گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶: خط ۶:
<span id='link163'><span>
<span id='link163'><span>
==توضيح اين كه «خلقت»، «تقدير» و «تدبير»، منحصرا از آنِ خداوند است ==
==توضيح اين كه «خلقت»، «تقدير» و «تدبير»، منحصرا از آنِ خداوند است ==
توضيح اين كه: خلقت از آن جا كه همواره با وساطت اسبابى مقدم و اسباب ديگرى مقارن صورت مى گيرد، ناگزير خلقت مستلزم اين است كه وجودهاى اشياء هر يك، به ديگران مرتبط باشد، و وجود هر چيز و آثار وجودى اش به اندازه و مقدارى باشد كه علل و عوامل متقدم و مقارن، آن را تقدير مى كند. پس حوادث جارى در عالَم، طبق اين نظام مشهود مختلط است به «خلقت»، و تابع است علل و عواملى را كه يا قبل از آن حادثه دست در كار بوده، و يا مقارن حدوث آن. و چون هيچ خالقى به غير از خداى سبحان نيست، پس براى هيچ امرى، مدبّرى هم غير از او نيست. پس هيچ ربّى كه مالك اشياء و مدبّر امور آن ها باشد، به غير از خداى سبحان وجود ندارد.
توضيح اين كه: خلقت از آن جا كه همواره با وساطت اسبابى مقدم و اسباب ديگرى مقارن صورت مى گيرد، ناگزير خلقت مستلزم اين است كه وجودهاى اشياء هر يك، به ديگران مرتبط باشد، و وجود هر چيز و آثار وجودى اش به اندازه و مقدارى باشد كه علل و عوامل متقدم و مقارن، آن را تقدير مى كند.  
 
پس حوادث جارى در عالَم، طبق اين نظام مشهود مختلط است به «خلقت»، و تابع است علل و عواملى را كه يا قبل از آن حادثه دست در كار بوده، و يا مقارن حدوث آن. و چون هيچ خالقى به غير از خداى سبحان نيست، پس براى هيچ امرى، مدبّرى هم غير از او نيست. پس هيچ ربّى كه مالك اشياء و مدبّر امور آن ها باشد، به غير از خداى سبحان وجود ندارد.


پس همين كه مُلك آسمان ها و زمين از خدا باشد، و او حاكم و متصرف على الاطلاق در آن ها باشد، خود مستلزم آن است كه «خلقت»، قائم به او باشد. چون اگر قائم به غير او باشد، مُلك هم از آنِ غير خواهد بود. قيام خلقت به او، مستلزم اين است كه «تقدير» هم قائم به او باشد. چون «تقدير»، فرع بر «خلقت» است، و قيام تقدير به وجود او، مستلزم اين است كه «تدبير» هم، قائم به او باشد. پس «مُلك» و «تدبير»، فقط از آنِ او است. پس او به تنهايى، ربّ است و لا غير.
پس همين كه مُلك آسمان ها و زمين از خدا باشد، و او حاكم و متصرف على الاطلاق در آن ها باشد، خود مستلزم آن است كه «خلقت»، قائم به او باشد. چون اگر قائم به غير او باشد، مُلك هم از آنِ غير خواهد بود. قيام خلقت به او، مستلزم اين است كه «تقدير» هم قائم به او باشد. چون «تقدير»، فرع بر «خلقت» است، و قيام تقدير به وجود او، مستلزم اين است كه «تدبير» هم، قائم به او باشد. پس «مُلك» و «تدبير»، فقط از آنِ او است. پس او به تنهايى، ربّ است و لا غير.
۱۳٬۸۵۰

ویرایش