گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
<span id='link261'><span>
<span id='link261'><span>
==موسى عليه السّلام با پيشنهاد اظهار معجزه مى كند ==
==موسى عليه السّلام با پيشنهاد اظهار معجزه مى كند ==
قَالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُك بِشىْءٍ مُّبِينٍ
قَالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُك بِشىْءٍ مُّبِينٍ
گوينده اين جمله موسى (عليه السلام ) است و مراد از شى ء مبين چيزى است كه ادعاى او را روشن كند و آن عبارت است از آيت رسالت ، كه بر صحت ادعاى رسالتش دلالت كند، نه صحت معارف الهى كه رسالتش ‍ براى آن است ، از قبيل توحيد و معاد و متعلقات آن ، براى اينكه بيانگر آن معارف ، حجت و برهان است و سيره انبياء در دعوتشان بر همين روش ‍ جريان داشته ، كه در جلد اول اين كتاب گفتارى پيرامون آن گذشت .
گوينده اين جمله موسى (عليه السلام ) است و مراد از شى ء مبين چيزى است كه ادعاى او را روشن كند و آن عبارت است از آيت رسالت ، كه بر صحت ادعاى رسالتش دلالت كند، نه صحت معارف الهى كه رسالتش ‍ براى آن است ، از قبيل توحيد و معاد و متعلقات آن ، براى اينكه بيانگر آن معارف ، حجت و برهان است و سيره انبياء در دعوتشان بر همين روش ‍ جريان داشته ، كه در جلد اول اين كتاب گفتارى پيرامون آن گذشت .
و معناى جمله مورد بحث اين است كه موسى گفت : مرا از زندانيان مى كنى هر چند كه من چيزى ارائه دهم كه راستگويى و صدق ادعاى رسالتم را روشن سازد؟
و معناى جمله مورد بحث اين است كه موسى گفت : مرا از زندانيان مى كنى هر چند كه من چيزى ارائه دهم كه راستگويى و صدق ادعاى رسالتم را روشن سازد؟
خط ۱۱: خط ۱۳:
<span id='link262'><span>
<span id='link262'><span>
==معجزه عصى و يد بيضاء را نشان مى دهد و فرعون او را متهم به توطئه مى كند ==
==معجزه عصى و يد بيضاء را نشان مى دهد و فرعون او را متهم به توطئه مى كند ==
فَأَلْقَى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِىَ بَيْضاءُ لِلنَّظِرِينَ
فَأَلْقَى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِىَ بَيْضاءُ لِلنَّظِرِينَ
اين دو آيت ، دو معجزه است كه خداى تعالى در شب طور به موسى داد و كلمه «'''ثعبان '''» به معناى مار بسيار بزرگ است و اينكه فرمود: «'''ثعبان مبين '''» منظور اين است كه در مار بودنش احدى شك نمى كرد و مراد از «'''كندن دست '''» برون آوردن دست از گريبان است ، بعد از فرو كردن دست در آن همچنان كه در سوره نمل ، آيه ۱۲ و در سوره قصص ، آيه ۳۲ به آن تصريح كرده است .
اين دو آيت ، دو معجزه است كه خداى تعالى در شب طور به موسى داد و كلمه «'''ثعبان '''» به معناى مار بسيار بزرگ است و اينكه فرمود: «'''ثعبان مبين '''» منظور اين است كه در مار بودنش احدى شك نمى كرد و مراد از «'''كندن دست '''» برون آوردن دست از گريبان است ، بعد از فرو كردن دست در آن همچنان كه در سوره نمل ، آيه ۱۲ و در سوره قصص ، آيه ۳۲ به آن تصريح كرده است .
قَالَ لِلْمَلا حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَن يخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكم بِسِحْرِهِ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ
قَالَ لِلْمَلا حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَن يخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكم بِسِحْرِهِ فَمَا ذَا تَأْمُرُونَ
گوينده اين سخن نيز فرعون است ، كه خودش دستور داد بياور آنچه را كه مى گويى بيانگر صدق ادعاى تو است ، چيزى كه هست او به اين اميد گفت بياور، كه موسى (عليه السلام ) چيزى بياورد كه براى او سوژه بهترى باشد، ولى وقتى آن دو معجزه را آورد و فرعون ديد هيچ چاره اى ندارد، ناچار متوسل به تهمت شد، و آن جناب را ساحرى دانا خواند.
گوينده اين سخن نيز فرعون است ، كه خودش دستور داد بياور آنچه را كه مى گويى بيانگر صدق ادعاى تو است ، چيزى كه هست او به اين اميد گفت بياور، كه موسى (عليه السلام ) چيزى بياورد كه براى او سوژه بهترى باشد، ولى وقتى آن دو معجزه را آورد و فرعون ديد هيچ چاره اى ندارد، ناچار متوسل به تهمت شد، و آن جناب را ساحرى دانا خواند.
و لذا دنباله تهمتش اضافه كرد كه او مى خواهد با سحر خودش شما را از سرزمينتان
و لذا دنباله تهمتش اضافه كرد كه او مى خواهد با سحر خودش شما را از سرزمينتان
خط ۲۳: خط ۲۵:
<span id='link263'><span>
<span id='link263'><span>
==پيشنهاد بزرگان قوم به فرعون در برابر ارائه معجزات موسى عليه السّلام ==
==پيشنهاد بزرگان قوم به فرعون در برابر ارائه معجزات موسى عليه السّلام ==
قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ ابْعَث فى المَْدَائنِ حَشِرِينَ يَأْتُوك بِكلِّ سحَّارٍ عَلِيمٍ
قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ ابْعَث فى المَْدَائنِ حَشِرِينَ يَأْتُوك بِكلِّ سحَّارٍ عَلِيمٍ
گويندگان اين سخن ، همان بزرگان قبطى بودند، كه در مجلس فرعون حضور داشتند و كلمه «'''ارجه '''» - به سكون «'''ها'''» بنا به قرائت معروف - به معناى تاءخير و از ماده ارجاء است و منظورشان اين بوده كه موسى و برادرش را مهلت بده و درباره آنان به سياست و شكنجه ، عجله و شتاب مكن و بفرست ساحران را جمع كنند تا با سحر خود، عليه سحر موسى معارضه نمايند.
گويندگان اين سخن ، همان بزرگان قبطى بودند، كه در مجلس فرعون حضور داشتند و كلمه «'''ارجه '''» - به سكون «'''ها'''» بنا به قرائت معروف - به معناى تاءخير و از ماده ارجاء است و منظورشان اين بوده كه موسى و برادرش را مهلت بده و درباره آنان به سياست و شكنجه ، عجله و شتاب مكن و بفرست ساحران را جمع كنند تا با سحر خود، عليه سحر موسى معارضه نمايند.
كلمه «'''ارجه '''» به كسر «'''ها'''» و «'''ارجئه '''» با همزه و ضم «'''ها'''» قرائت شده و اين دو قرائت از قرائت معروف فصيح ترند، ولى بهر حال يك معنا مى دهند.
كلمه «'''ارجه '''» به كسر «'''ها'''» و «'''ارجئه '''» با همزه و ضم «'''ها'''» قرائت شده و اين دو قرائت از قرائت معروف فصيح ترند، ولى بهر حال يك معنا مى دهند.
خط ۲۹: خط ۳۱:
كلمه «'''مدائن '''» جمع مدينه به معناى شهر است و كلمه «'''حاشر'''» از حشر، يعنى كوچ دادن به مكانى ديگر به زور و قهر است .
كلمه «'''مدائن '''» جمع مدينه به معناى شهر است و كلمه «'''حاشر'''» از حشر، يعنى كوچ دادن به مكانى ديگر به زور و قهر است .
معناى آيه اين است كه بزرگان قوم به فرعون گفتند: عده اى از نظاميان و از گارد مخصوص خود را بفرست به شهرستانها كه هر چه ساحر حاذق هست جمع نموده برايت بياورند، تا به وسيله آنان با موسى معارضه كنى .و اگر تعبير كردند به سحار، نه به ساحر، براى اين بود كه به موسى گوشه اى زده باشند كه در شهرستانها ساحرانى هست كه از وى داناتر به فنون سحر هستند، و بيشتر كار كرده اند.
معناى آيه اين است كه بزرگان قوم به فرعون گفتند: عده اى از نظاميان و از گارد مخصوص خود را بفرست به شهرستانها كه هر چه ساحر حاذق هست جمع نموده برايت بياورند، تا به وسيله آنان با موسى معارضه كنى .و اگر تعبير كردند به سحار، نه به ساحر، براى اين بود كه به موسى گوشه اى زده باشند كه در شهرستانها ساحرانى هست كه از وى داناتر به فنون سحر هستند، و بيشتر كار كرده اند.
فَجُمِعَ السحَرَةُ لِمِيقَتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ
فَجُمِعَ السحَرَةُ لِمِيقَتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ
منظور از اين روز معلوم ، همان روز زينت است ، كه موسى و فرعون بر سر آن اتفاق نموده ، آن روز را براى مسابقه در سحر، معين كردند، كه در سوره طه به طور مفصل آمده و در اينجا ايجاز و اختصار به كار رفته است .
منظور از اين روز معلوم ، همان روز زينت است ، كه موسى و فرعون بر سر آن اتفاق نموده ، آن روز را براى مسابقه در سحر، معين كردند، كه در سوره طه به طور مفصل آمده و در اينجا ايجاز و اختصار به كار رفته است .
وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنتُم مجْتَمِعُونَ لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السحَرَةَ إِن كانُوا هُمُ الْغَلِبِينَ
وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنتُم مجْتَمِعُونَ لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السحَرَةَ إِن كانُوا هُمُ الْغَلِبِينَ
استفهام در اينجا براى تحريك مردم و تشويق به جمع شدن در آن روز است . زمخشرى در كشاف درباره اين آيه گفتارى دارد كه حاصلش اين است كه : مراد از «'''اتباع و پيروى ساحران '''» پيروى از دين ايشان است ، چون ساحران به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مى آيد علنى فرعون را مى پرستيدند، و مرادشان اين بوده كه موسى را پيروى نكنند، نه اينكه علاقه مند به پيروى ساحران بوده باشند، چيزى كه هست صريحا نگفتند پيروى موسى را نكنيد، بلكه به طور كنايه گفتند شايد ساحران را پيروى كنيد، تا به اين وسيله ساحران را در اهتمام و جديت در بردن مسابقه تشويق كرده باشند.
استفهام در اينجا براى تحريك مردم و تشويق به جمع شدن در آن روز است . زمخشرى در كشاف درباره اين آيه گفتارى دارد كه حاصلش اين است كه : مراد از «'''اتباع و پيروى ساحران '''» پيروى از دين ايشان است ، چون ساحران به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مى آيد علنى فرعون را مى پرستيدند، و مرادشان اين بوده كه موسى را پيروى نكنند، نه اينكه علاقه مند به پيروى ساحران بوده باشند، چيزى كه هست صريحا نگفتند پيروى موسى را نكنيد، بلكه به طور كنايه گفتند شايد ساحران را پيروى كنيد، تا به اين وسيله ساحران را در اهتمام و جديت در بردن مسابقه تشويق كرده باشند.
فَلَمَّا جَاءَ السحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ ئنَّ لَنَا لاَجْراً إِن كُنَّا نحْنُ الْغَلِبِينَ قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَّمِنَ الْمُقَرَّبِينَ
فَلَمَّا جَاءَ السحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ ئنَّ لَنَا لاَجْراً إِن كُنَّا نحْنُ الْغَلِبِينَ قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَّمِنَ الْمُقَرَّبِينَ
پرسش ساحران از اينكه آيا پاداشى هم داريم ، در معناى طلب مزد است و اگر گفتند: «'''ان كنا'''» و نگفتند: «'''اذا كنا نحن الغالبين '''»، براى اين بود كه به فرعون قول قطعى بر غلبه ندهند، همچنان كه در كلام بعديشان گفتند: «'''بعزة فرعون انا لنحن الغالبون - به عزت فرعون سوگند كه ما به طور قطع غلبه خواهيم كرد'''»، ولى در اينجا قول قطعى ندادند، تا فرعون را در حال دو دلى و شك بيفكنند، تا در دادن اجر حريص تر شود.
پرسش ساحران از اينكه آيا پاداشى هم داريم ، در معناى طلب مزد است و اگر گفتند: «'''ان كنا'''» و نگفتند: «'''اذا كنا نحن الغالبين '''»، براى اين بود كه به فرعون قول قطعى بر غلبه ندهند، همچنان كه در كلام بعديشان گفتند: «'''بعزة فرعون انا لنحن الغالبون - به عزت فرعون سوگند كه ما به طور قطع غلبه خواهيم كرد'''»، ولى در اينجا قول قطعى ندادند، تا فرعون را در حال دو دلى و شك بيفكنند، تا در دادن اجر حريص تر شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۸۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۸۴ </center>
و اتفاقا هم مؤ ثر واقع شد، چون هم مزد برايشان قرار داد و هم اينكه وعده داد از مقربين خود قرارشان دهد.
و اتفاقا هم مؤ ثر واقع شد، چون هم مزد برايشان قرار داد و هم اينكه وعده داد از مقربين خود قرارشان دهد.
قَالَ لهَُم مُّوسى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ فَأَلْقَوْا حِبَالهَُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَلِبُونَ فَأَلْقَى مُوسى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ تَلْقَف مَا يَأْفِكُونَ
قَالَ لهَُم مُّوسى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ فَأَلْقَوْا حِبَالهَُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَلِبُونَ فَأَلْقَى مُوسى عَصاهُ فَإِذَا هِىَ تَلْقَف مَا يَأْفِكُونَ
كلمه «'''حبال '''» جمع حبل است كه به معناى طناب است و كلمه «'''عصى '''» جمع عصا است و «'''تلقف '''» از مصدر «'''لقف '''» است كه به معناى بلعيدن به سرعت است و يافكون از افك است كه به معناى برگرداندن هر چيزى است از وجهه اصلى اش ، و نشاندادن آن بر خلاف آنچه كه هست و اگر سحر را افك خواند، به همين جهت است كه سحر هر چيزى را از صورت واقعى اش برمى گرداند و صورتى خيالى به آن مى دهد، و چون معناى آيات روشن است مى گذريم .
كلمه «'''حبال '''» جمع حبل است كه به معناى طناب است و كلمه «'''عصى '''» جمع عصا است و «'''تلقف '''» از مصدر «'''لقف '''» است كه به معناى بلعيدن به سرعت است و يافكون از افك است كه به معناى برگرداندن هر چيزى است از وجهه اصلى اش ، و نشاندادن آن بر خلاف آنچه كه هست و اگر سحر را افك خواند، به همين جهت است كه سحر هر چيزى را از صورت واقعى اش برمى گرداند و صورتى خيالى به آن مى دهد، و چون معناى آيات روشن است مى گذريم .
فَأُلْقِىَ السحَرَةُ سجِدِينَ قَالُوا ءَامَنَّا بِرَب الْعَلَمِينَ رَب مُوسى وَ هَرُونَ
فَأُلْقِىَ السحَرَةُ سجِدِينَ قَالُوا ءَامَنَّا بِرَب الْعَلَمِينَ رَب مُوسى وَ هَرُونَ
مى خواهد بفرمايد: همينكه ساحران از موسى معجزات روشنش را ديدند آنچه را كه ديدند، آن قدر دهشت زده و مبهوت شدند، كه نتوانستند خود را حفظ كنند بى اختيار به سجده افتادند و خداى سبحان را سجده كردند و اگر نفرمود سجده كردند بلكه فرمود: به خاك افتادند براى همين است كه از بى اختيارى آنان خبر دهد، و بفهماند طورى سجده كردند كه گويى ديگران ايشان را (مانند يك موجود بى جان ) به زمين ريختند.
مى خواهد بفرمايد: همينكه ساحران از موسى معجزات روشنش را ديدند آنچه را كه ديدند، آن قدر دهشت زده و مبهوت شدند، كه نتوانستند خود را حفظ كنند بى اختيار به سجده افتادند و خداى سبحان را سجده كردند و اگر نفرمود سجده كردند بلكه فرمود: به خاك افتادند براى همين است كه از بى اختيارى آنان خبر دهد، و بفهماند طورى سجده كردند كه گويى ديگران ايشان را (مانند يك موجود بى جان ) به زمين ريختند.
در جمله «'''آمنا برب العالمين '''»، مقصود از ايمان ، ايمان توحيد است ، همچنان كه قبلا هم گفتيم كه اعتراف به رب العالمين بودن خدا، جز با توحيد و انكار الوهيت آلهه تمام نمى شود.
در جمله «'''آمنا برب العالمين '''»، مقصود از ايمان ، ايمان توحيد است ، همچنان كه قبلا هم گفتيم كه اعتراف به رب العالمين بودن خدا، جز با توحيد و انكار الوهيت آلهه تمام نمى شود.
خط ۴۵: خط ۴۷:
<span id='link264'><span>
<span id='link264'><span>
==واكنش فرعون در مقابل ايمان آوردن ساحران ==
==واكنش فرعون در مقابل ايمان آوردن ساحران ==
قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِى عَلَّمَكُمُ السحْرَ فَلَسوْف تَعْلَمُونَ
قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِى عَلَّمَكُمُ السحْرَ فَلَسوْف تَعْلَمُونَ
گوينده اين سخن فرعون است ، و مرادش از اينكه گفت : «'''آمنتم له قبل ان آذن لكم '''» اين است كه چرا بدون اجازه من به وى ايمان آورديد، و كلمه «'''قبل '''» در اينجا معناى خود را نمى دهد، همچنان كه در آيه «'''لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربى '''» نداده .
گوينده اين سخن فرعون است ، و مرادش از اينكه گفت : «'''آمنتم له قبل ان آذن لكم '''» اين است كه چرا بدون اجازه من به وى ايمان آورديد، و كلمه «'''قبل '''» در اينجا معناى خود را نمى دهد، همچنان كه در آيه «'''لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربى '''» نداده .
زيرا اگر كلمه قبل را به معناى خودش بگيريم ، آن وقت مفاد آيه اين مى شود كه
زيرا اگر كلمه قبل را به معناى خودش بگيريم ، آن وقت مفاد آيه اين مى شود كه
خط ۵۳: خط ۵۵:
و در جمله «'''فلسوف تعلمون '''» ايشان را به طور مبهم تهديد نموده مى گويد: به زودى خواهيد فهميد و بيان نكرده كه به چه عذابى شكنجه تان مى دهم تا دلالت كند بر اينكه احتياجى نيست كه من نام آن را ببرم ، خودتان به زودى خواهيد فهميد.
و در جمله «'''فلسوف تعلمون '''» ايشان را به طور مبهم تهديد نموده مى گويد: به زودى خواهيد فهميد و بيان نكرده كه به چه عذابى شكنجه تان مى دهم تا دلالت كند بر اينكه احتياجى نيست كه من نام آن را ببرم ، خودتان به زودى خواهيد فهميد.
«'''لاقطعن ايديكم و ارجلكم من خلاف و لاصلبنكم اجمعين '''» - «'''قطع از خلاف '''» به اين معنا است كه دست راست و پاى چپ كسى را قطع كنند - و يا به عكس و تصليب به معناى به دار آويختن مجرم است و نظير اين آيه در دو سوره اعراف و طه گذشت .
«'''لاقطعن ايديكم و ارجلكم من خلاف و لاصلبنكم اجمعين '''» - «'''قطع از خلاف '''» به اين معنا است كه دست راست و پاى چپ كسى را قطع كنند - و يا به عكس و تصليب به معناى به دار آويختن مجرم است و نظير اين آيه در دو سوره اعراف و طه گذشت .
قَالُوا لا ضيرَ إِنَّا إِلى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
قَالُوا لا ضيرَ إِنَّا إِلى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
كلمه «'''ضير'''» به معناى ضرر است (يعنى اينكه تو ما را به دار بياويزى ضررى ندارد) و جمله «'''انا الى ربّنا منقلبون '''» همان گفتار «'''لا ضير'''» را تعليل مى كند كه چرا ضرر ندارد، براى اينكه ما در مقابل اين عذابى كه ما را بدان تهديد مى كنى صبر مى كنيم و به سوى پروردگار خود باز مى گرديم ، كه عالى ترين بازگشتها است .
كلمه «'''ضير'''» به معناى ضرر است (يعنى اينكه تو ما را به دار بياويزى ضررى ندارد) و جمله «'''انا الى ربّنا منقلبون '''» همان گفتار «'''لا ضير'''» را تعليل مى كند كه چرا ضرر ندارد، براى اينكه ما در مقابل اين عذابى كه ما را بدان تهديد مى كنى صبر مى كنيم و به سوى پروردگار خود باز مى گرديم ، كه عالى ترين بازگشتها است .
إِنَّا نَطمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطيَنَا أَن كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ
إِنَّا نَطمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطيَنَا أَن كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ
اين جمله ، تعليل آن مطلبى است كه از كلام سابقشان استفاده مى شد و آن اين است كه ما نه تنها از مرگ و كشته شدن باك نداريم ، بلكه مشتاق آن نيز هستيم تا پروردگار خود را ديدار كنيم ، چرا كه با مردن و كشته شدن به سوى پروردگار خود بر مى گرديم و از اين برگشتن هم خوفى نداريم ، براى اينكه ما اميدواريم پروردگارمان خطاهاى ما را بيامرزد و براى اينكه ما اولين كسى هستيم كه به موسى و هارون ، فرستادگان پروردگارمان ايمان آورديم .
اين جمله ، تعليل آن مطلبى است كه از كلام سابقشان استفاده مى شد و آن اين است كه ما نه تنها از مرگ و كشته شدن باك نداريم ، بلكه مشتاق آن نيز هستيم تا پروردگار خود را ديدار كنيم ، چرا كه با مردن و كشته شدن به سوى پروردگار خود بر مى گرديم و از اين برگشتن هم خوفى نداريم ، براى اينكه ما اميدواريم پروردگارمان خطاهاى ما را بيامرزد و براى اينكه ما اولين كسى هستيم كه به موسى و هارون ، فرستادگان پروردگارمان ايمان آورديم .
و اين تعليل تعليلى است صحيح ، براى اينكه فتح باب در هر امر خيرى اثرى از خيرات دارد كه هيچ عقل سالمى در آن شك نمى كند، پس اگر خداى سبحان بنا داشته باشد
و اين تعليل تعليلى است صحيح ، براى اينكه فتح باب در هر امر خيرى اثرى از خيرات دارد كه هيچ عقل سالمى در آن شك نمى كند، پس اگر خداى سبحان بنا داشته باشد
خط ۶۲: خط ۶۴:
<span id='link265'><span>
<span id='link265'><span>
==قسمت ديگر داستان موسى عليه السّلام : كوچ شبانه بنىاسرائيل از مصر و غرق و هلاك فرعون و فرعونيان ==
==قسمت ديگر داستان موسى عليه السّلام : كوچ شبانه بنىاسرائيل از مصر و غرق و هلاك فرعون و فرعونيان ==
وَ أَوْحَيْنَا إِلى مُوسى أَنْ أَسرِ بِعِبَادِى إِنَّكم مُّتَّبَعُونَ
وَ أَوْحَيْنَا إِلى مُوسى أَنْ أَسرِ بِعِبَادِى إِنَّكم مُّتَّبَعُونَ
از اينجا قسمت دوم داستان موسى (عليه السلام ) و فرعون شروع مى شود و آن عبارت است از چگونگى نابودى و عذاب فرعون به كيفر اينكه دعوت موسى و هارون را رد كرد و قسمت اول آن عبارت بود از رسالت موسى و هارون به سوى وى و دعوتش به دين توحيد.
از اينجا قسمت دوم داستان موسى (عليه السلام ) و فرعون شروع مى شود و آن عبارت است از چگونگى نابودى و عذاب فرعون به كيفر اينكه دعوت موسى و هارون را رد كرد و قسمت اول آن عبارت بود از رسالت موسى و هارون به سوى وى و دعوتش به دين توحيد.
كلمه «'''اسر'''» امر از اسراء است ، كه به معناى سير دادن و كوچ دادن در شب است و مراد از «'''عبادى '''»، بنى اسرائيل است و اين تعبير نوعى احترام از ايشان است و جمله «'''انكم متبعون '''» تعليل امر و دستور به اسراء است كه حاصل آن اين مى شود: بنى اسرائيل را شبانه حركت بده تا آل فرعون هم دنبال شما راه بيفتند.
كلمه «'''اسر'''» امر از اسراء است ، كه به معناى سير دادن و كوچ دادن در شب است و مراد از «'''عبادى '''»، بنى اسرائيل است و اين تعبير نوعى احترام از ايشان است و جمله «'''انكم متبعون '''» تعليل امر و دستور به اسراء است كه حاصل آن اين مى شود: بنى اسرائيل را شبانه حركت بده تا آل فرعون هم دنبال شما راه بيفتند.
و از اين جمله به خوبى بر مى آيد كه خداى تعالى از اين فرمان خود منظورى دارد و در اين دستور فرج و گشايشى براى بنى اسرائيل هست ، كه در آيه «'''فاسر بعبادى ليلا انكم متبعون و اترك البحر رهوا انهم جند مغرقون '''» به اين منظور و نقشه تصريح شده است .
و از اين جمله به خوبى بر مى آيد كه خداى تعالى از اين فرمان خود منظورى دارد و در اين دستور فرج و گشايشى براى بنى اسرائيل هست ، كه در آيه «'''فاسر بعبادى ليلا انكم متبعون و اترك البحر رهوا انهم جند مغرقون '''» به اين منظور و نقشه تصريح شده است .
فَأَرْسلَ فِرْعَوْنُ فى الْمَدَائنِ حَشِرِينَ... ثُمَّ أَغْرَقْنَا الاَخَرِينَ
فَأَرْسلَ فِرْعَوْنُ فى الْمَدَائنِ حَشِرِينَ... ثُمَّ أَغْرَقْنَا الاَخَرِينَ
داستان غرق شدن فرعونيان و نجات يافتن بنى اسرائيل به دست موسى (عليه السلام ) را در طى چهارده آيه آورده ، كه البته حرفهاى زيادى قصه و آنچه كه از سياق كلام استفاده مى شود و احتياجى به ذكرش نبوده حذف كرده است . از آن جمله است بيرون شدن شبانه موسى و بنى اسرائيل از مصر، كه همين جمله گذشته كه مى فرمود: «'''ان اسر بعبادى '''» بر آن دلالت مى كرد و بر همين قياس ساير مطالب ريز داستان ، حذف شده است .
داستان غرق شدن فرعونيان و نجات يافتن بنى اسرائيل به دست موسى (عليه السلام ) را در طى چهارده آيه آورده ، كه البته حرفهاى زيادى قصه و آنچه كه از سياق كلام استفاده مى شود و احتياجى به ذكرش نبوده حذف كرده است . از آن جمله است بيرون شدن شبانه موسى و بنى اسرائيل از مصر، كه همين جمله گذشته كه مى فرمود: «'''ان اسر بعبادى '''» بر آن دلالت مى كرد و بر همين قياس ساير مطالب ريز داستان ، حذف شده است .
«'''فارسل فرعون '''» - يعنى موسى (عليه السلام ) بندگان مرا شبانه ازمصر بيرون آورد و چون فرعون خبردار شد مردانى را به شهرهايى كه در تحت فرمان او بودند فرستاد حاشرين تا مردم را كوچ دهند. و يكجا جمع كنند و به مردم بگويند: «'''ان هولاء'''» يعنى بنى اسرائيل «'''لشرذمه قليلون '''» جمعيتى اندكند، كلمه «'''شرذمه '''» تتمه مختصرى را گويند كه از چيزى باقى مانده باشد و اگر با اينكه خود كلمه اندك بودن را مى رساند، مع ذلك به لفظ قليل توصيف كرده ، به منظور تاءكيد قلت بوده ، تا معناى بسيار قليل را بدهد. «'''و انهم لنا لغائظون '''» كارهايى مى كنند كه ما را به غيظ در مى آورند، «'''و انا لجميع '''» و ما همگى بر اين
«'''فارسل فرعون '''» - يعنى موسى (عليه السلام ) بندگان مرا شبانه ازمصر بيرون آورد و چون فرعون خبردار شد مردانى را به شهرهايى كه در تحت فرمان او بودند فرستاد حاشرين تا مردم را كوچ دهند. و يكجا جمع كنند و به مردم بگويند: «'''ان هولاء'''» يعنى بنى اسرائيل «'''لشرذمه قليلون '''» جمعيتى اندكند، كلمه «'''شرذمه '''» تتمه مختصرى را گويند كه از چيزى باقى مانده باشد و اگر با اينكه خود كلمه اندك بودن را مى رساند، مع ذلك به لفظ قليل توصيف كرده ، به منظور تاءكيد قلت بوده ، تا معناى بسيار قليل را بدهد. «'''و انهم لنا لغائظون '''» كارهايى مى كنند كه ما را به غيظ در مى آورند، «'''و انا لجميع '''» و ما همگى بر اين
خط ۸۰: خط ۸۲:
<span id='link266'><span>
<span id='link266'><span>
==نتيجه گيرى از حكايت موسى عليه السّلام و فرعون ==
==نتيجه گيرى از حكايت موسى عليه السّلام و فرعون ==
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ وَ إِنَّ رَبَّك لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ وَ إِنَّ رَبَّك لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
از ظاهر سياق آيه و همچنين سياق داستانهاى آينده بر مى آيد كه مورد اشاره در «'''ذلك '''» مجموع جزئياتى است كه قرآن كريم از داستان موسى (عليه السلام ) از ابتداى بعثتش و دعوت فرعون و فرعونيان و نجات دادن بنى اسرائيل و غرق فرعون و لشكرش نقل كرده كه در همه اينها آيت و حجتى است كه بر توحيد خداى تعالى و يگانگى اش در ربوبيت و صدق رسالت موسى ، دلالت مى كند و هر كس كه در اين آيت تفكر كند به اين نتايج مى رسد.
از ظاهر سياق آيه و همچنين سياق داستانهاى آينده بر مى آيد كه مورد اشاره در «'''ذلك '''» مجموع جزئياتى است كه قرآن كريم از داستان موسى (عليه السلام ) از ابتداى بعثتش و دعوت فرعون و فرعونيان و نجات دادن بنى اسرائيل و غرق فرعون و لشكرش نقل كرده كه در همه اينها آيت و حجتى است كه بر توحيد خداى تعالى و يگانگى اش در ربوبيت و صدق رسالت موسى ، دلالت مى كند و هر كس كه در اين آيت تفكر كند به اين نتايج مى رسد.
«'''و ما كان اكثرهم مؤ منين '''» - يعنى : ولى بيشتر اينان كه داستانشان را آورديم ايمان آور نبودند، با اينكه آيت ما واضح الدلاله بود.
«'''و ما كان اكثرهم مؤ منين '''» - يعنى : ولى بيشتر اينان كه داستانشان را آورديم ايمان آور نبودند، با اينكه آيت ما واضح الدلاله بود.
خط ۹۱: خط ۹۳:
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَهِيمَ(۶۹)
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَهِيمَ(۶۹)
إِذْ قَالَ لاَبِيهِ وَ قَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ(۷۰)
إِذْ قَالَ لاَبِيهِ وَ قَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ(۷۰)
قَالُوا نَعْبُدُ أَصنَاماً فَنَظلُّ لهََا عَكِفِينَ(۷۱)
قَالُوا نَعْبُدُ أَصنَاماً فَنَظلُّ لهََا عَكِفِينَ(۷۱)
قَالَ هَلْ يَسمَعُونَكمْ إِذْ تَدْعُونَ(۷۲)
قَالَ هَلْ يَسمَعُونَكمْ إِذْ تَدْعُونَ(۷۲)
أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضرُّونَ(۷۳)
أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضرُّونَ(۷۳)
قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا كَذَلِك يَفْعَلُونَ(۷۴)
قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا كَذَلِك يَفْعَلُونَ(۷۴)
قَالَ أَ فَرَءَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ(۷۵)
قَالَ أَ فَرَءَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ(۷۵)
أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُكمُ الاَقْدَمُونَ(۷۶)
أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُكمُ الاَقْدَمُونَ(۷۶)
فَإِنهُمْ عَدُوُّ لى إِلا رَب الْعَلَمِينَ(۷۷)
فَإِنهُمْ عَدُوُّ لى إِلا رَب الْعَلَمِينَ(۷۷)
الَّذِى خَلَقَنى فَهُوَ يهْدِينِ(۷۸)
الَّذِى خَلَقَنى فَهُوَ يهْدِينِ(۷۸)
وَ الَّذِى هُوَ يُطعِمُنى وَ يَسقِينِ(۷۹)
وَ الَّذِى هُوَ يُطعِمُنى وَ يَسقِينِ(۷۹)
وَ إِذَا مَرِضت فَهُوَ يَشفِينِ(۸۰)
وَ إِذَا مَرِضت فَهُوَ يَشفِينِ(۸۰)
وَ الَّذِى يُمِيتُنى ثُمَّ يحْيِينِ(۸۱)
وَ الَّذِى يُمِيتُنى ثُمَّ يحْيِينِ(۸۱)
وَ الَّذِى أَطمَعُ أَن يَغْفِرَ لى خَطِيئَتى يَوْمَ الدِّينِ(۸۲)
وَ الَّذِى أَطمَعُ أَن يَغْفِرَ لى خَطِيئَتى يَوْمَ الدِّينِ(۸۲)
رَب هَب لى حُكماً وَ أَلْحِقْنى بِالصلِحِينَ(۸۳)
رَب هَب لى حُكماً وَ أَلْحِقْنى بِالصلِحِينَ(۸۳)
وَ اجْعَل لى لِسانَ صِدْقٍ فى الاَخِرِينَ(۸۴)
وَ اجْعَل لى لِسانَ صِدْقٍ فى الاَخِرِينَ(۸۴)
وَ اجْعَلْنى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ(۸۵)
وَ اجْعَلْنى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ(۸۵)
وَ اغْفِرْ لاَبى إِنَّهُ كانَ مِنَ الضالِّينَ(۸۶)
وَ اغْفِرْ لاَبى إِنَّهُ كانَ مِنَ الضالِّينَ(۸۶)
وَ لا تخْزِنى يَوْمَ يُبْعَثُونَ(۸۷)
وَ لا تخْزِنى يَوْمَ يُبْعَثُونَ(۸۷)
يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ(۸۸)
يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ(۸۸)
إِلا مَنْ أَتى اللَّهَ بِقَلْبٍ سلِيمٍ(۸۹)
إِلا مَنْ أَتى اللَّهَ بِقَلْبٍ سلِيمٍ(۸۹)
وَ أُزْلِفَتِ الجَْنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ(۹۰)
وَ أُزْلِفَتِ الجَْنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ(۹۰)
وَ بُرِّزَتِ الجَْحِيمُ لِلْغَاوِينَ(۹۱)
وَ بُرِّزَتِ الجَْحِيمُ لِلْغَاوِينَ(۹۱)
وَ قِيلَ لهَُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ(۹۲)
وَ قِيلَ لهَُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ(۹۲)
مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ(۹۳)
مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ(۹۳)
فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُنَ(۹۴)
فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُنَ(۹۴)
وَ جُنُودُ إِبْلِيس أَجْمَعُونَ(۹۵)
وَ جُنُودُ إِبْلِيس أَجْمَعُونَ(۹۵)
قَالُوا وَ هُمْ فِيهَا يخْتَصِمُونَ(۹۶)
قَالُوا وَ هُمْ فِيهَا يخْتَصِمُونَ(۹۶)
تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضلَلٍ مُّبِينٍ(۹۷)
تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضلَلٍ مُّبِينٍ(۹۷)
إِذْ نُسوِّيكُم بِرَب الْعَلَمِينَ(۹۸)
إِذْ نُسوِّيكُم بِرَب الْعَلَمِينَ(۹۸)
وَ مَا أَضلَّنَا إِلا الْمُجْرِمُونَ(۹۹)
وَ مَا أَضلَّنَا إِلا الْمُجْرِمُونَ(۹۹)
فَمَا لَنَا مِن شفِعِينَ(۱۰۰)
فَمَا لَنَا مِن شفِعِينَ(۱۰۰)
وَ لا صدِيقٍ حَمِيمٍ(۱۰۱)
وَ لا صدِيقٍ حَمِيمٍ(۱۰۱)
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۰۲)
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۰۲)
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ(۱۰۳)
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً وَ مَا كانَ أَكْثرُهُم مُّؤْمِنِينَ(۱۰۳)
وَ إِنَّ رَبَّك لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(۱۰۴)
وَ إِنَّ رَبَّك لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(۱۰۴)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۹۰ </center>
ترجمه آيات
ترجمه آيات
خط ۱۷۷: خط ۱۷۹:
علاوه بر اين ، وجه ديگر اين گونه پرسش از آن جناب اين است كه اين محاجه مربوط به اولين روزى است كه ابراهيم (عليه السلام ) از پناهگاه خود در آمده و داخل در مجتمع پدر و قوم خود شده است و قبل از اين چيزى در اين باره نديده بود و احتجاجى كه كرد از يك فطرت ساده و پاك كرد، كه تفصيلش در سوره انعام گذشت .
علاوه بر اين ، وجه ديگر اين گونه پرسش از آن جناب اين است كه اين محاجه مربوط به اولين روزى است كه ابراهيم (عليه السلام ) از پناهگاه خود در آمده و داخل در مجتمع پدر و قوم خود شده است و قبل از اين چيزى در اين باره نديده بود و احتجاجى كه كرد از يك فطرت ساده و پاك كرد، كه تفصيلش در سوره انعام گذشت .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش