گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
<span id='link178'><span>
<span id='link178'><span>
==پاسخ دوم به اشكال مشركين ==
==پاسخ دوم به اشكال مشركين ==
وَ مَا أَرْسلْنَا قَبْلَك مِنَ الْمُرْسلِينَ إِلا إِنَّهُمْ لَيَأْكلُونَ الطعَامَ وَ يَمْشونَ فى الاَسوَاقِ...
وَ مَا أَرْسلْنَا قَبْلَك مِنَ الْمُرْسلِينَ إِلا إِنَّهُمْ لَيَأْكلُونَ الطعَامَ وَ يَمْشونَ فى الاَسوَاقِ...
در اين آيه خداى تعالى از آن سؤ الى كه مشركين در چند آيه قبل كرده بودند، كه : اين چه رسولى است كه غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ پاسخ مى دهد، و در واقع اين پاسخ دوم آنان است پاسخ اول را آيه «'''تبارك الذى ان شاء جعل لك خيرا من ذلك ...'''» و ملحقات آن يعنى جمله «'''بل كذبوا بالساعة ...'''» متضمن بود، و اين جواب دوم است كه حاصلش اين مى شود كه اين رسول ، اولين رسولى نيست كه خدا به سوى خلق فرستاده ، بلكه قبل از وى عده بسيارى از مرسلين را فرستاده كه همه عادت بشرى و جارى در بين مردم را داشتند، يعنى طعام مى خوردند، و در بازارها راه مى رفتند، و باغى هم بر ايشان خلق نشده بود تا از آن بخورند، و گنجى هم از آسمان بر ايشان نيفتاده ، و فرشته اى همراهشان نبود، اين رسول هم مثل آن همه رسولان ، پس چيز نو ظهورى نياورده تا شما از او توقعاتى داشته باشيد، كه از سايرين نداريد.
در اين آيه خداى تعالى از آن سؤ الى كه مشركين در چند آيه قبل كرده بودند، كه : اين چه رسولى است كه غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ پاسخ مى دهد، و در واقع اين پاسخ دوم آنان است پاسخ اول را آيه «'''تبارك الذى ان شاء جعل لك خيرا من ذلك ...'''» و ملحقات آن يعنى جمله «'''بل كذبوا بالساعة ...'''» متضمن بود، و اين جواب دوم است كه حاصلش اين مى شود كه اين رسول ، اولين رسولى نيست كه خدا به سوى خلق فرستاده ، بلكه قبل از وى عده بسيارى از مرسلين را فرستاده كه همه عادت بشرى و جارى در بين مردم را داشتند، يعنى طعام مى خوردند، و در بازارها راه مى رفتند، و باغى هم بر ايشان خلق نشده بود تا از آن بخورند، و گنجى هم از آسمان بر ايشان نيفتاده ، و فرشته اى همراهشان نبود، اين رسول هم مثل آن همه رسولان ، پس چيز نو ظهورى نياورده تا شما از او توقعاتى داشته باشيد، كه از سايرين نداريد.
پس آيه شريفه در معناى آيه «'''قل ما كنت بدعا من الرسل و ما ادرى ما يفعل بى و لا بكم ان اتبع الا ما يوحى الى '''» و قريب المعنا با آيه «'''قل انّما انا بشر مثلكم يوحى الى '''» مى باشد حال اگر كسى بگويد: اين جواب در حقيقت پاسخى است از اعتراضى كه به خصوص رسول خدا كردند، و اگر قرآن آن را متوجه تمام رسولان كرد، كفار نيز مى توانند اعتراض خود را متوجه رسالت همه رسولان كنند، و رسالت همه را انكار نمايند، همچنان كه امتهاى گذشته همين كار را كردند و قرآن كريم اعتراضشان را حكايت نموده ، و فرموده است : «'''فقالوا ابشر يهدوننا'''» و نيز فرموده : «'''قالوا ان انتم الا بشر مثلنا'''» و نيز فرموده «'''ما هذا الا بشر مثلكم ، ياءكل مما تاءكلون منه و يشرب مما تشربون '''»، پس اين جواب قانع كننده نيست .
پس آيه شريفه در معناى آيه «'''قل ما كنت بدعا من الرسل و ما ادرى ما يفعل بى و لا بكم ان اتبع الا ما يوحى الى '''» و قريب المعنا با آيه «'''قل انّما انا بشر مثلكم يوحى الى '''» مى باشد حال اگر كسى بگويد: اين جواب در حقيقت پاسخى است از اعتراضى كه به خصوص رسول خدا كردند، و اگر قرآن آن را متوجه تمام رسولان كرد، كفار نيز مى توانند اعتراض خود را متوجه رسالت همه رسولان كنند، و رسالت همه را انكار نمايند، همچنان كه امتهاى گذشته همين كار را كردند و قرآن كريم اعتراضشان را حكايت نموده ، و فرموده است : «'''فقالوا ابشر يهدوننا'''» و نيز فرموده : «'''قالوا ان انتم الا بشر مثلنا'''» و نيز فرموده «'''ما هذا الا بشر مثلكم ، ياءكل مما تاءكلون منه و يشرب مما تشربون '''»، پس اين جواب قانع كننده نيست .
خط ۳۶: خط ۳۸:
<span id='link181'><span>
<span id='link181'><span>
==آيات ۲۱ - ۳۱، سوره فرقان ==
==آيات ۲۱ - ۳۱، سوره فرقان ==
وَ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْ لا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَئكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ استَكْبرُوا فى أَنفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا كَبِيراً(۲۱)
وَ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْ لا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَئكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ استَكْبرُوا فى أَنفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا كَبِيراً(۲۱)
يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَئكَةَ لا بُشرَى يَوْمَئذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً محْجُوراً(۲۲)
يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَئكَةَ لا بُشرَى يَوْمَئذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً محْجُوراً(۲۲)
وَ قَدِمْنَا إِلى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَهُ هَبَاءً مَّنثُوراً(۲۳)
وَ قَدِمْنَا إِلى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَهُ هَبَاءً مَّنثُوراً(۲۳)
أَصحَب الْجَنَّةِ يَوْمَئذٍ خَيرٌ مُّستَقَرًّا وَ أَحْسنُ مَقِيلاً(۲۴)
أَصحَب الْجَنَّةِ يَوْمَئذٍ خَيرٌ مُّستَقَرًّا وَ أَحْسنُ مَقِيلاً(۲۴)
وَ يَوْمَ تَشقَّقُ السمَاءُ بِالْغَمَمِ وَ نُزِّلَ المَْلَئكَةُ تَنزِيلاً(۲۵)
وَ يَوْمَ تَشقَّقُ السمَاءُ بِالْغَمَمِ وَ نُزِّلَ المَْلَئكَةُ تَنزِيلاً(۲۵)
الْمُلْك يَوْمَئذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَ كانَ يَوْماً عَلى الْكَفِرِينَ عَسِيراً(۲۶)
الْمُلْك يَوْمَئذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَ كانَ يَوْماً عَلى الْكَفِرِينَ عَسِيراً(۲۶)
وَ يَوْمَ يَعَض الظالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يَلَيْتَنى اتخَذْت مَعَ الرَّسولِ سبِيلاً(۲۷)
وَ يَوْمَ يَعَض الظالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يَلَيْتَنى اتخَذْت مَعَ الرَّسولِ سبِيلاً(۲۷)
يَوَيْلَتى لَيْتَنى لَمْ أَتخِذْ فُلاناً خَلِيلاً(۲۸)
يَوَيْلَتى لَيْتَنى لَمْ أَتخِذْ فُلاناً خَلِيلاً(۲۸)
لَّقَدْ أَضلَّنى عَنِ الذِّكرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنى وَ كانَ الشيْطنُ لِلانسنِ خَذُولاً(۲۹)
لَّقَدْ أَضلَّنى عَنِ الذِّكرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنى وَ كانَ الشيْطنُ لِلانسنِ خَذُولاً(۲۹)
وَ قَالَ الرَّسولُ يَرَب إِنَّ قَوْمِى اتخَذُوا هَذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُوراً(۳۰)
وَ قَالَ الرَّسولُ يَرَب إِنَّ قَوْمِى اتخَذُوا هَذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُوراً(۳۰)
وَ كَذَلِك جَعَلْنَا لِكلِّ نَبىٍ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفَى بِرَبِّك هَادِياً وَ نَصِيراً(۳۱)
وَ كَذَلِك جَعَلْنَا لِكلِّ نَبىٍ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفَى بِرَبِّك هَادِياً وَ نَصِيراً(۳۱)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
كسانى كه معاد را منكرند گويند: چرا فرشتگان به ما نازل نمى شوند يا چرا پروردگار خويش را نمى بينيم . حقا كه خويش را سخت بزرگ شمردند و زياده روى كردند، زياده روى بسيار (۲۱)
كسانى كه معاد را منكرند گويند: چرا فرشتگان به ما نازل نمى شوند يا چرا پروردگار خويش را نمى بينيم . حقا كه خويش را سخت بزرگ شمردند و زياده روى كردند، زياده روى بسيار (۲۱)
خط ۶۸: خط ۷۰:
خداى سبحان از شق اول پاسخ داد كه بيانش گذشت ، و از شق دوم چنين پاسخ داده كه به زودى ملائكه را خواهند ديد، ولى نه در اين نشاه بلكه در نشاه اى ديگر، و اين جواب در معناى آيه «'''ما ننزل الملائكه الا بالحق و ما كانوا اذا منظرين '''» كه بيانش به زودى مى آيد، مى باشد و در اين آيات اشاره به ما بعد از مرگ و به روز قيامت است .
خداى سبحان از شق اول پاسخ داد كه بيانش گذشت ، و از شق دوم چنين پاسخ داده كه به زودى ملائكه را خواهند ديد، ولى نه در اين نشاه بلكه در نشاه اى ديگر، و اين جواب در معناى آيه «'''ما ننزل الملائكه الا بالحق و ما كانوا اذا منظرين '''» كه بيانش به زودى مى آيد، مى باشد و در اين آيات اشاره به ما بعد از مرگ و به روز قيامت است .
احتجاج ديگر كفار در رد رسالت رسول الله (صلى اللّه عليه و آله وسلم ): چرا ملائكه بر او نازل نشده ، پروردگارمان را نمى بينيم
احتجاج ديگر كفار در رد رسالت رسول الله (صلى اللّه عليه و آله وسلم ): چرا ملائكه بر او نازل نشده ، پروردگارمان را نمى بينيم
وَ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْ لا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَئكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ استَكْبرُوا فى أَنفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا كَبِيراً
وَ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْ لا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَئكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ استَكْبرُوا فى أَنفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا كَبِيراً
در مجمع البيان گفته كلمه «'''رجاء'''» به معناى انتظار خيرى است كه احتمال وقوعش در دل زياد باشد، و به همين معنا است طمع و امل ، و كلمه «'''لقاء'''» به معناى رفتن به سوى چيزى است به طورى كه بين تو و او حائلى نباشد، و كلمه «'''عتو'''» به معناى گراييدن به سوى زشت ترين ظلم است .
در مجمع البيان گفته كلمه «'''رجاء'''» به معناى انتظار خيرى است كه احتمال وقوعش در دل زياد باشد، و به همين معنا است طمع و امل ، و كلمه «'''لقاء'''» به معناى رفتن به سوى چيزى است به طورى كه بين تو و او حائلى نباشد، و كلمه «'''عتو'''» به معناى گراييدن به سوى زشت ترين ظلم است .
و مراد از «'''لقاء'''» در آيه مورد بحث ، برگشتن به سوى خدا در روز قيامت است ، و اگر آن را لقاء ناميده ، بدين جهت است كه آن روز مردم به سوى خدا بروز مى كنند. به طورى كه حايلى از جهل و يا غفلت در بين نماند، چون در روز قيامت عظمت الهى همه حجابها را پاره مى كند، همچنان كه فرمود: «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين - آن روز ديگر علم پيدا مى كنند كه خدا حقى است مبين '''»
و مراد از «'''لقاء'''» در آيه مورد بحث ، برگشتن به سوى خدا در روز قيامت است ، و اگر آن را لقاء ناميده ، بدين جهت است كه آن روز مردم به سوى خدا بروز مى كنند. به طورى كه حايلى از جهل و يا غفلت در بين نماند، چون در روز قيامت عظمت الهى همه حجابها را پاره مى كند، همچنان كه فرمود: «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين - آن روز ديگر علم پيدا مى كنند كه خدا حقى است مبين '''»
خط ۷۹: خط ۸۱:
و تعبير از خداى تعالى به كلمه «'''رب '''» نوعى تمسخر ايشان را مى فهماند، چون مشركين خداى تعالى را رب خود نمى دانستند، بلكه به عقيده آنان ارباب كه پرستش مى شوند، ملائكه و روحانيات از كواكب ، و امثال آن است ، و خداى سبحان رب الارباب است ، پس در حقيقت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) گفته اند: تو معتقدى كه خدا رب تو است ، و به تو علاقمند است ، و به همين جهت تو را از ميان همه افراد بشر به تكلم با خود اختصاص داده ، و خدا پروردگار ما نيز هست پس چرا با ما حرف نمى زند؟ و چرا خود را به ما نشان نمى دهد.
و تعبير از خداى تعالى به كلمه «'''رب '''» نوعى تمسخر ايشان را مى فهماند، چون مشركين خداى تعالى را رب خود نمى دانستند، بلكه به عقيده آنان ارباب كه پرستش مى شوند، ملائكه و روحانيات از كواكب ، و امثال آن است ، و خداى سبحان رب الارباب است ، پس در حقيقت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) گفته اند: تو معتقدى كه خدا رب تو است ، و به تو علاقمند است ، و به همين جهت تو را از ميان همه افراد بشر به تكلم با خود اختصاص داده ، و خدا پروردگار ما نيز هست پس چرا با ما حرف نمى زند؟ و چرا خود را به ما نشان نمى دهد.
علاوه بر اين ، مشركين اگر از پرستش ارباب اصنام يعنى ملائكه و روحانيات كواكب و امثال آن عدول نموده ، و به جاى آنها خود اصنام و مجسمه ها را پرستيدند، براى اين بوده كه بتها و مجسمه ها محسوسند، و از مشاهده پرستنده در هنگام پرستش و قربانى كردن غايب نيستند. - و معناى اين جمله كه فرموده : «'''لقد استكبروا فى انفسهم و عتو عتوا كبيرا'''» اين است كه سوگند مى خورم هر آينه بدون حق خواستار كبر براى خود شدند، و طغيانى عظيم كردند.
علاوه بر اين ، مشركين اگر از پرستش ارباب اصنام يعنى ملائكه و روحانيات كواكب و امثال آن عدول نموده ، و به جاى آنها خود اصنام و مجسمه ها را پرستيدند، براى اين بوده كه بتها و مجسمه ها محسوسند، و از مشاهده پرستنده در هنگام پرستش و قربانى كردن غايب نيستند. - و معناى اين جمله كه فرموده : «'''لقد استكبروا فى انفسهم و عتو عتوا كبيرا'''» اين است كه سوگند مى خورم هر آينه بدون حق خواستار كبر براى خود شدند، و طغيانى عظيم كردند.
يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَئكَةَ لا بُشرَى يَوْمَئذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً محْجُوراً
يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَئكَةَ لا بُشرَى يَوْمَئذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً محْجُوراً
معناى جمله «'''حجرات محجورا'''» و مراد مشركين از بكار بردن آن در قيامت
معناى جمله «'''حجرات محجورا'''» و مراد مشركين از بكار بردن آن در قيامت
در مفردات مى گويد: كلمه «'''حجر'''» به معناى هر چيزى است كه با تحريم ممنوع شده
در مفردات مى گويد: كلمه «'''حجر'''» به معناى هر چيزى است كه با تحريم ممنوع شده
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
<span id='link185'><span>
<span id='link185'><span>
==در آن روز به اعمال كافران مى پردازيم ... فجعلناه هباء منثورا ==
==در آن روز به اعمال كافران مى پردازيم ... فجعلناه هباء منثورا ==
وَ قَدِمْنَا إِلى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَهُ هَبَاءً مَّنثُوراً
وَ قَدِمْنَا إِلى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَهُ هَبَاءً مَّنثُوراً
راغب در مفردات مى گويد: «'''عمل '''»، عبارت از هر فعلى است كه از جاندارى با قصد انجام شود، پس «'''عمل '''» اخص از «'''فعل '''» است ، چون فعل به كارهايى هم كه از حيوانات بدون قصد سر مى زند، اطلاق مى شود، و حتى گاهى در جمادات نيز اطلاق مى شود، ولى كلمه «'''عمل '''» كمتر در اينگونه موارد اطلاق مى گردد، و عمل در حيوانات به كار نمى رود، مگر در گاو كه به گاوهاى كارى مى گويند «'''بقر العوامل '''»
راغب در مفردات مى گويد: «'''عمل '''»، عبارت از هر فعلى است كه از جاندارى با قصد انجام شود، پس «'''عمل '''» اخص از «'''فعل '''» است ، چون فعل به كارهايى هم كه از حيوانات بدون قصد سر مى زند، اطلاق مى شود، و حتى گاهى در جمادات نيز اطلاق مى شود، ولى كلمه «'''عمل '''» كمتر در اينگونه موارد اطلاق مى گردد، و عمل در حيوانات به كار نمى رود، مگر در گاو كه به گاوهاى كارى مى گويند «'''بقر العوامل '''»
و نيز درباره كلمه «'''هباء'''» مى گويد: به معناى خاك بسيار نرم و غبارى است كه در هوا پراكنده مى شود، و جز در هنگام تابش نور خورشيد از پنجره ديده نمى شود، و كلمه «'''نثر'''» به معناى پاشيدن است .
و نيز درباره كلمه «'''هباء'''» مى گويد: به معناى خاك بسيار نرم و غبارى است كه در هوا پراكنده مى شود، و جز در هنگام تابش نور خورشيد از پنجره ديده نمى شود، و كلمه «'''نثر'''» به معناى پاشيدن است .
خط ۱۱۰: خط ۱۱۲:
و اين طرز سخن بر اساس تمثيل است ، مى خواهد قهر الهى را بر جميع اعمال كفاركه به منظور سعادت حيات انجام داده اند برساند، و بفهماند كه چگونه مى تواند آنها را باطل سازد، به طورى كه اثرى در سعادت زندگى ابدى ايشان نداشته باشد، خداى تعالى را تشبيه به سلطان قاهرى مى كند كه وقتى بر دشمن غلبه مى كند تار و پود زندگى اش را به باد مى دهد، اثاث خانه و زندگى اش را مى سوزاند، به طورى كه اثرى از آن باقى نماند.
و اين طرز سخن بر اساس تمثيل است ، مى خواهد قهر الهى را بر جميع اعمال كفاركه به منظور سعادت حيات انجام داده اند برساند، و بفهماند كه چگونه مى تواند آنها را باطل سازد، به طورى كه اثرى در سعادت زندگى ابدى ايشان نداشته باشد، خداى تعالى را تشبيه به سلطان قاهرى مى كند كه وقتى بر دشمن غلبه مى كند تار و پود زندگى اش را به باد مى دهد، اثاث خانه و زندگى اش را مى سوزاند، به طورى كه اثرى از آن باقى نماند.
و ميان اين آيه كه دلالت مى كند بر حبط اعمال كفار در آن روز، با آياتى كه مى فهماند اعمال كفار به خاطر كفر و جرمهايشان در دنيا حبط مى شود، منافات نيست ، براى اينكه معناى حبط كردن بعد از مرگ اين است كه بعد از مرگ حبط را درك مى كنند، بعد از آنكه در دنيا از دركشان مخفى بود، و ما بحث مفصل در معناى حبط را در جلد دوم اين كتاب گذرانديم ، بدانجا مراجعه شود.
و ميان اين آيه كه دلالت مى كند بر حبط اعمال كفار در آن روز، با آياتى كه مى فهماند اعمال كفار به خاطر كفر و جرمهايشان در دنيا حبط مى شود، منافات نيست ، براى اينكه معناى حبط كردن بعد از مرگ اين است كه بعد از مرگ حبط را درك مى كنند، بعد از آنكه در دنيا از دركشان مخفى بود، و ما بحث مفصل در معناى حبط را در جلد دوم اين كتاب گذرانديم ، بدانجا مراجعه شود.
أَصحَب الْجَنَّةِ يَوْمَئذٍ خَيرٌ مُّستَقَرًّا وَ أَحْسنُ مَقِيلاً
أَصحَب الْجَنَّةِ يَوْمَئذٍ خَيرٌ مُّستَقَرًّا وَ أَحْسنُ مَقِيلاً
مراد از «'''اصحاب جنت '''» پرهيزكاران است ، قبلا هم فرموده بود: «'''قل اذلك خير ام جنة الخلد التى وعد المتقون '''» و اين خود دليل بر همين است كه مراد از اصحاب جنت همان متقين هستند. و كلمه «'''مستقر'''» و «'''مقيل '''» دو اسم مكان از «'''استقرار'''» و «'''قيلوله '''» هستند، اما استقرار كه روشن است ، و اما قيلوله - به طورى كه گفته اند - به معناى استراحت در نصف روز است ، چه اينكه همراه با خواب باشد و چه نباشد، و بايد هم همينطور باشد، چون در بهشت خواب نيست .
مراد از «'''اصحاب جنت '''» پرهيزكاران است ، قبلا هم فرموده بود: «'''قل اذلك خير ام جنة الخلد التى وعد المتقون '''» و اين خود دليل بر همين است كه مراد از اصحاب جنت همان متقين هستند. و كلمه «'''مستقر'''» و «'''مقيل '''» دو اسم مكان از «'''استقرار'''» و «'''قيلوله '''» هستند، اما استقرار كه روشن است ، و اما قيلوله - به طورى كه گفته اند - به معناى استراحت در نصف روز است ، چه اينكه همراه با خواب باشد و چه نباشد، و بايد هم همينطور باشد، چون در بهشت خواب نيست .
معناى «'''خير'''» در آيه : «'''اصحاب الجنة يومئذ خير مستقرا واحسن مقيلا'''»
معناى «'''خير'''» در آيه : «'''اصحاب الجنة يومئذ خير مستقرا واحسن مقيلا'''»
خط ۱۱۸: خط ۱۲۰:
كفار بعد از آنكه شرك و جرم را اختيار كردند، لابد آن را بهتر از ايمان و عمل صالح دانستند و لازمه آن آتش در آخرت است پس براى آن دو خيريت و حسن اثبات كردند، در نتيجه در مقابلشان گفته مى شود: بهشت و آنچه در آن است بهتر و نيكوتر از كفر و جرم است ، پس بر ايشان لازم است كه بهشت را بر آتش برگزينند و خلاصه به ايشان گفته مى شود به فرض هم كه طرز فكر شما صحيح باشد، و در كفر و جرم خريتى باشد باز بايد از آن دو دست برداريد، زيرا ايمان و عمل صالح بهتر از آن دو است ، پس على اى حال در اشتباهيد، بعضى ديگر گفته اند تفضيل (بهترى ) در اين گونه موارد از باب تهكم (مسخره و استهزاء) است .
كفار بعد از آنكه شرك و جرم را اختيار كردند، لابد آن را بهتر از ايمان و عمل صالح دانستند و لازمه آن آتش در آخرت است پس براى آن دو خيريت و حسن اثبات كردند، در نتيجه در مقابلشان گفته مى شود: بهشت و آنچه در آن است بهتر و نيكوتر از كفر و جرم است ، پس بر ايشان لازم است كه بهشت را بر آتش برگزينند و خلاصه به ايشان گفته مى شود به فرض هم كه طرز فكر شما صحيح باشد، و در كفر و جرم خريتى باشد باز بايد از آن دو دست برداريد، زيرا ايمان و عمل صالح بهتر از آن دو است ، پس على اى حال در اشتباهيد، بعضى ديگر گفته اند تفضيل (بهترى ) در اين گونه موارد از باب تهكم (مسخره و استهزاء) است .
توضيح اين تعبير از وقوع قيامت كه فرمود: «'''يوم تشقق السماء بالغمام ...'''»
توضيح اين تعبير از وقوع قيامت كه فرمود: «'''يوم تشقق السماء بالغمام ...'''»
وَ يَوْمَ تَشقَّقُ السمَاءُ بِالْغَمَمِ وَ نُزِّلَ المَْلَئكَةُ تَنزِيلاً
وَ يَوْمَ تَشقَّقُ السمَاءُ بِالْغَمَمِ وَ نُزِّلَ المَْلَئكَةُ تَنزِيلاً
ظاهرا ظرف «'''يوم '''» به خاطر فعلى تقديرى منصوب شده باشد، و معنا اين باشد كه به ياد آر روزى را كه چنين و چنان مى شود، چون كفار روز قيامت نيز ملائكه را مى بينند، و مراد از اين روز، روز قيامت است ، به دليل اينكه فرموده «'''الملك يومئذ الحق للرحمن '''» بعضى از مفسرين در متعلق ظرف مذكور وجوه ديگرى ذكر كرده اند كه فايده اى در نقل آنها نديديم .
ظاهرا ظرف «'''يوم '''» به خاطر فعلى تقديرى منصوب شده باشد، و معنا اين باشد كه به ياد آر روزى را كه چنين و چنان مى شود، چون كفار روز قيامت نيز ملائكه را مى بينند، و مراد از اين روز، روز قيامت است ، به دليل اينكه فرموده «'''الملك يومئذ الحق للرحمن '''» بعضى از مفسرين در متعلق ظرف مذكور وجوه ديگرى ذكر كرده اند كه فايده اى در نقل آنها نديديم .
كلمه «'''تشقق '''» در اصل «'''تتشقق '''» و از باب تفعل ، از ماده «'''شق '''» بوده ، كه به معناى قطع است و تشقق به معناى باز شدن است ، و غمام نام ابر است ، و اگر ابر را «'''غمام '''» خوانده اند، براى اين است كه آفتاب را مى پوشاند، زيرا غمام از ماده غم كه به معناى پرده است ، مى باشد. و حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بالغمام '''» يا براى ملابست است ، و آيه را چنين معنا مى دهد كه : «'''آسمان باز مى شود در حالى كه متلبس به ابر است يعنى آسمانى ابرى است '''» و يا به معناى «'''عن '''» است ، و آيه را چنين معنا مى دهد كه آسمان از ابر باز مى شود، يعنى از طرف ابر پاره مى شود و يا با خود ابر.
كلمه «'''تشقق '''» در اصل «'''تتشقق '''» و از باب تفعل ، از ماده «'''شق '''» بوده ، كه به معناى قطع است و تشقق به معناى باز شدن است ، و غمام نام ابر است ، و اگر ابر را «'''غمام '''» خوانده اند، براى اين است كه آفتاب را مى پوشاند، زيرا غمام از ماده غم كه به معناى پرده است ، مى باشد. و حرف «'''باء'''» در كلمه «'''بالغمام '''» يا براى ملابست است ، و آيه را چنين معنا مى دهد كه : «'''آسمان باز مى شود در حالى كه متلبس به ابر است يعنى آسمانى ابرى است '''» و يا به معناى «'''عن '''» است ، و آيه را چنين معنا مى دهد كه آسمان از ابر باز مى شود، يعنى از طرف ابر پاره مى شود و يا با خود ابر.
خط ۱۲۸: خط ۱۳۰:
و اگر از واقعه قيامت تعبير به تشقق كرد، نه به تفتح و امثال آن ، براى اين بود كه دلها را بيشتر بترساند، و همچنين تنوين در كلمه «'''تنزيلا'''» باز براى رساندن عظمت آن روز است .
و اگر از واقعه قيامت تعبير به تشقق كرد، نه به تفتح و امثال آن ، براى اين بود كه دلها را بيشتر بترساند، و همچنين تنوين در كلمه «'''تنزيلا'''» باز براى رساندن عظمت آن روز است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش