گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
<span id='link254'><span>
<span id='link254'><span>


==مشار اليه به «هذا» در «لاقرب من هذا رشدا»، و سخن مفسرين درباره آن ==
مسأله اتصال به سياق آيات قبل و اشتراكش با آن ها در سياق تكليف، اقتضاء مى كند كه اشاره به كلمۀ «هَذَا»، اشاره به ذكر خدا بعد از فراموشى باشد، و معنايش اين باشد: اميدوار باش كه پروردگارت تو را به امرى هدايت كند، كه رشدش از ذكر خدا بعد از نسيان بيشتر باشد، و آن، عبارت است از ذكر دائمى و بدون نسيان.  
مساءله اتصال به سياق آيات قبل واشتراكش با آنها در سياق تكليف اقتضاء مى كند كه اشاره به كلمه ((هذا(( اشاره به ذكر خدا بعد از فراموشى باشد، ومعنايش اين باشد: اميدوار باش كه پروردگارت تورا به امرى هدايت كند كه رشدش از ذكر خدا بعد از نسيان بيشتر باشد، وآن عبارت است از ذكر دائمى وبدون نسيان .  


در نتيجه آيه شريفه از قبيل آياتى خواهد بود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) را به دوام ذكر دعوت مى كند، مانند آيه «و اذكر ربّك فى نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال و لاتكن من الغافلين». چون به ياد چيزى افتادن بعد از فراموش كردن وبياد آوردن وبه خاطر سپردن كه ديگر فراموش نشود خود از اسباب دوام ذكر است. و عجب از مفسرانى است كه كلمه «هذا» را در آيه شريفه اشاره به داستان اصحاب كهف گرفته و گفته اند: معناى آيه اين است كه «بگو اميد است خداوند از آيات داله بر نبوتم معجزاتى به من بدهد كه از نظر ارشاد مردم به دين توحيد مؤثرتر از داستان اصحاب كهف باشد»، ولى خواننده ضعف اين توجيه را خود مى فهمد.
در نتيجه، آيه شريفه از قبيل آياتى خواهد بود كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را به دوام ذكر دعوت مى كند. مانند آيه: «وَ اذكُر رَبَّكَ فِى نَفسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ وَ الآصَال وَ لَا تَكُن مِنَ الغَافِلِين». چون به ياد چيزى افتادن بعد از فراموش كردن و به ياد آوردن و به خاطر سپردن كه ديگر فراموش نشود، خود از اسباب دوام ذكر است.  


و از اين عجيب تر كلامى است كه از بعضى از مفسرين نقل شده كه گفته اند اشاره «هذا» به فراموش شده است، و معناى آيه اين است كه «از خدا بخواه كه وقتى چيزى را فراموش كردى به يادت بياورد، و اگر به يادت نياورد بگو اميد است پروردگارم مرا به چيزى هدايت كند، كه از آن فراموش شده ام بهتر ونفعش از آن بيشتر باشد».
و عجب از مفسرانى است كه كلمۀ «هَذَا» را در آيه شريفه، اشاره به داستان اصحاب كهف گرفته و گفته اند: معناى آيه، اين است كه: «بگو اميد است خداوند از آيات داله بر نبوتم، معجزاتى به من بدهد كه از نظر ارشاد مردم به دين توحيد، مؤثرتر از داستان اصحاب كهف باشد»، ولى خواننده ضعف اين توجيه را خود مى فهمد.


باز از اين هم عجيب تر كلام بعضى ديگر از آنان است كه گفته اند جمله «و قل عسى ان يهدين...» عطف تفسيرى بر جمله «و اذكر ربّك اذا نسيت» مى باشد و معنايش اين است كه اگر نسيانى از تو سر زد، به سوى پروردگارت توبه ببر، و توبه ات اين است كه بگويى «اميد است پروردگارم مرا به نزديك تر از اين به رشد هدايت فرمايد».
و از اين عجيب تر، كلامى است كه از بعضى از مفسران نقل شده كه گفته اند: اشاره «هَذَا» به «فراموش شده» است، و معناى آيه اين است كه: «از خدا بخواه كه وقتى چيزى را فراموش كردى، به يادت بياورد، و اگر به يادت نياورد، بگو اميد است پروردگارم مرا به چيزى هدايت كند، كه از آن فراموش شده ام، بهتر و نفعش از آن بيشتر باشد».


ممكن هم هست بگوييم وجه دوم و سوم يك وجه است و به هر حال چه يكى باشد و چه دو تا، بناء هر دو بر اين است كه مراد از جمله «نسيت»، مطلق نسيان باشد، و حال آن كه خواننده عزيز اشكالش را فهميد.
باز از اين هم عجيب تر، كلام بعضى ديگر از آنان است كه گفته اند: جملۀ «وَ قُل عَسَى أن يَهدِيَن...»، عطف تفسيرى بر جملۀ «وَ اذكُر رَبَّكَ إذَا نَسِيتَ» مى باشد و معنايش، اين است كه: اگر نسيانى از تو سر زد، به سوى پروردگارت توبه ببر، و توبه ات اين است كه بگويى «اميد است پروردگارم مرا به نزديك تر از اين به رشد هدايت فرمايد».
 
ممكن هم هست بگوييم: وجه دوم و سوم، يك وجه است و به هرحال، چه يكى باشد و چه دو تا، بناء هر دو، بر اين است كه مراد از جملۀ «نَسِيتَ»، مطلق نسيان باشد، و حال آن كه خواننده عزيز، اشكالش را فهميد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۸۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۸۳ </center>
<span id='link255'><span>
<span id='link255'><span>
۱۳٬۸۰۸

ویرایش