گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۴}}
__TOC__
__TOC__




وَ أُزْلِفَتِ الجَْنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ وَ بُرِّزَتِ الجَْحِيمُ لِلْغَاوِينَ
وَ أُزْلِفَتِ الجَْنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ وَ بُرِّزَتِ الجَْحِيمُ لِلْغَاوِينَ
كلمه «'''ازلفت '''» از مصدر إ زلاف ، به معناى نزديك كردن است و كلمه «'''برزت '''» از تبريز مصدر باب تفعيل به معناى اظهار است و در اينجا ميان متقين و غاوين مقابله انداخت و از بين صفات دو طائفه ، دو صفت تقوى و غوايت را نام برد، تا اشاره كند به آن دو قضايى كه خداى تعالى در روز راندن ابليس به خاطر امتناعش از سجده بر آدم نمود، و در سوره حجر آن دو قضاء را نام برده فرمود: «'''ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين ... ان المتقين فى جنات و عيون '''»
كلمه «'''ازلفت '''» از مصدر إ زلاف ، به معناى نزديك كردن است و كلمه «'''برزت '''» از تبريز مصدر باب تفعيل به معناى اظهار است و در اينجا ميان متقين و غاوين مقابله انداخت و از بين صفات دو طائفه ، دو صفت تقوى و غوايت را نام برد، تا اشاره كند به آن دو قضايى كه خداى تعالى در روز راندن ابليس به خاطر امتناعش از سجده بر آدم نمود، و در سوره حجر آن دو قضاء را نام برده فرمود: «'''ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين ... ان المتقين فى جنات و عيون '''»
وَ قِيلَ لهَُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ
وَ قِيلَ لهَُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ
يعنى به ايشان گفته مى شود: كجايند آن چيزهايى كه شما به جاى خدا آنها را مى پرستيديد آيا شقاوت و عذاب را از شما و يا از خودشان دفع مى كنند؟ و حاصل معنا اين است كه آن روز بر ايشان روشن مى شود كه در بت پرستيشان گمراه بوده اند.
يعنى به ايشان گفته مى شود: كجايند آن چيزهايى كه شما به جاى خدا آنها را مى پرستيديد آيا شقاوت و عذاب را از شما و يا از خودشان دفع مى كنند؟ و حاصل معنا اين است كه آن روز بر ايشان روشن مى شود كه در بت پرستيشان گمراه بوده اند.
<span id='link278'><span>
<span id='link278'><span>
خط ۲۲: خط ۲۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۸ </center>
شافعان هيچ كس نداريم '''» اشاره است به اينكه در آن روز شافعانى هستند و گرنه ، هيچ نكته اى در كار نبود كه اقتضاء كند شافع را به لفظ جمع بياورد، بلكه جا داشت بفرمايد: ما شافع نداريم و در روايت هم آمده كه اين سخن را وقتى از در حسرت مى گويند كه مى بينند ملائكه و انبياء و بعضى از مؤ منين ديگران را شفاعت مى كنند.
شافعان هيچ كس نداريم '''» اشاره است به اينكه در آن روز شافعانى هستند و گرنه ، هيچ نكته اى در كار نبود كه اقتضاء كند شافع را به لفظ جمع بياورد، بلكه جا داشت بفرمايد: ما شافع نداريم و در روايت هم آمده كه اين سخن را وقتى از در حسرت مى گويند كه مى بينند ملائكه و انبياء و بعضى از مؤ منين ديگران را شفاعت مى كنند.
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
در اين جمله مشركين آرزو مى كنند كه اى كاش به دنيا برگردند و از مؤ منين باشند تا به آن سعادتى كه مؤ منين رسيدند ايشان نيز برسند.
در اين جمله مشركين آرزو مى كنند كه اى كاش به دنيا برگردند و از مؤ منين باشند تا به آن سعادتى كه مؤ منين رسيدند ايشان نيز برسند.
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
يعنى در اين داستان كه ما از ابراهيم (عليه السّلام ) نقل كرديم ، كه وى بر طبق فطرت ساده خود، راه توحيد را پيش گرفته ، روى دل به سوى رب العالمين كرده ، از بتها بيزارى جست و عليه بت پرستان و وثنيها احتجاج نمود، آيتى است براى هر كس كه در اين داستان تفكر كند. علاوه بر اينكه در ساير داستانها و گرفتاريها و ابتلاآتى كه در اينجا ذكر نشده ، نيز آيتهايى است براى صاحبان خرد، مانند در آتش افتادنش و آمدن ملائكه به ميهمانيش و هجرت دادن يگانه فرزندش اسماعيل و مادر او هاجر را در ته دره مكه و ساختن كعبه اش و ذبح اسماعيلش .
يعنى در اين داستان كه ما از ابراهيم (عليه السّلام ) نقل كرديم ، كه وى بر طبق فطرت ساده خود، راه توحيد را پيش گرفته ، روى دل به سوى رب العالمين كرده ، از بتها بيزارى جست و عليه بت پرستان و وثنيها احتجاج نمود، آيتى است براى هر كس كه در اين داستان تفكر كند. علاوه بر اينكه در ساير داستانها و گرفتاريها و ابتلاآتى كه در اينجا ذكر نشده ، نيز آيتهايى است براى صاحبان خرد، مانند در آتش افتادنش و آمدن ملائكه به ميهمانيش و هجرت دادن يگانه فرزندش اسماعيل و مادر او هاجر را در ته دره مكه و ساختن كعبه اش و ذبح اسماعيلش .
«'''و ما كان اكثرهم مؤ منين '''» - يعنى بيشتر قوم ابراهيم ايمان نياوردند، و بقيه الفاظ آيه روشن است .
«'''و ما كان اكثرهم مؤ منين '''» - يعنى بيشتر قوم ابراهيم ايمان نياوردند، و بقيه الفاظ آيه روشن است .
خط ۵۷: خط ۵۹:
<span id='link283'><span>
<span id='link283'><span>
==آيات ۱۰۵ - ۱۲۲، سوره شعرا ==
==آيات ۱۰۵ - ۱۲۲، سوره شعرا ==
كَذَّبَت قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسلِينَ(۱۰۵)
كَذَّبَت قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسلِينَ(۱۰۵)
إِذْ قَالَ لهَُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ(۱۰۶)
إِذْ قَالَ لهَُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ(۱۰۶)
إِنى لَكُمْ رَسولٌ أَمِينٌ(۱۰۷)
إِنى لَكُمْ رَسولٌ أَمِينٌ(۱۰۷)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۱۰۸)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۱۰۸)
وَ مَا أَسئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى رَب الْعَلَمِينَ(۱۰۹)
وَ مَا أَسئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى رَب الْعَلَمِينَ(۱۰۹)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۱۱۰)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ(۱۱۰)
* قَالُوا أَ نُؤْمِنُ لَك وَ اتَّبَعَك الاَرْذَلُونَ(۱۱۱)
* قَالُوا أَ نُؤْمِنُ لَك وَ اتَّبَعَك الاَرْذَلُونَ(۱۱۱)
قَالَ وَ مَا عِلْمِى بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ(۱۱۲)
قَالَ وَ مَا عِلْمِى بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ(۱۱۲)
إِنْ حِسابهُمْ إِلا عَلى رَبى لَوْ تَشعُرُونَ(۱۱۳)
إِنْ حِسابهُمْ إِلا عَلى رَبى لَوْ تَشعُرُونَ(۱۱۳)
وَ مَا أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ(۱۱۴)
وَ مَا أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ(۱۱۴)
إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ مُّبِينٌ(۱۱۵)
إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ مُّبِينٌ(۱۱۵)
قَالُوا لَئن لَّمْ تَنتَهِ يَنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ(۱۱۶)
قَالُوا لَئن لَّمْ تَنتَهِ يَنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ(۱۱۶)
قَالَ رَب إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ(۱۱۷)
قَالَ رَب إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ(۱۱۷)
فَافْتَحْ بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نجِّنى وَ مَن مَّعِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۱۸)
فَافْتَحْ بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نجِّنى وَ مَن مَّعِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۱۸)
فَأَنجَيْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ(۱۱۹)
فَأَنجَيْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ(۱۱۹)
ثمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ(۱۲۰)
ثمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ(۱۲۰)
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ(۱۲۱)
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ(۱۲۱)
وَ إِنَّ رَبَّك لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(۱۲۲)
وَ إِنَّ رَبَّك لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(۱۲۲)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
قوم نوح نيز پيغمبران را دروغگو شمردند(۱۰۵)
قوم نوح نيز پيغمبران را دروغگو شمردند(۱۰۵)
خط ۹۷: خط ۹۹:
بيان آيات
بيان آيات
اين آيات بعد از داستان موسى و ابراهيم كه دو نفر از پيامبران اولوالعزم بودند، شروع مى كند به داستان نوح كه اولين پيامبر اولوالعزم و از بزرگان انبياء است و اجمال آنچه بين آن جناب و قومش گذشته ، نقل مى كند كه در آخر به نجات نوح و همراهانش و غرق اكثر مردم انجاميده است .
اين آيات بعد از داستان موسى و ابراهيم كه دو نفر از پيامبران اولوالعزم بودند، شروع مى كند به داستان نوح كه اولين پيامبر اولوالعزم و از بزرگان انبياء است و اجمال آنچه بين آن جناب و قومش گذشته ، نقل مى كند كه در آخر به نجات نوح و همراهانش و غرق اكثر مردم انجاميده است .
كَذَّبَت قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسلِينَ
كَذَّبَت قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسلِينَ
در مفردات گفته : كلمه «'''قوم '''» در اصل به معناى جماعتى از مردان است ، نه زنان و به همين جهت فرموده : «'''لا يسخر قوم من قوم و لا نساء من نساء'''» و شاعر نيز گفته «'''اقوم آل حصن ام نساء - آيا آل حصن قومند و يا زنانند'''» و ليكن در قرآن كريم هر جا آمده اعم از زن و مرد را شامل است .
در مفردات گفته : كلمه «'''قوم '''» در اصل به معناى جماعتى از مردان است ، نه زنان و به همين جهت فرموده : «'''لا يسخر قوم من قوم و لا نساء من نساء'''» و شاعر نيز گفته «'''اقوم آل حصن ام نساء - آيا آل حصن قومند و يا زنانند'''» و ليكن در قرآن كريم هر جا آمده اعم از زن و مرد را شامل است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۱۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۱۴ </center>
خط ۱۰۷: خط ۱۰۹:
بعضى از مفسرين در پاسخ از اشكال بالا گفته اند: اين از قبيل تعبير معروفى است كه مى گويند فلانى چارپايان سوار مى شود و لباسهاى برد مى پوشد، در حالى كه ميدانيم او سوار بيش از يك چارپا نشده و بيش از يك برد نپوشيده است ، چيزى كه هست مى خواهند كنايه بياورند از اينكه او جنس چارپا سوار مى شود، نه همه چارپايان را.
بعضى از مفسرين در پاسخ از اشكال بالا گفته اند: اين از قبيل تعبير معروفى است كه مى گويند فلانى چارپايان سوار مى شود و لباسهاى برد مى پوشد، در حالى كه ميدانيم او سوار بيش از يك چارپا نشده و بيش از يك برد نپوشيده است ، چيزى كه هست مى خواهند كنايه بياورند از اينكه او جنس چارپا سوار مى شود، نه همه چارپايان را.
ولى توجيه اولى بهتر است ، و عين اشكال بالا و دو توجيه آن در آيه بعدى كه مى فرمايد: «'''كذبت عاد المرسلين '''» و نيز آيه «'''كذبت ثمود المرسلين '''» و آيات ديگر مشابه آن نيز مى آيد.
ولى توجيه اولى بهتر است ، و عين اشكال بالا و دو توجيه آن در آيه بعدى كه مى فرمايد: «'''كذبت عاد المرسلين '''» و نيز آيه «'''كذبت ثمود المرسلين '''» و آيات ديگر مشابه آن نيز مى آيد.
إِذْ قَالَ لهَُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ
إِذْ قَالَ لهَُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ
يعنى زمانى كه برادرشان نوح به ايشان گفت : آيا تقوا پيشه نمى كنيد؟ و مراد از برادر هم نسب و خويشاوند است ، همچنان كه مى گويند: اخو تميم و اخو كليب ، يعنى خويشاوند قبيله بنى تميم و بنى كليب ، و استفهام در جمله ، استفهام توبيخى است و معنايش اين است كه چرا تقوا پيشه نمى كنيد؟
يعنى زمانى كه برادرشان نوح به ايشان گفت : آيا تقوا پيشه نمى كنيد؟ و مراد از برادر هم نسب و خويشاوند است ، همچنان كه مى گويند: اخو تميم و اخو كليب ، يعنى خويشاوند قبيله بنى تميم و بنى كليب ، و استفهام در جمله ، استفهام توبيخى است و معنايش اين است كه چرا تقوا پيشه نمى كنيد؟
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۱۵ </center>
خط ۱۱۴: خط ۱۱۶:
وَ مَا أَسئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى رَب الْعَلَمِينَ
وَ مَا أَسئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى رَب الْعَلَمِينَ
اين جمله در سياق اين است كه بفهماند من به مزد دنيوى طمع ندارم ، ولى به اين عبارت فرموده كه «'''از شما مزدى در خواست نمى كنم '''» و با اين تعبير فهمانده كه به جز خيرخواهى منظورى ندارد و آنچه كه ايشان را بدان دعوت مى كند به خير خود ايشان است و در آن خيانت و نيرنگى هم نمى كند، خوب ، وقتى چنين است بايد در آنچه امرشان مى كند اطاعتش كنند، و به همين جهت در اينجا نيز جمله : «'''فاتقوا اللّه و اطيعون '''» را بر آن متفرع نمود. و اگر در جمله «'''ان اجرى الا على رب العالمين '''» به جاى نام جلاله «'''اللّه '''» نام رب العالمين را آورد، براى اين است كه بر مساءله توحيد صريحتر دلالت كند، چون مشركين خداى تعالى را معبود عالم آلهه مى دانستند و معتقد بودند كه براى هر عالمى الهى جداگانه هست ، كه آن را به جاى خدا مى پرستيدند. بنابر اين ، در برابر اينان بايد اين معنا را اثبات كرد كه : خداى تعالى رب همه عوالم است و غير از خداى تعالى هيچ اله ديگرى نيست .
اين جمله در سياق اين است كه بفهماند من به مزد دنيوى طمع ندارم ، ولى به اين عبارت فرموده كه «'''از شما مزدى در خواست نمى كنم '''» و با اين تعبير فهمانده كه به جز خيرخواهى منظورى ندارد و آنچه كه ايشان را بدان دعوت مى كند به خير خود ايشان است و در آن خيانت و نيرنگى هم نمى كند، خوب ، وقتى چنين است بايد در آنچه امرشان مى كند اطاعتش كنند، و به همين جهت در اينجا نيز جمله : «'''فاتقوا اللّه و اطيعون '''» را بر آن متفرع نمود. و اگر در جمله «'''ان اجرى الا على رب العالمين '''» به جاى نام جلاله «'''اللّه '''» نام رب العالمين را آورد، براى اين است كه بر مساءله توحيد صريحتر دلالت كند، چون مشركين خداى تعالى را معبود عالم آلهه مى دانستند و معتقد بودند كه براى هر عالمى الهى جداگانه هست ، كه آن را به جاى خدا مى پرستيدند. بنابر اين ، در برابر اينان بايد اين معنا را اثبات كرد كه : خداى تعالى رب همه عوالم است و غير از خداى تعالى هيچ اله ديگرى نيست .
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
در سابق وجه تكرار اين جمله گذشت و بنابر آن وجه در مورد بحث مى فهماند كه هر يك از امانت و نخواستن مزد، سببى جداگانه و مستقل است براى وجوب اطاعت آنجناب بر مردم .
در سابق وجه تكرار اين جمله گذشت و بنابر آن وجه در مورد بحث مى فهماند كه هر يك از امانت و نخواستن مزد، سببى جداگانه و مستقل است براى وجوب اطاعت آنجناب بر مردم .
<span id='link285'><span>
<span id='link285'><span>
==در گفتگوى نوح عليه السّلام با قوم خود، آنان ايمان آوردن افراد بىمال و مكنت به او را بر او خرده مى گيرند ==
==در گفتگوى نوح عليه السّلام با قوم خود، آنان ايمان آوردن افراد بىمال و مكنت به او را بر او خرده مى گيرند ==
قَالُوا أَ نُؤْمِنُ لَك وَ اتَّبَعَك الاَرْذَلُونَ
قَالُوا أَ نُؤْمِنُ لَك وَ اتَّبَعَك الاَرْذَلُونَ
كلمه «'''ارذلون '''» جمع مصحح «'''ارذل '''» است و ارذل اسم تفضيل از رذالت است . و رذالت به معناى پستى و دنائت است . مقصود مردم از اينكه به نوح (عليه السّلام ) گفتند: پيروان تو افراد پستند، اين بوده كه شغل پست و كارهاى كوچك دارند، و لذا آن جناب پاسخشان داد به اينكه : «'''و ما علمى بما كانوا يعملون '''»
كلمه «'''ارذلون '''» جمع مصحح «'''ارذل '''» است و ارذل اسم تفضيل از رذالت است . و رذالت به معناى پستى و دنائت است . مقصود مردم از اينكه به نوح (عليه السّلام ) گفتند: پيروان تو افراد پستند، اين بوده كه شغل پست و كارهاى كوچك دارند، و لذا آن جناب پاسخشان داد به اينكه : «'''و ما علمى بما كانوا يعملون '''»
و ظاهرا قوم نوح (عليه السّلام ) ملاك شرافت و احترام را اموال و فرزندان و پيروان بيشتر مى دانستند، همچنان كه از دعاى نوح (عليه السّلام ) كه عرضه داشت : «'''رب انهم عصونى و اتبعوا من لم يزده ماله و ولده الا خسارا'''»، اين معنا به خوبى بر مى آيد، يعنى
و ظاهرا قوم نوح (عليه السّلام ) ملاك شرافت و احترام را اموال و فرزندان و پيروان بيشتر مى دانستند، همچنان كه از دعاى نوح (عليه السّلام ) كه عرضه داشت : «'''رب انهم عصونى و اتبعوا من لم يزده ماله و ولده الا خسارا'''»، اين معنا به خوبى بر مى آيد، يعنى
خط ۱۲۸: خط ۱۳۰:
مقصود از «'''ربى '''» همان رب العالمين است ، چون تنها فردى كه از بين جمعيت به دعوت به سوى رب العالمين اختصاص داشت آنجناب بود و كلمه «'''لو'''» كه بايد عمل كند و فعل شرط و جزاء شرط را جزم دهد، در اينجا عمل نكرده و در نتيجه معناى جمله چنين مى شود كه : «'''اگر شعورى مى داشتيد'''» بعضى گفته اند: جزاى آن در تقدير است و معنايش اين است كه : اگر شعور مى داشتيد اين مطلب را مى فهميديد. ولى اين گفتار صحيح نيست .
مقصود از «'''ربى '''» همان رب العالمين است ، چون تنها فردى كه از بين جمعيت به دعوت به سوى رب العالمين اختصاص داشت آنجناب بود و كلمه «'''لو'''» كه بايد عمل كند و فعل شرط و جزاء شرط را جزم دهد، در اينجا عمل نكرده و در نتيجه معناى جمله چنين مى شود كه : «'''اگر شعورى مى داشتيد'''» بعضى گفته اند: جزاى آن در تقدير است و معنايش اين است كه : اگر شعور مى داشتيد اين مطلب را مى فهميديد. ولى اين گفتار صحيح نيست .
و از نظر حصرى كه در صدر آيه بود، معناى جمله مورد بحث چنين مى شود: من اطلاعى از اعمال سابق ايشان ندارم و حسابشان هم بر من نيست ، تا به آن خاطر تجسس كنم كه تاكنون چه مى كرده اند، زيرا حسابشان تنها و تنها بر پروردگار من است ، اگر شعورى داشته باشيد، پس همو بر حسب اعمالشان مجازاتشان مى كند.
و از نظر حصرى كه در صدر آيه بود، معناى جمله مورد بحث چنين مى شود: من اطلاعى از اعمال سابق ايشان ندارم و حسابشان هم بر من نيست ، تا به آن خاطر تجسس كنم كه تاكنون چه مى كرده اند، زيرا حسابشان تنها و تنها بر پروردگار من است ، اگر شعورى داشته باشيد، پس همو بر حسب اعمالشان مجازاتشان مى كند.
وَ مَا أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
وَ مَا أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
جمله دومى به منزله تعليل جمله اولى است و هر دو جمله متمم بيان سابق است و معنايش اين است كه : من هيچ پست و ماءموريتى ندارم مگر انذار و دعوت ، در نتيجه كسى را كه رو به من بياورد و دعوتم را بپذيرد هرگز طردش نمى كنم و نيز از اعمال گذشته اش تجسس ‍ نمى نمايم ، تا به حساب كردههايشان برسم ، چون حسابشان بر پروردگار من است ، كه پروردگار همه عالم است ، نه بر من .
جمله دومى به منزله تعليل جمله اولى است و هر دو جمله متمم بيان سابق است و معنايش اين است كه : من هيچ پست و ماءموريتى ندارم مگر انذار و دعوت ، در نتيجه كسى را كه رو به من بياورد و دعوتم را بپذيرد هرگز طردش نمى كنم و نيز از اعمال گذشته اش تجسس ‍ نمى نمايم ، تا به حساب كردههايشان برسم ، چون حسابشان بر پروردگار من است ، كه پروردگار همه عالم است ، نه بر من .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۱۷ </center>
قَالُوا لَئن لَّمْ تَنتَهِ يَنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ
قَالُوا لَئن لَّمْ تَنتَهِ يَنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ
مقصود از اينكه قوم نوح گفتند: «'''اگر اى نوح منتهى نشوى '''» اين است كه اگر دعوتت را ترك نكنى مرجوم خواهى شد. و مرجوم از رجم است كه به معناى سنگسار كردن كسى است ، بعضى ديگر گفته اند: «'''به معناى ناسزا است '''» ولى بعيد است و اين سخن را در اواخر دعوت نوح گفتند و او را تهديدى قطعى كردند، چون كلام خود را به چند وجه تاءكيد نمودند، ( يكى لام در لئن ، دوم لام در لتكونن ، و سوم نون تاءكيدى كه در آخر لتكونن است )
مقصود از اينكه قوم نوح گفتند: «'''اگر اى نوح منتهى نشوى '''» اين است كه اگر دعوتت را ترك نكنى مرجوم خواهى شد. و مرجوم از رجم است كه به معناى سنگسار كردن كسى است ، بعضى ديگر گفته اند: «'''به معناى ناسزا است '''» ولى بعيد است و اين سخن را در اواخر دعوت نوح گفتند و او را تهديدى قطعى كردند، چون كلام خود را به چند وجه تاءكيد نمودند، ( يكى لام در لئن ، دوم لام در لتكونن ، و سوم نون تاءكيدى كه در آخر لتكونن است )
<span id='link286'><span>
<span id='link286'><span>
==نوح عليه السّلام از خداوند مى خواهد بين او و قومش قضاى خود را براند ==
==نوح عليه السّلام از خداوند مى خواهد بين او و قومش قضاى خود را براند ==
قَالَ رَب إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ فَافْتَحْ بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نجِّنى وَ مَن مَّعِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
قَالَ رَب إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ فَافْتَحْ بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نجِّنى وَ مَن مَّعِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
اين جمله آغاز كلام نوح (عليه السّلام ) است و جمله «'''رب ان قومى كذبون '''» جلوتر ذكر شده تا مقدمه باشد براى مطالب بعد و اين معنا را برساند كه ديگر كار از كار گذشته و تكذيب به طور مطلق از آنان تحقق يافته ، به طورى كه ديگر هيچ اميدى به تصديق و ايمان در آنان نمانده ، همچنان كه در آيه «'''رب لا تذر على الارض من الكافرين ديارا انك ان تذرهم يضلوا عبادك و لا يلدوا الا فاجرا كفارا'''» به اين نكته تصريح شده است .
اين جمله آغاز كلام نوح (عليه السّلام ) است و جمله «'''رب ان قومى كذبون '''» جلوتر ذكر شده تا مقدمه باشد براى مطالب بعد و اين معنا را برساند كه ديگر كار از كار گذشته و تكذيب به طور مطلق از آنان تحقق يافته ، به طورى كه ديگر هيچ اميدى به تصديق و ايمان در آنان نمانده ، همچنان كه در آيه «'''رب لا تذر على الارض من الكافرين ديارا انك ان تذرهم يضلوا عبادك و لا يلدوا الا فاجرا كفارا'''» به اين نكته تصريح شده است .
و جمله «'''فافتح بينى و بينهم فتحا'''» كنايه است از راندن قضاء ميان آن جناب و قومش ، همچنان كه درباره اين قضاء به طور كلى فرموده : «'''و لكل امة رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون '''»
و جمله «'''فافتح بينى و بينهم فتحا'''» كنايه است از راندن قضاء ميان آن جناب و قومش ، همچنان كه درباره اين قضاء به طور كلى فرموده : «'''و لكل امة رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون '''»
خط ۱۴۲: خط ۱۴۴:
درخواستش خود ايشان را هم مى گيرد و لذا درخواست نجات مى كند.
درخواستش خود ايشان را هم مى گيرد و لذا درخواست نجات مى كند.
بعضى از مفسرين گفته اند: فتح ، به معناى حكم و قضاء است كه از فتاحت به معناى حكومت گرفته شده .
بعضى از مفسرين گفته اند: فتح ، به معناى حكم و قضاء است كه از فتاحت به معناى حكومت گرفته شده .
فَأَنجَيْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ
فَأَنجَيْنَهُ وَ مَن مَّعَهُ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ
يعنى او و همراهانش را در سفينه اى مشحون يعنى مملو از ايشان و از هر جنبده اى يك جفت نجات داديم ، كه داستان آن در سوره هود آمده است .
يعنى او و همراهانش را در سفينه اى مشحون يعنى مملو از ايشان و از هر جنبده اى يك جفت نجات داديم ، كه داستان آن در سوره هود آمده است .
ثمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ
ثمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ
يعنى بعد از نجات دادن ايشان بقيه قوم او را غرق كرديم .
يعنى بعد از نجات دادن ايشان بقيه قوم او را غرق كرديم .
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً...الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
درباره اين دو آيه قبلا بحث شد.
درباره اين دو آيه قبلا بحث شد.
<span id='link287'><span>
<span id='link287'><span>
خط ۱۵۵: خط ۱۵۷:
و نيز در همان كتاب و در روايت ابى الجارود، از امام باقر (عليه السّلام ) آمده كه در ذيل جمله «'''الفلك المشحون '''» فرمودند: يعنى مجهز، كه همه كارهايش تمام شده بود، و ديگر هيچ كارى نداشت ، جز اينكه روى آب بيفتد.
و نيز در همان كتاب و در روايت ابى الجارود، از امام باقر (عليه السّلام ) آمده كه در ذيل جمله «'''الفلك المشحون '''» فرمودند: يعنى مجهز، كه همه كارهايش تمام شده بود، و ديگر هيچ كارى نداشت ، جز اينكه روى آب بيفتد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۴}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش