گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
«'''فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ ءَاذَنتُكمْ عَلى سوَاءٍ'''»:
«'''فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ ءَاذَنتُكمْ عَلى سوَاءٍ'''»:


كلمه ((ايذان (( به طورى كه گفته اند از ((اذن (( گرفته شده كه به معناى علم به اجازه است در كارى. آنگاه به طور مجاز در مطلق علم استعمال شده و از آن افعالى اشتقاق يافته و بسيارى از موارد متضمن معناى تهديد و انذار نيز مى شود.
كلمۀ «ايذان»، به طورى كه گفته اند، از «إذن» گرفته شده، كه به معناى علم به اجازه است در كارى. آنگاه به طور مجاز در مطلق علم استعمال شده، و از آن افعالى اشتقاق يافته و بسيارى از موارد متضمن معناى تهديد و انذار نيز مى شود.


و كلمه ((على سواء(( على الظاهر حال از مفعول ((آذنتكم (( است ، و معناى آن اين است كه : اگر از دعوت تو اعراض كردند، و از اينكه با قبولى دين توحيد تسليم خدا شوند روى گردانيدند، پس به ايشان بگو من به شما اعلام مى كنم كه شما از اين اعراض خود در خطر مى باشيد، چون شما در اينكه من اعلامتان كنم ، و يا در خود خطر قرار گيريد مساوى هستيد، (و به عبارت ديگر: در اعلام كردن من همه مساوى هستيد، و يا در مخاطره بودن همه برابريد) بعضى از مفسرين گفته اند: مقصود اعلام به جنگ است . ولى اين معنا در سوره هاى مكى دور به نظر مى آيد.
و كلمۀ «عَلَى سَوَاء»، على الظاهر حال از مفعول «آذَنتُكُم» است، و معناى آن، اين است كه:  


«'''وَ إِنْ أَدْرِى أَ قَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ مَا تَكتُمُونَ'''»:
اگر از دعوت تو اعراض كردند، و از اين كه با قبولى دين توحيد تسليم خدا شوند، روى گردانيدند، پس به ايشان بگو: من به شما اعلام مى كنم كه شما از اين اعراض خود در خطر مى باشيد. چون شما در اين كه من اعلامتان كنم، و يا در خود خطر قرار گيريد، مساوى هستيد. (و به عبارت ديگر: در اعلام كردن من همه مساوى هستيد، و يا در مخاطره بودن همه برابريد).


اين آيه تتمه كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، كلامى كه ماءمور شده آن را ابلاغ نمايد. و منظور از جمله ((ما توعدون (( همان تهديد در جمله ((آذنتكم على سواء(( است . رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نخست ماءمور شد ايشان را از خطرى كه در اعراض از اسلام هست هشدار دهد، و سپس ماءمور شد علم به دورى و نزديكى وقوع آن خطر را از خود نفى كند، و بى علمى خود را چنين تعليل كند كه علم به گفته هاى علنى ايشان كه همان طعن بر اسلام و استهزاء به آن است - و گفته هاى پنهانى آنان ، منحصرا مخصوص به خداى تعالى است ، و تنها او است كه عالم به حقيقت امر است .  
بعضى از مفسران گفته اند: مقصود اعلام به جنگ است، ولى اين معنا در سوره هاى مكى، دور به نظر مى آيد.


از اينجا به دست مى آيد كه منشا متوجه شدن عذاب به كفار آن طعنه هايى بوده است كه در ظاهر به اسلام مى زدند، و هم آن نقشه هايى كه پنهان مى داشتند، گويى كه فرموده : اگر اينان مستحق عذاب شدند به خاطر اظهاراتى است كه عليه اين دعوت الهى كردند، و آن نقشه هايى كه پنهان داشتند، پس ايشان را به آن عذاب تهديد كن ، و ليكن از آنجايى كه تو اطلاعى از ظاهر و باطن آنان ندارى ، و نمى دانى كه جرمشان چقدر استحقاق عذاب دارد، و آيا استحقاق عذاب نزديك دارند، يا دور، لذا چنين علمى را از خودت نفى كن ، و آن را تنها
«'''وَ إِنْ أَدْرِى أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ مَا تَكتُمُونَ'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۶۹ </center>
 
به خداى تعالى ارجاع ده . از اين بيان معلوم مى شود كه منظور از ((جهر قول (( آن سخنانى است كه مشركين (عليه اسلام ) اظهار نموده و استهزايى است كه مى كردند، و مراد از آنچه پنهان مى داشته اند، نقشه هاى شومى بوده كه عليه اسلام در بين خود مطرح مى كردند.
اين آيه، تتمه كلام رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. كلامى كه مأمور شده آن را ابلاغ نمايد. و منظور از جملۀ «مَا تُوعَدُون»، همان تهديد در جمله «آذَنتُكُم عَلَى سَوَاء» است. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، نخست مأمور شد ايشان را از خطرى كه در اعراض از اسلام هست، هشدار دهد، و سپس مأمور شد علم به دورى و نزديكى وقوع آن خطر را از خود نفى كند، و بى علمى خود را چنين تعليل كند كه علم به گفته هاى علنى ايشان، كه همان طعن بر اسلام و استهزاء به آن است - و گفته هاى پنهانى آنان، منحصرا مخصوص به خداى تعالى است، و تنها او است كه عالم به حقيقت امر است.
 
از اين جا به دست مى آيد كه منشأ متوجه شدن عذاب به كفار، آن طعنه هايى بوده است كه در ظاهر به اسلام مى زدند، و هم آن نقشه هايى كه پنهان مى داشتند. گويى كه فرموده: اگر اينان مستحق عذاب شدند، به خاطر اظهاراتى است كه عليه اين دعوت الهى كردند، و آن نقشه هايى كه پنهان داشتند. پس ايشان را به آن عذاب تهديد كن، وليكن از آن جايى كه تو اطلاعى از ظاهر و باطن آنان ندارى، و نمى دانى كه جرمشان چقدر استحقاق عذاب دارد، و آيا استحقاق عذاب نزديك دارند، يا دور، لذا چنين علمى را از خودت نفى كن، <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۶۹ </center>
و آن را تنها به خداى تعالى ارجاع ده.  
 
از اين بيان، معلوم مى شود كه منظور از «جهر قول»، آن سخنانى است كه مشركان (عليه اسلام) اظهار نموده و استهزايى است كه مى كردند. و مراد از آنچه پنهان مى داشته اند، نقشه هاى شومى بوده كه عليه اسلام در بين خود مطرح مى كردند.


«'''وَ إِنْ أَدْرِى لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكمْ وَ مَتَاعٌ إِلى حِينٍ'''»:
«'''وَ إِنْ أَدْرِى لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكمْ وَ مَتَاعٌ إِلى حِينٍ'''»:


اين جمله نيز تتمه كلامى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) ماءمور به گفتن آن شده است . ضمير در كلمه ((لعله (( به طورى كه گفته اند كنايه از خبرى است كه در كلام نيامده ، و بعيد هم نيست كه راجع به ايذان و اعلامى باشد كه ماءمور به آن شد. و معناى آن اين است كه : من نمى دانم ، ممكن است اين اعلامى كه من ماءمور بدان شدم ، يعنى مراد خداى تعالى از اينكه مرا ماءمور به اعلام خطر نموده، اين باشد كه شما را امتحان كند تا آنچه در باطن شما است بيرون كشيده ظاهرش سازد پس خدا مى خواهد شما را بيازمايد و تا مدتى مهلت و كام بدهد و به اصطلاح استد راجتان كند.   
اين جمله نيز، تتمه كلامى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مأمور به گفتن آن شده است. ضمير در كلمۀ «لَعَلَّهُ»، به طورى كه گفته اند، كنايه از خبرى است كه در كلام نيامده، و بعيد هم نيست كه راجع به ايذان و اعلامى باشد كه مأمور به آن شد.  
 
و معناى آن اين است كه: من نمى دانم، ممكن است اين اعلامى كه من مأمور بدان شدم، يعنى مراد خداى تعالى از اين كه مرا مأمور به اعلام خطر نموده، اين باشد كه شما را امتحان كند تا آنچه در باطن شما است، بيرون كشيده، ظاهرش سازد. پس خدا مى خواهد شما را بيازمايد و تا مدتى مهلت و كام بدهد و به اصطلاح استدراجتان كند.   




۱۴٬۱۱۵

ویرایش