گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸: خط ۷۸:
يَوْمَئذٍ لا تَنفَعُ الشفَعَةُ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضىَ لَهُ قَوْلاً(۱۰۹)
يَوْمَئذٍ لا تَنفَعُ الشفَعَةُ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضىَ لَهُ قَوْلاً(۱۰۹)
يَعْلَمُ مَا بَينَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لا يحِيطونَ بِهِ عِلْماً(۱۱۰)
يَعْلَمُ مَا بَينَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لا يحِيطونَ بِهِ عِلْماً(۱۱۰)
* وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خَاب مَنْ حَمَلَ ظلْماً(۱۱۱)
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خَاب مَنْ حَمَلَ ظلْماً(۱۱۱)
وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصلِحَتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يخَاف ظلْماً وَ لا هَضماً(۱۱۲)
وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصلِحَتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يخَاف ظلْماً وَ لا هَضماً(۱۱۲)
وَ كَذَلِك أَنزَلْنَهُ قُرْءَاناً عَرَبِيًّا وَ صرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يحْدِث لهَُمْ ذِكْراً(۱۱۳)
وَ كَذَلِك أَنزَلْنَهُ قُرْءَاناً عَرَبِيًّا وَ صرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يحْدِث لهَُمْ ذِكْراً(۱۱۳)
فَتَعَلى اللَّهُ الْمَلِك الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضى إِلَيْك وَحْيُهُ وَ قُل رَّب زِدْنى عِلْماً(۱۱۴)
فَتَعَلى اللَّهُ الْمَلِك الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضى إِلَيْك وَحْيُهُ وَ قُل رَّب زِدْنى عِلْماً(۱۱۴)
ترجمه آيات
 
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
 
اين چنين از اخبار مربوط به حوادث گذشته را براى تو بارگو مى كنيم و به تو از نزد خود ذكرى (كتابى ) هم داده ايم (۹۹)
اين چنين از اخبار مربوط به حوادث گذشته را براى تو بارگو مى كنيم و به تو از نزد خود ذكرى (كتابى ) هم داده ايم (۹۹)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۱ </center>
و هر كس از آن روى بگرداند روز رستاخيز بار گناهى مى برد (۱۰۰)
و هر كس از آن روى بگرداند روز رستاخيز بار گناهى مى برد (۱۰۰)
در گناهشان جاودانند و بارشان روز رستاخيز چه بد است (۱۰۱)
در گناهشان جاودانند و بارشان روز رستاخيز چه بد است (۱۰۱)
روزى كه در صور دميده شود و در آن روز گناهكاران را كور محشور كنيم (۱۰۲)
روزى كه در صور دميده شود و در آن روز گناهكاران را كور محشور كنيم (۱۰۲)
كه آهسته با همديگر گويند بيش از ده روز مكث نكرديم (۱۰۳)
كه آهسته با همديگر گويند بيش از ده روز مكث نكرديم (۱۰۳)
بهتر مى دانيم كه چه مى گويند آندم كه از همه بهترشان مى گويند: بيش از يك روز بسر نبرده ايد (۱۰۴)
بهتر مى دانيم كه چه مى گويند آندم كه از همه بهترشان مى گويند: بيش از يك روز بسر نبرده ايد (۱۰۴)
ترا از كوهها پرسند بگو پروردگارم آن را پراكنده كند آنچنان كه جز خودش كس نمى داند (۱۰۵)
ترا از كوهها پرسند بگو پروردگارم آن را پراكنده كند آنچنان كه جز خودش كس نمى داند (۱۰۵)
و زمين را پهن نموده همواره واگذارد(۱۰۶)
و زمين را پهن نموده همواره واگذارد(۱۰۶)
كه در آن برجستگى و انحرافى نبينى (۱۰۷)
كه در آن برجستگى و انحرافى نبينى (۱۰۷)
آن روز صدا زن (حشر)
آن روز صدا زن (حشر)
را كه هيچ كجى و اعوجاجى در كارش نيست پيروى مى كنند، و همه صداها به احترام خداى رحمان بيفتد و جز صدائى آهسته چيزى نمى شنوى (۱۰۸)
را كه هيچ كجى و اعوجاجى در كارش نيست پيروى مى كنند، و همه صداها به احترام خداى رحمان بيفتد و جز صدائى آهسته چيزى نمى شنوى (۱۰۸)
در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر از كسى كه خداى رحمان اجازه شفاعتش داده باشد و سخن او را در شفاعت بپسندد(۱۰۹)
در آن روز شفاعت سودى ندارد مگر از كسى كه خداى رحمان اجازه شفاعتش داده باشد و سخن او را در شفاعت بپسندد(۱۰۹)
خدا آنچه قبلا فرستاده اند و آنچه (از آثار) كه دنبال خود آنان مى رسد مى داند و اما ايشان احاطه علمى به او ندارند (۱۱۰)
خدا آنچه قبلا فرستاده اند و آنچه (از آثار) كه دنبال خود آنان مى رسد مى داند و اما ايشان احاطه علمى به او ندارند (۱۱۰)
و چهره ها در مقابل خداى زنده و قيوم متواضع شود و هر كس وزر ستمى به دوش دارد نوميد گردد(۱۱۱)
و چهره ها در مقابل خداى زنده و قيوم متواضع شود و هر كس وزر ستمى به دوش دارد نوميد گردد(۱۱۱)
و هر كس كارهاى شايسته و ايمان داشته باشد از ستم كشيدن و زبون شدن نترسد (۱۱۲)
و هر كس كارهاى شايسته و ايمان داشته باشد از ستم كشيدن و زبون شدن نترسد (۱۱۲)
آرى اين چنين ما آن را (كتاب خود را) قرآنى عربى نازل كرديم و در آن بيم دادن هاى گوناگون آورديم تا شايد بترسند و تذكرى برايشان حاصل شود (۱۱۳)
آرى اين چنين ما آن را (كتاب خود را) قرآنى عربى نازل كرديم و در آن بيم دادن هاى گوناگون آورديم تا شايد بترسند و تذكرى برايشان حاصل شود (۱۱۳)
پس بلند مرتبه است خداوندى كه سلطان حق است ، و تو قرآن را پيش ‍ از آنكه وحى آن به تو اعلام شود به شتاب مخوان و بگو پروردگارا مرا دانش بيفزاى (۱۱۴)
پس بلند مرتبه است خداوندى كه سلطان حق است ، و تو قرآن را پيش ‍ از آنكه وحى آن به تو اعلام شود به شتاب مخوان و بگو پروردگارا مرا دانش بيفزاى (۱۱۴)
بيان آيات
 
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
 
اين آيات در دنباله داستان موسى (عليه السلام ) قرار دارد كه به منظور انذار مردم ، ايشان را با ياد آورى هولهاى روز قيامت تهديد مى كند.
اين آيات در دنباله داستان موسى (عليه السلام ) قرار دارد كه به منظور انذار مردم ، ايشان را با ياد آورى هولهاى روز قيامت تهديد مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۲ </center>
كَذَلِك نَقُص عَلَيْك مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سبَقَ وَ قَدْ ءَاتَيْنَك مِن لَّدُنَّا ذِكراً
كَذَلِك نَقُص عَلَيْك مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سبَقَ وَ قَدْ ءَاتَيْنَك مِن لَّدُنَّا ذِكراً
ظاهرا اشاره ((كذلك (( به خصوصيت داستان موسى است و مراد از ((ما قد سبق (( حوادث و امورى است كه در امتهاى گذشته رخ داده و معناى آيه اين است كه ما با اين خصوصيت كه داستان موسى را برايت نقل كرديم به همين نحو داستانها و حوادث امتهاى گذشته را برايت نقل مى كنيم . و مقصود از ذكر جمله ((و قد آتيناك من لدنا ذكرا(( قرآن كريم و يا معارف متنوعى است كه خداى عز و جل در قرآن كريم در خلال داستانها و عبرت ها از حقايق و اخلاقيات و شرايع و غير آن بيان نموده .
ظاهرا اشاره ((كذلك (( به خصوصيت داستان موسى است و مراد از ((ما قد سبق (( حوادث و امورى است كه در امتهاى گذشته رخ داده و معناى آيه اين است كه ما با اين خصوصيت كه داستان موسى را برايت نقل كرديم به همين نحو داستانها و حوادث امتهاى گذشته را برايت نقل مى كنيم . و مقصود از ذكر جمله ((و قد آتيناك من لدنا ذكرا(( قرآن كريم و يا معارف متنوعى است كه خداى عز و جل در قرآن كريم در خلال داستانها و عبرت ها از حقايق و اخلاقيات و شرايع و غير آن بيان نموده .
مَّنْ أَعْرَض عَنْهُ فَإِنَّهُ يحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وِزْراً
مَّنْ أَعْرَض عَنْهُ فَإِنَّهُ يحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وِزْراً
اشاره به اينكه از آيه :((من اعرض عنه فانه يحمل ...(( تجسم اعمال استفاده مى شود
اشاره به اينكه از آيه :((من اعرض عنه فانه يحمل ...(( تجسم اعمال استفاده مى شود
ضمير در ((عنه (( به ذكر بر مى گردد و كلمه ((وزر(( به معناى بار سنگين و گناه است و چون فرموده آن را روز قيامت حمل مى كند به اين قرينه مى توان گفت مراد از آن همان معناى اول است و اگر ((وزرا(( را نكره و بدون الف و لام آورد براى اين بود كه بزرگى خطر آن را برساند و معناى آيه اين است كه : ((كسى كه از ذكر (قرآن ) اعراض كند او در روز قيامت ثقلى بسيار عظيم الخطر و صاحب اثرى تلخ را حمل خواهد كرد(( در اين آيه گناه را از آن جهت كه قائم به ايشان است تشبيه به ثقلى كرد كه آدمى با همه سنگينى و مشقت كه دارد به دوش خود بكشد آن وقت بطور استعاره همان گناه را وزر و سنگينى ناميد.
ضمير در ((عنه (( به ذكر بر مى گردد و كلمه ((وزر(( به معناى بار سنگين و گناه است و چون فرموده آن را روز قيامت حمل مى كند به اين قرينه مى توان گفت مراد از آن همان معناى اول است و اگر ((وزرا(( را نكره و بدون الف و لام آورد براى اين بود كه بزرگى خطر آن را برساند و معناى آيه اين است كه : ((كسى كه از ذكر (قرآن ) اعراض كند او در روز قيامت ثقلى بسيار عظيم الخطر و صاحب اثرى تلخ را حمل خواهد كرد(( در اين آيه گناه را از آن جهت كه قائم به ايشان است تشبيه به ثقلى كرد كه آدمى با همه سنگينى و مشقت كه دارد به دوش خود بكشد آن وقت بطور استعاره همان گناه را وزر و سنگينى ناميد.
خَلِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لهَُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ حِمْلاً
خَلِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لهَُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ حِمْلاً
مراد از ((خالد بودنشان در وزر(( خلودشان در كيفر آن است يعنى عذاب كه به طور كنايه فرموده خالد در وزرند و اگر فرمود: ((خالدين (( با اينكه ضمير آن به كلمه ((من - كسى كه (( بر مى گردد كه مفرد است به اعتبار معناى ((من (( بود چون اين كلمه در معنا جمع است و كليت را مى رساند همچنانكه اگر در ((اعرض (( كه ضمير آن نيز به ((من (( بر مى گردد و نيز در ((فانه يحمل (( ضمير را مفرد آورد به اعتبار لفظ من بود پس در حقيقت آيه مورد بحث از اين جهت نظير آيه ((و من يعص اللّه و رسوله فان له نار جهنم خالدين فيها ابدا(( است كه هم ضمير مفرد را به ((من (( برگردانيده و هم ضمير جمع را. و با صرفنظر كردن از جهات لفظى ، آيه شريفه مورد بحث از روشن ترين آيات قرآنى است در اينكه دلالت مى كند بر تجسم اعمال و اينكه آدمى در قيامت با عمل خودش معذب مى شود و همواره و جاودانه با آن است .
 
مراد از ((خالد بودنشان در وزر(( خلودشان در كيفر آن است يعنى عذاب كه به طور كنايه فرموده خالد در وزرند و اگر فرمود: ((خالدين (( با اينكه ضمير آن به كلمه ((من - كسى كه (( بر مى گردد كه مفرد است به اعتبار معناى ((من (( بود چون اين كلمه در معنا جمع است و كليت را مى رساند همچنانكه اگر در ((اعرض (( كه ضمير آن نيز به ((من (( بر مى گردد و نيز در ((فانه يحمل (( ضمير را مفرد آورد به اعتبار لفظ من بود.
 
پس در حقيقت آيه مورد بحث از اين جهت نظير آيه ((و من يعص اللّه و رسوله فان له نار جهنم خالدين فيها ابدا(( است كه هم ضمير مفرد را به ((من (( برگردانيده و هم ضمير جمع را. و با صرفنظر كردن از جهات لفظى ، آيه شريفه مورد بحث از روشن ترين آيات قرآنى است در اينكه دلالت مى كند بر تجسم اعمال و اينكه آدمى در قيامت با عمل خودش معذب مى شود و همواره و جاودانه با آن است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۳ </center>
((و ساء لهم يوم القيمه حملا(( - كلمه ((ساء(( از افعال ذم است مانند ((بئس (( و معنايش اين است كه بار ايشان در روز قيامت بد بارى است . و كلمه ((حمل (( با كسره حاء و فتحه آن به يك معنا است چيزى كه هست اگر با كسره خوانده شود مراد از آن بارى خواهد بود كه در ظاهر حمل مى شود مانند بارهايى كه به دوش كشيده مى شود، و اگر با فتحه خوانده شود مراد از آن بارهاى باطنى است مانند طفل در شكم .
((و ساء لهم يوم القيمه حملا(( - كلمه ((ساء(( از افعال ذم است مانند ((بئس (( و معنايش اين است كه بار ايشان در روز قيامت بد بارى است . و كلمه ((حمل (( با كسره حاء و فتحه آن به يك معنا است چيزى كه هست اگر با كسره خوانده شود مراد از آن بارى خواهد بود كه در ظاهر حمل مى شود مانند بارهايى كه به دوش كشيده مى شود، و اگر با فتحه خوانده شود مراد از آن بارهاى باطنى است مانند طفل در شكم .
يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ وَ نحْشرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئذٍ زُرْقاً
يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ وَ نحْشرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئذٍ زُرْقاً
معناى جمله : ((و نحشر المجرمين يؤ مئذ زرقا
معناى جمله : ((و نحشر المجرمين يؤ مئذ زرقا
جمله ((يوم ينفخ ...(( بدل از ((يوم القيمه (( در آيه قبلى است و نفخ صور كنايه از احضار و دعوت است و لذا دنباله آن به زودى مى فرمايد ((يومئذ يتبعون الداعى لا عوج له ....((
جمله ((يوم ينفخ ...(( بدل از ((يوم القيمه (( در آيه قبلى است و نفخ صور كنايه از احضار و دعوت است و لذا دنباله آن به زودى مى فرمايد ((يومئذ يتبعون الداعى لا عوج له ....((
كلمه ((زرق (( جمع ((ازرق (( است كه به معناى كبود است كه يكى از رنگها است و از فراء نقل شده كه گفته است : مراد از زرق محشور شدن مجرمين و كور بودن ايشان است چون چشم وقتى بينائيش از بين مى رود كبود مى شود، و اين معناى خوبى است و آيه ((و نحشرهم يوم القيمه على وجوههم عميا(( آن را تاءييد مى كند. بعضى ديگر گفته اند مراد كبودى بدنهاى ايشان به خاطر خستگى و تشنگى است . بعضى ديگر گفته اند: كبودى چشمان است چون بدترين رنگ چشم نزد عرب كبود آن است و عرب با چشم كبود سخت دشمن است . بعضى ديگر گفته اند مراد از آن تشنگى مجرمين است چون وقتى انسان به شدت تشنه شود رنگ چشمش تغيير مى كند و كبود رنگ به نظر مى رسد. و ليكن هيچ يك از اين اقوال مورد پسند نيست .
 
كلمه ((زرق (( جمع ((ازرق (( است كه به معناى كبود است كه يكى از رنگها است و از فراء نقل شده كه گفته است : مراد از زرق محشور شدن مجرمين و كور بودن ايشان است چون چشم وقتى بينائيش از بين مى رود كبود مى شود، و اين معناى خوبى است و آيه ((و نحشرهم يوم القيمه على وجوههم عميا(( آن را تاءييد مى كند. بعضى ديگر گفته اند مراد كبودى بدنهاى ايشان به خاطر خستگى و تشنگى است .  
 
بعضى ديگر گفته اند: كبودى چشمان است چون بدترين رنگ چشم نزد عرب كبود آن است و عرب با چشم كبود سخت دشمن است . بعضى ديگر گفته اند مراد از آن تشنگى مجرمين است چون وقتى انسان به شدت تشنه شود رنگ چشمش تغيير مى كند و كبود رنگ به نظر مى رسد. و ليكن هيچ يك از اين اقوال مورد پسند نيست .
 
يَتَخَفَتُونَ بَيْنهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلا عَشراً... إِلا يَوْماً
يَتَخَفَتُونَ بَيْنهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلا عَشراً... إِلا يَوْماً
كلمه ((تخافت (( به اين معنا است كه عده اى با يكديگر آهسته صحبت كنند، و اين آهسته سخن گفتن در اهل محشر به خاطر هول مطلع و فزعى است كه به ايشان دست مى دهد، و جمله ((ان لبثتم الا عشرا(( بيان همان كلامى است كه بين خود، تخافت مى كنند، و معناى جمله به طورى كه از سياق بر مى آيد اين است كه به صورت پچ پچ به يكديگر مى گويند قبل از قيامت در دنيا بيش از ده روز نمانديد، و منظورشان از اين سخن ، اندك شمردن عمرى است كه در دنيا كردند نسبت به خلود و ابديتى كه نشانه هاى آن برايشان آشكارا شده .
كلمه ((تخافت (( به اين معنا است كه عده اى با يكديگر آهسته صحبت كنند، و اين آهسته سخن گفتن در اهل محشر به خاطر هول مطلع و فزعى است كه به ايشان دست مى دهد، و جمله ((ان لبثتم الا عشرا(( بيان همان كلامى است كه بين خود، تخافت مى كنند، و معناى جمله به طورى كه از سياق بر مى آيد اين است كه به صورت پچ پچ به يكديگر مى گويند قبل از قيامت در دنيا بيش از ده روز نمانديد، و منظورشان از اين سخن ، اندك شمردن عمرى است كه در دنيا كردند نسبت به خلود و ابديتى كه نشانه هاى آن برايشان آشكارا شده .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۹۴ </center>
((نحن اعلم بما يقولون اذ يقول امثلهم طريقه ان لبثتم الا يوما(( - يعنى ما به همه آنچه كه درباره مكث در دنيا مى گويند احاطه علمى داريم چون مى دانيم كه معتدل ترين آنان و آنهايى كه گفتارشان نزديك تر به صدق است مى گويند: در دنيا نمانديد مگر يك روز، و اگر گوينده اين حرف را معتدل و راستگوترين مردم دانسته ، براى اين است كه ماندن محدود در دنيا و عمر ناچيز آن در قبال ماندن تا ابد و عمر جاودانه قابل مقايسه نيست ، و اصلا قدر و اندازه اى ندارد، پس اگر كسى آن را يك روز بداند نسبت به كسانى كه ده روز دانسته اند به واقع نزديك تر و راستگوتر است .
((نحن اعلم بما يقولون اذ يقول امثلهم طريقه ان لبثتم الا يوما(( - يعنى ما به همه آنچه كه درباره مكث در دنيا مى گويند احاطه علمى داريم چون مى دانيم كه معتدل ترين آنان و آنهايى كه گفتارشان نزديك تر به صدق است مى گويند: در دنيا نمانديد مگر يك روز، و اگر گوينده اين حرف را معتدل و راستگوترين مردم دانسته ، براى اين است كه ماندن محدود در دنيا و عمر ناچيز آن در قبال ماندن تا ابد و عمر جاودانه قابل مقايسه نيست ، و اصلا قدر و اندازه اى ندارد، پس اگر كسى آن را يك روز بداند نسبت به كسانى كه ده روز دانسته اند به واقع نزديك تر و راستگوتر است .
و همين قول نيز نسبى و غير حقيقى است ، حقيقت قول همان است كه خداى سبحان در آيه ((و قال الذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم فى كتاب اللّه الى يوم البعث فهذا يوم البعث و لكنكم كنتم لا تعلمون (( بيان كرده ، وبه زودى بحثى كامل و مفصل درباره اين مكث در تفسير آيه مورد استشهاد در سوره روم خواهد آمد ان شاء اللّه .
 
و همين قول نيز نسبى و غير حقيقى است ، حقيقت قول همان است كه خداى سبحان در آيه ((و قال الذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم فى كتاب اللّه الى يوم البعث فهذا يوم البعث و لكنكم كنتم لا تعلمون (( بيان كرده، و به زودى بحثى كامل و مفصل درباره اين مكث در تفسير آيه مورد استشهاد در سوره روم خواهد آمد ان شاء اللّه .




۱۳٬۸۰۸

ویرایش