گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
==معناى «ذرّيه» و وجه منصوب بودن آن در آيه==
==معناى «ذرّيه» و وجه منصوب بودن آن در آيه==


ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شكُوراً(۳)
«'''ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً'''»:


((ذريه (( به اين عنايت بر اولاد اطلاق مى شود كه آنها اولاد صغيرى هستند كه به پدران خود ملحق مى شوند، واگر در آيه شريفه به صداى بالاآمده بخاطر اختصاص است .
«ذرّية» به اين عنايت بر اولاد اطلاق مى شود كه آن ها اولاد صغيرى هستند كه به پدران خود ملحق مى شوند، و اگر در آيه شريفه به صداى بالا آمده، به خاطر اختصاص است.


واختصاص خود عنايت خاص متكلم را مى رساند ومى فهماند كه متكلم از اين حكمى كه در باره كلمه ((ذريه (( كرده بدين جهت بوده كه نسبت به آن عنايت خاصى داشته ، وبنابراين ، همين اختصاص به منزله تعليل بوده وخاصيت آن را دارد، همچنانكه به صداى بالابودن كلمه : ((اهل (( در آيه : ((يريد اللّه ليذهب عنكم الرّجس اهل البيت (( همين خاصيت را افاده نموده وچنين معنا مى دهد: ((خدا مى خواهد رجس را از شما ببرد به خاطر اينكه شما اهل بيت نبوت هستيد((
و اختصاص خود عنايت خاص متكلم را مى رساند و مى فهماند كه متكلم از اين حكمى كه در باره كلمه «ذرّيه» كرده، بدين جهت بوده كه نسبت به آن عنايت خاصى داشته. بنابراين، همين اختصاص به منزله تعليل بوده و خاصيت آن را دارد، همچنان كه به صداى بالا بودن كلمه: «أهل» در آيه : «يُرِيدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيت» همين خاصيت را افاده نموده و چنين معنا مى دهد: «خدا مى خواهد رجس را از شما ببرد، به خاطر اين كه شما اهل بيت نبوت هستيد»


در آيه مورد بحث هم جمله ((ذرّيّه من حملنامع نوح (( آيه قبلى خود را تعليل مى كند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۸ </center>
همچنانكه جمله ((انّه كان عبدا شكورا(( آن جمله را تعليل مى كند.
در آيه مورد بحث هم، جملۀ «ذُرِّيّةَ مَن حَمَلنَا مَعَ نُوحٍ» آيه قبلى خود را تعليل مى كند. همچنان كه جمله «إنَّهُ كَانَ عَبداً شَكُوراً» آن جمله را تعليل مى كند.


واما تعليل بودن جمله اول براى آيه قبلى خود از اين جهت است كه خداوند سبحان در باره سرنشينان كشتى نوح وعده هاى جميل داده و بعد از آنكه از غرق نجاتشان داد فرمود: ((اى نوح از كشتى فرود آى كه سلام ما وبركات ورحمت ما بر تووبر آن اممى كه هميشه با تواند اختصاص يافته وامتهايى كه (خود سر وستمگر شوند) ما پس از آنكه به آنها بهره از دنيا دهيم آنان را به عذاب سخت كيفر خواهيم داد((
و اما تعليل بودن جمله اول براى آيه قبلى خود از اين جهت است كه خداوند سبحان در باره سرنشينان كشتى نوح وعده هاى جميل داده و بعد از آن كه از غرق نجاتشان داد، فرمود: «اى نوح، از كشتى فرود آى كه سلام ما و بركات و رحمت ما بر تو و بر آن اممى كه هميشه با تواند، اختصاص يافته و امت هايى كه (خودسر و ستمگر شوند)، ما پس از آن كه به آن ها بهره از دنيا دهيم، آنان را به عذاب سخت كيفر خواهيم داد».


بنابراين فرستادن كتاب براى موسى وهدايت بنى اسرائيل به وسيله آن ، وفاى به همان وعده نيكوئى است كه به پدرانشان يعنى به سرنشينان كشتى نوح داده بود وهم اجراى سنت الهى است كه در امتهاى گذشته اعمال مى شد.
بنابراين فرستادن كتاب براى موسى و هدايت بنى اسرائيل به وسيله آن، وفاى به همان وعده نيكویى است كه به پدرانشان، يعنى به سرنشينان كشتى نوح داده بود و هم اجراى سنت الهى است كه در امت هاى گذشته اعمال مى شد.


پس گوئى چنين فرموده كه ((ما بر موسى كتاب فرستاديم وآن را وسيله هدايت بنى اسرائيل قرار داديم ، به خاطر اينكه بنى اسرائيل ذريه همانهايند كه ما با نوح سوار بر كشتيشان كرديم ، وسلامتى وبركات را وعده شان داديم ((
پس گویى چنين فرموده كه: «ما بر موسى كتاب فرستاديم و آن را وسيله هدايت بنى اسرائيل قرار داديم، به خاطر اين كه بنى اسرائيل ذرّيه همان هايند كه ما با نوح سوار بر كشتی شان كرديم، و سلامتى و بركات را وعده شان داديم».


واما دوم ، براى اينكه اين سنت يعنى سنت هدايت وارشاد وطريقه دعوت به توحيد، عينا همان سنتى است كه نوح اولين مجرى آن در عالم بشرى بود، وبا قيام به آن ، شكر نعمتهاى خدا را به جاى آورده و عبوديت خود را نسبت به خدا خالص كرده - قبلا هم مكرر گفته ايم : كه شكر حقيقى ملازم است با اخلاص در عبوديت - خداى تعالى هم شكر خدمت اورا گذارده ، وسنت اورا تا بقاء دنيا بقاء داده ودر همه عوالم بر اوسلام كرده وتا روز قيامت در هر كلمه طيب وعمل صالحى كه از نسل بشر سر بزند اورا شريك در اجر نموده همچنانكه خود فرموده : ((وجعلنا ذرّيّته هم الباقين ، وتركنا عليه فى الآخرين ، سلام على نوح فى العالمين ، انّا كذلك نجزى المحسنين ((
و اما دوم، براى اين كه اين سنت، يعنى سنت هدايت و ارشاد و طريقه دعوت به توحيد، عينا همان سنتى است كه نوح اولين مجرى آن در عالَم بشرى بود، و با قيام به آن، شكر نعمت هاى خدا را به جاى آورده و عبوديت خود را نسبت به خدا خالص كرده - قبلا هم مكرر گفته ايم که:  
 
شكر حقيقى ملازم است با اخلاص در عبوديت - خداى تعالى هم شكر خدمت او را گذارده، و سنت او را تا بقاء دنيا بقاء داده و در همه عوالم بر او سلام كرده و تا روز قيامت در هر كلمه طيّب و عمل صالحى كه از نسل بشر سر بزند، او را شريك در اجر نموده، همچنان كه خود فرموده: «وَ جَعَلنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ البَاقِين * وَ تَرَكنَا عَلَيهِ فِى الآخِرِينَ * سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِى العَالَمِين * إنَّا كَذَلِكَ نَجزِى المُحسِنِين».
<span id='link35'><span>
<span id='link35'><span>


۱۳٬۷۸۱

ویرایش