گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۱: خط ۶۱:
«وثنيت» - مانند اديان توحيد - وجود تمامى موجودات را منتهى به پديد آورنده اى واحد مى داند، و كسى را با او در وجوب وجود شريك ندانسته، وجود او را بزرگتر از آن مى داند كه به احدى تحديد شود، و عظيم تر از آن مى داند كه فهم و درك بشر بدان احاطه يابد. و به همين جهت، او را بزرگتر و بشر را كوچكتر از آن مى داند كه عبادت خود را متوجه او سازند. پس جايز نيست او را عبادت كنند. چون «عبادت»، نوعى توجه به سوى معبود است و توجه هم نوعى ادراك.
«وثنيت» - مانند اديان توحيد - وجود تمامى موجودات را منتهى به پديد آورنده اى واحد مى داند، و كسى را با او در وجوب وجود شريك ندانسته، وجود او را بزرگتر از آن مى داند كه به احدى تحديد شود، و عظيم تر از آن مى داند كه فهم و درك بشر بدان احاطه يابد. و به همين جهت، او را بزرگتر و بشر را كوچكتر از آن مى داند كه عبادت خود را متوجه او سازند. پس جايز نيست او را عبادت كنند. چون «عبادت»، نوعى توجه به سوى معبود است و توجه هم نوعى ادراك.


و به همين دليل، از پرستش خدا و تقرب به درگاه او عدول نموده، به اشياى ديگرى تقرب جستند. اشيايى از مخلوقات خدا كه وجودات شريف نورى و يا نارى دارند و خود از نزديكان درگاه خدا و فانى در او هستند. مانند ملائكه و جنّ و قدّيسين از بشر، كه از لوث و آلايش هاى مادى دور بوده و فانى در لاهوت اند، و به وسيله همان لاهوت باقى اند، كه يك طبقه از آنان، پادشاهان بزرگ و يا بعضى از ايشان اند، كه البته قدماى «وثنيت»، اين طبقه اخير را معبود مى دانستند، كه يكى از ايشان، «فرعون» زمان موسى بوده است.
و به همين دليل، از پرستش خدا و تقرب به درگاه او عدول نموده، به اشياى ديگرى تقرب جستند. اشيايى از مخلوقات خدا كه وجودات شريف نورى و يا نارى دارند و خود از نزديكان درگاه خدا و فانى در او هستند.  


و كوتاه سخن اين كه: «وثنيت» به منظور پرستش نامبردگان، براى هر يك بتى ساخته بودند تا آن بت ها را بپرستند و معبودهاى نامبرده در ازاى عبادتى كه مى شوند، صاحبان عبادت را به درگاه خدا نزديك نموده، برايشان شفاعت كنند. شفاعت در اين كه خيراتى را كه از آن درگاه مى گيرند، به سوى ايشان سرازير كنند و براى جلب اين خيرات، ملائكه را مى پرستيدند، و يا آن كه شرورى كه از ايشان صادر مى شود به سوى صاحبان عبادت نفرستند، و به اين منظور، «جنّ» را (كه به زعم ايشان موجوداتى شرور بودند) مى پرستيدند.  
مانند ملائكه و جنّ و قدّيسين از بشر، كه از لوث و آلايش هاى مادى دور بوده و فانى در لاهوت اند، و به وسيله همان لاهوت باقى اند، كه يك طبقه از آنان، پادشاهان بزرگ و يا بعضى از ايشان اند، كه البته قدماى «وثنيت»، اين طبقه اخير را معبود مى دانستند، كه يكى از ايشان، «فرعون» زمان موسى بوده است.
 
و كوتاه سخن اين كه: «وثنيت» به منظور پرستش نامبردگان، براى هر يك بتى ساخته بودند تا آن بت ها را بپرستند و معبودهاى نامبرده در ازاى عبادتى كه مى شوند، صاحبان عبادت را به درگاه خدا نزديك نموده، برايشان شفاعت كنند.  
 
شفاعت در اين كه خيراتى را كه از آن درگاه مى گيرند، به سوى ايشان سرازير كنند و براى جلب اين خيرات، ملائكه را مى پرستيدند، و يا آن كه شرورى كه از ايشان صادر مى شود به سوى صاحبان عبادت نفرستند، و به اين منظور، «جنّ» را (كه به زعم ايشان موجوداتى شرور بودند) مى پرستيدند.  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۷۳ </center>
آرى، به زعم «وثنيت»، كارها و تدبير امور عالَم، هر قسمتش به يك طبقه از معبودها واگذار بود. مثلا حبّ و بغض، و صلح و جنگ، و آسايش و امثال اين ها، هر يك به يك طبقه واگذار شده بود. بعضى ها هم معتقد بودند تدبير نواحى مختلف عالَم، هر قسمت به يك طبقه از معبودين واگذار شده.  
آرى، به زعم «وثنيت»، كارها و تدبير امور عالَم، هر قسمتش به يك طبقه از معبودها واگذار بود. مثلا حبّ و بغض، و صلح و جنگ، و آسايش و امثال اين ها، هر يك به يك طبقه واگذار شده بود. بعضى ها هم معتقد بودند تدبير نواحى مختلف عالَم، هر قسمت به يك طبقه از معبودين واگذار شده.  
خط ۶۹: خط ۷۳:
مثلا آسمان به دست يكى، و زمين به دست ديگرى، و انسان به دست يكى، و ساير انواع موجودات به دست ديگرى واگذار شده است.  
مثلا آسمان به دست يكى، و زمين به دست ديگرى، و انسان به دست يكى، و ساير انواع موجودات به دست ديگرى واگذار شده است.  


در نتيجه، براى «وثنى مسلكان»، يك ربّ مطرح نبوده، بلكه ارباب متعدد و آلهۀ بسيارى قائل بودند، كه هر يك، عالَمى را كه به او واگذار بود، تدبير مى كرد. الهى مدبّر امور زمين و الهى ديگر مدبّر امور آسمان، و الهى مدبّر امور جايى ديگر بود، و همه اين آلهه، يعنى ملائكه و جن و قديسين از بشر، خود نيز الهى دارند كه او را مى پرستند و او، خداى سبحان است، كه اله الالهه و ربّ الارباب است.
در نتيجه، براى «وثنى مسلكان»، يك ربّ مطرح نبوده، بلكه ارباب متعدد و آلهۀ بسيارى قائل بودند، كه هر يك، عالَمى را كه به او واگذار بود، تدبير مى كرد. الهى مدبّر امور زمين و الهى ديگر مدبّر امور آسمان، و الهى مدبّر امور جايى ديگر بود، و همه اين آلهه، يعنى ملائكه و جن و قديسين از بشر، خود نيز الهى دارند كه او را مى پرستند و او، خداى سبحان است، كه اله الآلهه و ربّ الارباب است.


==بيان علت اين كه فرعون گفت: «ربُّ العالَمين چيست»؟==
==بيان علت اين كه فرعون گفت: «ربُّ العالَمين چيست»؟==
۱۳٬۷۳۸

ویرایش