۱۳٬۸۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در جملۀ «فَرَجَعنَاكَ»، به سياق سابق كه سياق متكلم با غير بود، برگشت شده. نه اين كه التفاتى به كار رفته باشد. | در جملۀ «فَرَجَعنَاكَ»، به سياق سابق كه سياق متكلم با غير بود، برگشت شده. نه اين كه التفاتى به كار رفته باشد. | ||
<span id='link160'><span> | <span id='link160'><span> | ||
«'''وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْنَاك مِنَ الْغَمِّ...'''»: | |||
«'''وَ | |||
اين | اين آيه، اشاره به منت و يا منت هايى ديگر غير آن دو منت سابق است، و اين منت، عبارت است از داستان قتل نفس موسى و رأى دادن درباريان قبط به كشتن او، و فرار او از مصر، و ازدواجش با دختر شعيب پيغمبر، و اقامتش در مَديَن، به مدت ده سال، به عنوان اجير و چوپان گوسفندان شعيب. | ||
و اين | و اين داستان، در سوره «قصص» مفصل آمده. پس جملۀ «وَ قَتَلتَ نَفساً»، اشاره به كشتن آن مرد قبطى است در مصر. و جملۀ «فَنَجَّينَاكَ مِنَ الغَمِّ»، اشاره به ترسى بود كه به وى دست داد، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۱۰ </center> | ||
ترسيد درباريان فرعون او را بكشند، و خداى تعالى او را بيرون و به سرزمين مدين | ترسيد درباريان فرعون او را بكشند، و خداى تعالى او را بيرون و به سرزمين مدين برد. همين كه شعيب او را احضار كرد، و موسى داستان خود را براى او گفت، شعيب گفت: «لَا تَخَف نَجَوتَ مِنَ القَومِ الظَّالِمِين». | ||
<span id='link161'><span> | <span id='link161'><span> | ||
==مراد از فتنه در «و فتناك فتونا»== | ==مراد از فتنه در «و فتناك فتونا»== | ||
«'''و فتناك فتونا'''» - يعنى تو را آزموديم ، آزمودنى ، راغب در مفردات مى گويد كلمه ((فتن (( در اصل به معناى اين است كه طلا را در آتش كنند و خوبى و بدى جنس آن را معلوم سازند، و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده. | «'''و فتناك فتونا'''» - يعنى تو را آزموديم ، آزمودنى ، راغب در مفردات مى گويد كلمه ((فتن (( در اصل به معناى اين است كه طلا را در آتش كنند و خوبى و بدى جنس آن را معلوم سازند، و در داخل آتش شدن انسان نيز استعمال شده. |
ویرایش