گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۴: خط ۵۴:
<span id='link233'><span>
<span id='link233'><span>


==بيان غرض سوره مبارك شعراء و مكى بودن آن ==
==بيان غرض سوره مباركه «شعراء» ==
غرض از اين سوره ، تسليت خاطر رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) است از اينكه قومش او را و قرآن نازل بر او را تكذيب كرده بودند و او آزرده شده بود و همين معنا از اولين آيه آن كه مى فرمايد: «تلك آيات الكتاب المبين» بر مى آيد.  
غرض از اين سوره، تسليت خاطر رسول خدا «صلى الله عليه و آله» است، از اين كه قومش او را و قرآن نازل بر او را تكذيب كرده بودند و او آزرده شده بود. و همين معنا، از اولين آيه آن كه مى فرمايد: «تِلكَ آيَاتُ الكِتَابِ المُبِين» بر مى آيد.  


آرى كفار قريش يك بار او را مجنون خواندند، بار ديگر شاعر، و اين آيات علاوه بر تسليت خاطر آن جناب ، مشركين را تهديد مى كند به سرنوشت اقوام گذشته و به اين منظور چند داستان از اقوام انبياى گذشته يعنى موسى و ابراهيم و نوح و هود و صالح و لوط و شعيب (عليهماالسلام ) و سرنوشتى كه با آن روبرو شدند و كيفرى كه در برابر تكذيب خود ديدند نقل كرده است تا آن جناب از تكذيب قوم خود دل سرد و غمناك نگردد و نيز قوم آن جناب از شنيدن سرگذشت اقوام گذشته عبرت بگيرند.
آرى، كفار قريش، يك بار او را مجنون خواندند، بار ديگر شاعر. و اين آيات علاوه بر تسليت خاطر آن جناب، مشركان را تهديد مى كند به سرنوشت اقوام گذشته. و به اين منظور، چند داستان از اقوام انبياى گذشته، يعنى موسى و ابراهيم و نوح و هود و صالح و لوط و شعيب «عليهم السلام» و سرنوشتى كه با آن روبرو شدند و كيفرى كه در برابر تكذيب خود ديدند، نقل كرده است، تا آن جناب از تكذيب قوم خود، دلسرد و غمناك نگردد. و نيز قوم آن جناب از شنيدن سرگذشت اقوام گذشته عبرت بگيرند.


و اين سوره از سوره هاى پيشين مكى است ، يعنى از آنهايى است كه در اوايل بعثت نازل شده به شهادت آيه «و انذر عشيرتك الاقربين» كه مى دانيم مشتمل بر ماءموريت آن جناب در اول بعثت است و در اين سوره واقع است و چه بسا از قرار گرفتن آيه مزبور در اين سوره و آيه «فاصدع بما تؤمر» در سوره حجر و مقايسه مضمون آن دو با يكديگر تخمين زده شود كه اين سوره جلوتر از سوره حجر نازل شده است .
و اين سوره از سوره هاى پيشين مكّى است. يعنى از آن هايى است كه در اوايل بعثت نازل شده، به شهادت آيه: «وَ أنذِر عَشِيرَتَكَ الأقرَبِين»، كه مى دانيم مشتمل بر مأموريت آن جناب، در اول بعثت است و در اين سوره واقع است. و چه بسا از قرار گرفتن آيه مزبور در اين سوره، و آيه: «فَاصدَع بِمَا تُؤمَر»، در سوره «حجر» و مقايسه مضمون آن دو با يكديگر، تخمين زده شود كه اين سوره، جلوتر از سوره «حجر» نازل شده است.


مطلب ديگر اينكه ، از سياق همه آيات اين سوره بر مى آيد كه تمام آن مكى است ، ليكن بعضى از مفسرين پنج آيه آخر آن را و بعضى ديگر تنها آيه «'''او لم يكن آية لهم ان يعلمه علماء بنى اسرائيل '''» را استثنا كرده و گفته اند كه اينها در مدينه نازل شده است ، كه به زودى در اين باره بحث خواهيم كرد.
مطلب ديگر اين كه: از سياق همه آيات اين سوره بر مى آيد كه تمام آن، مكّى است، ليكن بعضى از مفسران، پنج آيه آخر آن را و بعضى ديگر، تنها آيه: «أوَ لَم يَكُن آيَة لَهُم أن يَعلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِى إسرَائيل» را استثنا كرده و گفته اند كه اين ها در مدينه نازل شده است، كه به زودى در اين باره بحث خواهيم كرد.


«'''طسم * تِلْك ءَايَت الْكِتَبِ الْمُبِينِ'''»:
«'''طسم * تِلْك آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ'''»:


لفظ «تلك = آن»، اشاره است به آيات كتاب كه قبلا نازل شده و آنچه بعدا با نزول سوره نازل مى شود و اگر با لفظى اشاره آورد كه مخصوص اشاره به دور است ، براى اين است
لفظ «تِلكَ: آن»، اشاره است به «آيات كتاب» كه قبلا نازل شده و آنچه بعدا با نزول سوره نازل مى شود. و اگر با لفظى اشاره آورد كه مخصوص اشاره به دور است، براى اين است که بر علوّ قدر آیات و
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۴۷ </center>
كه بر علو قدر آيات و رفعت مكانت آن دلالت كند و كلمه «مبين»، اسم فاعل از باب افعال است كه ماضى آن «ابان» - به معنى ظاهر و جلوه گر شد - مى باشد.
رفعت مكانت آن دلالت كند. و كلمۀ «مُبِين»، اسم فاعل از باب «إفعال» است، كه ماضى آن «إبان» - به معنى ظاهر و جلوه گر شد - مى باشد.


و معناى آيه اين است كه: اين آيات بلند مرتبه و رفيع القدر آيات كتابى است كه از ناحيه خداى سبحان بودنش ظاهر و آشكار است ، چون مشتمل است بر نشانه هايى از اعجاز، هر چند كه اين مشركين معاند آن را تكذيب نموده ، گاهى آن را القاآت شيطانى ، بار ديگر آن را نوعى شعر خوانده اند.
و معناى آيه اين است كه: اين آيات بلندمرتبه و رفيع القدر، آيات كتابى است كه از ناحيه خداى سبحان بودنش، ظاهر و آشكار است. چون مشتمل است بر نشانه هايى از اعجاز، هر چند كه اين مشركان معاند آن را تكذيب نموده، گاهى آن را القاآت شيطانى، بار ديگر آن را نوعى شعر خوانده اند.
<span id='link234'><span>
<span id='link234'><span>


۱۳٬۷۱۱

ویرایش