آن را كم نگيرند، و كلمه «'''قسطاس '''» به معناى ترازويى است كه متاع را از نظر وزن با آن مى سنجند، و «'''استقامت قسطاس '''» به اين است كه آن را عادلانه به كار بزنند. و اين دو آيه دستور مى دهد به اينكه كم فروشى نكنند و در دادن و گرفتن كالا كيل و ترازو را درست به كار ببرند.
و اين دو آيه، دستور مى دهد به اين كه كم فروشى نكنند و در دادن و گرفتن كالا، كيل و ترازو را درست به كار ببرند.


«'''وَ لا تَبْخَسوا النَّاس أَشيَاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فى الاَرْضِ مُفْسِدِينَ'''»:
«'''وَ لا تَبْخَسُوا النَّاس أَشيَاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فى الاَرْضِ مُفْسِدِينَ'''»:


كلمه «'''بخس '''» به معناى نقص در وزن و اندازه گيرى است ، همچنان كه كلمه «'''اخسار'''» به معناى نقص در راس المال است .
كلمۀ «بَخس»، به معناى نقص در وزن و اندازه گيرى است، همچنان كه كلمۀ «إخسَار»، به معناى نقص در رأس المال است.


و از ظاهر سياق بر مى آيد كه جمله «'''و لا تبخسوا الناس اشياءهم - كالا و متاع مردم را كم ندهيد'''» متمم جمله «'''و زنوا بالقسطاس ‍ المستقيم '''» است ، همچنان كه جمله «'''و لا تكونوا من المخسرين '''» قيدى است متمم جمله «'''اوفوا الكيل '''» و جمله «'''و لا تعثوا فى الارض مفسدين '''» تاكيد هر دو نهى ، يعنى نهى در «'''لا تخسروا'''» و نهى در «'''لا تبخسوا'''» است و اثر شوم كم فروشى را بيان مى كند.
و از ظاهر سياق بر مى آيد كه جملۀ «وَ لَا تَبخَسُوا النَّاسَ أشيَاءَهُم: كالا و متاع مردم را كم ندهيد»، متمم جملۀ «وَ زِنُوا بِالقِسطَاسِ المُستَقِيم» است، همچنان كه جملۀ «وَ لَا تَكُونُوا مِنَ المُخسِرِين»، قيدى است متمم جمله «أوفُوا الكَيلَ». و جملۀ «وَ لَا تَعثَوا فِى الأرضِ مُفسِدِين»، تأكيد هر دو نهى، يعنى نهى در «لَا تُخسِرُوا» و نهى در «لَا تَبخَسُوا» است و اثر شوم كم فروشى را بيان مى كند.


«'''و لا تعثوا فى الارض مفسدين '''» - كلمه «'''تعثوا'''» از «'''عثى '''» است ، كه مانند «'''عيث '''» به معناى افساد است ، بنا بر اين ، كلمه «'''مفسدين '''» حالى است كه «'''تعثوا'''» را تاءكيد مى كند و در داستان شعيب در سوره هود و نيز در تفسير آيه «'''و زنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير و احسن تاويلا'''» گفتارى پيرامون اينكه كم فروشى چه فسادهايى در اجتماع پديد مى آورد گذرانديم ، به آنجا مراجعه فرماييد.
«'''وَ لَا تَعثَوا فِى الأرضِ مُفسِدِين'''» - كلمۀ «تَعثَوا» از «عَثى» است، كه مانند «عَيث»، به معناى افساد است. بنابراين، كلمۀ «مُفسِدِين»، حالى است كه «تَعثَوا» را تأكيد مى كند و در داستان «شعيب» در سوره «هود» و نيز در تفسير آيه: «وَ زِنُوا بِالقِسطَاسِ المُستَقِيم ذَلِكَ خَيرٌ وَ أحسَنُ تَأوِيلا»، گفتارى پيرامون اين كه كم فروشى چه فسادهايى در اجتماع پديد مى آورد، گذرانديم. به آن جا مراجعه فرماييد.


«'''وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الاَوَّلِينَ'''»:
«'''وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الاَوَّلِينَ'''»:


در مجمع البيان فرموده كلمه «'''جبلة '''» به معناى خلقى است كه هر موجودى بر آن خلق مفطور شده .
در مجمع البيان فرموده: كلمۀ «جِبِلّة»، به معناى خلقى است كه هر موجودى بر آن خلق مفطور شده.
پس مراد از جبله ، صاحبان جبلت است و معناى آيه اين است كه : از خدايى كه شما و صاحبان جبلت گذشته را آفريده بترسيد، همان خدايى كه پدران گذشته شما و شما را با اين فطرت آفريده كه فساد را تقبيح نموده به شئامت آن اعتراف كنيد.
 
پس مراد از «جِبِلّه»، صاحبان جبلت است، و معناى آيه اين است كه: از خدايى كه شما و صاحبان جبلّت گذشته را آفريده، بترسيد. همان خدايى كه پدران گذشته شما و شما را با اين فطرت آفريده، كه فساد را تقبيح نموده، به شئامت آن اعتراف كنيد.


و شايد اين نكته اى كه به آن اشاره كرديم باعث شده كه خصوص مساءله جبلت در آيه
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۲ </center>
بيايد، به هر حال آيه شريفه به توحيد در عبادت دعوت مى كند، چون مشركين از خداى خالق كه رب العالمين است هيچ پروايى نداشتند.
و شايد اين نكته اى كه به آن اشاره كرديم، باعث شده كه خصوص مسأله جبلت در آيه بيايد. به هر حال، آيه شريفه، به توحيد در عبادت دعوت مى كند. چون مشركان از خداى خالق كه ربّ العالمين است، هيچ پروايى نداشتند.


«'''قَالُوا إِنَّمَا أَنت مِنَ الْمُسحَّرِينَ...وَ إِن نَّظنُّك لَمِنَ الْكَاذِبِينَ'''»:
«'''قَالُوا إِنَّمَا أَنت مِنَ الْمُسحَّرِينَ...وَ إِن نَّظنُّك لَمِنَ الْكَاذِبِينَ'''»:


تفسير صدر اين آيه گذشت و كلمه «'''ان '''» در ذيل آيه ، يعنى در جمله «'''ان نظنك '''» مخففه از مثقله است .
تفسير صدر اين آيه گذشت. و كلمۀ «إن» در ذيل آيه، يعنى در جملۀ «إن نَظُنُّكَ»، مخففه از مثقله است.


«'''فَأَسقِط عَلَيْنَا كِسفاً مِّنَ السمَاءِ...'''»:
«'''فَأَسقِط عَلَيْنَا كِسفاً مِّنَ السمَاءِ...'''»:


كلمه «'''كسف '''» - به كسره كاف و فتحه سين ، به طورى كه گفته اند - جمع كسفه است ، يعنى قطعه ، و معناى آيه اين است كه قطعه اى از آسمان را بر سر ما بينداز، يعنى تو هيچ كارى از دستت بر نمى آيد، هر چه مى خواهى بكن .
كلمۀ «كِسَف» - به كسره كاف و فتحه سين، به طورى كه گفته اند - جمع «كسفه» است، يعنى قطعه، و معناى آيه اين است كه: قطعه اى از آسمان را بر سر ما بينداز. يعنى تو هيچ كارى از دستت بر نمى آيد، هرچه مى خواهى بكن.


«'''قَالَ رَبى أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ'''»:
«'''قَالَ رَبّى أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ'''»:


اين جمله پاسخى است كه شعيب به گفته آنان و پيشنهادى كه در خصوص آوردن عذاب كرده اند داده و اين كنايه است از اينكه او هيچ اختيارى در آوردن عذاب از خود ندارد و اين كار مثل همه كارها به دست خداست، چون او به آنچه مردم مى كنند داناتر است و بهتر مى داند كه آيا عملشان مستوجب عذاب هست يا نه و اگر هست مستوجب چه عذابى است ؟ بنابر اين آيه مورد بحث نظير پاسخى است كه هود به قومش داد و گفت: «'''انما العلم عند اللّه و ابلغكم ما ارسلت به '''»
اين جمله پاسخى است كه شعيب به گفته آنان و پيشنهادى كه در خصوص آوردن عذاب كرده اند، داده. و اين، كنايه است از اين كه او هيچ اختيارى در آوردن عذاب از خود ندارد، و اين كار، مثل همه كارها به دست خداست. چون او به آنچه مردم مى كنند، داناتر است و بهتر مى داند كه آيا عملشان مستوجب عذاب هست يا نه. و اگر هست، مستوجب چه عذابى است؟


«'''فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَاب يَوْمِ الظلَّةِ...'''»:
بنابراين، آيه مورد بحث، نظير پاسخى است كه هود به قومش داد و گفت: «إنَّمَا العِلمُ عِندَ اللّهِ وَ أُبَلِّغُكُم مَا أُرسِلتُ بِهِ».


«'''يوم الظله '''» همان روز عذاب قوم شعيب است ، كه ابرى برايشان سايه افكند و تفصيل داستانشان در سوره هود گذشت .
«'''فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظلَّةِ...'''»:
 
«يَومِ الظُّلَّة»، همان روز عذاب قوم شعيب است، كه ابرى بر ايشان سايه افكند و تفصيل داستانشان در سوره «هود» گذشت.


«'''إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ'''»:
«'''إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ'''»:


تفسير اين آيه نيز گذشت .
تفسير اين آيه نيز گذشت.
بحث روايتى
<span id='link300'><span>
<span id='link300'><span>


==دو روايت درباره رسالت شعيب«ع» ==
==بحث روايتی==
در كتاب جوامع الجامع در ذيل آيه «'''اذ قال لهم شعيب '''» گفته است : در حديث آمده
در كتاب جوامع الجامع، در ذيل آيه: «إذ قَالَ لَهُم شُعَيب» گفته است: در حديث آمده که شعیب، برادر
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۳ </center>
كه شعيب برادر اهل مدين بود و به عنوان رسول به سوى ايشان و نيز به سوى اصحاب ايكه فرستاده شده بود.
اهل مَديَن بود و به عنوان رسول به سوى ايشان و نيز به سوى اصحاب «ايكه» فرستاده شده بود.


و در تفسير قمى در ذيل جمله «'''و اتقوا الذى خلقكم و الجبلة الاولين '''» آمده كه مقصود از «'''جبلة الاولين '''»، خلق اولين است ، و اينكه فرمود: «'''فكذبوه '''» يعنى قوم شعيب آن جناب را تكذيب كردند، و مقصود از عذاب در جمله «'''فاخذهم عذاب يوم الظلة '''» حرارت و بادهاى مسموم است .
و در تفسير قمى، در ذيل جملۀ «وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُم وَ الجِبِلَّةِ الأوَّلِين» آمده كه مقصود از «جِبِلَّةِ الأوَّلِين»، خلق اولين است. و اين كه فرمود: «فَكَذَّبُوهُ»، يعنى قوم شعيب آن جناب را تكذيب كردند. و مقصود از عذاب در جملۀ «فَأخَذَهُم عَذَابُ يَومِ الظُّلَّة»، حرارت و بادهاى مسموم است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۴ </center>
<span id='link301'><span>
<span id='link301'><span>
==آيات ۱۹۲ - ۲۲۷ سوره شعراء ==
==آيات ۱۹۲ - ۲۲۷ سوره شعراء ==
وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَب الْعَلَمِينَ(۱۹۲)
وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ(۱۹۲)
 
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمِينُ(۱۹۳)
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمِينُ(۱۹۳)
عَلى قَلْبِك لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ(۱۹۴)
عَلى قَلْبِك لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ(۱۹۴)
بِلِسانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ(۱۹۵)
بِلِسانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ(۱۹۵)
وَ إِنَّهُ لَفِى زُبُرِ الاَوَّلِينَ(۱۹۶)
وَ إِنَّهُ لَفِى زُبُرِ الاَوَّلِينَ(۱۹۶)
أَ وَ لَمْ يَكُن لهَُّمْ ءَايَةً أَن يَعْلَمَهُ عُلَمَؤُا بَنى إِسرءِيلَ(۱۹۷)
 
وَ لَوْ نَزَّلْنَهُ عَلى بَعْضِ الاَعْجَمِينَ(۱۹۸)
أَوَ لَمْ يَكُن لهَُّمْ آيَةً أَن يَعْلَمَهُ عُلَمَؤُا بَنى إِسرائيلَ(۱۹۷)
 
وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلى بَعْضِ الاَعْجَمِينَ(۱۹۸)
 
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ(۱۹۹)
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ(۱۹۹)
كَذَلِك سلَكْنَهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ(۲۰۰)
 
كَذَلِك سلَكْنَاهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ(۲۰۰)
 
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتى يَرَوُا الْعَذَاب الاَلِيمَ(۲۰۱)
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتى يَرَوُا الْعَذَاب الاَلِيمَ(۲۰۱)
فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۲۰۲)
فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۲۰۲)
فَيَقُولُوا هَلْ نحْنُ مُنظرُونَ(۲۰۳)
 
أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ(۲۰۴)
فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنظرُونَ(۲۰۳)
أَ فَرَءَيْت إِن مَّتَّعْنَهُمْ سِنِينَ(۲۰۵)
 
أَفَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ(۲۰۴)
 
أَفَرَأيْت إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ(۲۰۵)
 
ثُمَّ جَاءَهُم مَّا كانُوا يُوعَدُونَ(۲۰۶)
ثُمَّ جَاءَهُم مَّا كانُوا يُوعَدُونَ(۲۰۶)
مَا أَغْنى عَنهُم مَّا كانُوا يُمَتَّعُونَ(۲۰۷)
مَا أَغْنى عَنهُم مَّا كانُوا يُمَتَّعُونَ(۲۰۷)
وَ مَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلا لهََا مُنذِرُونَ(۲۰۸)
 
ذِكْرَى وَ مَا كنَّا ظلِمِينَ(۲۰۹)
وَ مَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلّا لهََا مُنذِرُونَ(۲۰۸)
وَ مَا تَنزَّلَت بِهِ الشيَطِينُ(۲۱۰)
 
ذِكْرَى وَ مَا كنَّا ظالِمِينَ(۲۰۹)
 
وَ مَا تَنزَّلَت بِهِ الشيَاطِينُ(۲۱۰)
 
وَ مَا يَنبَغِى لهَُمْ وَ مَا يَستَطِيعُونَ(۲۱۱)
وَ مَا يَنبَغِى لهَُمْ وَ مَا يَستَطِيعُونَ(۲۱۱)
إِنَّهُمْ عَنِ السمْع لَمَعْزُولُونَ(۲۱۲)
 
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ(۲۱۳)
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْع لَمَعْزُولُونَ(۲۱۲)
 
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ(۲۱۳)
 
وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَك الاَقْرَبِينَ(۲۱۴)
وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَك الاَقْرَبِينَ(۲۱۴)
وَ اخْفِض جَنَاحَك لِمَنِ اتَّبَعَك مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۲۱۵)
وَ اخْفِض جَنَاحَك لِمَنِ اتَّبَعَك مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۲۱۵)
فَإِنْ عَصوْك فَقُلْ إِنى بَرِى ءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ(۲۱۶)
 
وَ تَوَكلْ عَلى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ(۲۱۷)
فَإِنْ عَصوْك فَقُلْ إِنّى بَرِئٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ(۲۱۶)
 
وَ تَوَكَّلْ عَلى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ(۲۱۷)
 
الَّذِى يَرَاك حِينَ تَقُومُ(۲۱۸)
الَّذِى يَرَاك حِينَ تَقُومُ(۲۱۸)
وَ تَقَلُّبَك فى السجِدِينَ(۲۱۹)
 
إِنَّهُ هُوَ السمِيعُ الْعَلِيمُ(۲۲۰)
وَ تَقَلُّبَك فى السّاجِدِينَ(۲۱۹)
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَن تَنزَّلُ الشيَطِينُ(۲۲۱)
 
تَنزَّلُ عَلى كلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ(۲۲۲)
إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(۲۲۰)
يُلْقُونَ السمْعَ وَ أَكثرُهُمْ كَذِبُونَ(۲۲۳)
 
وَ الشعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ(۲۲۴)
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَن تَنزَّلُ الشيَاطِينُ(۲۲۱)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فى كلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ(۲۲۵)
 
تَنزَّلُ عَلى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ(۲۲۲)
 
يُلْقُونَ السمْعَ وَ أَكثرُهُمْ كَاذِبُونَ(۲۲۳)
 
وَ الشُعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ(۲۲۴)
 
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فى كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ(۲۲۵)
 
وَ أَنهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ(۲۲۶)
وَ أَنهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ(۲۲۶)
إِلا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انتَصرُوا مِن بَعْدِ مَا ظلِمُوا وَ سيَعْلَمُ الَّذِينَ ظلَمُوا أَى مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ(۲۲۷)
 
إِلّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انتَصرُوا مِن بَعْدِ مَا ظلِمُوا وَ سيَعْلَمُ الَّذِينَ ظلَمُوا أَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ(۲۲۷)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۵ </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>


اين قرآن كتابى است كه از ناحيه پروردگار جهانيان نازل شده (۱۹۲)
اين قرآن، كتابى است كه از ناحيه پروردگار جهانيان نازل شده. (۱۹۲)


و آن را روح الامين نازل كرده (۱۹۳)
و آن را روح الامين نازل كرده. (۱۹۳)


به قلب تو تا از بيم دهندگان باشى (۱۹۴)
به قلب تو، تا از بيم دهندگان باشى. (۱۹۴)


به زبان عربى واضح (۱۹۵)
به زبان عربى واضح. (۱۹۵)


و در كتابهاى گذشتگان نيز هست (۱۹۶)
و در كتاب هاى گذشتگان نيز هست. (۱۹۶)


آيا براى ايشان همين نشانه كافى نيست كه دانشوران بنى اسرائيل قرآن را مى شناسند؟ (۱۹۷)
آيا براى ايشان، همين نشانه كافى نيست كه دانشوران بنى اسرائيل قرآن را مى شناسند؟ (۱۹۷)


اگر آن را به بعضى از عجم نازل كرده بوديم (۱۹۸)
اگر آن را به بعضى از عجم نازل كرده بوديم. (۱۹۸)


و آن را براى ايشان مى خواند هرگز بدان ايمان نمى آوردند (۱۹۹)
و آن را براى ايشان مى خواند، هرگز بدان ايمان نمى آوردند. (۱۹۹)


اين چنين انكار را در دل تبهكاران راه مى دهيم (۲۰۰)
اين چنين انكار را در دل تبهكاران راه مى دهيم. (۲۰۰)


كه بدان ايمان نياورند تا عذاب الم انگيز را ببينند (۲۰۱)
كه بدان ايمان نياورند، تا عذاب الم انگيز را ببينند. (۲۰۱)


و ناگهانى بر آنها در آيد و بى خبر باشند (۲۰۲)
و ناگهانى بر آن ها در آيد و بى خبر باشند. (۲۰۲)


و گويند آيا مهلتمان دهند؟ (۲۰۳)
و گويند: آيا مهلتمان دهند؟ (۲۰۳)


پس چرا عذاب ما را بشتاب مى خواهند (۲۰۴)
پس چرا عذاب ما را بشتاب مى خواهند؟ (۲۰۴)


مگر ندانى كه اگر سالها نعمتشان دهيم (۲۰۵)
مگر ندانى كه اگر سال ها نعمتشان دهيم. (۲۰۵)


آنگاه عذاب موعود به آنها رسد (۲۰۶)
آنگاه عذاب موعود به آن ها رسد. (۲۰۶)


نعمتى كه داشته اند كارى برايشان نمى سازد (۲۰۷)
نعمتى كه داشته اند، كارى برايشان نمى سازد. (۲۰۷)


هيچ دهكده اى را هلاك نكرديم مگر آنكه بيم رسان داشتند (۲۰۸)
هيچ دهكده اى را هلاك نكرديم، مگر آن كه بيم رسان داشتند. (۲۰۸)


تا متذكر شوند، و ما هرگز ستمگر نبودهايم (۲۰۹)
تا متذكر شوند، و ما هرگز ستمگر نبوده ايم. (۲۰۹)


قرآن را شياطين نازل نكرده اند (۲۱۰)
قرآن را شياطين نازل نكرده اند. (۲۱۰)


نه حق ايشان بود و نه مى توانستند نازل كنند (۲۱۱)
نه حق ايشان بود و نه مى توانستند نازل كنند. (۲۱۱)


زيرا آنها از شنيدن وحى بركنارند (۲۱۲)
زيرا آن ها از شنيدن وحى بركنارند. (۲۱۲)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۶ </center>
با خداى يكتا خداى ديگر مخوان و گرنه جزو معذبين خواهى بود (۲۱۳)
با خداى يكتا، خداى ديگر مخوان و گرنه، جزو معذّبين خواهى بود. (۲۱۳)


و خويشان نزديكت را بترسان (۲۱۴)
و خويشان نزديكت را بترسان. (۲۱۴)


براى مؤ منانى كه پيرويت كرده اند جنبه ملايمت گير (۲۱۵)
براى مؤمنانى كه پيرويت كرده اند، جنبه ملايمت گير. (۲۱۵)


اگر نافرمانيت كردند بگو من از اعمالى كه مى كنيد بيزارم (۲۱۶)
اگر نافرمانی ات كردند، بگو من از اعمالى كه مى كنيد، بيزارم. (۲۱۶)


و به خداى نيرومند و رحيم توكل كن (۲۱۷)
و به خداى نيرومند و رحيم توكل كن. (۲۱۷)


همان كسى كه وقتى قيام كنى تو را مى بيند (۲۱۸)
همان كسى كه وقتى قيام كنى، تو را مى بيند. (۲۱۸)


و همچنين حركت و گشتن تو را در ميان سجده كنان (مى بيند) (۲۱۹)
و همچنين حركت و گشتن تو را در ميان سجده كنان (مى بيند). (۲۱۹)


كه او شنوا و دانا است (۲۲۰)
كه او، شنوا و دانا است. (۲۲۰)


آيا خبرتان دهم كه شيطانها به چه كسى نازل مى شوند؟ (۲۲۱)
آيا خبرتان دهم كه شيطان ها به چه كسى نازل مى شوند؟ (۲۲۱)


بر همه دروغ سازان گنه پيشه نازل مى شوند (۲۲۲)
بر همه دروغ سازان گنه پيشه نازل مى شوند. (۲۲۲)


مسموعات خويش را القا مى كنند و بيشترشان دروغ گويانند (۲۲۳)
مسموعات خويش را القا مى كنند و بيشترشان دروغ گويان اند. (۲۲۳)


و شاعران را گمراهان پيروى مى كنند (۲۲۴)
و شاعران را، گمراهان پيروى مى كنند. (۲۲۴)


مگر نمى بينى كه آنان در هر وادى سرگردانند (۲۲۵)
مگر نمى بينى كه آنان در هر وادى سرگردانند. (۲۲۵)


و چيزهايى مى گويند كه خود عمل نمى كنند (۲۲۶)
و چيزهايى مى گويند، كه خود عمل نمى كنند. (۲۲۶)


مگر آن كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند و خدا را بسيار ياد كرده اند و از پس آن ستمهايى كه ديدند انتقام گرفتهاند، زود باشد كسانى كه ستم كرده اند بدانند كه به كجا بازگشت مى كنند (۲۲۷)
مگر آن كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند و خدا را بسيار ياد كرده اند و از پس آن ستم هايى كه ديدند، انتقام گرفته اند. زود باشد كسانى كه ستم كرده اند، بدانند كه به كجا بازگشت مى كنند. (۲۲۷)


<center> «'''بیان آیات'''»  </center>
<center> «'''بیان آیات'''»  </center>


اين آيات به مطالبى اشاره مى كند كه به منزله نتيجه اى است كه از داستانهاى هفتگانه استخراج شود و هم توبيخ و تهديدى است براى كفار عصر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )
اين آيات، به مطالبى اشاره مى كند كه به منزله نتيجه اى است كه از داستان هاى هفتگانه استخراج شود و هم توبيخ و تهديدى است براى كفار عصر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله».


و نيز در اين آيات از نبوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) دفاع شده و احتجاج شده به اينكه نام او در كتابهاى آسمانى گذشتگان برده شده و علماى بنى اسرائيل از آن پيشگوئيها اطلاع دارند و نيز از كتاب آسمانى آن جناب ، يعنى قرآن كريم دفاع شده به اينكه : اين كتاب از القاآت شيطانها و اقاويل شعراء نيست .
و نيز در اين آيات، از نبوت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» دفاع شده و احتجاج شده به اين كه نام او در كتاب هاى آسمانى گذشتگان برده شده و علماى بنى اسرائيل از آن پيشگویی ها اطلاع دارند. و نيز از كتاب آسمانى آن جناب، يعنى قرآن كريم دفاع شده به اين كه: اين كتاب از القاآت شيطان ها و اقاويل شعراء نيست.


«'''وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَب الْعَالَمِينَ'''»:
«'''وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبّ الْعَالَمِينَ'''»:


ضمير در «'''انه '''» به قرآن بر مى گردد و از اين آيه به بعد به صدر سوره برگشت شده كه
ضمير در «إنَّهُ» به قرآن بر مى گردد، و از اين آيه به بعد، به صدر سوره برگشت شده كه فرمود:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۷ </center>
فرمود: «'''تلك آيات الكتاب المبين '''» و داستان كفر آن اقوام را دنبال مى كند، همچنان كه بعدا نيز مى فرمايد: «'''و ما ياتيهم من ذكر من الرحمن محدث الا كانوا عنه معرضين فقد كذبوا به '''»
«تِلكَ آيَاتُ الكِتَابِ المُبِين» و داستان كفر آن اقوام را دنبال مى كند، همچنان كه بعدا نيز مى فرمايد: «وَ مَا يَأتِيهِم مِن ذِكرٍ مِنَ الرَّحمَنِ مُحدَثٍ إلّا كَانُوا عَنهُ مُعرِضِين فَقَد كَذَّبُوا بِهِ».
 
==معناى «إنزال» و «تنزيل» و موارد استعمال آن دو، در قرآن كريم==


معناى «'''انزال '''» و «'''تنزيل '''» و موارد استعمال آن دو در آيات قرآن كريم
كلمۀ «تَنزِيل» و كلمۀ «إنزال»، هر دو به يك معناست و آن، فرود آوردن است. چيزى كه هست، غالبا «إنزال» را در مورد فرود آوردن به يك دفعه و «تنزيل» را در مورد فرود آوردن به تدريج، استعمال مى كنند، و اصل نزول در اجسام به اين است كه جسمى از مكانى بلند به پايين آن مكان فرود آيد، و در غير اجسام نيز، به معنايى است كه مناسب با اين معنا باشد.


كلمه «'''تنزيل '''» و كلمه «'''انزال '''» هر دو به يك معناست و آن فرود آوردن است ، چيزى كه هست غالبا انزال را در مورد فرود آوردن به يك دفعه و تنزيل را در مورد فرود آوردن به تدريج ، استعمال مى كنند و اصل نزول در اجسام به اين است كه جسمى از مكانى بلند به پايين آن مكان فرود آيد و در غير اجسام نيز به معنايى است كه مناسب با اين معنا باشد.
و تنزيل خداى تعالى، به اين است كه چيزى را كه نزدش مى باشد به موطن و عالَم خلق و تقدير فرود آورد. چون همواره خود را در مقامى بلند دانسته و به اوصافى چون «علىّ» و «عظيم» و «كبير» و «متعال» و «رفيعُ الدرجات» و «قاهر فوق بندگان» ستوده. در نتيجه، وقتى او موجودى را ايجاد مى كند و به عالَم خلق و تقدير در مى آورد، و يا به عبارت ديگر، از عالَم غيب به عالَم شهادت مى آورد، در حقيقت تنزيلى از ناحيه او محسوب مى شود.


و تنزيل خداى تعالى به اين است كه چيزى را كه نزدش مى باشد به موطن و عالم خلق و تقدير فرود آورد، چون همواره خود را در مقامى بلند دانسته و به اوصافى چون على و عظيم و كبير و متعال و رفيع الدرجات و قاهر فوق بندگان ستوده ، در نتيجه وقتى او موجودى را ايجاد مى كند و به عالم خلق و تقدير در مى آورد و يا به عبارت ديگر از عالم غيب به عالم شهادت مى آورد، در حقيقت تنزيلى از ناحيه او محسوب مى شود.
اين دو كلمه، يعنى «تنزيل» و «إنزال» در كلام خداى تعالى، به همين عنايت در اشيايى به كار رفته. مثلا در باره لباس فرموده: «يَا بَنِى آدَمَ قَد أنزَلنَا عَلَيكُم لِبَاساً يُوَارِى سَوآتِكُم». و در باره چارپايان فرموده: «وَ أنزَلَ لَكُم مِنَ الأنعَامِ ثَمَانِيَةَ أزوَاجٍ».  


اين دو كلمه ، يعنى تنزيل و انزال در كلام خداى تعالى به همين عنايت در اشيايى به كار رفته ، مثلا درباره لباس فرموده : «'''يا بنى آدم قد انزلنا عليكم لباسا يوارى سوآتكم '''» و در باره چارپايان فرموده : «'''و انزل لكم من الانعام ثمانية ازواج '''» و درباره آهن فرموده : «'''و انزلنا الحديد فيه باس شديد'''» و درباره مطلق خير فرموده : «'''ما يود الذين كفروا من اهل الكتاب و لا المشركين ان ينزل عليكم من خير من ربكم '''» و در مطلق موجودات فرموده : «'''و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم '''»
و درباره آهن فرموده: «وَ أنزَلنَا الحَدِيدَ فِيهِ بَأسٌ شَدِيدٌ». و درباره مطلق خير فرموده: «مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أهلِ الكِتَابِ وَ لَا المُشرِكِينَ أن يُنَزَّلَ عَلَيكُم مِن خَيرٍ مِن رَبِّكُم». و در مطلق موجودات فرموده: «وَ إن مِن شَئٍ إلّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إلّا بِقَدَرٍ مَعلُومٍ».


از جمله آياتى كه بر اعتبار اين معنا در خصوص قرآن دلالت مى كند آيه «'''انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم '''» است .
از جمله آياتى كه بر اعتبار اين معنا در خصوص قرآن دلالت مى كند، آيه «إنَّا جَعَلنَاهُ قُرآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ * وَ إنَّهُ فِى أُمِّ الكِتَابِ لَدَينَا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ» است.


و اگر در آيه مورد بحث تنزيل را به رب العالمين نسبت داده ، براى اين بود كه دلالت
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۸ </center>
كند بر يگانگى رب تعالى ، چون مكرر گفتيم كه مشركين خداى را قبول دارند، ولى او را رب العالمين نمى دانستند، بلكه مى گفتند عالميان هر ناحيهاش ربى دارد و خدا رب آن ارباب است ، نه رب العالمين ، چون خودش به طور مستقيم در عالميان ربوبيت و تدبير ندارد.
و اگر در آيه مورد بحث، «تنزيل» را به ربّ العالمين نسبت داده، براى اين بود كه دلالت كند بر يگانگى ربّ تعالى. چون مكرر گفتيم كه مشركان، خداى را قبول دارند، ولى او را ربُّ العالَمين نمى دانستند، بلكه مى گفتند عالَميان، هر ناحيه اش، ربّى دارد و خدا، ربّ آن ارباب است، نه ربُّ العالَمين. چون خودش به طور مستقيم در عالَميان، ربوبيت و تدبير ندارد.




۱۳٬۷۸۱

ویرایش