گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
<span id='link287'><span>
<span id='link287'><span>
==آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف ==
==آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف ==
وَ اضرِب لهَُم مَّثَلاً رَّجُلَينِ جَعَلْنَا لاَحَدِهِمَا جَنَّتَينِ مِنْ أَعْنَبٍ وَ حَفَفْنَهُمَا بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنَا بَيْنهُمَا زَرْعاً(۳۲)
وَ اضرِب لهَُم مَّثَلاً رَّجُلَينِ جَعَلْنَا لاَحَدِهِمَا جَنَّتَينِ مِنْ أَعْنَابٍ وَ حَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنَا بَيْنهُمَا زَرْعاً(۳۲)
كلْتَا الجَْنَّتَينِ ءَاتَت أُكلَهَا وَ لَمْ تَظلِم مِّنْهُ شيْئاً وَ فَجَّرْنَا خِلَلَهُمَا نهَراً(۳۳)
 
وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصحِبِهِ وَ هُوَ يحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثرُ مِنك مَالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً(۳۴)
كلْتَا الجَْنَّتَينِ ءَاتَت أُكُلَهَا وَ لَمْ تَظلِم مِّنْهُ شيْئاً وَ فَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نهَراً(۳۳)
 
وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثرُ مِنك مَالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً(۳۴)
 
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَداً(۳۵)
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَداً(۳۵)
وَ مَا أَظنُّ الساعَةَ قَائمَةً وَ لَئن رُّدِدت إِلى رَبى لاَجِدَنَّ خَيراً مِّنْهَا مُنقَلَباً(۳۶)
 
قَالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يحَاوِرُهُ أَ كَفَرْت بِالَّذِى خَلَقَك مِن تُرَابٍ ثمَّ مِن نُّطفَةٍ ثمَّ سوَّاك رَجُلاً(۳۷)
وَ مَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائمَةً وَ لَئن رُّدِدتُ إِلى رَبّى لاَجِدَنَّ خَيراً مِّنْهَا مُنقَلَباً(۳۶)
لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبى وَ لاأُشرِك بِرَبى أَحَداً(۳۸)
 
وَ لَوْ لاإِذْ دَخَلْت جَنَّتَك قُلْت مَا شاءَ اللَّهُ لاقُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنك مَالاً وَ وَلَداً(۳۹)
قَالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْت بِالَّذِى خَلَقَك مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ سَوَّاك رَجُلاً(۳۷)
فَعَسى رَبى أَن يُؤْتِينِ خَيراً مِّن جَنَّتِك وَ يُرْسِلَ عَلَيهَا حُسبَاناً مِّنَ السمَاءِ فَتُصبِحَ صعِيداً زَلَقاً(۴۰)
 
لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبّى وَ لا أُشرِك بِرَبّى أَحَداً(۳۸)
 
وَ لَوْلا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَك قُلْت مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنك مَالاً وَ وَلَداً(۳۹)
 
فَعَسى رَبّى أَن يُؤْتِينِ خَيراً مِّن جَنَّتِك وَ يُرْسِلَ عَلَيهَا حُسبَاناً مِّنَ السّمَاءِ فَتُصبِحَ صَعِيداً زَلَقاً(۴۰)
 
أَوْ يُصبِحَ مَاؤُهَا غَوْراً فَلَن تَستَطِيعَ لَهُ طلَباً(۴۱)
أَوْ يُصبِحَ مَاؤُهَا غَوْراً فَلَن تَستَطِيعَ لَهُ طلَباً(۴۱)
وَ أُحِيط بِثَمَرِهِ فَأَصبَحَ يُقَلِّب كَفَّيْهِ عَلى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَ هِىَ خَاوِيَةٌ عَلى عُرُوشهَا وَ يَقُولُ يَلَيْتَنى لَمْ أُشرِك بِرَبى أَحَداً(۴۲)
 
وَ أُحِيط بِثَمَرِهِ فَأَصبَحَ يُقَلِّب كَفَّيْهِ عَلى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَ هِىَ خَاوِيَةٌ عَلى عُرُوشهَا وَ يَقُولُ يَا لَيْتَنى لَمْ أُشرِك بِرَبّى أَحَداً(۴۲)
 
وَ لَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا كانَ مُنتَصراً(۴۳)
وَ لَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا كانَ مُنتَصراً(۴۳)
هُنَالِك الْوَلَيَةُ للَّهِ الحَْقِّ هُوَ خَيرٌ ثَوَاباً وَ خَيرٌ عُقْباً(۴۴)
 
وَ اضرِب لهَُم مَّثَلَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَهُ مِنَ السمَاءِ فَاخْتَلَط بِهِ نَبَات الاَرْضِ فَأَصبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كلِّ شىْءٍ مُّقْتَدِراً(۴۵)
هُنَالِك الْوَلَايَةُ للَّهِ الحَْقِّ هُوَ خَيرٌ ثَوَاباً وَ خَيرٌ عُقْباً(۴۴)
الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ الْبَقِيَت الصلِحَت خَيرٌ عِندَ رَبِّك ثَوَاباً وَ خَيرٌ أَمَلاً(۴۶)
 
وَ اضرِب لهَُم مَّثَلَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السّمَاءِ فَاخْتَلَط بِهِ نَبَاتُ الاَرْضِ فَأَصبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ مُّقْتَدِراً(۴۵)
 
الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ الْبَاقِيَات الصالِحَاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّك ثَوَاباً وَ خَيرٌ أَمَلاً(۴۶)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۶ </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


براى ايشان مثلى بزن: دو مرد كه يكى را دوباغ داده بوديم از تاكها وآن را به نخلها احاطه كرده بوديم و ميان آن زرع كرده بوديم (۳۲)
براى ايشان مثلى بزن: دو مرد كه يكى را دو باغ داده بوديم از تاك ها و آن را به نخل ها احاطه كرده بوديم و ميان آن زرع كرده بوديم. (۳۲)


هر دو باغ ميوه خويش را مى داد وبه هيچ وجه نقصان نمى يافت ، وميان باغها نهرى بشكافتيم (۳۳)
هر دو باغ ميوه خويش را مى داد و به هيچ وجه نقصان نمى يافت، و ميان باغ ها نهرى بشكافتيم. (۳۳)


و ميوه ها داشت پس به رفيق خود كه با وى گفتگومى كرد گفت : من از جهت مال از توبيشتر وبه عده از تو نيرومند ترم (۳۴)
و ميوه ها داشت. پس به رفيق خود كه با وى گفتگو مى كرد، گفت: من از جهت مال از تو بيشتر و به عده از تو نيرومند ترم. (۳۴)


و به باغ خود شد در حالى كه ستمگر به نفس خويش بود گفت گمان ندارم كه هيچ وقت اين باغ نابود شود (۳۵)
و به باغ خود شد، در حالى كه ستمگر به نفس خويش بود، گفت: گمان ندارم كه هيچ وقت اين باغ نابود شود. (۳۵)


گمان ندارم رستاخيز به پا شود، واگر به سوى پروردگارم برند سوگند كه در آنجا نيز بهتر از اين خواهم يافت (۳۶)
گمان ندارم رستاخيز به پا شود، و اگر به سوى پروردگارم برند، سوگند كه در آن جا نيز بهتر از اين خواهم يافت. (۳۶)


رفيقش كه با او گفتگو مى كرد گفت : مگر به آنكه تو را از خاك آفريد و آنگاه از نطفه و سپس به صورت مردى بپرداخت كافر شده اى (۳۷)
رفيقش كه با او گفتگو مى كرد، گفت: مگر به آن كه تو را از خاك آفريد و آنگاه از نطفه و سپس به صورت مردى بپرداخت، كافر شده اى؟ (۳۷)


ولى او خداى يكتا و پروردگار من است و هيچ كس را با پروردگار خود شريك نمى كنم (۳۸)
ولى او خداى يكتا و پروردگار من است و هيچ كس را با پروردگار خود شريك نمى كنم. (۳۸)


چرا وقتى به باغ خويش در آمدى نگفتى هر چه خدا خواهد همان شود كه نيرويى جز به تاءييد خدا نيست ، اگر مرا بينى كه به مال وفرزند از تو كمترم (۳۹)
چرا وقتى به باغ خويش در آمدى، نگفتى هرچه خدا خواهد، همان شود كه نيرويى جز به تأييد خدا نيست، اگر مرا بينى كه به مال و فرزند از تو كمترم. (۳۹)


باشد كه پروردگارم بهتر از باغ توبه من دهد، وبه باغ تواز آسمان صاعقه ها فرستد كه زمين باير شود (۴۰)
باشد كه پروردگارم بهتر از باغ تو به من دهد، و به باغ تو از آسمان صاعقه ها فرستد، كه زمين باير شود. (۴۰)


يا آب آن به اعماق فرورود كه جستن آن ديگر نتوانى (۴۱)
يا آب آن به اعماق فرو رود كه جستن آن ديگر نتوانى. (۴۱)


و ميوه هاى آن نابود گشت و بنا كرد دو دست خويش به حسرت آن مالى كه در آن خرج كرده بود زير و رومى كرد كه تاكها بر جفته ها سقوط كرده بود، و مى گفت اى كاش هيچ كس را با پروردگار خويش شريك نپنداشته بودم(۴۲)
و ميوه هاى آن نابود گشت و بنا كرد دو دست خويش به حسرت آن مالى كه در آن خرج كرده بود، زير و رو مى كرد كه تاك ها بر جفته ها سقوط كرده بود، و مى گفت: اى كاش، هيچ كس را با پروردگار خويش شريك نپنداشته بودم. (۴۲)


و او را غير خدا گروهى نباشد كه يارى اش كنند، ويارى خويش كردن نتواند (۴۳)
و او را غير خدا گروهى نباشد كه يارى اش كنند، و يارى خويش كردن نتواند. (۴۳)


در آنجا يارى كردن خاص خداى حق است كه پاداش او بهتر و سرانجام دادن او نيكتر است (۴۴)
در آن جا يارى كردن خاص خداى حق است، كه پاداش او بهتر و سرانجام دادن او نيكتر است. (۴۴)


براى آنها زندگى اين دنيا را مثل بزن ، چون آبى است كه از آسمان نازل كرده ايم و به وسيله آن گياهان زمين پيوسته شود، آنگاه خشك گردد و بادها آن را پراكنده كند، و خدا به همه چيز توانات است (۴۵)
براى آن ها زندگى اين دنيا را مَثَل بزن، چون آبى است كه از آسمان نازل كرده ايم و به وسيله آن گياهان زمين پيوسته شود، آنگاه خشك گردد و بادها آن را پراكنده كند، و خدا به همه چيز توانا است. (۴۵)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۷ </center>
مال و فرزندان زيور زندگى اين دنيا است و كارهاى شايسته نزد پروردگارت ماندنى و داراى پاداشى بهتر و اميد آن بيشتر است (۴۶)
مال و فرزندان زيور زندگى اين دنيا است و كارهاى شايسته نزد پروردگارت ماندنى و داراى پاداشى بهتر و اميد آن بيشتر است. (۴۶)


<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


اين آيات متضمن دو مثل است كه حقيقت ملكيت آدمى را نسبت به آنچه در زندگى دنيا از اموال واولاد - كه زخارف زندگى اند و زينت هاى فريب دهنده وسريع الزوال اند وآدمى را از ياد پروردگارش غافل و مشغول مى سازند، و واهمه اورا تا حدى مجذوب خود مى سازد كه به جاى خدا به آنها ركون واعتماد مى كند وبه خيالش مى قبولاند كه راستى مالك آنها است - بيان مى كند، ومى فهماند كه اين فكر جز وهم و خيال چيز ديگرى نيست ، به شهادت اينكه وقتى بلايى از ناحيه خداى سبحان آمد همه را به باد فنا گرفته براى انسان چيزى جز خاطره اى كه بعد از بيدارى از عالم رؤ يا به ياد مى ماند، وجز آرزوهاى كاذب باقى نمى گذارد.
اين آيات متضمن دو مَثَل است كه حقيقت ملكيت آدمى را نسبت به آنچه در زندگى دنيا از اموال و اولاد - كه زخارف زندگى اند و زينت هاى فريب دهنده و سريع الزوال اند و آدمى را از ياد پروردگارش غافل و مشغول مى سازند، و واهمه او را تا حدى مجذوب خود مى سازد كه به جاى خدا به آن ها ركون و اعتماد مى كند و به خيالش مى قبولاند كه راستى مالك آن ها است - بيان مى كند، و مى فهماند كه اين فكر جز وهم و خيال چيز ديگرى نيست. به شهادت اين كه وقتى بلايى از ناحيه خداى سبحان آمد، همه را به باد فنا گرفته، براى انسان چيزى جز خاطره اى كه بعد از بيدارى از عالم رؤيا به ياد مى ماند، و جز آرزوهاى كاذب باقى نمى گذارد.


پس برگشت اين آيات به توضيح همان حقيقتى است كه خداى سبحان در آيه ((انا جعلنا ما على الارض زينة لها... صعيدا جرزا(( بدان اشاره مى كند.
پس برگشت اين آيات به توضيح همان حقيقتى است كه خداى سبحان در آيه «إنّا جَعَلنَا مَا عَلَى الأرضِ زِينَةً لَهَا... صَعِيداً جُرُزاً» بدان اشاره مى كند.
<span id='link288'><span>
<span id='link288'><span>


۱۳٬۷۰۳

ویرایش