گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۷}}
__TOC__
__TOC__




إِنَّ الساعَةَ ءَاتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كلُّ نَفْسِ بِمَا تَسعَى
إِنَّ الساعَةَ ءَاتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كلُّ نَفْسِ بِمَا تَسعَى
اين آيه تعليل جمله ((فاعبدنى (( است كه در آيه قبلى بود، و اين منافات ندارد با اينكه جمله مذكور متفرع بر ((لا اله الا انا(( باشد، براى اينكه هر چند وجوب عبادت خدا ذاتا متفرع بر يكتايى او است ، و ليكن يكتايى او به تنهايى و بدون وجود روز جزا كه آدميان پاداش داده شوند، و نيك و بد از هم متمايز گردند، مطيع و ياغى از هم جدا شوند، اثرى ندارد، و تشريع احكام و اوامر و نواهى بى نتيجه مى ماند، و به همين جهت در قرآن كريم مكرر در مقام اثبات چنين روزى فرموده : هيچ ريبى در آن نيست .
اين آيه تعليل جمله ((فاعبدنى (( است كه در آيه قبلى بود، و اين منافات ندارد با اينكه جمله مذكور متفرع بر ((لا اله الا انا(( باشد، براى اينكه هر چند وجوب عبادت خدا ذاتا متفرع بر يكتايى او است ، و ليكن يكتايى او به تنهايى و بدون وجود روز جزا كه آدميان پاداش داده شوند، و نيك و بد از هم متمايز گردند، مطيع و ياغى از هم جدا شوند، اثرى ندارد، و تشريع احكام و اوامر و نواهى بى نتيجه مى ماند، و به همين جهت در قرآن كريم مكرر در مقام اثبات چنين روزى فرموده : هيچ ريبى در آن نيست .
مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: ((اكاد اخفيها- نزديكست پنهانش بدارم ((
مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: ((اكاد اخفيها- نزديكست پنهانش بدارم ((
خط ۱۰: خط ۱۲:
بعضى گفته اند: معناى ((نزديك است پنهانش بدارم (( اين است كه نزديك است حتى از خودم هم كتمانش كنم ، و اين تعبير كنايه از شدت كتمان و مبالغه در آن است ، چون خود آدميان نيز وقتى مى خواهند سرى را كتمان كنند و در كتمان آن مبالغه نمايند مى گويند: نزديك است كه از خودم هم پنهانش بدارم ، تا چه رسد به اينكه براى ديگران آن را فاش سازم ، صاحب اين قول گفتار خود را به روايت نسبت داده .
بعضى گفته اند: معناى ((نزديك است پنهانش بدارم (( اين است كه نزديك است حتى از خودم هم كتمانش كنم ، و اين تعبير كنايه از شدت كتمان و مبالغه در آن است ، چون خود آدميان نيز وقتى مى خواهند سرى را كتمان كنند و در كتمان آن مبالغه نمايند مى گويند: نزديك است كه از خودم هم پنهانش بدارم ، تا چه رسد به اينكه براى ديگران آن را فاش سازم ، صاحب اين قول گفتار خود را به روايت نسبت داده .
((لتجزى كل نفس بما تسعى (( - اين جمله متعلق است به كلمه ((آتيه (( و معنايش واضح است .
((لتجزى كل نفس بما تسعى (( - اين جمله متعلق است به كلمه ((آتيه (( و معنايش واضح است .
فَلا يَصدَّنَّك عَنهَا مَن لا يُؤْمِنُ بهَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَترْدَى
فَلا يَصدَّنَّك عَنهَا مَن لا يُؤْمِنُ بهَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَترْدَى
كلمه ((صد(( به معناى منصرف كردن است و كلمه ((فتردى (( از مصدر ((ردى (( به معناى هلاكت است ، و دو ضمير ((عنها(( و ((بها(( به ساعت بر مى گردد، و معناى ((صد از ساعت (( اين است كه دلهاى مردم بى ايمان ، تو را از اينكه به ياد آن بيفتى منصرف سازد، تا درباره آن و خصوصياتش فكر نكنى ، و متوجه نشوى كه روزى است كه هر نفسى به هر چه كرده پاداش مى شود، و نيز مراد از بى ايمان ، همان كسانى است كه نسبت به آن روز و شؤ وناتش كافرند.
كلمه ((صد(( به معناى منصرف كردن است و كلمه ((فتردى (( از مصدر ((ردى (( به معناى هلاكت است ، و دو ضمير ((عنها(( و ((بها(( به ساعت بر مى گردد، و معناى ((صد از ساعت (( اين است كه دلهاى مردم بى ايمان ، تو را از اينكه به ياد آن بيفتى منصرف سازد، تا درباره آن و خصوصياتش فكر نكنى ، و متوجه نشوى كه روزى است كه هر نفسى به هر چه كرده پاداش مى شود، و نيز مراد از بى ايمان ، همان كسانى است كه نسبت به آن روز و شؤ وناتش كافرند.
جمله ((و اتبع هويه (( نسبت به جمله ((من لا يومن (( به منزله عطف تفسيرى است و چنين معنا مى دهد كه : عدم ايمان به قيامت خود مصداق پيروى هوى است ، و چون صالح براى تعليل است ، عليت هوى را براى ايمان نياوردن افاده مى كند، و به دلالت التزام از آن استفاده مى شود كه ايمان به قيامت حق و مخالف با هوى است ، و منجى و مخالف با هلاكت است ، بنابراين حاصل كلام اين مى شود: وقتى قيامت آمدنى و جزاء واقع شدنى باشد،
جمله ((و اتبع هويه (( نسبت به جمله ((من لا يومن (( به منزله عطف تفسيرى است و چنين معنا مى دهد كه : عدم ايمان به قيامت خود مصداق پيروى هوى است ، و چون صالح براى تعليل است ، عليت هوى را براى ايمان نياوردن افاده مى كند، و به دلالت التزام از آن استفاده مى شود كه ايمان به قيامت حق و مخالف با هوى است ، و منجى و مخالف با هلاكت است ، بنابراين حاصل كلام اين مى شود: وقتى قيامت آمدنى و جزاء واقع شدنى باشد،
خط ۴۴: خط ۴۶:
لِنرِيَك مِنْ ءَايَتِنَا الْكُبرَى
لِنرِيَك مِنْ ءَايَتِنَا الْكُبرَى
((لام (( بر سر اين جمله لام تعليل است ، و جمله متعلق به مصدر است ، گويا گفته شده : آنچه ما به دست تو اجراء كرديم براى اين بود كه بعضى از آيات كبراى خود را به تو نشان دهيم .
((لام (( بر سر اين جمله لام تعليل است ، و جمله متعلق به مصدر است ، گويا گفته شده : آنچه ما به دست تو اجراء كرديم براى اين بود كه بعضى از آيات كبراى خود را به تو نشان دهيم .
اذْهَب إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طغَى
اذْهَب إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طغَى
آيات سابق بر اين ، كه مى فرمود: ((و ما تلك بيمينك ...(( عنوان مقدمه داشت ، و جمله مورد بحث فرمان رسالت است .
آيات سابق بر اين ، كه مى فرمود: ((و ما تلك بيمينك ...(( عنوان مقدمه داشت ، و جمله مورد بحث فرمان رسالت است .
قَالَ رَب اشرَحْ لى صدْرِى ...إِنَّك كُنت بِنَا بَصِيراً...
قَالَ رَب اشرَحْ لى صدْرِى ...إِنَّك كُنت بِنَا بَصِيراً...
<span id='link156'><span>
<span id='link156'><span>
==شرح و توضيح درخواست هاى موسى (عليه السلام ) از خداوند بعد از ماءموريت به رسالت (قال رب اشرح لى صدرى ...) ==
==شرح و توضيح درخواست هاى موسى (عليه السلام ) از خداوند بعد از ماءموريت به رسالت (قال رب اشرح لى صدرى ...) ==
خط ۹۰: خط ۹۲:
قَالَ قَدْ أُوتِيت سؤْلَك يَمُوسى
قَالَ قَدْ أُوتِيت سؤْلَك يَمُوسى
در اين جمله همه دعاهاى موسى (عليه السلام ) اجابت شده ، و جمله ، جمله اى است انشايى ، به همان بيانى كه در جمله ((و انا اخترتك فاستمع لما يوحى (( گذشت .
در اين جمله همه دعاهاى موسى (عليه السلام ) اجابت شده ، و جمله ، جمله اى است انشايى ، به همان بيانى كه در جمله ((و انا اخترتك فاستمع لما يوحى (( گذشت .
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْك مَرَّةً أُخْرَى ...كىْ تَقَرَّ عَيْنهَا وَ لا تحْزَنَ
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْك مَرَّةً أُخْرَى ...كىْ تَقَرَّ عَيْنهَا وَ لا تحْزَنَ
در اين آيات او را به منت ديگرى كه قبل از برگزيدنش به نبوت و رسالت واجابت خواسته هايش بر او نهاده تذكر مى دهد، و آن عبارت است از منت دوران ولادتش ، كه بعضى از كاهنان ، به فرعون خبر داده بودند كه فرزندى در بنى اسرائيل متولد مى شود، كه زوال ملك او به دست وى صورت مى گيرد، ناگزير فرعون فرمان داد تا هر فرزندى كه در بنى اسرائيل متولد مى شود به قتل برسانند، از آن به بعد، تمامى فرزندان ذكور بنى اسرائيل كشته مى شدند، تا آنكه موسى (عليه السلام ) به دنيا آمد، خداى عز و جل به مادرش وحى كرد كه : مترس ، او را شير بده ، هر وقت از عمال فرعون و جلادانش احساس خطر كردى فرزندت را در جعبه اى بگذار، و او را در رود نيل بينداز، كه آب او را به ساحل نزديك قصر فرعون مى برد، و او به عنوان فرزند خود نگهداريش مى كند، چون او اجاق كور است ، به همين جهت او را نمى كشد، و خدا دوباره او را به تو باز مى گرداند.
در اين آيات او را به منت ديگرى كه قبل از برگزيدنش به نبوت و رسالت واجابت خواسته هايش بر او نهاده تذكر مى دهد، و آن عبارت است از منت دوران ولادتش ، كه بعضى از كاهنان ، به فرعون خبر داده بودند كه فرزندى در بنى اسرائيل متولد مى شود، كه زوال ملك او به دست وى صورت مى گيرد، ناگزير فرعون فرمان داد تا هر فرزندى كه در بنى اسرائيل متولد مى شود به قتل برسانند، از آن به بعد، تمامى فرزندان ذكور بنى اسرائيل كشته مى شدند، تا آنكه موسى (عليه السلام ) به دنيا آمد، خداى عز و جل به مادرش وحى كرد كه : مترس ، او را شير بده ، هر وقت از عمال فرعون و جلادانش احساس خطر كردى فرزندت را در جعبه اى بگذار، و او را در رود نيل بينداز، كه آب او را به ساحل نزديك قصر فرعون مى برد، و او به عنوان فرزند خود نگهداريش مى كند، چون او اجاق كور است ، به همين جهت او را نمى كشد، و خدا دوباره او را به تو باز مى گرداند.
مادر موسى نيز چنين كرد، همين كه آب نيل صندوق را به نزديكى قصر فرعون برد، مادر موسى دختر خود را كه همان خواهر موسى بود فرستاد تا از سرنوشت برادرش خبردار شود، دختر، پيرامون قصر گردش مى كرد، ديد چند نفر از قصر بيرون شدند از زن شير دهى سراغ مى گيرند، كه موسى را شير دهد، دختر، ايشان را به مادر خود راهنمايى كرد و ايشان را نزد مادر خود برد، ماءمورين او را براى شير دادن موسى اجير كردند، مادر موسى وقتى فرزند خود را در بر گرفت چشمش ‍ روشن گرديد، و وعده خدا را صادق ، و منت او را بر موسى عظيم يافت .
مادر موسى نيز چنين كرد، همين كه آب نيل صندوق را به نزديكى قصر فرعون برد، مادر موسى دختر خود را كه همان خواهر موسى بود فرستاد تا از سرنوشت برادرش خبردار شود، دختر، پيرامون قصر گردش مى كرد، ديد چند نفر از قصر بيرون شدند از زن شير دهى سراغ مى گيرند، كه موسى را شير دهد، دختر، ايشان را به مادر خود راهنمايى كرد و ايشان را نزد مادر خود برد، ماءمورين او را براى شير دادن موسى اجير كردند، مادر موسى وقتى فرزند خود را در بر گرفت چشمش ‍ روشن گرديد، و وعده خدا را صادق ، و منت او را بر موسى عظيم يافت .
خط ۱۰۸: خط ۱۱۰:
و لازمه اين معنا اين است كه جمله ((و القيت عليك ...((، عطف باشد بر جمله ((اوحينا الى امك (( و معناى القاى محبت بر او، اين است كه خداوند او را طورى قرار داده بود كه هر كس او را مى ديد دوستش مى داشت ، و قلبش را به سوى موسى جذب مى كرد، پس در كلام استعاره اى تخييليه به كار رفته است ، و اگر محبت را نكره آورد، و فرمود ((محبتى بر تو افكندم (( براى اين بود كه به عظمت و فخامت و عجيب بودن آن اشاره كند.
و لازمه اين معنا اين است كه جمله ((و القيت عليك ...((، عطف باشد بر جمله ((اوحينا الى امك (( و معناى القاى محبت بر او، اين است كه خداوند او را طورى قرار داده بود كه هر كس او را مى ديد دوستش مى داشت ، و قلبش را به سوى موسى جذب مى كرد، پس در كلام استعاره اى تخييليه به كار رفته است ، و اگر محبت را نكره آورد، و فرمود ((محبتى بر تو افكندم (( براى اين بود كه به عظمت و فخامت و عجيب بودن آن اشاره كند.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش