گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
<span id='link289'><span>
<span id='link289'><span>


==توبيخ قوم هود عليه السّلام بخاطر اسراف در شهوت (ساختن بناهاى كاخ مانند براىتفاخر و تفريح ) و افراد در غضب ==
==توبيخ قوم هود «ع»، به خاطر اسراف در شهوت و افراط در غضب ==
«'''أَ تَبْنُونَ بِكلِّ رِيعٍ ءَايَةً تَعْبَثُونَ'''»:
«'''أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ'''»:


كلمه «'''ريع '''» به معناى نقطه بلندى است از زمين ، و كلمه «'''آيت '''» به معناى علامت و نشانه است و كلمه «'''عبث '''» به معناى آن كارى است كه هيچ نتيجه و غايتى بر آن مترتب نمى شود. گويا قوم هود (عليه السّلام ) در بالاى كوهها و نقاط بلند، ساختمانهايى مى ساختند، آن هم به بلندى كوه ، تا براى گردش و تفريح بدانجا روند، بدون اينكه غرض ديگرى در كار داشته باشند، بلكه صرفا به منظور فخر نمودن به ديگران و پيروى هوى و هوس ، كه در اين آيه ايشان را بر اين كارشان توبيخ مى كند.
كلمه «رِيع»، به معناى نقطه بلندى است از زمين، و كلمۀ «آيت»، به معناى علامت و نشانه است. و كلمۀ «عبث»، به معناى آن كارى است كه هيچ نتيجه و غايتى بر آن مترتب نمى شود. گويا قوم هود «عليه السّلام»، در بالاى كوه ها و نقاط بلند، ساختمان هايى مى ساختند، آن هم به بلندى كوه، تا براى گردش و تفريح بدان جا روند، بدون اين كه غرض ديگرى در كار داشته باشند، بلكه صرفا به منظور فخر نمودن به ديگران و پيروى هوا و هوس، كه در اين آيه ايشان را بر اين كارشان توبيخ مى كند.


البته درباره اين آيه معانى ديگرى ذكر كرده اند، كه چون هيچ دليلى از لفظ آيه و از سازش سياق نداشت ، لذا از نقل آنها خوددارى كرديم .
البته درباره اين آيه معانى ديگرى ذكر كرده اند، كه چون هيچ دليلى از لفظ آيه و از سازش سياق نداشت، لذا از نقل آن ها خوددارى كرديم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲۲ </center>
«'''وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تخْلُدُونَ'''»:
«'''وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ'''»:


كلمه «'''مصانع '''» - به طورى كه گفته اند - به معناى قلعه هاى محكم و قصرهاى استوار و ساختمانهاى عالى است ، كه مفرد آن مصنع مى باشد.
كلمۀ «مَصَانع» - به طورى كه گفته اند - به معناى قلعه هاى محكم و قصرهاى استوار و ساختمان هاى عالى است، كه مفرد آن «مَصنَع» مى باشد.


و اينكه فرمود: «'''لعلكم تخلدون '''» در مقام تعليل مطلب قبل است ، يعنى شما اين قصرها را بدين جهت مى سازيد كه اميد داريد جاودانه زنده بمانيد. و الا اگر چنين اميدى نمى داشتيد هرگز دست به چنين كارهايى نمى زديد، چون اين كارهايى كه مى كنيد و اين بناهايى كه مى سازيد طبعا سالهايى دراز باقى مى ماند، در حالى كه عمر طولانيترين افراد بشر از عمر آنها كوتاهتر است .
و اين كه فرمود: «لَعَلَّكُم تَخلُدُون»، در مقام تعليل مطلب قبل است. يعنى شما اين قصرها را بدين جهت مى سازيد كه اميد داريد جاودانه زنده بمانيد. و الا اگر چنين اميدى نمى داشتيد، هرگز دست به چنين كارهايى نمى زديد. چون اين كارهايى كه مى كنيد و اين بناهايى كه مى سازيد، طبعا سال هايى دراز باقى مى ماند، در حالى كه عمر طولانی ترين افراد بشر از عمر آن ها كوتاه تر است.


بعضى ديگر از مفسرين در معناى آيه و نيز در مفردات آن ، وجوهى ديگر گفته اند، كه از نقل آنها صرف نظر مى كنيم .
بعضى ديگر از مفسران در معناى آيه و نيز در مفردات آن، وجوهى ديگر گفته اند، كه از نقل آن ها، صرف نظر مى كنيم.


«'''وَ إِذَا بَطشتُم بَطشتُمْ جَبَّارِينَ'''»:
«'''وَ إِذَا بَطشتُم بَطشتُمْ جَبَّارِينَ'''»:


در مجمع البيان گفته كلمه «'''بطش '''» به معناى كشتن با شمشير و زدن با تازيانه است و كلمه «'''جبار'''» به معناى كسى است كه بر ديگران علو و عظمت و سلطنت داشته باشد و اين خود يكى از صفات خداى سبحان است كه در خصوص ذات مقدس او مدح و در غير او ذم شمرده مى شود، براى اينكه در غير خدا معنايش اين است كه بنده خدا جباريت را به خود بندد.
در مجمع البيان گفته كلمۀ «بَطش» به معناى كشتن با شمشير و زدن با تازيانه است. و كلمۀ «جَبّار» به معناى كسى است كه بر ديگران علوّ و عظمت و سلطنت داشته باشد و اين، خود يكى از صفات خداى سبحان است، كه در خصوص ذات مقدس او مدح و در غير او، ذمّ شمرده مى شود. براى اين كه در غير خدا معنايش اين است كه بنده خدا جباريّت را به خود بندد.


و بنا به گفته وى معنايش چنين مى شود كه : شما وقتى مى خواهيد شدتى در عمل از خود نشان دهيد، آن قدر مبالغه و زياده روى مى كنيد كه جباران مى كنند.
و بنا به گفته وى، معنايش چنين مى شود كه: شما وقتى مى خواهيد شدتى در عمل از خود نشان دهيد، آن قدر مبالغه و زياده روى مى كنيد، كه جباران مى كنند.


و حاصل معناى آيات سهگانه مورد بحث اين است كه : در دو سوى شهوت و غضب از حد مى گذريد و اسراف مى كنيد و از حد اعتدال و از هيئت عبوديت خارج مى شويد.
و حاصل معناى آيات سه گانه مورد بحث، اين است كه: در دو سوى شهوت و غضب از حد مى گذريد و اسراف مى كنيد و از حد اعتدال و از هيئت عبوديت خارج مى شويد.


«'''فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ'''»:
«'''فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ'''»:


اين جمله بر مساءله اسراف در دو سوى شهوت و غضب و خروجشان از رسم عبوديت تفريع شده ، مى فرمايد: چون چنين هستيد، پس از خدا بترسيد و او را اطاعت كنيد و دستورات او را در خصوص ترك اسراف و استكبار به كار بنديد.
اين جمله، بر مسأله اسراف در دو سوى شهوت و غضب و خروجشان از رسم عبوديت تفريع شده، مى فرمايد: چون چنين هستيد، پس از خدا بترسيد و او را اطاعت كنيد و دستورات او را در خصوص ترك اسراف و استكبار به كار بنديد.


«'''وَ اتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّكم بِمَا تَعْلَمُونَ أَمَدَّكم بِأَنْعَمٍ وَ بَنِينَ وَ جَنَّتٍ وَ عُيُونٍ'''»:
«'''وَ اتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّكم بِمَا تَعْلَمُونَ * أَمَدَّكم بِأَنْعَامٍ وَ بَنِينَ * وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ'''»:


راغب مى گويد كلمه «'''مد'''» در اصل به معناى كشيدن است ، ولى در يارى هم
راغب مى گويد: كلمۀ «مدّ» در اصل، به معناى كشيدن است، ولى در يارى هم
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲۳ </center>
استعمال مى شود، ميگويند: «'''امددت الجيش بمدد و الانسان بطعام - من لشكر را به مدد يارى كردم و فلانى را به اطعام مدد دادم '''» و بيشتر موارد استعمال امداد در محبوب است ، به خلاف كلمه «'''مد'''» كه بيشتر در مكروه استعمال مى شود، همچنان كه هر دو كلمه در قرآن كريم آمده ، يك جا فرموده : «'''و امددناهم بفاكهة - ايشان را با ميوه مدد داديم '''»، جاى ديگر مى فرمايد: «'''و نمد له من العذاب مدا - براى او از عذاب دنبالهاى كه خود مى دانيم درست مى كنيم '''»
استعمال مى شود. می گويند: «أمدَدتُ الجَيشَ بِمَدَدٍ وَ الإنسَانَ بِطَعَامٍ: من لشكر را به مدد يارى كردم و فلانى را به اطعام مدد دادم». و بيشتر موارد استعمال «إمداد» در محبوب است، به خلاف كلمۀ «مدّ»، كه بيشتر در مكروه استعمال مى شود. همچنان كه هر دو كلمه در قرآن كريم آمده، يك جا فرموده: «وَ أمدَدنَاهُم بِفَاكِهَةٍ: ايشان را با ميوه مدد داديم». جاى ديگر مى فرمايد: «وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ العَذَابِ مَدّاً: براى او از عذاب دنباله اى كه خود مى دانيم، درست مى كنيم».


جمله «'''و اتقوا الذى امدكم ...'''» در معناى تعليق حكم به وصف است ، كه خود عليت آن وصف را مى رساند و معنايش اين است كه بپرهيزيد از خدايى كه شما را با نعمتهاى خود مدد مى دهد، چرا بپرهيزيد؟ براى همين كه شما را مدد مى دهد، پس بر شما واجب است كه شكرش را به جاى آريد و نعمتهايش را در آنجا كه بايد مصرف كنيد، مصرف نماييد، نه اينكه به آن اتراف و استكبار بورزيد، چون كفران نعمت ، غضب و عذاب خداى را به دنبال دارد، همچنان كه فرمود: «'''لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد'''»
جملۀ «وَ اتَّقُوا الَّذِى أمَدَّكُم...» در معناى تعليق حكم به وصف است، كه خود عليّت آن وصف را مى رساند، و معنايش اين است كه: بپرهيزيد از خدايى كه شما را با نعمت هاى خود مدد مى دهد. چرا بپرهيزيد؟ براى همين كه شما را مدد مى دهد. پس بر شما واجب است كه شكرش را به جاى آريد و نعمت هايش را در آن جا كه بايد مصرف كنيد، مصرف نماييد. نه اين كه به آن اتراف و استكبار بورزيد. چون كفران نعمت، غضب و عذاب خداى را به دنبال دارد. همچنان كه فرمود: «لَئِن شَكَرتُم لَأزِيدَنَّكُم وَ لَئِن كَفَرتُم إنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ».


و آنگاه اجمالى از نعمتها را ذكر كرده ، در اول فرموده : «'''امدكم بما تعلمون - شما را مدد داد به آنچه خودتان مى دانيد'''»، آنگاه همان اجمال را تفصيل داده ، بار دوم فرمود: «'''امدكم باموال و بنين و جنات و عيون '''»
و آنگاه اجمالى از نعمت ها را ذكر كرده، در اول فرموده: «أمَدَّكُم بِمَا تَعلَمُون: شما را مدد داد به آنچه خودتان مى دانيد». آنگاه همان اجمال را تفصيل داده، بار دوم فرمود: «أمَدَّكُم بِأموَالٍ وَ بَنِينَ وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ».


در جمله اولى نكته ديگرى نيز هست و آن اينست كه خود شما ميدانيد كه اين نعمتها از امداد خداى تعالى و صنع اوست و احدى غير او در ايجاد آنها و امدادش به شما شركت نداشته ، پس تنها او است كه بر شما واجب است از نا فرمانيش بپرهيزيد و شكرش را به جاى آورده ، او را بپرستيد، نه بتها و اصنام ، پس در حقيقت كلامى است كه برهان خود را نيز متضمن است .
در جمله اولى، نكته ديگرى نيز هست و آن اين است كه خود شما می دانيد كه اين نعمت ها از امداد خداى تعالى و صنع اوست، و احدى غير او، در ايجاد آن ها و امدادش به شما شركت نداشته. پس تنها او است كه بر شما واجب است از نا فرمانی اش بپرهيزيد و شكرش را به جاى آورده، او را بپرستيد، نه بت ها و اصنام. پس در حقيقت كلامى است كه برهان خود را نيز متضمن است.


«'''إِنى أَخَاف عَلَيْكُمْ عَذَاب يَوْمٍ عَظِيمٍ'''»:
«'''إِنّى أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ'''»:


اين جمله امر به تقوا را تعليل مى كند و معنايش اين است كه من كه شما را به تقوا دعوت مى كنم تا شكر او را به جاى آورده باشيد، بدين جهت است كه من بر شما مى ترسم عذاب روزى بزرگ را، كه اگر كفران كنيد و شكر به جا نياوريد، بدان عذاب مبتلا شويد. و ظاهرا مراد از «'''روز عظيم '''» همان روز قيامت است ، هر چند كه بعضى ممكن دانسته اند كه
اين جمله، امر به تقوا را تعليل مى كند و معنايش اين است كه: من كه شما را به تقوا دعوت مى كنم تا شكر او را به جاى آورده باشيد، بدين جهت است كه من بر شما مى ترسم عذاب روزى بزرگ را، كه اگر كفران كنيد و شكر به جا نياوريد، بدان عذاب مبتلا شويد.  
 
و ظاهرا مراد از «روز عظيم»، همان روز قيامت است، هرچند كه بعضى ممكن دانسته اند كه مراد از آن، روز استيصال و هلاكت باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲۴ </center>
مراد از آن ، روز استيصال و هلاكت باشد.
<span id='link290'><span>
<span id='link290'><span>
==انكار و تكذيب قوم هود عليه السّلام و هلاك گرديدنشان ==
==انكار و تكذيب قوم هود عليه السّلام و هلاك گرديدنشان ==
«'''قَالُوا سوَاءٌ عَلَيْنَا أَ وَعَظت أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ'''»:
«'''قَالُوا سوَاءٌ عَلَيْنَا أَ وَعَظت أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ'''»:
۱۳٬۷۲۸

ویرایش