گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




ممكن هم هست از آن نظر كه گفتيم دوباره اتفاق افتاده بگوئيم : يكى از دومعراج از مسجد الحرام بوده ويكى ديگر از خانه ام هانى واما اينكه از شعب ابيطالب بوده باشد در رواياتى كه متضمن آنست چنين آمده كه ابوطالب (عليه السلام ) در تمام طول شب دنبال آنحضرت مى گشت ،
ممكن هم هست از آن نظر كه گفتيم، دوباره اتفاق افتاده، بگویيم: يكى از دو معراج از «مسجدالحرام» بوده و يكى ديگر از خانه «امّ هانى». و اما اين كه از شعب ابی طالب بوده باشد، در رواياتى كه متضمن آن است، چنين آمده كه: ابوطالب «عليه السلام» در تمام طول شب دنبال آن حضرت مى گشت،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۹ </center>
وبه اودست نمى يافت تا آنچه با بنى هاشم در مسجد الحرام جمع شده شمشيرها را برهنه نموده قريش را تهديد كردند كه اگر محمد رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) پيدا نشود چنين وچنان مى كنيم ، در همين حال بودند كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) از آسمان نازل شده نزد ايشان آمد، ومشاهدات خود را براى قريش تعريف كرد: وپر واضح است كه اين همه جزئيات وخصوصيات تصور نمى رود در ايامى اتفاق افتاده باشد كه ابى طالب (عليه السلام ) در شعب محاصره و دست بگريبان آن شدائد وبلايا بوده .
و به او دست نمى يافت، تا آنچه با بنى هاشم در مسجدالحرام جمع شده، شمشيرها را برهنه نموده، قريش را تهديد كردند كه اگر محمّد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پيدا نشود، چنين و چنان مى كنيم. در همين حال بودند كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از آسمان نازل شده، نزد ايشان آمد، و مشاهدات خود را براى قريش تعريف كرد. و پر واضح است كه اين همه جزئيات و خصوصيات تصور نمى رود در ايامى اتفاق افتاده باشد كه ابى طالب «عليه السلام» در شعب محاصره و دست به گريبان آن شدائد و بلايا بوده.
وبه هر حال معراجى كه آيه شريفه مورد بحث آن را اثبات مى كند معراجى كه به بيت المقدس بود ابتدايش مسجد الحرام بوده وآيه شريفه در اين معنى كمال ظهور را دارد، وجهت ندارد كه ما آن را تاءويل كنيم .
 
باز اختلاف ديگرى كرده اند در كيفيت معراج ، بعضى گفته اند: هم روحانى وهم جسمانى بوده رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) با بدن خاكى خود از مسجد الحرام به بيت المقدس واز آنجا نيز با جسد و روحش به آسمانها عروج نموده است ، واين قول بيشتر مفسرين است .
و به هر حال معراجى كه آيه شريفه مورد بحث آن را اثبات مى كند، معراجى كه به بيت المقدس بود، ابتدايش مسجدالحرام بوده و آيه شريفه در اين معنى كمال ظهور را دارد، و جهت ندارد كه ما آن را تأويل كنيم.
بعضى ديگر گفته اند: با روح وجسدش تا بيت المقدس واز آنجا با روح شريفش به آسمانها عروج نموده است واين قول گروهى از مفسرين است . وبعضى گفته اند: با روحش بوده واين خود از رؤ ياهاى صادقى است كه خداوند به پيغمبرش نشان داده ، واين قول نادرى از مفسرين است .
 
در مناقب گفته : مردم در معراج اختلاف كرده اند، وخوارج آن را انكار و فرقه جهميه معترض شده اند به اينكه روحانى وبه صورت رؤ يا بوده است ،ولى فرقه اماميه وزيديه ومعتزله گفته اند تا بيت المقدس ‍ روحانى وجسمانى بوده ، چون آيه شريفه دارد: ((تا مسجد اقصى ((
باز اختلاف ديگرى كرده اند در كيفيت معراج:
عده اى ديگر گفته اند: از اول تا به آخر حتى آسمانها را هم با جسد وروح خود معراج كرده است ، واين معنى از ابن عباس وابن مسعود، وجابر، و حذيفه وانس وعايشه وام هانى روايت شده است .
 
وما در صورتى كه ادله مذكور دلالت كند آن را انكار نمى كنيم ، وچگونه انكار كنيم با اينكه سابقه آن در دست هست ، وآن معراج موسى بن عمران (عليهماالسلام ) است كه خداى تعالى اورا با جسد وروحش تا طور سينا برد،
بعضى گفته اند: هم روحانى و هم جسمانى بوده. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» با بدن خاكى خود، از مسجدالحرام به بيت المقدس و از آن جا نيز، با جسد و روحش به آسمان ها عروج نموده است، و اين قول بيشتر مفسران است.
 
بعضى ديگر گفته اند: با روح و جسدش تا بيت المقدس و از آن جا با روح شريفش به آسمان ها عروج نموده است، و اين قول گروهى از مفسران است.  
 
و بعضى گفته اند: با روحش بوده و اين خود از رؤياهاى صادقى است كه خداوند به پيغمبرش نشان داده، و اين قول نادرى از مفسران است.
 
در مناقب گفته: مردم در معراج اختلاف كرده اند، و خوارج آن را انكار و فرقه «جهميّه» معترض شده اند به اين كه روحانى و به صورت رؤيا بوده است، ولى فرقه اماميه و زيديه و معتزله گفته اند: تا بيت المقدس ‍روحانى و جسمانى بوده، چون آيه شريفه دارد: «تا مسجد اقصى».
 
عده اى ديگر گفته اند: از اول تا به آخر، حتى آسمان ها را هم با جسد و روح خود معراج كرده است، و اين معنى از ابن عباس و ابن مسعود، و جابر، و حذيفه و انس و عايشه و أمّ هانى روايت شده است.
 
و ما در صورتى كه ادله مذكور دلالت كند آن را انكار نمى كنيم، و چگونه انكار كنيم با اين كه سابقه آن در دست هست، و آن معراج موسى بن عمران «عليهما السلام» است كه خداى تعالى، او را با جسد و روحش تا طور سينا برد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۴۰ </center>
ودر قرآن در خصوص آن فرموده : ((وما كنت بجانب الطّور: تودر جانب طور نبودى ((، ونيز ابراهيم را تا آسمان دنيا
و در قرآن در خصوص آن فرموده: «وَ مَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّور: تو در جانب طور نبودى». و نيز ابراهيم را تا آسمان دنيا برده، در قرآن فرموده: «وَ كَذَلِكَ نُرِى إبرَاهِيمَ...: اين چنين به ابراهيم نشان داديم...»، و عيسى را تا آسمان چهارم برده، در قرآن فرموده: «وَ رَفَعنَاهُ مَكَاناً عَلِيّاً: او را تا جايى بلند عروج داديم». و در باره رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرموده: «فَكَانَ قَابَ قَوسَينِ: پس تا اندازه قاب دو قوس رسيد»، و معلوم است كه اين به خاطر علوّ همت آن حضرت بود. اين بود گفتار صاحب مناقب.
برده در قرآن فرموده ((وكذلك نرى ابراهيم ...: اينچنين به ابراهيم نشان داديم ...((، وعيسى را تا آسمان چهارم برده در قرآن فرموده : ((و رفعناه مكانا عليا: اورا تا جايى بلند عروج داديم (( ودر باره رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) فرموده : ((فكان قاب قوسين : پس تا اندازه قاب دوقوس رسيد(( ومعلوم است كه اين بخاطر علوهمت آن حضرت بود، اين بود گفتار صاحب مناقب .
<span id='link28'><span>
<span id='link28'><span>
==نظر مؤ لف درباره معراج پيامبر اكرم (ص ) ==
==نظر مؤ لف درباره معراج پيامبر اكرم (ص ) ==
۱۳٬۸۰۰

ویرایش