۱۳٬۷۸۶
ویرایش
(۱۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
==آيات ۱۷۶ - ۱۹۱ سوره شعراء == | ==آيات ۱۷۶ - ۱۹۱ سوره شعراء == | ||
كَذَّب | كَذَّب أَصحَابُ لْئَيْكَةِ الْمُرْسلِينَ(۱۷۶) | ||
إِذْ قَالَ لهَُمْ شعَيْبٌ | |||
إِذْ قَالَ لهَُمْ شعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ(۱۷۷) | |||
إِنّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ(۱۷۸) | |||
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۱۷۹) | فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۱۷۹) | ||
وَ مَا أَسئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى | |||
وَ مَا أَسئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى رَبّ الْعَالَمِينَ(۱۸۰) | |||
أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ(۱۸۱) | أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ(۱۸۱) | ||
وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ(۱۸۲) | وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ(۱۸۲) | ||
وَ لا | |||
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاس أَشيَاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فى الاَرْضِ مُفْسِدِينَ(۱۸۳) | |||
وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الاَوَّلِينَ(۱۸۴) | وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الاَوَّلِينَ(۱۸۴) | ||
قَالُوا إِنَّمَا أَنت مِنَ الْمُسحَّرِينَ(۱۸۵) | قَالُوا إِنَّمَا أَنت مِنَ الْمُسحَّرِينَ(۱۸۵) | ||
وَ مَا أَنت | |||
فَأَسقِط عَلَيْنَا كِسفاً مِّنَ السمَاءِ إِن | وَ مَا أَنت إِلّا بَشرٌ مِّثْلُنَا وَ إِن نَّظنُّك لَمِنَ الْكَاذِبِينَ(۱۸۶) | ||
قَالَ | |||
فَأَسقِط عَلَيْنَا كِسفاً مِّنَ السمَاءِ إِن كُنتَ مِنَ الصادِقِينَ(۱۸۷) | |||
قَالَ رَبّى أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ(۱۸۸) | |||
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَاب يَوْمِ الظلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذَاب يَوْمٍ عَظِيمٍ(۱۸۹) | فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَاب يَوْمِ الظلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذَاب يَوْمٍ عَظِيمٍ(۱۸۹) | ||
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ(۱۹۰) | إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ(۱۹۰) | ||
وَ إِنَّ رَبَّك لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(۱۹۱) | وَ إِنَّ رَبَّك لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(۱۹۱) | ||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | ||
اصحاب | اصحاب «ايكه» نيز، پيغمبران را دروغگو شمردند. (۱۷۶) | ||
چون شعيب به ايشان گفت : چرا نمى | چون شعيب به ايشان گفت: چرا نمى ترسيد؟ (۱۷۷) | ||
به درستى من پيغمبرى خيرخواه شمايم (۱۷۸) | به درستى من پيغمبرى خيرخواه شمايم. (۱۷۸) | ||
از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد(۱۷۹) | از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد. (۱۷۹) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۰ </center> | ||
از شما براى پيغمبرى خود مزدى نمى | از شما براى پيغمبرى خود مزدى نمى خواهم، كه مزد من، به عهده پروردگار جهانيان است. (۱۸۰) | ||
پيمانه را تمام دهيد (و كم فروشى نكنيد) و مردم را به خسارت نيندازيد. (۱۸۱) | |||
و با ترازوى درست، وزن كنيد. (۱۸۲) | |||
و | و چيزهاى مردم را كم ندهيد و در اين سرزمين به فساد مكوشيد. (۱۸۳) | ||
و | و از آن كه شما و مردم گذشته را آفريده است، بترسيد. (۱۸۴) | ||
گفتند: حقا كه تو جادو زده اى. (۱۸۵) | |||
تو، جز بشرى مانند ما نيستى و ما تو را دروغگو مى پنداريم. (۱۸۶) | |||
اگر راست مى گويى، پاره اى از آسمان را روى ما بينداز. (۱۸۷) | |||
گفت: پروردگارم به اعمالى كه مى كنيد، داناتر است. (۱۸۸) | |||
پس دروغگويش شمردند و به عذاب روز ابر (آتشبار) دچار شدند، كه عذاب روزى بزرگ بود. (۱۸۹) | |||
كه در اين عبرتى است، ولى بيشترشان ايمان آور نبودند. (۱۹۰) | |||
و پروردگارت نيرومند و رحيم است. (۱۹۱) | |||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
در اين | در اين آيات، اجمالى از داستان شعيب «عليه السّلام»، كه يكى از پيامبران عرب است، ذكر كرده و اين داستان آخرى از هفت داستانى است كه در اين سوره آمده. | ||
<span id='link299'><span> | <span id='link299'><span> | ||
==اشاره به | ==اشاره به اين كه اصحاب «ايكه»، چه كسانى بوده اند == | ||
«'''كَذَّبَ أَصحَابُ لْئَيْكَةِ الْمُرْسلِينَ...رَبّ الْعَالَمِينَ'''»: | |||
كلمه «ايكه»، به معناى بيشه اى است كه درختان تو در همى داشته باشد. بعضى گفته اند: اين بيشه جنگلى بوده در نزديكی هاى مَديَن، كه طايفه اى در آن زندگى مى كرده اند و از جمله پيامبرانى كه به سويشان مبعوث شده، شعيب «عليه السّلام» بوده. وى اهل آن محل نبوده است و با مردمش بيگانه بوده. | |||
به دليل اين كه در اين داستان مانند داستان هاى قبل، پيغمبر مورد بحث را «برادر» آن قوم نخوانده و نفرموده «أخُوهُم شُعَيبٌ»، به خلاف «هود» و «صالح»، كه هم وطن با قوم خود بوده اند. و هم چنين «لوط»، كه از راه مصاهره و سببى، فاميل قوم خود بود، و لذا درباره اين سه تن فرموده: «أخُوهُم هُودٌ». و «أخُوهُم صَالِحٌ». و «أخُوهُم لُوطٌ». تفسير بقيه الفاظ آيه گذشت. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۱ </center> | ||
«'''أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ'''»: | «'''أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ'''»: | ||
كلمۀ «كيل»، به معناى مقياسى است كه متاع را از نظر حجم با آن مى سنجند، و وفا كردن به كيل، به اين معناست كه آن را كم نگيرند. و كلمۀ «قِسطَاس»، به معناى ترازويى است كه متاع را از نظر وزن با آن مى سنجند. و «استقامت قسطاس»، به اين است كه آن را عادلانه به كار بزنند. | |||
و اين دو آيه، دستور مى دهد به اين كه كم فروشى نكنند و در دادن و گرفتن كالا، كيل و ترازو را درست به كار ببرند. | |||
«'''وَ لا | «'''وَ لا تَبْخَسُوا النَّاس أَشيَاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فى الاَرْضِ مُفْسِدِينَ'''»: | ||
كلمۀ «بَخس»، به معناى نقص در وزن و اندازه گيرى است، همچنان كه كلمۀ «إخسَار»، به معناى نقص در رأس المال است. | |||
و از ظاهر سياق بر مى آيد كه | و از ظاهر سياق بر مى آيد كه جملۀ «وَ لَا تَبخَسُوا النَّاسَ أشيَاءَهُم: كالا و متاع مردم را كم ندهيد»، متمم جملۀ «وَ زِنُوا بِالقِسطَاسِ المُستَقِيم» است، همچنان كه جملۀ «وَ لَا تَكُونُوا مِنَ المُخسِرِين»، قيدى است متمم جمله «أوفُوا الكَيلَ». و جملۀ «وَ لَا تَعثَوا فِى الأرضِ مُفسِدِين»، تأكيد هر دو نهى، يعنى نهى در «لَا تُخسِرُوا» و نهى در «لَا تَبخَسُوا» است و اثر شوم كم فروشى را بيان مى كند. | ||
«''' | «'''وَ لَا تَعثَوا فِى الأرضِ مُفسِدِين'''» - كلمۀ «تَعثَوا» از «عَثى» است، كه مانند «عَيث»، به معناى افساد است. بنابراين، كلمۀ «مُفسِدِين»، حالى است كه «تَعثَوا» را تأكيد مى كند و در داستان «شعيب» در سوره «هود» و نيز در تفسير آيه: «وَ زِنُوا بِالقِسطَاسِ المُستَقِيم ذَلِكَ خَيرٌ وَ أحسَنُ تَأوِيلا»، گفتارى پيرامون اين كه كم فروشى چه فسادهايى در اجتماع پديد مى آورد، گذرانديم. به آن جا مراجعه فرماييد. | ||
«'''وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الاَوَّلِينَ'''»: | «'''وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الاَوَّلِينَ'''»: | ||
در مجمع البيان فرموده | در مجمع البيان فرموده: كلمۀ «جِبِلّة»، به معناى خلقى است كه هر موجودى بر آن خلق مفطور شده. | ||
پس مراد از | |||
پس مراد از «جِبِلّه»، صاحبان جبلت است، و معناى آيه اين است كه: از خدايى كه شما و صاحبان جبلّت گذشته را آفريده، بترسيد. همان خدايى كه پدران گذشته شما و شما را با اين فطرت آفريده، كه فساد را تقبيح نموده، به شئامت آن اعتراف كنيد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۲ </center> | ||
و شايد اين نكته اى كه به آن اشاره كرديم، باعث شده كه خصوص مسأله جبلت در آيه بيايد. به هر حال، آيه شريفه، به توحيد در عبادت دعوت مى كند. چون مشركان از خداى خالق كه ربّ العالمين است، هيچ پروايى نداشتند. | |||
«'''قَالُوا إِنَّمَا أَنت مِنَ الْمُسحَّرِينَ...وَ إِن نَّظنُّك لَمِنَ الْكَاذِبِينَ'''»: | «'''قَالُوا إِنَّمَا أَنت مِنَ الْمُسحَّرِينَ...وَ إِن نَّظنُّك لَمِنَ الْكَاذِبِينَ'''»: | ||
تفسير صدر اين آيه گذشت و | تفسير صدر اين آيه گذشت. و كلمۀ «إن» در ذيل آيه، يعنى در جملۀ «إن نَظُنُّكَ»، مخففه از مثقله است. | ||
«'''فَأَسقِط عَلَيْنَا كِسفاً مِّنَ السمَاءِ...'''»: | «'''فَأَسقِط عَلَيْنَا كِسفاً مِّنَ السمَاءِ...'''»: | ||
كلمۀ «كِسَف» - به كسره كاف و فتحه سين، به طورى كه گفته اند - جمع «كسفه» است، يعنى قطعه، و معناى آيه اين است كه: قطعه اى از آسمان را بر سر ما بينداز. يعنى تو هيچ كارى از دستت بر نمى آيد، هرچه مى خواهى بكن. | |||
«'''قَالَ رَبّى أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ'''»: | |||
اين جمله پاسخى است كه شعيب به گفته آنان و پيشنهادى كه در خصوص آوردن عذاب كرده اند، داده. و اين، كنايه است از اين كه او هيچ اختيارى در آوردن عذاب از خود ندارد، و اين كار، مثل همه كارها به دست خداست. چون او به آنچه مردم مى كنند، داناتر است و بهتر مى داند كه آيا عملشان مستوجب عذاب هست يا نه. و اگر هست، مستوجب چه عذابى است؟ | |||
بنابراين، آيه مورد بحث، نظير پاسخى است كه هود به قومش داد و گفت: «إنَّمَا العِلمُ عِندَ اللّهِ وَ أُبَلِّغُكُم مَا أُرسِلتُ بِهِ». | |||
«'''فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ | «'''فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظلَّةِ...'''»: | ||
«يَومِ الظُّلَّة»، همان روز عذاب قوم شعيب است، كه ابرى بر ايشان سايه افكند و تفصيل داستانشان در سوره «هود» گذشت. | |||
«'''إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ'''»: | «'''إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ'''»: | ||
تفسير اين آيه نيز گذشت . | تفسير اين آيه نيز گذشت. | ||
<span id='link300'><span> | <span id='link300'><span> | ||
== | |||
در كتاب جوامع | ==بحث روايتی== | ||
در كتاب جوامع الجامع، در ذيل آيه: «إذ قَالَ لَهُم شُعَيب» گفته است: در حديث آمده که شعیب، برادر | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۳ </center> | ||
اهل مَديَن بود و به عنوان رسول به سوى ايشان و نيز به سوى اصحاب «ايكه» فرستاده شده بود. | |||
و در تفسير | و در تفسير قمى، در ذيل جملۀ «وَ اتَّقُوا الَّذِى خَلَقَكُم وَ الجِبِلَّةِ الأوَّلِين» آمده كه مقصود از «جِبِلَّةِ الأوَّلِين»، خلق اولين است. و اين كه فرمود: «فَكَذَّبُوهُ»، يعنى قوم شعيب آن جناب را تكذيب كردند. و مقصود از عذاب در جملۀ «فَأخَذَهُم عَذَابُ يَومِ الظُّلَّة»، حرارت و بادهاى مسموم است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۴ </center> | ||
<span id='link301'><span> | <span id='link301'><span> | ||
==آيات ۱۹۲ - ۲۲۷ سوره شعراء == | ==آيات ۱۹۲ - ۲۲۷ سوره شعراء == | ||
وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ | وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ(۱۹۲) | ||
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمِينُ(۱۹۳) | نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمِينُ(۱۹۳) | ||
عَلى قَلْبِك لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ(۱۹۴) | عَلى قَلْبِك لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ(۱۹۴) | ||
بِلِسانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ(۱۹۵) | بِلِسانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ(۱۹۵) | ||
وَ إِنَّهُ لَفِى زُبُرِ الاَوَّلِينَ(۱۹۶) | وَ إِنَّهُ لَفِى زُبُرِ الاَوَّلِينَ(۱۹۶) | ||
وَ لَوْ | أَوَ لَمْ يَكُن لهَُّمْ آيَةً أَن يَعْلَمَهُ عُلَمَؤُا بَنى إِسرائيلَ(۱۹۷) | ||
وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلى بَعْضِ الاَعْجَمِينَ(۱۹۸) | |||
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ(۱۹۹) | فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ(۱۹۹) | ||
كَذَلِك | |||
كَذَلِك سلَكْنَاهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ(۲۰۰) | |||
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتى يَرَوُا الْعَذَاب الاَلِيمَ(۲۰۱) | لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتى يَرَوُا الْعَذَاب الاَلِيمَ(۲۰۱) | ||
فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۲۰۲) | فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۲۰۲) | ||
فَيَقُولُوا هَلْ | |||
فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنظرُونَ(۲۰۳) | |||
أَفَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ(۲۰۴) | |||
أَفَرَأيْت إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ(۲۰۵) | |||
ثُمَّ جَاءَهُم مَّا كانُوا يُوعَدُونَ(۲۰۶) | ثُمَّ جَاءَهُم مَّا كانُوا يُوعَدُونَ(۲۰۶) | ||
مَا أَغْنى عَنهُم مَّا كانُوا يُمَتَّعُونَ(۲۰۷) | مَا أَغْنى عَنهُم مَّا كانُوا يُمَتَّعُونَ(۲۰۷) | ||
وَ مَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ | |||
ذِكْرَى وَ مَا كنَّا | وَ مَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلّا لهََا مُنذِرُونَ(۲۰۸) | ||
وَ مَا تَنزَّلَت بِهِ | |||
ذِكْرَى وَ مَا كنَّا ظالِمِينَ(۲۰۹) | |||
وَ مَا تَنزَّلَت بِهِ الشيَاطِينُ(۲۱۰) | |||
وَ مَا يَنبَغِى لهَُمْ وَ مَا يَستَطِيعُونَ(۲۱۱) | وَ مَا يَنبَغِى لهَُمْ وَ مَا يَستَطِيعُونَ(۲۱۱) | ||
إِنَّهُمْ عَنِ | |||
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً | إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْع لَمَعْزُولُونَ(۲۱۲) | ||
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ(۲۱۳) | |||
وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَك الاَقْرَبِينَ(۲۱۴) | وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَك الاَقْرَبِينَ(۲۱۴) | ||
وَ اخْفِض جَنَاحَك لِمَنِ اتَّبَعَك مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۲۱۵) | وَ اخْفِض جَنَاحَك لِمَنِ اتَّبَعَك مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۲۱۵) | ||
فَإِنْ عَصوْك فَقُلْ | |||
وَ | فَإِنْ عَصوْك فَقُلْ إِنّى بَرِئٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ(۲۱۶) | ||
وَ تَوَكَّلْ عَلى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ(۲۱۷) | |||
الَّذِى يَرَاك حِينَ تَقُومُ(۲۱۸) | الَّذِى يَرَاك حِينَ تَقُومُ(۲۱۸) | ||
وَ تَقَلُّبَك فى | |||
إِنَّهُ هُوَ | وَ تَقَلُّبَك فى السّاجِدِينَ(۲۱۹) | ||
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَن تَنزَّلُ | |||
تَنزَّلُ عَلى | إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(۲۲۰) | ||
يُلْقُونَ السمْعَ وَ أَكثرُهُمْ | |||
وَ | هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَن تَنزَّلُ الشيَاطِينُ(۲۲۱) | ||
تَنزَّلُ عَلى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ(۲۲۲) | |||
يُلْقُونَ السمْعَ وَ أَكثرُهُمْ كَاذِبُونَ(۲۲۳) | |||
وَ الشُعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ(۲۲۴) | |||
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فى كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ(۲۲۵) | |||
وَ أَنهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ(۲۲۶) | وَ أَنهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ(۲۲۶) | ||
إِلّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انتَصرُوا مِن بَعْدِ مَا ظلِمُوا وَ سيَعْلَمُ الَّذِينَ ظلَمُوا أَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ(۲۲۷) | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۵ </center> | ||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | ||
اين | اين قرآن، كتابى است كه از ناحيه پروردگار جهانيان نازل شده. (۱۹۲) | ||
و آن را روح الامين نازل كرده (۱۹۳) | و آن را روح الامين نازل كرده. (۱۹۳) | ||
به قلب | به قلب تو، تا از بيم دهندگان باشى. (۱۹۴) | ||
به زبان عربى واضح (۱۹۵) | به زبان عربى واضح. (۱۹۵) | ||
و در | و در كتاب هاى گذشتگان نيز هست. (۱۹۶) | ||
آيا براى | آيا براى ايشان، همين نشانه كافى نيست كه دانشوران بنى اسرائيل قرآن را مى شناسند؟ (۱۹۷) | ||
اگر آن را به بعضى از عجم نازل كرده بوديم (۱۹۸) | اگر آن را به بعضى از عجم نازل كرده بوديم. (۱۹۸) | ||
و آن را براى ايشان مى | و آن را براى ايشان مى خواند، هرگز بدان ايمان نمى آوردند. (۱۹۹) | ||
اين چنين انكار را در دل تبهكاران راه مى دهيم (۲۰۰) | اين چنين انكار را در دل تبهكاران راه مى دهيم. (۲۰۰) | ||
كه بدان ايمان | كه بدان ايمان نياورند، تا عذاب الم انگيز را ببينند. (۲۰۱) | ||
و ناگهانى بر | و ناگهانى بر آن ها در آيد و بى خبر باشند. (۲۰۲) | ||
و گويند آيا مهلتمان دهند؟ (۲۰۳) | و گويند: آيا مهلتمان دهند؟ (۲۰۳) | ||
پس چرا عذاب ما را بشتاب مى | پس چرا عذاب ما را بشتاب مى خواهند؟ (۲۰۴) | ||
مگر ندانى كه اگر | مگر ندانى كه اگر سال ها نعمتشان دهيم. (۲۰۵) | ||
آنگاه عذاب موعود به | آنگاه عذاب موعود به آن ها رسد. (۲۰۶) | ||
نعمتى كه داشته | نعمتى كه داشته اند، كارى برايشان نمى سازد. (۲۰۷) | ||
هيچ دهكده اى را هلاك | هيچ دهكده اى را هلاك نكرديم، مگر آن كه بيم رسان داشتند. (۲۰۸) | ||
تا متذكر شوند، و ما هرگز ستمگر | تا متذكر شوند، و ما هرگز ستمگر نبوده ايم. (۲۰۹) | ||
قرآن را شياطين نازل نكرده اند (۲۱۰) | قرآن را شياطين نازل نكرده اند. (۲۱۰) | ||
نه حق ايشان بود و نه مى توانستند نازل كنند (۲۱۱) | نه حق ايشان بود و نه مى توانستند نازل كنند. (۲۱۱) | ||
زيرا | زيرا آن ها از شنيدن وحى بركنارند. (۲۱۲) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۶ </center> | ||
با خداى | با خداى يكتا، خداى ديگر مخوان و گرنه، جزو معذّبين خواهى بود. (۲۱۳) | ||
و خويشان نزديكت را بترسان (۲۱۴) | و خويشان نزديكت را بترسان. (۲۱۴) | ||
براى | براى مؤمنانى كه پيرويت كرده اند، جنبه ملايمت گير. (۲۱۵) | ||
اگر | اگر نافرمانی ات كردند، بگو من از اعمالى كه مى كنيد، بيزارم. (۲۱۶) | ||
و به خداى نيرومند و رحيم توكل كن (۲۱۷) | و به خداى نيرومند و رحيم توكل كن. (۲۱۷) | ||
همان كسى كه وقتى قيام | همان كسى كه وقتى قيام كنى، تو را مى بيند. (۲۱۸) | ||
و همچنين حركت و گشتن تو را در ميان سجده كنان (مى بيند) (۲۱۹) | و همچنين حركت و گشتن تو را در ميان سجده كنان (مى بيند). (۲۱۹) | ||
كه | كه او، شنوا و دانا است. (۲۲۰) | ||
آيا خبرتان دهم كه | آيا خبرتان دهم كه شيطان ها به چه كسى نازل مى شوند؟ (۲۲۱) | ||
بر همه دروغ سازان گنه پيشه نازل مى شوند (۲۲۲) | بر همه دروغ سازان گنه پيشه نازل مى شوند. (۲۲۲) | ||
مسموعات خويش را القا مى كنند و بيشترشان دروغ | مسموعات خويش را القا مى كنند و بيشترشان دروغ گويان اند. (۲۲۳) | ||
و شاعران | و شاعران را، گمراهان پيروى مى كنند. (۲۲۴) | ||
مگر نمى بينى كه آنان در هر وادى سرگردانند (۲۲۵) | مگر نمى بينى كه آنان در هر وادى سرگردانند. (۲۲۵) | ||
و چيزهايى مى | و چيزهايى مى گويند، كه خود عمل نمى كنند. (۲۲۶) | ||
مگر آن كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند و خدا را بسيار ياد كرده اند و از پس آن | مگر آن كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند و خدا را بسيار ياد كرده اند و از پس آن ستم هايى كه ديدند، انتقام گرفته اند. زود باشد كسانى كه ستم كرده اند، بدانند كه به كجا بازگشت مى كنند. (۲۲۷) | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
اين | اين آيات، به مطالبى اشاره مى كند كه به منزله نتيجه اى است كه از داستان هاى هفتگانه استخراج شود و هم توبيخ و تهديدى است براى كفار عصر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله». | ||
و نيز در اين | و نيز در اين آيات، از نبوت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» دفاع شده و احتجاج شده به اين كه نام او در كتاب هاى آسمانى گذشتگان برده شده و علماى بنى اسرائيل از آن پيشگویی ها اطلاع دارند. و نيز از كتاب آسمانى آن جناب، يعنى قرآن كريم دفاع شده به اين كه: اين كتاب از القاآت شيطان ها و اقاويل شعراء نيست. | ||
«'''وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ | «'''وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبّ الْعَالَمِينَ'''»: | ||
ضمير در | ضمير در «إنَّهُ» به قرآن بر مى گردد، و از اين آيه به بعد، به صدر سوره برگشت شده كه فرمود: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۷ </center> | ||
«تِلكَ آيَاتُ الكِتَابِ المُبِين» و داستان كفر آن اقوام را دنبال مى كند، همچنان كه بعدا نيز مى فرمايد: «وَ مَا يَأتِيهِم مِن ذِكرٍ مِنَ الرَّحمَنِ مُحدَثٍ إلّا كَانُوا عَنهُ مُعرِضِين فَقَد كَذَّبُوا بِهِ». | |||
==معناى «إنزال» و «تنزيل» و موارد استعمال آن دو، در قرآن كريم== | |||
كلمۀ «تَنزِيل» و كلمۀ «إنزال»، هر دو به يك معناست و آن، فرود آوردن است. چيزى كه هست، غالبا «إنزال» را در مورد فرود آوردن به يك دفعه و «تنزيل» را در مورد فرود آوردن به تدريج، استعمال مى كنند، و اصل نزول در اجسام به اين است كه جسمى از مكانى بلند به پايين آن مكان فرود آيد، و در غير اجسام نيز، به معنايى است كه مناسب با اين معنا باشد. | |||
و تنزيل خداى تعالى، به اين است كه چيزى را كه نزدش مى باشد به موطن و عالَم خلق و تقدير فرود آورد. چون همواره خود را در مقامى بلند دانسته و به اوصافى چون «علىّ» و «عظيم» و «كبير» و «متعال» و «رفيعُ الدرجات» و «قاهر فوق بندگان» ستوده. در نتيجه، وقتى او موجودى را ايجاد مى كند و به عالَم خلق و تقدير در مى آورد، و يا به عبارت ديگر، از عالَم غيب به عالَم شهادت مى آورد، در حقيقت تنزيلى از ناحيه او محسوب مى شود. | |||
اين دو كلمه، يعنى «تنزيل» و «إنزال» در كلام خداى تعالى، به همين عنايت در اشيايى به كار رفته. مثلا در باره لباس فرموده: «يَا بَنِى آدَمَ قَد أنزَلنَا عَلَيكُم لِبَاساً يُوَارِى سَوآتِكُم». و در باره چارپايان فرموده: «وَ أنزَلَ لَكُم مِنَ الأنعَامِ ثَمَانِيَةَ أزوَاجٍ». | |||
و درباره آهن فرموده: «وَ أنزَلنَا الحَدِيدَ فِيهِ بَأسٌ شَدِيدٌ». و درباره مطلق خير فرموده: «مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن أهلِ الكِتَابِ وَ لَا المُشرِكِينَ أن يُنَزَّلَ عَلَيكُم مِن خَيرٍ مِن رَبِّكُم». و در مطلق موجودات فرموده: «وَ إن مِن شَئٍ إلّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إلّا بِقَدَرٍ مَعلُومٍ». | |||
از جمله آياتى كه بر اعتبار اين معنا در خصوص قرآن دلالت مى | از جمله آياتى كه بر اعتبار اين معنا در خصوص قرآن دلالت مى كند، آيه «إنَّا جَعَلنَاهُ قُرآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ * وَ إنَّهُ فِى أُمِّ الكِتَابِ لَدَينَا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ» است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴۸ </center> | ||
كند بر يگانگى | و اگر در آيه مورد بحث، «تنزيل» را به ربّ العالمين نسبت داده، براى اين بود كه دلالت كند بر يگانگى ربّ تعالى. چون مكرر گفتيم كه مشركان، خداى را قبول دارند، ولى او را ربُّ العالَمين نمى دانستند، بلكه مى گفتند عالَميان، هر ناحيه اش، ربّى دارد و خدا، ربّ آن ارباب است، نه ربُّ العالَمين. چون خودش به طور مستقيم در عالَميان، ربوبيت و تدبير ندارد. | ||
ویرایش