گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۲}}
__TOC__
__TOC__




وَ قَالَ الظلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلا رَجُلاً مَّسحُوراً
وَ قَالَ الظلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلا رَجُلاً مَّسحُوراً
مراد از «'''ظالمين '''» به طورى كه گفته اند - همين پيشنهاد كنندگان سابق الذكر است ، و اگر با اينكه ممكن بود و بلكه جا داشت بفرمايد (و قالوا) به جاى ضمير نامبردگان ، اسم ظاهر آورد، بدين منظور بود كه به صفت آنان «'''ظلم '''» اشاره نموده بفهماند كه در اين اقتراحها كه كردند ظلم و جراءت بر خدا و رسول را به نهايت رساندند.
مراد از «'''ظالمين '''» به طورى كه گفته اند - همين پيشنهاد كنندگان سابق الذكر است ، و اگر با اينكه ممكن بود و بلكه جا داشت بفرمايد (و قالوا) به جاى ضمير نامبردگان ، اسم ظاهر آورد، بدين منظور بود كه به صفت آنان «'''ظلم '''» اشاره نموده بفهماند كه در اين اقتراحها كه كردند ظلم و جراءت بر خدا و رسول را به نهايت رساندند.
و اينكه گفتند: «'''متابعت نمى كنيد مگر مردى مسحور را'''»، روى سخنشان به مؤ منين است ، و منظورشان سرزنش و دلسرد كردن آنان از راه حق است ، و مقصودشان از مردى مسحور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، مى خواستند بگويند بعضى از ساحران او را جادو كرده اند، در نتيجه به خيالش رسيده كه رسولى است ، و فرشته وحى بر او نازل مى شود، و كتاب بر او نازل مى كند.
و اينكه گفتند: «'''متابعت نمى كنيد مگر مردى مسحور را'''»، روى سخنشان به مؤ منين است ، و منظورشان سرزنش و دلسرد كردن آنان از راه حق است ، و مقصودشان از مردى مسحور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، مى خواستند بگويند بعضى از ساحران او را جادو كرده اند، در نتيجه به خيالش رسيده كه رسولى است ، و فرشته وحى بر او نازل مى شود، و كتاب بر او نازل مى كند.
انظرْ كيْف ضرَبُوا لَك الاَمْثَلَ فَضلُّوا فَلا يَستَطِيعُونَ سبِيلاً
انظرْ كيْف ضرَبُوا لَك الاَمْثَلَ فَضلُّوا فَلا يَستَطِيعُونَ سبِيلاً
كلمه «'''امثال '''» به معناى اشباه است ، و چه بسا بعضى گفته اند كه مثل در اينجا به معناى وصف است ، همچنان كه در آيه «'''مثل الجنة التى وعد المتقون فيها انهار من ماء غير آسن '''» چنين است .
كلمه «'''امثال '''» به معناى اشباه است ، و چه بسا بعضى گفته اند كه مثل در اينجا به معناى وصف است ، همچنان كه در آيه «'''مثل الجنة التى وعد المتقون فيها انهار من ماء غير آسن '''» چنين است .
آنوقت معناى آيه چنين مى شود: نگاه كن ببين چگونه تو را وصف مى كنند، در مورد تو گمراه شدند، به گمراهيى كه ديگر اميدى به هدايت يافتنشان به سوى حق نمانده ، مثل اينكه مى گويند: او طعام مى خورد، و در كوچه و بازار راه مى رود، و به همين جهت صلاحيت رسالت ندارد، چون رسول بايد فردى غيبى باشد و ارتباطى با عالم ماده نداشته باشد و لااقل به
آنوقت معناى آيه چنين مى شود: نگاه كن ببين چگونه تو را وصف مى كنند، در مورد تو گمراه شدند، به گمراهيى كه ديگر اميدى به هدايت يافتنشان به سوى حق نمانده ، مثل اينكه مى گويند: او طعام مى خورد، و در كوچه و بازار راه مى رود، و به همين جهت صلاحيت رسالت ندارد، چون رسول بايد فردى غيبى باشد و ارتباطى با عالم ماده نداشته باشد و لااقل به
خط ۱۳: خط ۱۵:
<span id='link170'><span>
<span id='link170'><span>
==جواب خداى تعالى به اين احتجاج و انكار كفار ==
==جواب خداى تعالى به اين احتجاج و انكار كفار ==
تَبَارَك الَّذِى إِن شاءَ جَعَلَ لَك خَيراً مِّن ذَلِك جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الاَنْهَرُ وَ يجْعَل لَّك قُصورَا
تَبَارَك الَّذِى إِن شاءَ جَعَلَ لَك خَيراً مِّن ذَلِك جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الاَنْهَرُ وَ يجْعَل لَّك قُصورَا
اشاره به «'''من ذلك '''» به پيشنهاد آخرى و يا به همه پيشنهادهايى كه از گنج و از باغ كردند مى باشد كلمه «'''قصور'''» جمع قصر است ، كه به معناى خانه اى است داراى پى ريزى محكم و بنايى بلند، و اگر كلمه مذكور را نكره آورد، براى دلالت به تعظيم و تفخيم بود.
اشاره به «'''من ذلك '''» به پيشنهاد آخرى و يا به همه پيشنهادهايى كه از گنج و از باغ كردند مى باشد كلمه «'''قصور'''» جمع قصر است ، كه به معناى خانه اى است داراى پى ريزى محكم و بنايى بلند، و اگر كلمه مذكور را نكره آورد، براى دلالت به تعظيم و تفخيم بود.
و اين آيه به منزله جوابى است از طعنى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زدند، و از توقعاتى كه كردند، كه يا بايد فرشته اى بر او نازل شود، يا گنجى و يا باغى داشته باشد. نكته اى كه در اين آيه است التفاتى است كه در آن به كار رفته ، چون جا داشت بفرمايد: «'''تبارك الذى ان شاء جعل لى كذا و كذا - بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايم چنين و چنان قرار مى داد'''» و اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «'''بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايت چنين و چنان قرار مى داد...'''»
و اين آيه به منزله جوابى است از طعنى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زدند، و از توقعاتى كه كردند، كه يا بايد فرشته اى بر او نازل شود، يا گنجى و يا باغى داشته باشد. نكته اى كه در اين آيه است التفاتى است كه در آن به كار رفته ، چون جا داشت بفرمايد: «'''تبارك الذى ان شاء جعل لى كذا و كذا - بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايم چنين و چنان قرار مى داد'''» و اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «'''بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايت چنين و چنان قرار مى داد...'''»
خط ۲۸: خط ۳۰:
<span id='link172'><span>
<span id='link172'><span>
==مبداء و منشاء تكذيب رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) انكار قيامت است ==
==مبداء و منشاء تكذيب رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) انكار قيامت است ==
بَلْ كَذَّبُوا بِالساعَةِ وَ أَعْتَدْنَا لِمَن كذَّب بِالساعَةِ سعِيراً
بَلْ كَذَّبُوا بِالساعَةِ وَ أَعْتَدْنَا لِمَن كذَّب بِالساعَةِ سعِيراً
در اين جمله از طعن آنان بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و اعتراضشان بر آن جناب به غذا خوردن و راه رفتن در كوچه و بازار اعراض شده و فرموده اينها بهانه است ، حقيقت امر غير از اين كلامى است كه به ظاهر مى گويند، بلكه علت انكارشان بر نبوت تو و طعنشان بر تو، اين است كه اينان قيامت را قبول ندارند، و معاد را منكرند، و معلوم است كه براى كسانى كه اعتقادى به معاد ندارند، نبوت معنايى ندارد، و براى كسانى كه قائل به حساب و جزا نيستند دين و شريعت مفهومى ندارد.
در اين جمله از طعن آنان بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و اعتراضشان بر آن جناب به غذا خوردن و راه رفتن در كوچه و بازار اعراض شده و فرموده اينها بهانه است ، حقيقت امر غير از اين كلامى است كه به ظاهر مى گويند، بلكه علت انكارشان بر نبوت تو و طعنشان بر تو، اين است كه اينان قيامت را قبول ندارند، و معاد را منكرند، و معلوم است كه براى كسانى كه اعتقادى به معاد ندارند، نبوت معنايى ندارد، و براى كسانى كه قائل به حساب و جزا نيستند دين و شريعت مفهومى ندارد.
پس اشاره به سبب اصلى بهانه ها بعد از نقل آنها و پاسخ آنها در اينجا نظير همين جريانات است در سوره اسراء، كه بعد از ذكر بهانه ها و جواب از آنها سبب اصلى را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا و ما منع النّاس ان يومنوا اذ جاءهم الهدى الا ان قالوا ابعث اللّه بشرا رسولا'''»
پس اشاره به سبب اصلى بهانه ها بعد از نقل آنها و پاسخ آنها در اينجا نظير همين جريانات است در سوره اسراء، كه بعد از ذكر بهانه ها و جواب از آنها سبب اصلى را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا و ما منع النّاس ان يومنوا اذ جاءهم الهدى الا ان قالوا ابعث اللّه بشرا رسولا'''»
خط ۳۸: خط ۴۰:
و موصول (كذب بالساعه ) را آورد، تا دلالت كند بر اينكه اين عذاب سعير اختصاص به كفار مورد بحث ندارد، بلكه كيفر هر كسى است كه معاد را انكار كند، چه اين كفار و چه غير ايشان ، و نيز دلالت كند بر اينكه مسبب مهيا كردن جهنم تكذيب ايشان به قيامت است .
و موصول (كذب بالساعه ) را آورد، تا دلالت كند بر اينكه اين عذاب سعير اختصاص به كفار مورد بحث ندارد، بلكه كيفر هر كسى است كه معاد را انكار كند، چه اين كفار و چه غير ايشان ، و نيز دلالت كند بر اينكه مسبب مهيا كردن جهنم تكذيب ايشان به قيامت است .
و اگر كلمه «'''ساعت '''» را دوباره آورد، با اينكه ممكن بود ضمير آن را بياورد براى اين بود كه صريح تر و پوست كنده تر سخن گفته باشد، كه مناسب با مقام تهديد هم همين است . و كلمه «'''سعير'''» به معناى آتشى است شعله دار و پر شعله .
و اگر كلمه «'''ساعت '''» را دوباره آورد، با اينكه ممكن بود ضمير آن را بياورد براى اين بود كه صريح تر و پوست كنده تر سخن گفته باشد، كه مناسب با مقام تهديد هم همين است . و كلمه «'''سعير'''» به معناى آتشى است شعله دار و پر شعله .
إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكانِ بَعِيدٍ سمِعُوا لهََا تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً
إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكانِ بَعِيدٍ سمِعُوا لهََا تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً
در مفردات مى گويد: كلمه «'''غيظ به معناى خشم شديد است ، تا آنجا كه مى گويد: و تغ ‌يظا به معناى اظهار'''» غيظ است ، كه گاهى با سر و صدا هم تواءم است ، همچنان كه در قرآن فرموده : «'''سمعوا لها تغيظا و زفيرا'''» و نيز درباره كلمه «'''زفير'''» گفته : به معناى تردد و آمد و شد نفس است ، كه با فرو رفتن آن دنده هاى سينه بالا مى آيد و با بر آمدنش ‍ فرو مى نشيند)
در مفردات مى گويد: كلمه «'''غيظ به معناى خشم شديد است ، تا آنجا كه مى گويد: و تغ ‌يظا به معناى اظهار'''» غيظ است ، كه گاهى با سر و صدا هم تواءم است ، همچنان كه در قرآن فرموده : «'''سمعوا لها تغيظا و زفيرا'''» و نيز درباره كلمه «'''زفير'''» گفته : به معناى تردد و آمد و شد نفس است ، كه با فرو رفتن آن دنده هاى سينه بالا مى آيد و با بر آمدنش ‍ فرو مى نشيند)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۵۹ </center>
خط ۵۰: خط ۵۲:
<span id='link173'><span>
<span id='link173'><span>
==مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان ==
==مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان ==
قُلْ أَ ذَلِك خَيرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ...مَّسئُولاً
قُلْ أَ ذَلِك خَيرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ...مَّسئُولاً
«'''ذلك '''» اشاره به سعير و آن اوصافى است كه برايش ذكر فرموده بود در اين آيه رسول
«'''ذلك '''» اشاره به سعير و آن اوصافى است كه برايش ذكر فرموده بود در اين آيه رسول
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۶۰ </center>
خط ۷۲: خط ۷۴:
و اگر وعده خود را باوصف «'''مسئولا - درخواست شده '''» توصيف كرد، به اين جهت بود كه متقين از پروردگار خود با زبان حال و استعداد، آن را خواسته بودند، و يا با زبان قال و دعاهاى خود از درگاه پروردگارشان مسالت نموده بودند، و يا بدين جهت بود كه ملائكه اين درخواست را براى متقين كرده اند، همچنان كه قرآن كريم درخواست ملائكه را چنين حكايت مى كند: «'''ربّنا و ادخلهم جنات عدن '''» و يا آنكه جهت آن ، همه اين درخواستها بوده .
و اگر وعده خود را باوصف «'''مسئولا - درخواست شده '''» توصيف كرد، به اين جهت بود كه متقين از پروردگار خود با زبان حال و استعداد، آن را خواسته بودند، و يا با زبان قال و دعاهاى خود از درگاه پروردگارشان مسالت نموده بودند، و يا بدين جهت بود كه ملائكه اين درخواست را براى متقين كرده اند، همچنان كه قرآن كريم درخواست ملائكه را چنين حكايت مى كند: «'''ربّنا و ادخلهم جنات عدن '''» و يا آنكه جهت آن ، همه اين درخواستها بوده .
مرحوم طبرسى در آيه مورد بحث گفته : جمله «'''كانت لهم جزاء و مصيرا'''» حال از ضمير جنت است ، كه در جمله «'''وعد المتقون '''» در تقدير است ، و جمله «'''لهم فيها ما يشاءؤ ن '''» حال از متقون است . و تجزيه اى كه وى كرده ، از تجزيه ساير مفسرين بهتر است ، كه گفته اند هر دو جمله استينافى و ابتدايى ، و در مقام تعليل و به منزله جواب از سؤ ال مقدر است .
مرحوم طبرسى در آيه مورد بحث گفته : جمله «'''كانت لهم جزاء و مصيرا'''» حال از ضمير جنت است ، كه در جمله «'''وعد المتقون '''» در تقدير است ، و جمله «'''لهم فيها ما يشاءؤ ن '''» حال از متقون است . و تجزيه اى كه وى كرده ، از تجزيه ساير مفسرين بهتر است ، كه گفته اند هر دو جمله استينافى و ابتدايى ، و در مقام تعليل و به منزله جواب از سؤ ال مقدر است .
وَ يَوْمَ يَحْشرُهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ...
وَ يَوْمَ يَحْشرُهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ...
ضميرهاى جمع چهارگانه همه به كفار برمى گردد و مراد از «'''آنچه مى پرستند'''» ملائكه و معبودهاى بشرى و بتها است ، اگر چنانچه كلمه «'''ما'''» را اعم از غير ذوى العقول و ذوى العقول بدانيم ، و اگر مختص غير ذوى العقول بدانيم تنها شامل بتها مى شود.
ضميرهاى جمع چهارگانه همه به كفار برمى گردد و مراد از «'''آنچه مى پرستند'''» ملائكه و معبودهاى بشرى و بتها است ، اگر چنانچه كلمه «'''ما'''» را اعم از غير ذوى العقول و ذوى العقول بدانيم ، و اگر مختص غير ذوى العقول بدانيم تنها شامل بتها مى شود.
و مشاراليه به اشاره «'''هولاء'''» در جمله «'''عبادى هولاء'''» كفارند، و معناى آيه روشن است .
و مشاراليه به اشاره «'''هولاء'''» در جمله «'''عبادى هولاء'''» كفارند، و معناى آيه روشن است .
<span id='link175'><span>
<span id='link175'><span>
==پاسخ معبودهاى كفار به سؤ ال خداى سبحان در قيامت از آنها..آيا شما اين بندگان مراگمراه كرديد؟ ==
==پاسخ معبودهاى كفار به سؤ ال خداى سبحان در قيامت از آنها..آيا شما اين بندگان مراگمراه كرديد؟ ==
قَالُوا سبْحَنَك مَا كانَ يَنبَغِى لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِك مِنْ أَوْلِيَاءَ...قَوْمَا بُوراً
قَالُوا سبْحَنَك مَا كانَ يَنبَغِى لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِك مِنْ أَوْلِيَاءَ...قَوْمَا بُوراً
پاسخ معبودهاى كفار از سؤ ال خداى تعالى است ، كه فرمود: «'''ءانتم اضللتم عبادى هولاء - آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد'''»؟، و پاسخ خود را با تسبيح خدا آغاز كردند، و اين از ادب عبوديت است كه هر جا گفتگو از شرك و يا هر جا كه به وجهى بويى از شرك مى آيد خدا از آن تنزيه شود.
پاسخ معبودهاى كفار از سؤ ال خداى تعالى است ، كه فرمود: «'''ءانتم اضللتم عبادى هولاء - آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد'''»؟، و پاسخ خود را با تسبيح خدا آغاز كردند، و اين از ادب عبوديت است كه هر جا گفتگو از شرك و يا هر جا كه به وجهى بويى از شرك مى آيد خدا از آن تنزيه شود.
و معناى اينكه گفتند: «'''براى ما سزاوار نبود كه غير از تو اوليايى بگيريم '''» اين است
و معناى اينكه گفتند: «'''براى ما سزاوار نبود كه غير از تو اوليايى بگيريم '''» اين است
خط ۹۶: خط ۹۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۶۵ </center>
با اينكه خداى سبحان بزرگتر از آن است كه ما با نسبتى باطل ، او را تعظيم كنيم ، و يا با سرپوش نهادن بر اعمالش ، و يا با دروغ و افتراء رعايت احترامش نموده ، بعضى از كارهايش را به غير او نسبت دهيم ، و با اينكه جميل جز كار جميل نمى كند اين چه ادبى است كه پاره اى از كارهايش را از او نفى نموده و بگوييم او نكرده ، بلكه كفار كرده اند؟.
با اينكه خداى سبحان بزرگتر از آن است كه ما با نسبتى باطل ، او را تعظيم كنيم ، و يا با سرپوش نهادن بر اعمالش ، و يا با دروغ و افتراء رعايت احترامش نموده ، بعضى از كارهايش را به غير او نسبت دهيم ، و با اينكه جميل جز كار جميل نمى كند اين چه ادبى است كه پاره اى از كارهايش را از او نفى نموده و بگوييم او نكرده ، بلكه كفار كرده اند؟.
فَقَدْ كذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَستَطِيعُونَ صرْفاً وَ لا نَصراً...
فَقَدْ كذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَستَطِيعُونَ صرْفاً وَ لا نَصراً...
كلامى است از خداى تعالى كه به مشركين -بعد از بيزارى معبودين از ايشان (مشركين ) - القاء مى شود، چون كلام معبودين در جمله «'''و كانوا قوما بورا'''» خاتمه يافت .
كلامى است از خداى تعالى كه به مشركين -بعد از بيزارى معبودين از ايشان (مشركين ) - القاء مى شود، چون كلام معبودين در جمله «'''و كانوا قوما بورا'''» خاتمه يافت .
و معناى آن اين است كه معبودهايتان شما رادر آنچه به آنها نسبت مى داديد كه آلهه اى هستند غير از خدا، و از پرستندگان خود رفع درد و بلا نموده ، و آنان را يارى مى كنند تكذيب كردند، و بعد از آنكه شما را تكذيب نموده ، الوهيت و ولايت را از خود نفى كردند، ديگر شما اى بت پرستان چه مى توانيد بكنيد و چگونه مى توانيد عذاب را از خود دور سازيد؟ چون نه عبادت كردنتان معبودها را، بدردتان مى خورد، و نه به وسيله آنها مى توانيد خود را يارى كنيد.
و معناى آن اين است كه معبودهايتان شما رادر آنچه به آنها نسبت مى داديد كه آلهه اى هستند غير از خدا، و از پرستندگان خود رفع درد و بلا نموده ، و آنان را يارى مى كنند تكذيب كردند، و بعد از آنكه شما را تكذيب نموده ، الوهيت و ولايت را از خود نفى كردند، ديگر شما اى بت پرستان چه مى توانيد بكنيد و چگونه مى توانيد عذاب را از خود دور سازيد؟ چون نه عبادت كردنتان معبودها را، بدردتان مى خورد، و نه به وسيله آنها مى توانيد خود را يارى كنيد.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۸:
و نتوانند بلاگردان و يا يار شما باشند، پس حكم عمومى الهى «'''و من يظلم منكم نذقه عذابا كبيرا'''» با نفوذ و جريانى كه دارد كسى نمى تواند جلوگير و تاءخير اندازنده آن شود، پس شما به طور قطع چشنده عذاب خواهيد بود.
و نتوانند بلاگردان و يا يار شما باشند، پس حكم عمومى الهى «'''و من يظلم منكم نذقه عذابا كبيرا'''» با نفوذ و جريانى كه دارد كسى نمى تواند جلوگير و تاءخير اندازنده آن شود، پس شما به طور قطع چشنده عذاب خواهيد بود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش