گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




واز همينجا روشن مى شود كه در آيه شريفه هيچ دليلى وجود ندارد كه دلالت كند بر گفتار آن مفسرى كه گفته است : ((قومى كه خداى تعالى بر بنى اسرائيل مسلط كرد بندگانى مؤ من بوده اند(( چون فرموده ((ما برانگيختيم ((، ونيز فرموده ((عده اى از بندگان خود را فرستاديم ((
و از همين جا روشن مى شود كه در آيه شريفه، هيچ دليلى وجود ندارد كه دلالت كند بر گفتار آن مفسرى كه گفته است: «قومى كه خداى تعالى بر بنى اسرائيل مسلط كرد، بندگانى مؤمن بوده اند». چون فرموده: «ما برانگيختيم». و نيز فرموده: «عده اى از بندگان خود را فرستاديم»، زيرا هيچ يك از اين دو دليل، دلالتى بر مؤمن بودن آنان ندارد.
زيرا هيچيك از اين دودليل دلالتى بر مؤ من بودن آنان ندارد، اما اولى به خاطر اينكه
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۲ </center>
برانگيختن ووادار نمودن كفار براى قلع وقمع كردن مردمى در صورتى كه از باب مجازات باشد بعث الهى است ولازم نيست كه مجازات الهى هميشه به دست مؤ منين صورت گيرد.
اما اولى به خاطر اين كه برانگيختن و وادار نمودن كفار براى قلع و قمع كردن مردمى، در صورتى كه از باب مجازات باشد، بعث الهى است و لازم نيست كه مجازات الهى هميشه به دست مؤمنان صورت گيرد.
واما دومى به خاطر اينكه كفار هم بندگان خدايند، آنهم در مثل اين آيه كه بندگان را به وصف باءس وشدت وخونخوارى توصيف نموده .
 
قول ديگرى نيز هست كه بى شباهت بقول اين مفسر نيست ، وآن اين است كه ممكن است افراد مبعوث شده ، مؤ منينى بوده اند كه خداوند دستورشان داده تا با اين طايفه جهاد كنند، ونيز ممكن است كه كفارى بوده اند كه يكى از پيغمبران با آنان ائتلاف كرده كه با اين طايفه بجنگند و آنان را بر ايشان كه مثل خود آنان كفار وفساق بودند مسلط ساخته باشد و ليكن همان اشكالى كه بقول قبلى وارد مى شد بر اين قول نيز وارد مى گردد.
و اما دومى به خاطر اين كه كفار هم بندگان خدايند، آن هم در مثل اين آيه كه بندگان را به وصف «بأس» و شدت و خونخوارى توصيف نموده.
وجمله ((وكان وعدا مفعولا(( تاكيد است بر حتمى بودن قضاء و معنايش اين است كه چون زمان آن عذاب كه در برابر فساد اولتان وعده داديم رسيد از ميان مردم بندگانى نيرومند وخونخوار را عليه شما برمى انگيزيم تا سرزمينهاى شما را با قهر وغلبه مسخر نموده وتا مركز سرزمينهايتان پيش روى كنند وشما را ذليل واستقلال وعلووآقائيتان را تباه سازند واين خود وعده ايست شدنى كه گريزى از آن نيست .
 
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكرَّةَ عَلَيهِمْ وَ أَمْدَدْنَكُم بِأَمْوَلٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَكُمْ أَكْثرَ نَفِيراً(۶)
قول ديگرى نيز هست كه بى شباهت به قول اين مفسر نيست و آن، اين است كه:
در مجمع البيان گفته است كه : كلمه : ((كره (( به معناى ((برگشتن (( وهم به معناى ((دولت (( است ، ((نفير(( به معناى ((نفر وعدد رجال (( است ، وزجاج در معناى آن گفته است : ممكن هم هست كه ((نفير(( جمع ((نفر(( باشد، همچنانكه در جمع ((عبد((، ((عبيد(( ودر جمع ((ضئان (( (گوسفند)، ((ضئين (( ودر جمع معز (بز) معيز ودر جمع كلب (سگ ) كليب هم مى گويند، و((نفر(( انسان ((نفر(( - با سكون - ((نفير(( و((نافرة (( به معناى گروهى است كه اورا يارى مى كنند، وبا اوكوچ مى كنند.
 
ومعناى آيه روشن است ، وظاهرش اين است كه بنى اسرائيل به زودى به دولت سابق خود باز گشته وبعد از عذاب بار اول بر دشمنان مسلط مى شوند، واز چنگ استعمار رهائى مى يابند وبه تدريج ودر برهه اى از زمان اين برگشتن صورت خواهد گرفت ، زيرا امداد شدنشان به اموال و فرزندان وبالارفتن آمارشان به زمان قابل توجهى احتياج دارد.  
ممكن است افراد مبعوث شده، مؤمنانى بوده اند كه خداوند دستورشان داده تا با اين طايفه جهاد كنند. و نيز ممكن است كه كفارى بوده اند كه يكى از پيغمبران با آنان ائتلاف كرده كه با اين طايفه بجنگند و آنان را بر ايشان كه مثل خود آنان كفار و فساق بودند، مسلط ساخته باشد، وليكن همان اشكالى كه به قول قبلى وارد مى شد، بر اين قول نيز وارد مى گردد.
 
و جمله «وَ كَانَ وَعداً مَفعُولاً»، تأكيد است بر حتمى بودن «قضاء»، و معنايش اين است كه: چون زمان آن عذاب كه در برابر فساد اولتان وعده داديم رسيد، از ميان مردم، بندگانى نيرومند و خونخوار را عليه شما بر مى انگيزيم تا سرزمين هاى شما را با قهر و غلبه مسخر نموده و تا مركز سرزمين هايتان پيشروى كنند و شما را ذليل و استقلال و علوّ و آقایی تان را تباه سازند و اين، خود وعده ای ست شدنى، كه گريزى از آن نيست.
 
«'''ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكرَّةَ عَلَيهِمْ وَ أَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَاكُمْ أَكْثرَ نَفِيراً'''»:
 
در مجمع البيان گفته است كه: كلمۀ «كَرّة»، به معناى »برگشتن» و هم به معناى «دولت» است. «نفير»، به معناى «نَفَر و عدد رجال» است، و زجاج در معناى آن گفته است: ممكن هم هست كه «نَفِير»، جمع «نفر» باشد، همچنان كه در جمع «عبد»، «عبيد»، و در جمع «ضئان» (گوسفند)، «ضئين»، و در جمع «مَعز» (بز)، «مَعِيز»، و در جمع «كَلب» (سگ)، «كَلِيب» هم مى گويند. و «نَفَر» انسان و «نفر» - با سكون - «نفير» و «نافرة»، به معناى گروهى است كه او را يارى مى كنند، و با او كوچ مى كنند.
 
و معناى آيه روشن است، و ظاهرش اين است كه: بنى اسرائيل به زودى به دولت سابق خود باز گشته و بعد از عذاب بار اول، بر دشمنان مسلط مى شوند، و از چنگ استعمار رهایى مى يابند و به تدريج و در برهه اى از زمان، اين برگشتن صورت خواهد گرفت. زيرا امداد شدنشان به اموال و فرزندان و بالا رفتن آمارشان، به زمان قابل توجهى احتياج دارد.  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۳ </center>
وآيه بعدى كه مى فرمايد: ((ان احسنتم احسنتم لانفسكم وان اساتم فلها(( اشعار وبلكه با كمك سياق ، دلالت دارد بر اينكه اين واقعه يعنى برگشتن دولت بنى اسرائيل وغلبه كردنشان بر دشمنان به خاطر برگشتن از كفر وفسق به ايمان ونيكى است ، واين هم ثمره چشيدن وبال وآثار تلخ بديهاى قبل است ، همچنانكه وعده ويا به تعبير ديگر عذاب دومى هم به خاطر برگشتن از اين نيكيها به سوى بدى است .
و آيه بعدى كه مى فرمايد: «إن أحسَنتُم أحسَنتُم لأنفُسِكُم وَ إن أسَأتُم فَلَهَا»، إشعار و بلكه با كمك سياق، دلالت دارد بر اين كه اين واقعه، يعنى برگشتن دولت بنى اسرائيل و غلبه كردنشان بر دشمنان، به خاطر برگشتن از كفر و فسق به ايمان و نيكى است، و اين هم ثمره چشيدن وبال و آثار تلخ بدی هاى قبل است، همچنان كه وعده و يا به تعبير ديگر، عذاب دومى هم به خاطر برگشتن از اين نيكی ها به سوى بدى است.
<span id='link38'><span>
<span id='link38'><span>
==آثار نيك وبد اعمال به عامل بر مى گردد ==
==آثار نيك وبد اعمال به عامل بر مى گردد ==
۱۳٬۷۸۱

ویرایش