گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۲}}
__TOC__
__TOC__




لَّوْ لا جَاءُو عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشهَدَاءِ فَأُولَئك عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَذِبُونَ
لَّوْ لا جَاءُو عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشهَدَاءِ فَأُولَئك عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَذِبُونَ
يعنى اگر در آنچه مى گويند و نسبت مى دهند راستگو باشند، بايد بر گفته خود شاهد بياورند و شهود چهارگانه را كه گفتيم شهود در زنا هستند حاضر سازند، پس وقتى شاهد نياورند شرعا محكومند به كذب ، براى اينكه ادعاى بدون شاهد كذب است و افك .
يعنى اگر در آنچه مى گويند و نسبت مى دهند راستگو باشند، بايد بر گفته خود شاهد بياورند و شهود چهارگانه را كه گفتيم شهود در زنا هستند حاضر سازند، پس وقتى شاهد نياورند شرعا محكومند به كذب ، براى اينكه ادعاى بدون شاهد كذب است و افك .
وَ لَوْ لا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ لَمَسكمْ فى مَا أَفَضتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
وَ لَوْ لا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ لَمَسكمْ فى مَا أَفَضتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
«'''افاضه '''» در حديث به معناى سر و صدا راه انداختن و تعقيب كردن يك داستان است و اينكه فرمود: «'''اگر فضل خدا نبود...'''» عطف است بر جمله «'''لولا اذ سمعتموه ...'''» و در جمله مورد بحث بار ديگر به مؤ منين حمله شده است و اگر فضل و رحمت خدا را مقيد به دنيا و آخرت كرده براى اين بوده كه دلالت كند بر اينكه عذابى كه در ذيل آيه مى آيد عذاب دنيا و آخرت (هر دو) است .
«'''افاضه '''» در حديث به معناى سر و صدا راه انداختن و تعقيب كردن يك داستان است و اينكه فرمود: «'''اگر فضل خدا نبود...'''» عطف است بر جمله «'''لولا اذ سمعتموه ...'''» و در جمله مورد بحث بار ديگر به مؤ منين حمله شده است و اگر فضل و رحمت خدا را مقيد به دنيا و آخرت كرده براى اين بوده كه دلالت كند بر اينكه عذابى كه در ذيل آيه مى آيد عذاب دنيا و آخرت (هر دو) است .
و معناى آيه اين است كه اگر فضل و رحمت خدا در دنيا و آخرت متوجه شما نمى شد، به خاطر اين خوض و تعقيبى كه درباره داستان افك كرديد، عذاب عظيمى در دنيا و آخرت به شما مى رسيد.
و معناى آيه اين است كه اگر فضل و رحمت خدا در دنيا و آخرت متوجه شما نمى شد، به خاطر اين خوض و تعقيبى كه درباره داستان افك كرديد، عذاب عظيمى در دنيا و آخرت به شما مى رسيد.
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكم مَّا لَيْس ‍ لَكُم بِهِ عِلْمٌ...
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكم مَّا لَيْس ‍ لَكُم بِهِ عِلْمٌ...
ظرف «'''اذ'''» مت علق به جمله «'''افضتم '''» است . و تلقى قول ، به معناى گرفتن و پذيرفتن سخنى است كه به انسان القاء مى كنند و اگر تلقى را مقيد به السنه كرد، براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه داستان افك صرف انتقال سخنى از زبانى به زبانى ديگر است ، بدون اين كه درباره آن سخن ، تدبر و تحقيقى به عمل آورند.
ظرف «'''اذ'''» مت علق به جمله «'''افضتم '''» است . و تلقى قول ، به معناى گرفتن و پذيرفتن سخنى است كه به انسان القاء مى كنند و اگر تلقى را مقيد به السنه كرد، براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه داستان افك صرف انتقال سخنى از زبانى به زبانى ديگر است ، بدون اين كه درباره آن سخن ، تدبر و تحقيقى به عمل آورند.
و بنابراين ، اينكه فرمود: «'''و تقولون بافواهكم ما ليس لكم به علم '''» از قبيل عطف تفسيرى است كه همان تلقى را تف سير مى كند. و باز اگر گفتن را مقيد به دهانها كرد براى اشاره به اين بود كه قول عبارت است از گفتن بدون تحقيق و تبين قلبى ، كه جز دهانها ظرف و موطنى ندارد واز فكر و انديشه و تحقيق سر چشمه نگرفته است .
و بنابراين ، اينكه فرمود: «'''و تقولون بافواهكم ما ليس لكم به علم '''» از قبيل عطف تفسيرى است كه همان تلقى را تف سير مى كند. و باز اگر گفتن را مقيد به دهانها كرد براى اشاره به اين بود كه قول عبارت است از گفتن بدون تحقيق و تبين قلبى ، كه جز دهانها ظرف و موطنى ندارد واز فكر و انديشه و تحقيق سر چشمه نگرفته است .
خط ۱۳: خط ۱۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۲ </center>
رفتار خود را كارى ساده پنداشتيد و حال آنكه نزد خدا كار بس عظيمى است ، چون بهتان و افتراء است علاوه بر اين بهتان به پيغمبر خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، چون شيوع افك درباره آن جناب در ميان مردم باعث مى شود كه آن حضرت در جامعه رسوا گشته و امر دعوت دينى اش تباه شود.
رفتار خود را كارى ساده پنداشتيد و حال آنكه نزد خدا كار بس عظيمى است ، چون بهتان و افتراء است علاوه بر اين بهتان به پيغمبر خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، چون شيوع افك درباره آن جناب در ميان مردم باعث مى شود كه آن حضرت در جامعه رسوا گشته و امر دعوت دينى اش تباه شود.
وَ لَوْ لا إِذْ سمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكلَّمَ بهَذَا سبْحَنَك هَذَا بهْتَنٌ عَظِيمٌ
وَ لَوْ لا إِذْ سمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكلَّمَ بهَذَا سبْحَنَك هَذَا بهْتَنٌ عَظِيمٌ
اين آيه عطف است بر آيه «'''لو لا اذ سمعتموه ...'''» و در آن براى با رسوم به مؤ منين حمله شده ، و ايشان را توبيخ مى فرمايد كه چرا چنين نگفتيد؟ و كلمه «'''سبحانك '''» در اين ميان ، كلمه اى است معترضه ، و اين از ادب قرآن كريم است كه هر جا مى خواهد كسى را منزه از عيب معرفى كند، براى رعايت ادب نخست خدا را منزه مى كند.
اين آيه عطف است بر آيه «'''لو لا اذ سمعتموه ...'''» و در آن براى با رسوم به مؤ منين حمله شده ، و ايشان را توبيخ مى فرمايد كه چرا چنين نگفتيد؟ و كلمه «'''سبحانك '''» در اين ميان ، كلمه اى است معترضه ، و اين از ادب قرآن كريم است كه هر جا مى خواهد كسى را منزه از عيب معرفى كند، براى رعايت ادب نخست خدا را منزه مى كند.
كلمه «'''بهتان '''» به معناى افتراء است ، و اگر آن را بهتان ناميده اند، چون شخص مورد افتراء را مبهوت مى كند كه يا للعجب من كى چنين حرفى را زده و يا چنين كارى را كرده ام ؟ و اگر آن را بهتانى عظيم خوانده ، بدين جهت بوده كه تهمت مربوط به ناموس ، آن هم ناموس متعلق به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بوده . و بهتان بودنش بدين سبب بوده كه اخبارى بدون علم و ادعايى بدون شاهد بوده ، آن شاهدى كه شرحش ‍ در ذيل جمله «'''فاذلم ياتوا بالشهداء فاولئك عند اللّه هم الكاذبون '''» گذشت . و معناى آيه روشن است .
كلمه «'''بهتان '''» به معناى افتراء است ، و اگر آن را بهتان ناميده اند، چون شخص مورد افتراء را مبهوت مى كند كه يا للعجب من كى چنين حرفى را زده و يا چنين كارى را كرده ام ؟ و اگر آن را بهتانى عظيم خوانده ، بدين جهت بوده كه تهمت مربوط به ناموس ، آن هم ناموس متعلق به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بوده . و بهتان بودنش بدين سبب بوده كه اخبارى بدون علم و ادعايى بدون شاهد بوده ، آن شاهدى كه شرحش ‍ در ذيل جمله «'''فاذلم ياتوا بالشهداء فاولئك عند اللّه هم الكاذبون '''» گذشت . و معناى آيه روشن است .
يَعِظكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً...وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
يَعِظكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً...وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
اين دو آيه اندرز مى دهد كه تا ابد چنين عملى را تكرار نكنند. و معناى دو آيه روشن است .
اين دو آيه اندرز مى دهد كه تا ابد چنين عملى را تكرار نكنند. و معناى دو آيه روشن است .
إِنَّ الَّذِينَ يحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَحِشةُ فى الَّذِينَ ءَامَنُوا
إِنَّ الَّذِينَ يحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَحِشةُ فى الَّذِينَ ءَامَنُوا
اگر اين آيه با آيات راجع به افك نازل شده باشد و متصل به آنها باشد و مربوط به نسبت زنا به مردم دادن و شاهد نياوردن باشد، قهرا مضمونش ‍ تهديد تهمت زنندگان است ، چون افك از مصاديق فاحشه است ، و اشاعه آن در ميان مؤ منين به خاطر اين بوده كه دوست مى داشتند عمل زشت و هر فاحشه اى در بين مؤ منين شيوع يابد.
اگر اين آيه با آيات راجع به افك نازل شده باشد و متصل به آنها باشد و مربوط به نسبت زنا به مردم دادن و شاهد نياوردن باشد، قهرا مضمونش ‍ تهديد تهمت زنندگان است ، چون افك از مصاديق فاحشه است ، و اشاعه آن در ميان مؤ منين به خاطر اين بوده كه دوست مى داشتند عمل زشت و هر فاحشه اى در بين مؤ منين شيوع يابد.
پس مقصود از «'''فاحشه '''» مطلق فحشاء است ، چون زنا و قذف و امثال آن ، و دوست داشتن اينكه فحشاء و قذف در ميان مؤ منين شيوع پيدا كند، خود مستوجب عذاب اليم در دنيا و آخرت براى دوست دارنده است .
پس مقصود از «'''فاحشه '''» مطلق فحشاء است ، چون زنا و قذف و امثال آن ، و دوست داشتن اينكه فحشاء و قذف در ميان مؤ منين شيوع پيدا كند، خود مستوجب عذاب اليم در دنيا و آخرت براى دوست دارنده است .
خط ۲۶: خط ۲۸:
علاوه بر اين قذف به مجرد ارتكاب حد مى آورد، و جهت ندارد كه ما آن را مقيد به قصد شيوع كنيم ، و نكته اى هم كه موجب اين كار باشد در بين نيست .
علاوه بر اين قذف به مجرد ارتكاب حد مى آورد، و جهت ندارد كه ما آن را مقيد به قصد شيوع كنيم ، و نكته اى هم كه موجب اين كار باشد در بين نيست .
«'''و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون '''» - اين جمله تاءكيد و بزرگ داشت عملى است كه موجب سخط و عذاب خدا است ، هر چند مردم از بزرگى آن بى خبر باشند.
«'''و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون '''» - اين جمله تاءكيد و بزرگ داشت عملى است كه موجب سخط و عذاب خدا است ، هر چند مردم از بزرگى آن بى خبر باشند.
وَ لَوْ لا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ
وَ لَوْ لا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ
اين جمله تكرار همان امتنانى است كه قبلا هم يادآور شده بود، و معنايش روشن است .
اين جمله تكرار همان امتنانى است كه قبلا هم يادآور شده بود، و معنايش روشن است .
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشيْطنِ وَ مَن يَتَّبِعْ خُطوَتِ الشيْطنِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشيْطنِ وَ مَن يَتَّبِعْ خُطوَتِ الشيْطنِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ
تفسير اين آيه در ذيل آيه ۲۰۸ از سوره بقره در جلد دوم اين كتاب گذشت .
تفسير اين آيه در ذيل آيه ۲۰۸ از سوره بقره در جلد دوم اين كتاب گذشت .
<span id='link88'><span>
<span id='link88'><span>
==اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ يك از شما هرگز پاك و تزكيه نمى شد ==
==اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ يك از شما هرگز پاك و تزكيه نمى شد ==
وَ لَوْ لا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكى مِنكم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً...
وَ لَوْ لا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكى مِنكم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً...
در اين آيه باز هم به ياد آورى امتنان به فضل و رحمت بازگشت شده و اين اهتمام خود مؤ يد اين احتمال است كه افك مورد بحث در آيه مربوط به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بوده ، و اهتمام به خاطر احترامى است كه آن جناب نزد خداى سبحان داشته است .
در اين آيه باز هم به ياد آورى امتنان به فضل و رحمت بازگشت شده و اين اهتمام خود مؤ يد اين احتمال است كه افك مورد بحث در آيه مربوط به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بوده ، و اهتمام به خاطر احترامى است كه آن جناب نزد خداى سبحان داشته است .
در اين آيه كه براى با رسوم امتنان به فضل و رحمت يادآورى مى شود، جواب لولا را آورده ، و فرموده اگر فضل و رحمت خدا به شما نبود هيچ يك از شما ابدا تزكيه و پاك نمى شد و اين معنايى است كه عقل هم بر آن دلالت دارد، چون افاضه كننده خير و سعادت تنها خداى سبحان است ، و تعليم قرآنى نيز آن را افاده مى كند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده :«'''بيدك الخير - خير تنها به دست تو است '''» و نيز فرموده : «'''ما اصابك من حسنة فمن الله - آنچه خير به تو مى رسد از خدا است '''»
در اين آيه كه براى با رسوم امتنان به فضل و رحمت يادآورى مى شود، جواب لولا را آورده ، و فرموده اگر فضل و رحمت خدا به شما نبود هيچ يك از شما ابدا تزكيه و پاك نمى شد و اين معنايى است كه عقل هم بر آن دلالت دارد، چون افاضه كننده خير و سعادت تنها خداى سبحان است ، و تعليم قرآنى نيز آن را افاده مى كند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده :«'''بيدك الخير - خير تنها به دست تو است '''» و نيز فرموده : «'''ما اصابك من حسنة فمن الله - آنچه خير به تو مى رسد از خدا است '''»
خط ۳۸: خط ۴۰:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳۴ </center>
زبان استعداد است ، يعنى ، خدا شنواى خواسته كسى است كه تزكيه را به زبان استعداد درخواست كند، و دانا به حال كسى است كه استعداد تزكيه را دارد.
زبان استعداد است ، يعنى ، خدا شنواى خواسته كسى است كه تزكيه را به زبان استعداد درخواست كند، و دانا به حال كسى است كه استعداد تزكيه را دارد.
وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضلِ مِنكمْ وَ السعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولى الْقُرْبى وَ الْمَسكِينَ وَ الْمُهَجِرِينَ فى سبِيلِ اللَّهِ...
وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضلِ مِنكمْ وَ السعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولى الْقُرْبى وَ الْمَسكِينَ وَ الْمُهَجِرِينَ فى سبِيلِ اللَّهِ...
كلمه «'''ايتلاء'''» به معناى تقصير و ترك و سوگند است ، و هر سه معنا با هم تناسب دارند، و معناى آيه اين است كه صاحبان فضل و سعه يعنى توانگران از شما نبايد در دادن اموال خود به خويشاوندان و مساكين و مهاجرين در راه خدا كوتاهى كنند. و يا معنايش اين است كه توانگران چنين كارى را ترك نكنند و يا اين است كه توانگران هيچ وقت سوگند نخورند كه ديگر به نامبردگان چيزى نمى دهيم ، «'''و ليعفوا عنهم و ليصفحوا - اگر هم از نامبردگان عمل ناملايمى ديدند صرف نظر كنند، و ببخشايند'''» آنگاه توانگران را تحريك نموده و مى فرمايد: «'''الا تحبون ان يغفر اللّه لكم و اللّه غفور رحيم - مگر دوست نمى داريد كه خدا هم بر شما ببخشايد؟ و خدا آمرزنده و مهربان است '''»
كلمه «'''ايتلاء'''» به معناى تقصير و ترك و سوگند است ، و هر سه معنا با هم تناسب دارند، و معناى آيه اين است كه صاحبان فضل و سعه يعنى توانگران از شما نبايد در دادن اموال خود به خويشاوندان و مساكين و مهاجرين در راه خدا كوتاهى كنند. و يا معنايش اين است كه توانگران چنين كارى را ترك نكنند و يا اين است كه توانگران هيچ وقت سوگند نخورند كه ديگر به نامبردگان چيزى نمى دهيم ، «'''و ليعفوا عنهم و ليصفحوا - اگر هم از نامبردگان عمل ناملايمى ديدند صرف نظر كنند، و ببخشايند'''» آنگاه توانگران را تحريك نموده و مى فرمايد: «'''الا تحبون ان يغفر اللّه لكم و اللّه غفور رحيم - مگر دوست نمى داريد كه خدا هم بر شما ببخشايد؟ و خدا آمرزنده و مهربان است '''»
در اين آيه بنا به فرضى كه با آيات افك نازل شده و متصل به آنها باشد، دلالت بر اين معنا است كه يكى از مؤ منين تصميم گرفته بوده كه احسان هميشه خود را از كسانى كه مرتكب افك شده اند قطع كند، و خداى تعالى او را از اين عمل نهى كرده ، و سفارش اكيد فرموده كه همچنان احسان خود را ادامه دهد، كه باز هم بيانى در اين باره خواهد آمد.
در اين آيه بنا به فرضى كه با آيات افك نازل شده و متصل به آنها باشد، دلالت بر اين معنا است كه يكى از مؤ منين تصميم گرفته بوده كه احسان هميشه خود را از كسانى كه مرتكب افك شده اند قطع كند، و خداى تعالى او را از اين عمل نهى كرده ، و سفارش اكيد فرموده كه همچنان احسان خود را ادامه دهد، كه باز هم بيانى در اين باره خواهد آمد.
كسانى كه زنان مؤ منه محصنه را متهم به زنا مى كنند در دنيا و آخرت لعنت شده و عذابى عظيم دارند.
كسانى كه زنان مؤ منه محصنه را متهم به زنا مى كنند در دنيا و آخرت لعنت شده و عذابى عظيم دارند.
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصنَتِ الْغَفِلَتِ الْمُؤْمِنَتِ لُعِنُوا فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ لهَُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصنَتِ الْغَفِلَتِ الْمُؤْمِنَتِ لُعِنُوا فى الدُّنْيَا وَ الاَخِرَةِ وَ لهَُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
اينكه از مؤ منات سه صفت را بر شمرده ، به منظور دلالت بر عظمت معصيت بوده ، چون صفت شوهر داشتن و عفت و غفلت و ايمان هر يك سبب تامى هستند براى اينكه نسبت زنا را ظلم ، و نسبت دهنده را ظالم و متهم بى گناه را مظلوم جلوه دهند، تا چه رسد به اينكه همه آن صفات با هم جمع باشند، يعنى زن متهم به زنا، هم شوهردار باشد، هم عفيف ، هم با ايمان ، و هم غافل از چنين نسبت كه در اين صورت نسبت زنا به او دادن ظلمى بزرگتر، و گناهى عظيم تر خواهد بود، و كيفرش لعنت در دنيا و آخرت ، و عذاب عظيم خواهد بود، ولى اين آيه شريفه هر چند كه در جمله آيات افك نازل شده باشد مضمونش عام است ، و تنها مربوط به خصوص داستان افك به خانواده رسالت نيست ، هر چند كه سبب نزولش آن داستان باشد.
اينكه از مؤ منات سه صفت را بر شمرده ، به منظور دلالت بر عظمت معصيت بوده ، چون صفت شوهر داشتن و عفت و غفلت و ايمان هر يك سبب تامى هستند براى اينكه نسبت زنا را ظلم ، و نسبت دهنده را ظالم و متهم بى گناه را مظلوم جلوه دهند، تا چه رسد به اينكه همه آن صفات با هم جمع باشند، يعنى زن متهم به زنا، هم شوهردار باشد، هم عفيف ، هم با ايمان ، و هم غافل از چنين نسبت كه در اين صورت نسبت زنا به او دادن ظلمى بزرگتر، و گناهى عظيم تر خواهد بود، و كيفرش لعنت در دنيا و آخرت ، و عذاب عظيم خواهد بود، ولى اين آيه شريفه هر چند كه در جمله آيات افك نازل شده باشد مضمونش عام است ، و تنها مربوط به خصوص داستان افك به خانواده رسالت نيست ، هر چند كه سبب نزولش آن داستان باشد.
يوم تشهد عليهم السنتهم و ايديهم و ارجلهم بما كانوا يعملون
يوم تشهد عليهم السنتهم و ايديهم و ارجلهم بما كانوا يعملون
خط ۴۹: خط ۵۱:
و مراد از جمله «'''ما كانوا يعملون '''» به مقتضاى اطلاقى كه دارد مطلق اعمال زشت است ، - همچنان كه ديگران هم گفته اند - نه خصوص ‍ نسبت هاى زشت و ناروا تا شهادت زبان و دست و پا شهادت به عمل رمى و نسبت ناروا باشد پس مقصود از شهادت ، شهادت اعضاى بدن بر گناهان و همه معاصى است ، البته هر عضوى به آن گناهى شهادت مى دهد كه مناسب با خود او است ، پس گناه اگر از سنخ گفتار باشد، مانند قذف (نسبت زنا دادن )، دروغ ، غيبت و امثال آن روز قيامت زبانها به آن شهادت مى دهند، و هر چه از قبيل افعال باشد، همچون سرقت و راه رفتن براى سخن چينى و سعايت و امثال آن ، بقيه اعضاء بدان گواهى مى دهند و چون بيشتر گناهان به وسيله دست و پا انجام مى شود از اين رو آن دو را نام برده .
و مراد از جمله «'''ما كانوا يعملون '''» به مقتضاى اطلاقى كه دارد مطلق اعمال زشت است ، - همچنان كه ديگران هم گفته اند - نه خصوص ‍ نسبت هاى زشت و ناروا تا شهادت زبان و دست و پا شهادت به عمل رمى و نسبت ناروا باشد پس مقصود از شهادت ، شهادت اعضاى بدن بر گناهان و همه معاصى است ، البته هر عضوى به آن گناهى شهادت مى دهد كه مناسب با خود او است ، پس گناه اگر از سنخ گفتار باشد، مانند قذف (نسبت زنا دادن )، دروغ ، غيبت و امثال آن روز قيامت زبانها به آن شهادت مى دهند، و هر چه از قبيل افعال باشد، همچون سرقت و راه رفتن براى سخن چينى و سعايت و امثال آن ، بقيه اعضاء بدان گواهى مى دهند و چون بيشتر گناهان به وسيله دست و پا انجام مى شود از اين رو آن دو را نام برده .
و در حقيقت شاهد بر هر عملى خود آن عضوى است كه عمل از او سرزده همچنان كه آيه «'''شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما كانوا يعملون '''» و آيه «'''ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا'''» و آيه «'''اليوم نختم على افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون '''» نيز به اين معنا اشاره دارند، و به زودى بحث جداگانه اى درباره شهادت اعضاء در روز قيامت در تفسير سوره حم سجده ان شاء اللّه تعالى خواهد آمد.
و در حقيقت شاهد بر هر عملى خود آن عضوى است كه عمل از او سرزده همچنان كه آيه «'''شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما كانوا يعملون '''» و آيه «'''ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا'''» و آيه «'''اليوم نختم على افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون '''» نيز به اين معنا اشاره دارند، و به زودى بحث جداگانه اى درباره شهادت اعضاء در روز قيامت در تفسير سوره حم سجده ان شاء اللّه تعالى خواهد آمد.
يَوْمَئذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ
يَوْمَئذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ
مراد از «'''دين '''» جزاء است ، همچنان كه در جمله «'''مالك يوم الدين '''» نيز به همين معنا است ، و كلمه «'''يوفيه '''» به معناى اداء و پرداختن چيزى است به تمام و كمال . و معناى اين آيه است كه در روز قيامت خداوند پاداش و كيفر حق آنان را به تمام و كمال مى دهد، و آن وقت مى فهمند كه خدا حق مبين است .
مراد از «'''دين '''» جزاء است ، همچنان كه در جمله «'''مالك يوم الدين '''» نيز به همين معنا است ، و كلمه «'''يوفيه '''» به معناى اداء و پرداختن چيزى است به تمام و كمال . و معناى اين آيه است كه در روز قيامت خداوند پاداش و كيفر حق آنان را به تمام و كمال مى دهد، و آن وقت مى فهمند كه خدا حق مبين است .
اين از نظر اتصال آيه به ما قبل ، و وقوعش در سياق آيات قبلى بود، و اگر نه از نظر اينكه خودش آيه اى است مستقل ، ممكن است بگوييم : مراد از «'''دين '''»، آن معنايى است كه مرادف با كلمه «'''ملت و كيش '''» است ، يعنى سنت زندگى كه در اين صورت آيه شريفه در
اين از نظر اتصال آيه به ما قبل ، و وقوعش در سياق آيات قبلى بود، و اگر نه از نظر اينكه خودش آيه اى است مستقل ، ممكن است بگوييم : مراد از «'''دين '''»، آن معنايى است كه مرادف با كلمه «'''ملت و كيش '''» است ، يعنى سنت زندگى كه در اين صورت آيه شريفه در
خط ۵۸: خط ۶۰:
اين آيه از غرر و آيات برجسته قرآنى است ، كه معرفت خداى را تفسير مى كند، چون جمله «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين '''» خبر مى دهد كه حق به هيچ وجه از وجوه و به هيچ تقديرى از تقادير، سترت و خفاء ندارد و بديهى ترين بديهيات است كه جهل به آن تعلق نمى گيرد، ولى بسيار مى شود كه يك امر بديهى مورد غفلت قرار مى گيرد، پس علم به خداى تعالى معنايش دانستن امرى مجهول نيست ، بلكه معنايش ‍ ارتفاع غفلت از درك او است ، كه بسا از اين ارتفاع غفلت به علم و معرفت تعبير مى شود، و مى گويند فلانى معرفت به خدا دارد و خداشناس است كه معناى واقعى اش اين است كه فلانى از خدا غافل نيست ، و همين معنايى است كه روز قيامت براى همه دست مى دهد، و مى فهمند كه خدا حق مبين و آشكار است ، (چون در قيامت ديگر عواملى براى غفلت نيست )
اين آيه از غرر و آيات برجسته قرآنى است ، كه معرفت خداى را تفسير مى كند، چون جمله «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين '''» خبر مى دهد كه حق به هيچ وجه از وجوه و به هيچ تقديرى از تقادير، سترت و خفاء ندارد و بديهى ترين بديهيات است كه جهل به آن تعلق نمى گيرد، ولى بسيار مى شود كه يك امر بديهى مورد غفلت قرار مى گيرد، پس علم به خداى تعالى معنايش دانستن امرى مجهول نيست ، بلكه معنايش ‍ ارتفاع غفلت از درك او است ، كه بسا از اين ارتفاع غفلت به علم و معرفت تعبير مى شود، و مى گويند فلانى معرفت به خدا دارد و خداشناس است كه معناى واقعى اش اين است كه فلانى از خدا غافل نيست ، و همين معنايى است كه روز قيامت براى همه دست مى دهد، و مى فهمند كه خدا حق مبين و آشكار است ، (چون در قيامت ديگر عواملى براى غفلت نيست )
و به مثل اين معنا، آيه «'''لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم '''» حديد اشاره مى فرمايد.
و به مثل اين معنا، آيه «'''لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم '''» حديد اشاره مى فرمايد.
الخَْبِيثَت لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَتِ وَ الطيِّبَت لِلطيِّبِينَ وَ الطيِّبُونَ لِلطيِّبَتِ...
الخَْبِيثَت لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَتِ وَ الطيِّبَت لِلطيِّبِينَ وَ الطيِّبُونَ لِلطيِّبَتِ...
اينكه در ذيل اين آيه فرموده : «'''اولئك مبرژون مما يقولون '''» دليل است بر اينكه مراد از «'''خبيثات و خبيثين '''» و «'''طيبات و طيبين '''»،مردان و زنان متصف به خباثت و طهارتند. بنابراين ، آيه متمم آيات افك و متصل به آنها و در سياق مشارك با آنها است . و اين آيه عام است ، و از جهت الفاظ هيچ مخصصى ندارد.
اينكه در ذيل اين آيه فرموده : «'''اولئك مبرژون مما يقولون '''» دليل است بر اينكه مراد از «'''خبيثات و خبيثين '''» و «'''طيبات و طيبين '''»،مردان و زنان متصف به خباثت و طهارتند. بنابراين ، آيه متمم آيات افك و متصل به آنها و در سياق مشارك با آنها است . و اين آيه عام است ، و از جهت الفاظ هيچ مخصصى ندارد.
پس مراد از طيب و طهارتى كه باعث مى شود از آنچه مردم درباره ايشان مى گويند مبراء باشند، به طورى كه از آيات سابق فهميده مى شود همان معنايى است كه اتصاف به ايمان و احصان مقتضى آن است . پس ‍ مؤ منين و مؤ منات با احصان ، طيبين و طيباتند، و هر يك مختص به ديگرى است ، و ايشان به حكم ايمان و احصان شرعا از نسبت هاى ناروايى كه شاهدى بر آن اقامه نشود مبرا هستند، و از جهت ايمانى كه دارند محكوم به مغفرتند، همچنان كه فرموده : «'''و آمنوا به يغفر لكم من ذنوبكم '''» و نيز به همان جهت رزق كريمى
پس مراد از طيب و طهارتى كه باعث مى شود از آنچه مردم درباره ايشان مى گويند مبراء باشند، به طورى كه از آيات سابق فهميده مى شود همان معنايى است كه اتصاف به ايمان و احصان مقتضى آن است . پس ‍ مؤ منين و مؤ منات با احصان ، طيبين و طيباتند، و هر يك مختص به ديگرى است ، و ايشان به حكم ايمان و احصان شرعا از نسبت هاى ناروايى كه شاهدى بر آن اقامه نشود مبرا هستند، و از جهت ايمانى كه دارند محكوم به مغفرتند، همچنان كه فرموده : «'''و آمنوا به يغفر لكم من ذنوبكم '''» و نيز به همان جهت رزق كريمى
خط ۹۳: خط ۹۵:
عايشه مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از زينت دختر جحش از وضع من پرسيد، و فرمود: اى زينت تو چه مى دانى و چه ديده اى ؟ گفت يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) چشم و گوشم از اين جريان بى خبر است ، و من جز خير از او چيزى نديده ام ، با اينكه زينب از ميان همسران رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله ) تنها كسى بود كه با من تكبر مى كرد و خداوند او را با ورع و تقوى عصمت داد، و خواهرش ‍ حمنه كه چنين تقوايى نداشت ، و با او ستيز مى كرد، جزو اصحاب افك شد، و هلاك گشت .
عايشه مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از زينت دختر جحش از وضع من پرسيد، و فرمود: اى زينت تو چه مى دانى و چه ديده اى ؟ گفت يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) چشم و گوشم از اين جريان بى خبر است ، و من جز خير از او چيزى نديده ام ، با اينكه زينب از ميان همسران رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله ) تنها كسى بود كه با من تكبر مى كرد و خداوند او را با ورع و تقوى عصمت داد، و خواهرش ‍ حمنه كه چنين تقوايى نداشت ، و با او ستيز مى كرد، جزو اصحاب افك شد، و هلاك گشت .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش