گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۲: خط ۸۲:
پس در جملۀ «قَالَ فِرعَونُ وَ مَا رَبُّ العَالَمِين»، فرعون از موسى «عليه السلام»، از حقيقت ربُّ العالَمين مى پرسد. چون فرعون وثنى مذهب بود و خود بت مى پرستيد و مع ذلك، ادعاى الوهيت هم داشت.  
پس در جملۀ «قَالَ فِرعَونُ وَ مَا رَبُّ العَالَمِين»، فرعون از موسى «عليه السلام»، از حقيقت ربُّ العالَمين مى پرسد. چون فرعون وثنى مذهب بود و خود بت مى پرستيد و مع ذلك، ادعاى الوهيت هم داشت.  


اما اين كه بت مى پرستيد، براى اينكه در سوره «اعراف»، درباره اش فرموده: «يَذَرُكَ وَ آلِهَتَكَ». پس معلوم مى شود آلهه داشته، و اما ادعاى الوهيتش، از همان آيه و آيه: «فَقَالَ أنَا رَبُّكُمُ الأعلَى» استفاده مى شود.
اما اين كه بت مى پرستيد، براى اين كه در سوره «اعراف»، درباره اش فرموده: «يَذَرُكَ وَ آلِهَتَكَ». پس معلوم مى شود آلهه داشته، و اما ادعاى الوهيتش، از همان آيه و آيه: «فَقَالَ أنَا رَبُّكُمُ الأعلَى» استفاده مى شود.


و در اعتقاد «وثنى ها»، منافاتى ميان ربّ و مربوب بودن يك نفر نيست. و ممكن است شخص واحدى مانند فرعون، مثلا از يك سو، خودش ربّ ساير مردم باشد و از سوى ديگر، مربوب ربّی دیگر بوده باشد.
و در اعتقاد «وثنى ها»، منافاتى ميان ربّ و مربوب بودن يك نفر نيست. و ممكن است شخص واحدى مانند فرعون، مثلا از يك سو، خودش ربّ ساير مردم باشد و از سوى ديگر، مربوب ربّی دیگر بوده باشد.
خط ۹۴: خط ۹۴:
و اگر منظورشان بعضى از ممكنات شريف و قابل پرستش است، مانند بعضى از ملائكه و غير ايشان، آن نيز ربّ يك عالَم از عوالم خلقت است، نه ربّ همۀ عالَميان. پس معناى ربّ العالَمين چيست؟ و به همين جهت، پرسيد: «رَبُّ العَالَمِين چيست»؟ و از آن حقيقت، كه موصوف به صفت ربُّ العالَمين است، پرسش نمود.  
و اگر منظورشان بعضى از ممكنات شريف و قابل پرستش است، مانند بعضى از ملائكه و غير ايشان، آن نيز ربّ يك عالَم از عوالم خلقت است، نه ربّ همۀ عالَميان. پس معناى ربّ العالَمين چيست؟ و به همين جهت، پرسيد: «رَبُّ العَالَمِين چيست»؟ و از آن حقيقت، كه موصوف به صفت ربُّ العالَمين است، پرسش نمود.  


خلاصه: منظورش از سؤال اين است. نه اين كه بخواهد از حقيقت خداى سبحان بپرسد. چون فرعون به خاطر اين كه «وثنى مذهب» بود، معتقد به خداى تعالى و مؤمن به او بود. چيزى كه هست، مانند ساير «وثنى ها» معتقد بود كه هيچ راهى به درك و فهم حقيقت خدا نيست. پس ديگر معنا ندارد او از وجود خدا پرسش كند، با اين كه وجود خدا اساس، مذهب ايشان است، و اگر ساير آلهه را هم مى پرستند، براى خاطر او مى پرستند كه شرحش گذشت.
خلاصه: منظورش از سؤال اين است. نه اين كه بخواهد از حقيقت خداى سبحان بپرسد. چون فرعون به خاطر اين كه «وثنى مذهب» بود، معتقد به خداى تعالى و مؤمن به او بود. چيزى كه هست، مانند ساير «وثنى ها» معتقد بود كه هيچ راهى به درك و فهم حقيقت خدا نيست. پس ديگر معنا ندارد او از وجود خدا پرسش كند، با اين كه وجود خدا اساس، مذهب ايشان است، و اگر ساير آلهه را هم مى پرستند، براى خاطر او مى پرستند، كه شرحش گذشت.
<span id='link256'><span>
<span id='link256'><span>


۱۳٬۷۲۸

ویرایش