۱۳٬۷۳۸
ویرایش
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
==بيان علت اين كه فرعون گفت: «ربُّ العالَمين چيست»؟== | ==بيان علت اين كه فرعون گفت: «ربُّ العالَمين چيست»؟== | ||
حال كه اين معنا روشن | حال كه اين معنا روشن شد، معلوم شد كه در برابر يك وثنى، كلمۀ «ربّ العالَمين»، كلامى بى معناست و با اصول مذهب آنان هيچ معنايى ندارد. چون اگر مقصود از اين كلمه، يكى از مقدسات مذكور باشد، كه هيچ يك از آن ها «ربّ العالَمين» نيست، بلكه ربّ عالَم خودش مى باشد، كه مسؤول تدبير و مباشر در تصرف همان عالَم است. مانند عالَم آسمان و عالَم زمين و امثال آن. | ||
و اگر منظور از اين كلمه، خداى سبحان باشد، كه باز او، «ربُّ العالَمين» نيست و اصلا با عالَميان سر و كارى ندارد. زيرا گفتيم امور عالَميان به زعم فرعونيان، به ديگران واگذار شده است، و خداى سبحان، ربّ آنان و به عبارت ديگر، ربُّ الأرباب و تنها إله عالَم آلهه است، و اگر غير اين دو طايفه منظور باشد، يعنى كسى منظور باشد كه نه ربّ واجب الوجود باشد و نه ارباب ممكن الوجود، كه چنين ربّى، مصداق خارجى و معقول ندارد. | |||
و در اعتقاد | پس در جملۀ «قَالَ فِرعَونُ وَ مَا رَبُّ العَالَمِين»، فرعون از موسى «عليه السلام»، از حقيقت ربُّ العالَمين مى پرسد. چون فرعون وثنى مذهب بود و خود بت مى پرستيد و مع ذلك، ادعاى الوهيت هم داشت. | ||
اما اين كه بت مى پرستيد، براى اينكه در سوره «اعراف»، درباره اش فرموده: «يَذَرُكَ وَ آلِهَتَكَ». پس معلوم مى شود آلهه داشته، و اما ادعاى الوهيتش، از همان آيه و آيه: «فَقَالَ أنَا رَبُّكُمُ الأعلَى» استفاده مى شود. | |||
و در اعتقاد «وثنى ها»، منافاتى ميان ربّ و مربوب بودن يك نفر نيست. و ممكن است شخص واحدى مانند فرعون، مثلا از يك سو، خودش ربّ ساير مردم باشد و از سوى ديگر، مربوب ربّی دیگر بوده باشد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۷۴ </center> | ||
چون ربوبيت در نظر آنان، به معناى استقلال در تدبير ناحيه اى از عالَم است، و با امكان و مربوبيت هيچ منافات ندارد. بلكه اصولا همه ربّ هاى وثنى ها، مربوب ربّى ديگرند، كه او خداى سبحان است، كه ربُّ الأرباب است، و ديگر هيچ الهى مافوق او نيست. او، الهى ندارد. | |||
و در اعتقاد | و در اعتقاد «وثنيت»، پادشاهى عبارت است از: ظهور و جلوه اى از لاهوت در نفس بعضى از افراد بشر، يعنى پادشاه، كه آن ظهور، عبارت است از تسلط بر مردم و نفوذ حكم. و به همين جهت، پادشاهان را مى پرستیدند، همان طور كه ارباب بت ها را مى پرستيدند. و نيز رؤساى خانواده ها را در خانه مى پرستيدند و فرعون، يكى از همين وثنى ها بود، كه آلهه اى مى پرستيد، و چون خودش پادشاه قبطيان بود، قومش او را مانند ساير آلهه مى پرستيدند. | ||
و اين | و اين فرعون، با چنين وصفى، وقتى از موسى و هارون شنيد كه مى گويند: «أنَا رَسُولُ رَبِّ العَالَمِين»، تعجب كرد. چون معناى معقولى براى گفتار آنان به نظرش نرسيد. زيرا اگر منظورشان از ربّ عالَميان، خداى واجب الوجود است، كه او، ربّ عالَميان نيست، بلكه تنها ربّ يك عالَم است، آن هم عالَم ارباب. نه ربّ همۀ عالَميان. | ||
و از آن | و اگر منظورشان بعضى از ممكنات شريف و قابل پرستش است، مانند بعضى از ملائكه و غير ايشان، آن نيز ربّ يك عالَم از عوالم خلقت است، نه ربّ همۀ عالَميان. پس معناى ربّ العالَمين چيست؟ و به همين جهت، پرسيد: «رَبُّ العَالَمِين چيست»؟ و از آن حقيقت، كه موصوف به صفت ربُّ العالَمين است، پرسش نمود. | ||
خلاصه : منظورش از سؤال اين است | خلاصه: منظورش از سؤال اين است. نه اين كه بخواهد از حقيقت خداى سبحان بپرسد. چون فرعون به خاطر اين كه «وثنى مذهب» بود، معتقد به خداى تعالى و مؤمن به او بود. چيزى كه هست، مانند ساير «وثنى ها» معتقد بود كه هيچ راهى به درك و فهم حقيقت خدا نيست. پس ديگر معنا ندارد او از وجود خدا پرسش كند، با اين كه وجود خدا اساس، مذهب ايشان است، و اگر ساير آلهه را هم مى پرستند، براى خاطر او مى پرستند كه شرحش گذشت. | ||
<span id='link256'><span> | <span id='link256'><span> | ||
ویرایش