گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۷}}
__TOC__
__TOC__




قُلْ مَا أَسئَلُكمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَن شاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سبِيلاً
قُلْ مَا أَسئَلُكمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَن شاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سبِيلاً
ضمير در عليه به قرآن بر مى گردد، بدين جهت كه تلاوت آن از ناحيه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) براى كفار، همان تبليغ رسالت است ، همچنان كه فرمود: «'''ان هذه تذكرة فمن شاء اتخذا الى ربه سبيلا'''» و نيز فرمود: «'''قل ما اسئلكم عليه من اجر و ما انا من المتكلفين ان هو الا ذكر للعالمين '''»
ضمير در عليه به قرآن بر مى گردد، بدين جهت كه تلاوت آن از ناحيه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) براى كفار، همان تبليغ رسالت است ، همچنان كه فرمود: «'''ان هذه تذكرة فمن شاء اتخذا الى ربه سبيلا'''» و نيز فرمود: «'''قل ما اسئلكم عليه من اجر و ما انا من المتكلفين ان هو الا ذكر للعالمين '''»
مقصود از استثنا «'''الا من شاء ان يتخذ الى زبه سبيلا'''» در آيه :«'''قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء...'''»
مقصود از استثنا «'''الا من شاء ان يتخذ الى زبه سبيلا'''» در آيه :«'''قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء...'''»
خط ۱۹: خط ۲۱:
بعضى از مفسرين گفته اند: «'''استثناء متصل است ، ولى مضافى در كلام حذف شده و تقدير كلام : ((الا فعل من شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا'''» است ، يعنى من مزدى در برابر رسالتم نمى خواهم ، مگر عمل كسى كه بخواهد به وسيله ايمان و اطاعت به آنچه من بدان دعوت مى كنم راهى به سوى پروردگار خود باز كند)) ولى اين نيز صحيح نيست ، براى اينكه بنابراين تفسير، معنا همان مى شود كه ما گفتيم (البته ) با اين تفاوت كه در اين تفسير تقديرى به كار گرفته شده و تقدير هم كه بر خلاف اصل است ، و گرنه ، ما هم گفتيم كه : اين آيه مى خواهد خيال مردم را از جهت بدهكارى مزد راحت نموده به كلى طمع ايشان را قطع كند و مزد رسالت را منحصر در پذيرفتن دعوت سازد.
بعضى از مفسرين گفته اند: «'''استثناء متصل است ، ولى مضافى در كلام حذف شده و تقدير كلام : ((الا فعل من شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا'''» است ، يعنى من مزدى در برابر رسالتم نمى خواهم ، مگر عمل كسى كه بخواهد به وسيله ايمان و اطاعت به آنچه من بدان دعوت مى كنم راهى به سوى پروردگار خود باز كند)) ولى اين نيز صحيح نيست ، براى اينكه بنابراين تفسير، معنا همان مى شود كه ما گفتيم (البته ) با اين تفاوت كه در اين تفسير تقديرى به كار گرفته شده و تقدير هم كه بر خلاف اصل است ، و گرنه ، ما هم گفتيم كه : اين آيه مى خواهد خيال مردم را از جهت بدهكارى مزد راحت نموده به كلى طمع ايشان را قطع كند و مزد رسالت را منحصر در پذيرفتن دعوت سازد.
بعضى ديگر گفته اند: اين استثناء، متصل است ولى مضافى در تقدير است و تقدير آيه :«''' لا اسئلكم عليه من اجر الا اجر من شاء...'''» است ، يعنى من مزدى نمى خواهم مگر مزدى كه در اثر ايمان آوردن كسى عايدم مى شود، چون «'''الدال على الخير كفاعله '''»، ولى اگر اين حرف صحيح باشد مقتضايش اين است كه بفرمايد: «'''الا من اتخذ الى ربه سبيلا'''» و ديگر احتياج به كلمه «'''شاء'''» نداشت چون اجرى كه عايد رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) مى شود از ايمان و عمل مردم مى شود، نه از مشيت و خواستن آنان .
بعضى ديگر گفته اند: اين استثناء، متصل است ولى مضافى در تقدير است و تقدير آيه :«''' لا اسئلكم عليه من اجر الا اجر من شاء...'''» است ، يعنى من مزدى نمى خواهم مگر مزدى كه در اثر ايمان آوردن كسى عايدم مى شود، چون «'''الدال على الخير كفاعله '''»، ولى اگر اين حرف صحيح باشد مقتضايش اين است كه بفرمايد: «'''الا من اتخذ الى ربه سبيلا'''» و ديگر احتياج به كلمه «'''شاء'''» نداشت چون اجرى كه عايد رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) مى شود از ايمان و عمل مردم مى شود، نه از مشيت و خواستن آنان .
وَ تَوَكلْ عَلى الْحَىِّ الَّذِى لا يَمُوت وَ سبِّحْ بحَمْدِهِ وَ كفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيراً
وَ تَوَكلْ عَلى الْحَىِّ الَّذِى لا يَمُوت وَ سبِّحْ بحَمْدِهِ وَ كفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيراً
بعد از آنكه اين معنا را مسجل و قطعى كرد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هيچ مسؤ وليتى در امر مردم ندارد، و هيچ وظيفه اى جز تبليغ رسالت به عهده او نيست و بايد به آنها برساند كه در دعوتش هيچ مزدى هم منظور ندارد و مردم در كار خود در كمال اختيارند، اگر خواستند ايمان بياورند و اگر خواستند كفر بورزند. اينك در اين جمله آن بيان را تتميم
بعد از آنكه اين معنا را مسجل و قطعى كرد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هيچ مسؤ وليتى در امر مردم ندارد، و هيچ وظيفه اى جز تبليغ رسالت به عهده او نيست و بايد به آنها برساند كه در دعوتش هيچ مزدى هم منظور ندارد و مردم در كار خود در كمال اختيارند، اگر خواستند ايمان بياورند و اگر خواستند كفر بورزند. اينك در اين جمله آن بيان را تتميم
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۱ </center>
خط ۲۹: خط ۳۱:
سياق «'''و كفى به بذنوب عباده خبيرا'''» دلالت مى كند بر توحيد خدا در فعل و صفاتش ، يعنى تنها او وكيل و متصرف در امور بندگان خويش ‍ است و تنها او است كه به گناهان بندگان ، خبير است و تنها او است كه درباره آنان حكم مى كند، بدون اينكه احتياجى به كسى داشته باشد كه او را در عمل يا حكمش يارى دهد.
سياق «'''و كفى به بذنوب عباده خبيرا'''» دلالت مى كند بر توحيد خدا در فعل و صفاتش ، يعنى تنها او وكيل و متصرف در امور بندگان خويش ‍ است و تنها او است كه به گناهان بندگان ، خبير است و تنها او است كه درباره آنان حكم مى كند، بدون اينكه احتياجى به كسى داشته باشد كه او را در عمل يا حكمش يارى دهد.
از اينجا به خوبى روشن مى گردد كه آيه بعدى هم كه مى فرمايد: «'''الذى خلق السموات و الارض '''» متمم جمله «'''و توكل على الحى الذى لا يموت ...'''» است ، چون اين آيه نيز، مشتمل بر توحيد خدا در ملك خويش و تصرفش در آن است ، همچنان كه جمله «'''و كفى به ...'''» مشتمل است بر علم و اطلاع او و معلوم است كه با حيات و ملك و علم روى هم معناى وكالت تمام مى شود كه به زودى توضحيش ‍ خواهد آمد - ان شاء الله .
از اينجا به خوبى روشن مى گردد كه آيه بعدى هم كه مى فرمايد: «'''الذى خلق السموات و الارض '''» متمم جمله «'''و توكل على الحى الذى لا يموت ...'''» است ، چون اين آيه نيز، مشتمل بر توحيد خدا در ملك خويش و تصرفش در آن است ، همچنان كه جمله «'''و كفى به ...'''» مشتمل است بر علم و اطلاع او و معلوم است كه با حيات و ملك و علم روى هم معناى وكالت تمام مى شود كه به زودى توضحيش ‍ خواهد آمد - ان شاء الله .
الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ مَا بَيْنَهُمَا فى سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ استَوَى عَلى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَسئَلْ بِهِ خَبِيراً
الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ مَا بَيْنَهُمَا فى سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ استَوَى عَلى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَسئَلْ بِهِ خَبِيراً
ظاهر سياق مى رساند كه موصول «'''الذى '''» صفت باشد براى جمله «'''الحى الذى لا يموت '''» در آيه قبل و با همين صفت ، بيان در جمله «'''و توكل على الحى الذى لا يموت '''» تمام مى شود، چون وكالت همانطور كه متوقف بر حيات وكيل است ، بر علم او نيز متوقف است ،
ظاهر سياق مى رساند كه موصول «'''الذى '''» صفت باشد براى جمله «'''الحى الذى لا يموت '''» در آيه قبل و با همين صفت ، بيان در جمله «'''و توكل على الحى الذى لا يموت '''» تمام مى شود، چون وكالت همانطور كه متوقف بر حيات وكيل است ، بر علم او نيز متوقف است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۲ </center>
خط ۴۵: خط ۴۷:
<span id='link216'><span>
<span id='link216'><span>
==حكايت استكبار مشركين از سجده براى خداوند و فزونى نفرتشان از آن ==
==حكايت استكبار مشركين از سجده براى خداوند و فزونى نفرتشان از آن ==
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَ مَا الرَّحْمَنُ أَ نَسجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُوراً
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَ مَا الرَّحْمَنُ أَ نَسجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُوراً
اين جمله فصل ديگرى از رفتار سوء آنان با فرستاده خدا و دعوت حقه وى است . در
اين جمله فصل ديگرى از رفتار سوء آنان با فرستاده خدا و دعوت حقه وى است . در
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۴ </center>
خط ۵۷: خط ۵۹:
سابق استفاده مى شود.
سابق استفاده مى شود.
بعضى از مفسرين در تفسير اين آيه روايت كرده اند كه : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و اصحابش در نماز سجده مى كردند و مشركين به عنوان استهزاء از ايشان دور مى شدند، ولى اين تفسير صحيح و استوار نيست ، زيرا صرف وقوع يك واقعه باعث نمى شود كه با الفاظ يك آيه كه خود لفظ چنان دلالتى ندارد دلالتى دهد. و در خود آيه هم هيچ تعرضى به اين واقعه نشده است .
بعضى از مفسرين در تفسير اين آيه روايت كرده اند كه : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و اصحابش در نماز سجده مى كردند و مشركين به عنوان استهزاء از ايشان دور مى شدند، ولى اين تفسير صحيح و استوار نيست ، زيرا صرف وقوع يك واقعه باعث نمى شود كه با الفاظ يك آيه كه خود لفظ چنان دلالتى ندارد دلالتى دهد. و در خود آيه هم هيچ تعرضى به اين واقعه نشده است .
تَبَارَك الَّذِى جَعَلَ فى السمَاءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَجاً وَ قَمَراً مُّنِيراً
تَبَارَك الَّذِى جَعَلَ فى السمَاءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَجاً وَ قَمَراً مُّنِيراً
ظاهرا مراد از «'''بروج '''» منازل آفتاب و ماه در آسمان است ، و يا مراد ستارگانى است كه در آن منازل قرار دارند، همچنان كه در آيه «'''و لقد جعلنا فى السّماء بروجا و زيناها للناظرين و حفظناها من كل شيطان رجيم '''» نيز بروج به معناى ستارگان واقع در آن منازل آمده ، تا مساءله حفظ و رجم را بيان كند.
ظاهرا مراد از «'''بروج '''» منازل آفتاب و ماه در آسمان است ، و يا مراد ستارگانى است كه در آن منازل قرار دارند، همچنان كه در آيه «'''و لقد جعلنا فى السّماء بروجا و زيناها للناظرين و حفظناها من كل شيطان رجيم '''» نيز بروج به معناى ستارگان واقع در آن منازل آمده ، تا مساءله حفظ و رجم را بيان كند.
و مراد از «'''سراج '''»، آفتاب است ، به دليل اينكه در سوره نوح آفتاب را سراج خوانده مى فرمايد: «'''و جعل القمر فيهن نورا و جعل الشمس ‍ سراجا'''»
و مراد از «'''سراج '''»، آفتاب است ، به دليل اينكه در سوره نوح آفتاب را سراج خوانده مى فرمايد: «'''و جعل القمر فيهن نورا و جعل الشمس ‍ سراجا'''»
خط ۷۱: خط ۷۳:
بنا بر اين ، بايد گفت : آيه شريفه در مقام ثناى خداى تعالى بر خويش ‍ است و مى خواهد بزرگى او را به خاطر اينكه برجهايى محفوظ و تيرهايى شهاب درست كرده و آفتاب را روشنگر و ماه را منير ساخته تا عالم محسوس را روشن كنند افاده كند و با اين بيان ، به مساءله رسالت رسولان اشاره مى كند، چون اين مساءله نظير همان روشنگرى آفتاب و ماه نسبت به عالم جسمانى انسانها است ، چيزى كه هست رسولان خدا، عالم روحانى انسانها را روشن مى كنند. آرى ، اگر آفتاب پيش پاى آنان را روشن مى سازد رسولان خدا ديده بصيرت بندگان خدا را روشن مى كنند همچنان كه دنبال اين آيات حال انسانها و دفع اولياى شياطين و جلوگيرى آنها از صعود به سوى خدا را بيان مى كند و مى فرمايد: براى دفع آنان برجهايى قرار داده كه از آنجا شيطانها را تير باران مى كنند.
بنا بر اين ، بايد گفت : آيه شريفه در مقام ثناى خداى تعالى بر خويش ‍ است و مى خواهد بزرگى او را به خاطر اينكه برجهايى محفوظ و تيرهايى شهاب درست كرده و آفتاب را روشنگر و ماه را منير ساخته تا عالم محسوس را روشن كنند افاده كند و با اين بيان ، به مساءله رسالت رسولان اشاره مى كند، چون اين مساءله نظير همان روشنگرى آفتاب و ماه نسبت به عالم جسمانى انسانها است ، چيزى كه هست رسولان خدا، عالم روحانى انسانها را روشن مى كنند. آرى ، اگر آفتاب پيش پاى آنان را روشن مى سازد رسولان خدا ديده بصيرت بندگان خدا را روشن مى كنند همچنان كه دنبال اين آيات حال انسانها و دفع اولياى شياطين و جلوگيرى آنها از صعود به سوى خدا را بيان مى كند و مى فرمايد: براى دفع آنان برجهايى قرار داده كه از آنجا شيطانها را تير باران مى كنند.
اين آن معنايى است كه از سياق آيات - چه آيات مورد بحث و چه آيات قبل - استفاده مى شود، و همانطور كه در ذيل جمله «'''الم تر الى ربك كيف مد الظل '''» بدان اشاره كرديم همه بر اين سياقند. پس ، معنايى كه ما براى آيه كرديم از باب تاءويل و صرف آيات از ظاهرى كه دارند نيست .
اين آن معنايى است كه از سياق آيات - چه آيات مورد بحث و چه آيات قبل - استفاده مى شود، و همانطور كه در ذيل جمله «'''الم تر الى ربك كيف مد الظل '''» بدان اشاره كرديم همه بر اين سياقند. پس ، معنايى كه ما براى آيه كرديم از باب تاءويل و صرف آيات از ظاهرى كه دارند نيست .
وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكرَ أَوْ أَرَادَ شكوراً
وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكرَ أَوْ أَرَادَ شكوراً
كلمه «'''خلفه '''» به معناى هر چيزى است كه در جاى چيزى ديگر نشسته باشد و به عكس ، و گويا مانند كلمه «'''جلسة '''» - كه نوعى نشستن را مى رساند - نوعى از جانشينى را افاده مى كند و در اينجا به عنوان صفت آورده شده ، پس معناى خلفه بودن شب و روز اين است كه هر يك از آن دو جاى ديگرى را مى گيرد، شب جاى روز را و روز جاى شب را، و اگر اين خلفه بودن شب و روز را مقيد كرد به اينكه خدا آن دو را براى تنها كسانى خلفه كرد كه بخواهند متذكر شوند و يا بخواهند شكرش را به جاى آرند براى اين است كه شب و روز تنها براى كسانى خلفه است كه به سوى خدا توجه كنند و شكر او را به جاى آرند.
كلمه «'''خلفه '''» به معناى هر چيزى است كه در جاى چيزى ديگر نشسته باشد و به عكس ، و گويا مانند كلمه «'''جلسة '''» - كه نوعى نشستن را مى رساند - نوعى از جانشينى را افاده مى كند و در اينجا به عنوان صفت آورده شده ، پس معناى خلفه بودن شب و روز اين است كه هر يك از آن دو جاى ديگرى را مى گيرد، شب جاى روز را و روز جاى شب را، و اگر اين خلفه بودن شب و روز را مقيد كرد به اينكه خدا آن دو را براى تنها كسانى خلفه كرد كه بخواهند متذكر شوند و يا بخواهند شكرش را به جاى آرند براى اين است كه شب و روز تنها براى كسانى خلفه است كه به سوى خدا توجه كنند و شكر او را به جاى آرند.
و از مقابله اى كه بين تذكر و شكر هست به دست مى آيد كه مراد از تذكر، رجوع و به ياد آوردن آن حقايقى است كه در فطرت انسان نهفته است و آن عبارت است از ادله اى كه همه دلالت بر توحيد خداوندى و نيز بر صفات و اسماى او مى كند كه لايق مقام ربوبى است ، و
و از مقابله اى كه بين تذكر و شكر هست به دست مى آيد كه مراد از تذكر، رجوع و به ياد آوردن آن حقايقى است كه در فطرت انسان نهفته است و آن عبارت است از ادله اى كه همه دلالت بر توحيد خداوندى و نيز بر صفات و اسماى او مى كند كه لايق مقام ربوبى است ، و
خط ۹۳: خط ۹۵:
<span id='link220'><span>
<span id='link220'><span>
==آيات ۶۳ - ۷۷، سوره فرقان ==
==آيات ۶۳ - ۷۷، سوره فرقان ==
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا سلَماً(۶۳)
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا سلَماً(۶۳)
وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سجَّداً وَ قِيَماً(۶۴)
وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سجَّداً وَ قِيَماً(۶۴)
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصرِف عَنَّا عَذَاب جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كانَ غَرَاماً(۶۵)
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصرِف عَنَّا عَذَاب جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كانَ غَرَاماً(۶۵)
إِنَّهَا ساءَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(۶۶)
إِنَّهَا ساءَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(۶۶)
وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسرِفُوا وَ لَمْ يَقْترُوا وَ كانَ بَينَ ذَلِك قَوَاماً(۶۷)
وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسرِفُوا وَ لَمْ يَقْترُوا وَ كانَ بَينَ ذَلِك قَوَاماً(۶۷)
وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْس الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِك يَلْقَ أَثَاماً(۶۸)
وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْس الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِك يَلْقَ أَثَاماً(۶۸)
يُضعَف لَهُ الْعَذَاب يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ يخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً(۶۹)
يُضعَف لَهُ الْعَذَاب يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ يخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً(۶۹)
إِلا مَن تَاب وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صلِحاً فَأُولَئك يُبَدِّلُ اللَّهُ سيِّئَاتِهِمْ حَسنَتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً(۷۰)
إِلا مَن تَاب وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صلِحاً فَأُولَئك يُبَدِّلُ اللَّهُ سيِّئَاتِهِمْ حَسنَتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً(۷۰)
وَ مَن تَاب وَ عَمِلَ صلِحاً فَإِنَّهُ يَتُوب إِلى اللَّهِ مَتَاباً(۷۱)
وَ مَن تَاب وَ عَمِلَ صلِحاً فَإِنَّهُ يَتُوب إِلى اللَّهِ مَتَاباً(۷۱)
وَ الَّذِينَ لا يَشهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كرَاماً(۷۲)
وَ الَّذِينَ لا يَشهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كرَاماً(۷۲)
وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكرُوا بِئَايَتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيْهَا صمًّا وَ عُمْيَاناً(۷۳)
وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكرُوا بِئَايَتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيْهَا صمًّا وَ عُمْيَاناً(۷۳)
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَب لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَ ذُرِّيَّتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً(۷۴)
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَب لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَ ذُرِّيَّتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً(۷۴)
أُولَئك يجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صبرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تحِيَّةً وَ سلَماً(۷۵)
أُولَئك يجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صبرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تحِيَّةً وَ سلَماً(۷۵)
خَلِدِينَ فِيهَا حَسنَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(۷۶)
خَلِدِينَ فِيهَا حَسنَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(۷۶)
قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكمْ رَبى لَوْ لا دُعَاؤُكمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسوْف يَكونُ لِزَامَا(۷۷)
قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكمْ رَبى لَوْ لا دُعَاؤُكمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسوْف يَكونُ لِزَامَا(۷۷)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۰ </center>
ترجمه آيات
ترجمه آيات
خط ۱۳۲: خط ۱۳۴:
<span id='link221'><span>
<span id='link221'><span>
==صفات مؤ منين : تواضع و فروتنى ، و برخورد سالم درمقابل برخورد زشت و لغو جاهلان با ايشان ==
==صفات مؤ منين : تواضع و فروتنى ، و برخورد سالم درمقابل برخورد زشت و لغو جاهلان با ايشان ==
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا سلَماً
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا سلَماً
بعد از آنكه در آيه قبلى استكبار و خود خواهى كفار بر خداى سبحان و اهانتشان نسبت به اسم كريم و رحمان را ذكر كرد، در اين آيه در مقابل آن رفتار مؤ منين را ذكر مى كند كه نه تنها به اسم رحمان اهانت نمى كند، بلكه خود را بنده رحمان مى دانند همان رحمانى كه كفار از لفظ آن گريزان بودند و نفرت داشتند.
بعد از آنكه در آيه قبلى استكبار و خود خواهى كفار بر خداى سبحان و اهانتشان نسبت به اسم كريم و رحمان را ذكر كرد، در اين آيه در مقابل آن رفتار مؤ منين را ذكر مى كند كه نه تنها به اسم رحمان اهانت نمى كند، بلكه خود را بنده رحمان مى دانند همان رحمانى كه كفار از لفظ آن گريزان بودند و نفرت داشتند.
در اين آيه دو صفت از صفات ستوده مؤ منين را ذكر كرده ، اول اينكه : «'''الّذين يمشون على الارض هونا - مؤ منين كسانى هستند كه روى زمين با وقار و فروتنى راه مى روند'''» و «'''هون '''» به طورى كه راغب گفته به معناى تذلل و تواضع است بنابراين ، به نظر مى رسد كه مقصود از راه رفتن در زمين نيز كنايه از زندگى كردنشان در بين مردم و معاشرتشان با آنان باشد.
در اين آيه دو صفت از صفات ستوده مؤ منين را ذكر كرده ، اول اينكه : «'''الّذين يمشون على الارض هونا - مؤ منين كسانى هستند كه روى زمين با وقار و فروتنى راه مى روند'''» و «'''هون '''» به طورى كه راغب گفته به معناى تذلل و تواضع است بنابراين ، به نظر مى رسد كه مقصود از راه رفتن در زمين نيز كنايه از زندگى كردنشان در بين مردم و معاشرتشان با آنان باشد.
خط ۱۴۰: خط ۱۴۲:
و اين صفت ، صفت عباد رحمان در روز است كه در ميان مردمند و اما صفت آنان درشب همان است كه آيه بعدى بيان نموده مى فرمايد:
و اين صفت ، صفت عباد رحمان در روز است كه در ميان مردمند و اما صفت آنان درشب همان است كه آيه بعدى بيان نموده مى فرمايد:


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش