گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
==وجوه مختلف در باره معنای «قلب سلیم»، در قیامت ==
==وجوه مختلف در باره معنای «قلب سلیم»، در قیامت ==


«'''الا من اتى اللّه بقلب سليم '''» - راغب مى گويد: كلمه «'''سلم '''» و «'''سلامت '''» به معناى دور بودن از آفات ظاهرى و باطنى است .
«'''إلّا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ '''» - راغب مى گويد: كلمه «سلم» و «سلامت»، به معناى دور بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.


و از سياق بر مى آيد كه آن جناب در مقام بيان معناى جامعى است كه قيامت را از ساير روزها متمايز كند، و از پروردگار خود درخواست كرده كه اولا در روزى كه مال و اولاد و ساير آنچه در دنيا سود مى دهد سودى نمى بخشد، او را يارى كند، و بيچاره نسازد، كه مقتضاى اين مقدمه چينى اين است كه مطلوب واقعى از جمله «'''الا من اتى اللّه بقلب سليم '''» بيان چيزى باشد كه در آن روز نافع است .
و از سياق بر مى آيد كه آن جناب، در مقام بيان معناى جامعى است كه قيامت را از ساير روزها متمايز كند، و از پروردگار خود درخواست كرده كه: اولا در روزى كه مال و اولاد و ساير آنچه در دنيا سود مى دهد، سودى نمى بخشد، او را يارى كند، و بيچاره نسازد، كه مقتضاى اين مقدمه چينى، اين است كه مطلوب واقعى از جملۀ «إلَّا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ» بيان چيزى باشد كه در آن روز نافع است.


بنا بر اين ، استثناء منقطع و كلمه «'''الا'''» به معناى ليكن است ، يعنى در آن روز مال و اولاد سودى نمى دهد و ليكن هر كس با قلب سليم نزد خدا آيد از سلامت قلب سود مى برد. و خلاصه مفاد كلام اين مى شود كه مدار سعادت در آن روز بر سلامت قلب است ، چه اينكه صاحب آن قلب سالم در دنيا مال و فرزندى داشته باشد و يا نداشته باشد.
بنابراين، استثناء منقطع و كلمۀ «إلّا» به معناى «ليكن» است. يعنى در آن روز، مال و اولاد سودى نمى دهد، وليكن هر كس با «قلب سليم» نزد خدا آيد، از سلامت قلب سود مى برد.  


بعضى از مفسرين استثنا را متصل و مستثنى منه را مفعول ينفع و محذوف دانسته و گفته اند كه : تقدير آيه چنين است : «'''يوم لا ينفع مال و لا بنون احدا الا من اتى اللّه بقلب سليم - روزى كه مال و فرزندان به احدى سود نمى دهد، مگر كسى را كه با قلب سليم نزد خدا آيد'''»، ( ولى بنا بر اين تفسير مفاد آيه اين مى شود كه هر كس با قلب سليم آيد مال و اولاد او را سود دهد و حال آنكه آيه نمى خواهد اين را برساند)
و خلاصه مفاد كلام اين مى شود كه: مدار سعادت در آن روز، بر «سلامت قلب» است. چه اين كه صاحب آن قلب سالم، در دنيا، مال و فرزندى داشته باشد و يا نداشته باشد.
بعضى ديگر گفته اند: استثناى متصل است ، چيزى كه هست مضافى از آن حذف شده و تقديرش چنين است : «'''يوم لا ينفع مال و لا بنون الا مال و بنون من اتى اللّه ... - روزى كه مال و فرزند سودى نمى بخشد، مگر مال و فرزندان كسى كه با قلب سليم آمده باشد'''»


بعضى ديگر گفته اند: مال و بنون در معناى بى نيازى است و استثناء از بى نيازى شده ، اما به حذف مضافى از نوع آن و تقديرش اين است : «'''يوم لا ينفع غنى الا غنا من اتى اللّه بقلب سليم - روزى كه هيچ غنايى سود نمى بخشد، مگر غنا و بى نيازى كسى كه با قلب سليم آمده باشد'''» و قلب سليم هم خود نوعى از غنا است ، پس استثناى متصل ادعايى است نه حقيقى .
بعضى از مفسران، استثنا را متصل و مستثنا منه را مفعول «يَنفَعُ» و محذوف دانسته و گفته اند كه: تقدير آيه چنين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونٌ أحَداً إلّا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ: روزى كه مال و فرزندان به احدى سود نمى دهد، مگر كسى را كه با قلب سليم نزد خدا آيد».
 
(ولى بنابر اين تفسير، مفاد آيه اين مى شود كه: هر كس با قلب سليم آيد، مال و اولاد او را سود دهد و حال آن كه آيه نمى خواهد اين را برساند).
 
بعضى ديگر گفته اند: استثناى متصل است. چيزى كه هست، مضافى از آن حذف شده، و تقديرش چنين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونٌ إلّا مَالُ وَ بَنُونُ مَن أتَى اللّهَ...: روزى كه مال و فرزند سودى نمى بخشد، مگر مال و فرزندان كسى كه با قلب سليم آمده باشد».
 
بعضى ديگر گفته اند: «مال» و «بنون» در معناى بى نيازى است و استثناء از بى نيازى شده، اما به حذف مضافى از نوع آن، و تقديرش اين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ غَنِىٌّ إلّا غَنَا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ: روزى كه هيچ غنايى سود نمى بخشد، مگر غنا و بى نيازى كسى كه با قلب سليم آمده باشد»، و «قلب سليم» هم، خود نوعى از غنا است. پس استثناى متصل ادعايى است، نه حقيقى.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۵ </center>
بعضى ديگر گفته اند: استثناى منقطع است و در اين ميان مضافى حذف شده و تقدير چنين است : «'''يوم لا ينفع مال و لا بنون الا حال من اتى ... - روزى كه مال و فرزندان سودى نمى دهد مگر حال كسى كه ...'''»
بعضى ديگر گفته اند: استثناى منقطع است و در اين ميان، مضافى حذف شده و تقدير چنين است: «يَومَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونٌ إلّا حَال مَن أتَى...: روزى كه مال و فرزندان سودى نمى دهد، مگر حال كسى كه...».


و از ميان اين چند قول سه قول اول همانطور كه اشاره شد مفاد آيه را مخصوص مى كند به كسانى كه مال و اولاد دارند و آنان را دو طائفه مى كند يكى صاحبان مال و اولاد كه با قلب سليم آمده باشند و دوم صاحبان مال و اولادى كه با چنين قلبى نيامده باشند و اين مال و اولاد تنها به دسته اول سود مى دهد و اما كسانى كه در دنيا مال و اولاد نداشته اند، آيه از وضع آنان ساكت است ، و حال آنكه ميدانيم سياق آيه نمى خواهد اين را بفرمايد، قول چهارم هم كلمه حال را تقدير گرفته كه هيچ حاجتى به آن نبوده است .
و از ميان اين چند قول، سه قول اول، همان طور كه اشاره شد، مفاد آيه را مخصوص مى كند به كسانى كه مال و اولاد دارند و آنان را دو طائفه مى كند: يكى صاحبان مال و اولاد كه با قلب سليم آمده باشند. و دوم صاحبان مال و اولادى كه با چنين قلبى نيامده باشند. و اين مال و اولاد، تنها به دسته اول سود مى دهد. و اما كسانى كه در دنيا مال و اولاد نداشته اند، آيه از وضع آنان ساكت است. و حال آن كه می دانيم سياق آيه نمى خواهد اين را بفرمايد. قول چهارم هم، كلمه «حال» را تقدير گرفته، كه هيچ حاجتى به آن نبوده است.


و آيه شريفه از نظر معنا قريب به آيه «'''المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا و خير املا'''» است چيزى كه هست در آيه مورد بحث نفع را به قلب سليم نسبت داده ، كه آن قلبى است كه از ننگ ظلم و تاريكى شرك و گناه سالم باشد، همچنان كه در وصف آن روز فرموده : «'''و عنت الوجوه للحى القيوم و قد خاب من حمل ظلما'''» و در آيه چهل و شش كهف نفع و ثواب را به باقيات الصالحات نسبت داده است .
و آيه شريفه از نظر معنا، قريب به آيه: «المَالُ وَ البَنُونُ زِينَةُ الحَيَوةِ الدُّنيَا وَ البَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَ خَيرٌ أمَلاً» است. چيزى كه هست، در آيه مورد بحث، «نفع» را به «قلب سليم» نسبت داده، كه آن قلبى است كه از ننگ ظلم و تاريكى شرك و گناه سالم باشد. همچنان كه در وصف آن روز فرموده: «وَ عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَىّی القَيُّوم وَ قَد خَابَ مَن حَمَلَ ظُلماً»، و در آيه چهل و شش «كهف»، نفع و ثواب را به باقيات الصالحات نسبت داده است.


بعضى از مفسرين گفته اند: اين دو آيه اين احتمال را تاءييد مى كند كه استغفار آن جناب براى پدرش ، در حقيقت درخواست هدايت او به سوى ايمان است نه طلب مغفرت معمولى ، چون محال است مثل ابراهيم كسى براى شخصى كه كافر مرده و مى داند كه طلب مغفرت سودى به حال او ندارد طلب مغفرت كند، چون چنين طلب مغفرتى شفاعتى است ، كه به كافران نمى رسد.
بعضى از مفسران گفته اند: اين دو آيه، اين احتمال را تأييد مى كند كه استغفار آن جناب براى پدرش، در حقيقت، درخواست هدايت او به سوى ايمان است، نه طلب مغفرت معمولى. چون محال است کسی مثل ابراهيم، براى شخصى كه كافر مُرده و مى داند كه طلب مغفرت سودى به حال او ندارد، طلب مغفرت كند. چون چنين طلب مغفرتى شفاعتى است، كه به كافران نمى رسد.


البته اينكه استثنا را متصل بدانيم - كه خود اين قائل نيز قائل به آن است - وقتى صحيح مى شود كه ابراهيم پسر صلبى آزر باشد، ولى ما در داستان آن جناب در سوره انعام فساد اين مطلب را روشن ساخته و گفتيم كه آيات بر خلاف آن تصريح دارد.
البته اين كه استثنا را متصل بدانيم - كه خود اين قائل نيز قائل به آن است- وقتى صحيح مى شود كه ابراهيم، پسر صلبى «آزر» باشد، ولى ما در داستان آن جناب، در سوره «انعام»، فساد اين مطلب را روشن ساخته و گفتيم كه آيات بر خلاف آن تصريح دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۶ </center>
و اما اگر استثناء را منقطع بگيريم ، آن وقت جمله «'''الا من اتى اللّه بقلب سليم '''»، به ضميمه آيه «'''و لا يشفعون الا لمن ارتضى '''» دليل بر اين مى شود كه استغفار آن جناب قبل از مرگ پدر بوده ، و اين خود روشن است .
و اما اگر استثناء را منقطع بگيريم، آن وقت جملۀ «إلَّا مَن أتَى اللّهَ بِقَلبٍ سَلِيمٍ»، به ضميمه آيه «وَ لَا يَشفَعُونَ إلّا لِمَن ارتَضَى»، دليل بر اين مى شود كه استغفار آن جناب قبل از مرگ پدر بوده، و اين خود روشن است.




۱۳٬۷۸۱

ویرایش