گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۳: خط ۳۳:


==نكوهش مشركين كه آلهه اى گرفتند كه خالق چيزى نبوده و خود مخلوقند و مالك نفع وضرر، و موت و حيات و نشورى نيستند ==
==نكوهش مشركين كه آلهه اى گرفتند كه خالق چيزى نبوده و خود مخلوقند و مالك نفع وضرر، و موت و حيات و نشورى نيستند ==
«'''وَ اتخَذُوا مِن دُونِهِ ءَالِهَةً لا يخْلُقُونَ شيْئاً وَ هُمْ يخْلَقُونَ...'''»:
«'''وَ اتخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ...'''»:


بعد از آنكه خود را به اين صفت كه خالق و مقدر هر چيز است ، و ملك آسمانها و زمين از او است ، ستوده و نتيجه گرفت كه پس بايد او به تنهايى اله معبود باشد در اين جمله به گمراهى مشركين اشاره كرده ، كه بتهايى مى پرستند كه نه خالق چيزى هستند، چون خودشان آن بتها را درست كرده اند، و نه مالك چيزى براى خود و براى غيرند.
بعد از آن كه خود را به اين صفت كه «خالق» و «مقدّر» هر چيز است، و مُلك آسمان ها و زمين از او است، ستوده و نتيجه گرفت كه پس بايد او به تنهايى إله معبود باشد، در اين جمله به گمراهى مشركان اشاره كرده، كه بتهايى مى پرستند، كه نه خالق چيزى هستند، چون خودشان آن بت ها را درست كرده اند، و نه مالك چيزى براى خود و براى غيرند.


ضمير در «'''و اتخذوا'''» به طورى كه از سياق بر مى آيد به مشركين بر مى گردد، هر چند كه اين كلمه قبلا ذكر نشده بود، و اينگونه تعبيرها تحقير و اهانت را مى رساند.
ضمير در «وَ اتَّخَذُوا»، به طورى كه از سياق بر مى آيد، به مشركان بر مى گردد، هرچند كه اين كلمه قبلا ذكر نشده بود، و اين گونه تعبيرها تحقير و اهانت را مى رساند.


و مراد از آلهه در جمله «'''من دونه آلهه لا يخلقون شيئا و هم يخلقون '''» همان بتهايى است كه به دست خود درست مى كردند، اگر از چوب بود مى تراشيدند و اگر چيز ديگرى بود طورى ديگر درست مى كردند. و اگر اول آنها را آلهه خواند با اينكه بعدا فرمود: «'''نه تنها چيزى خلق نمى كنند بلكه خودشان مخلوقند'''» براى اشاره به اين معنا بود كه از الوهيت جز اسم ندارند، آن اسم را هم مردم روى آنها گذاشته اند، بدون اينكه از حقيقت الوهيت چيزى دارا باشند، همچنان كه فرمود «'''ان هى الا اسماء سميتموها انتم و آباءكم '''»
و مراد از آلهه در جملۀ «مِن دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخلُقُونَ شَيئاً وَ هُم يُخلَقُون»، همان بت هايى است كه به دست خود درست مى كردند، اگر از چوب بود مى تراشيدند و اگر چيز ديگرى بود، طورى ديگر درست مى كردند. و اگر اول آن ها را آلهه خواند، با اين كه بعدا فرمود: «نه تنها چيزى خلق نمى كنند، بلكه خودشان مخلوق اند»، براى اشاره به اين معنا بود كه از الوهيت جز اسم ندارند. آن اسم را هم مردم روى آن ها گذاشته اند، بدون اين كه از حقيقت الوهيت چيزى دارا باشند. همچنان كه فرمود: «إن هِىَ إلَّا أسمَاءٌ سَمَّيتُمُوهَا أنتُم وَ آبَاءُكُم».


كلمه «'''شيئا'''» در جمله «'''لا يخلقون شيئا'''» از آنجايى كه نكره است و در جمله منفى قرار گرفته ، مبالغه در توبيخ آنان را مى رساند، كه از خداى سبحان كه آفريدگار هر چيزى است اعراض نموده ، به بتهايى چسبيده اند كه نه تنها چيزى خلق نمى كنند، بلكه از اين نيز پست ترند، براى اينكه بته ا، تراشيده و مصنوع پرستندگان و مخلوق اوهام ايشانند، و نظير اين كلام در جمله «'''ضرا و لا نفعا'''» و جمله «'''موتا و لا حيوة و لا نشورا'''» جريان دارد.
كلمۀ «شَيئاً»، در جملۀ «لَا يَخلُقُونَ شَيئاً»، از آن جايى كه نكره است و در جمله منفى قرار گرفته، مبالغه در توبيخ آنان را مى رساند، كه از خداى سبحان، كه آفريدگار هر چيزى است، اعراض نموده، به بت هايى چسبيده اند كه نه تنها چيزى خلق نمى كنند، بلكه از اين نيز پست ترند. براى اين كه بت ها، تراشيده و مصنوع پرستندگان و مخلوق اوهام ايشان اند. و نظير اين كلام، در جملۀ «ضَرّاً وَ لَا نَفعاً»، و جملۀ «مَوتاً وَ لَا حَيَوةً وَ لَا نُشُوراً» جريان دارد.


«'''و لا يملكون لانفسهم ضرا و لا نفعا'''» - در اين جمله مالكيت از بتها نفى شده ، و مالك نبودن آنها بديهى است ، و نفى اين امر بديهى به خاطر اين است كه بت پرستان آنها را مى پرستند، تا ضررها را از ايشان دور نموده ، منافع را برايشان جلب كنند، و چون بتها مالك نفع و ضرر حتى براى خود نيستند، ناگزير عبادتشان جز ضلالت و گيجى چيزى نيست .
«''' وَ لَا يَملِكُونَ لِأنفُسِهِم ضَرّاً وَ لَا نَفعاً'''» - در اين جمله، مالكيت از بت ها نفى شده، و مالك نبودن آن ها بديهى است، و نفى اين امر بديهى، به خاطر اين است كه بت پرستان، آن ها را مى پرستند، تا ضررها را از ايشان دور نموده، منافع را برايشان جلب كنند. و چون بت ها مالك نفع و ضرر، حتى براى خود نيستند، ناگزير عبادتشان، جز ضلالت و گيجى چيزى نيست.


با اين بيان روشن مى شود كه واقع شدن جمله «'''لانفسهم '''» در سياق ، توبيخ بيشترى را مى رساند، و كلام را در معنايش ترقى مى دهد، چون معنايش اين مى شود: اين بتها مالك
با اين بيان، روشن مى شود كه واقع شدن جملۀ «لِأنفُسِهِم» در سياق، توبيخ بيشترى را مى رساند، و كلام را در معنايش ترقى مى دهد. چون معنايش اين مى شود: اين بت ها مالك
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۴۵ </center>
ضرر و نفع خود نيستند تا آن را دفع و اين را جلب كنند، آن وقت چگونه مالك نفع و ضرر غير هستند، و اگر در آيه ضرر را از نفع جلوتر آورد، براى اين بود كه دفع ضرر مهم تر از جلب نفع است .
ضرر و نفع خود نيستند، تا آن را دفع و اين را جلب كنند. آن وقت چگونه مالك نفع و ضرر غير هستند، و اگر در آيه، «ضرر» را از «نفع» جلوتر آورد، براى اين بود كه دفع ضرر، مهمتر از جلب نفع است.


«'''و لا يملكون موتا و لا حيوة و لا نشورا'''» - يعنى مالك مرگ نيستند، تا آن را از پرستندگان خود و يا از هر ك س كه بخواهند، دور كنند و نيز مالك حياتى نيستند تا از هر كس بخواهند آن را بگيرند، و يا به هر كس كه بخواهند بدهند، و نيز مالك نشور هم نيستند تا مردم را به دلخواه خود مبعوث و زنده كرده و در مقابل كرده هايشان آنان را جزا بدهند، واله ، آن كسى است كه مالك اين امور باشد.
«'''وَ لَا يَملِكُونَ مَوتاً وَ لَا حَيَوةً وَ لَا نُشُوراً'''» - يعنى: مالك مرگ نيستند، تا آن را از پرستندگان خود و يا از هر كس كه بخواهند، دور كنند و نيز مالك حياتى نيستند تا از هر كس بخواهند آن را بگيرند، و يا به هر كس كه بخواهند، بدهند. و نيز مالك نشور هم نيستند، تا مردم را به دلخواه خود مبعوث و زنده كرده و در مقابل كرده هايشان، آنان را جزا بدهند، و إله، آن كسى است كه مالك اين امور باشد.
 
بحث روايتى (دو روايت درباره مقصود از تسميه قرآن به «فرقان»


==بحث روايتى ==
در كافى به سند خود از ابن سنان ، از شخصى كه نامش را برده روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) معناى قرآن و فرقان را پرسيدم كه آيا دو چيزند يا يك چيز؟ فرمود: (به يك اعتبار دو چيزند، و به اعتبارى ديگر يك چيز)، قرآن مجموع آيات است ، و فرقان تنها آن آيات محكمى است كه مربوط به دستور العمل ها است .
در كافى به سند خود از ابن سنان ، از شخصى كه نامش را برده روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) معناى قرآن و فرقان را پرسيدم كه آيا دو چيزند يا يك چيز؟ فرمود: (به يك اعتبار دو چيزند، و به اعتبارى ديگر يك چيز)، قرآن مجموع آيات است ، و فرقان تنها آن آيات محكمى است كه مربوط به دستور العمل ها است .


خط ۶۰: خط ۵۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۴۶ </center>
<span id='link166'><span>
<span id='link166'><span>
==آيات ۴ - ۲۰ سوره فرقان ==
==آيات ۴ - ۲۰ سوره فرقان ==
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلّا إِفْكٌ افْترَاهُ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُو ظُلْماً وَ زُوراً(۴)
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلّا إِفْكٌ افْترَاهُ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُو ظُلْماً وَ زُوراً(۴)
۱۳٬۸۵۰

ویرایش