گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۰: خط ۲۰:
در داستان اصحاب كهف، به طور اشاره گذشت كه مردم درباره اصحاب كهف اختلاف داشتند و قرآن كريم، حق داستان را ادا نموده، آنچه حقيقت داشته، بيان فرموده است.
در داستان اصحاب كهف، به طور اشاره گذشت كه مردم درباره اصحاب كهف اختلاف داشتند و قرآن كريم، حق داستان را ادا نموده، آنچه حقيقت داشته، بيان فرموده است.


پس جمله «قُل اللُّه أعلَمُ بِمَا لَبِثُوا»، مُشعر به اين است كه مدتى را كه در آيه قبلى براى لبث اصحاب كهف بيان نموده، نزد مردم مسلّم نبوده. لذا رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مأمور شده است با ايشان احتجاج كند، ودر احتجاج خود، به علم خدا تمسك جسته، بفهماند كه خدا از ما مردم بهتر مى داند.
پس جمله «قُل اللّه ُأعلَمُ بِمَا لَبِثُوا»، مُشعر به اين است كه مدتى را كه در آيه قبلى براى لبث اصحاب كهف بيان نموده، نزد مردم مسلّم نبوده. لذا رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مأمور شده است با ايشان احتجاج كند، و در احتجاج خود، به علم خدا تمسك جسته، بفهماند كه خدا از ما مردم بهتر مى داند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۸۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۸۵ </center>
جملۀ «لَهُ غَيبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، تعليل و بيان اين جهت است كه چطور خدا داناتر به مدت لبث ايشان است. و «لام» در آن، مفيد اختصاص ملكى است، و مراد اين است كه خداى تعالى، تنها مالك آنچه در آسمان ها و زمين است، مى باشد، و تنها اوست كه مالك غيب است و چيزى از او فوت نمى شود، هر چند كه آسمان و زمين از بين بروند. و وقتى كه مالك غيب عالم باشد و ملكيتش هم به حقيقت معناى ملكيت باشد و وقتى داراى كمال بصر و سمع است، پس او از هر كس ديگر به مدت لبث اصحاب كهف، داناتر است كه خود يكى از مصاديق غيب است.
جملۀ «لَهُ غَيبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، تعليل و بيان اين جهت است كه چطور خدا داناتر به مدت لبث ايشان است. و «لام» در آن، مفيد اختصاص ملكى است، و مراد اين است كه خداى تعالى، تنها مالك آنچه در آسمان ها و زمين است، مى باشد، و تنها اوست كه مالك غيب است و چيزى از او فوت نمى شود، هر چند كه آسمان و زمين از بين بروند. و وقتى كه مالك غيب عالم باشد و ملكيتش هم به حقيقت معناى ملكيت باشد و وقتى داراى كمال بصر و سمع است، پس او از هر كس ديگر به مدت لبث اصحاب كهف، داناتر است كه خود يكى از مصاديق غيب است.
۱۳٬۷۱۳

ویرایش