گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:


==اختلاف و نزاع مشرکان و موحدان، در باره اصحاب کهف ==
==اختلاف و نزاع مشرکان و موحدان، در باره اصحاب کهف ==
پس جملۀ «رُبُّهُم أعلَمُ بِهِم» از نظر هر يك از اين دو وجه، معناى جداگانه اى به خود مى گيرد. براى اين كه به هر حال، اين جمله نسبت به جملۀ «إذ يَتَنَازَعُونَ بَينَهُم أمرَهُم» كه دو وجه در معنايش آورديم، تفرع دارد. به طورى كه هر معنایى كه آن جمله به خود بگيرد، در اين هم اثر مى گذارد. اگر تنازع مستفاد از جملۀ «إذ يَتَنَازَعُون...»، تنازع و اختلاف درباره قيامت باشد، يكى اقرار و يكى انكار كرده باشد، قهرا معناى جملۀ مورد بحث ما نيز اين مى شود كه مردم درباره قيامت اختلاف نموده، سر و صدا را انداخته بودند، كه ناگهان ايشان را از داستان اصحاب كهف مطلع كرديم، تا بدانند كه وعدۀ خدا حق است و قيامت آمدنى است، و شكى در آن نيست.  
پس جملۀ «رُبُّهُم أعلَمُ بِهِم» از نظر هر يك از اين دو وجه، معناى جداگانه اى به خود مى گيرد. براى اين كه به هر حال، اين جمله نسبت به جملۀ «إذ يَتَنَازَعُونَ بَينَهُم أمرَهُم» كه دو وجه در معنايش آورديم، تفرع دارد. به طورى كه هر معنایى كه آن جمله به خود بگيرد، در اين هم اثر مى گذارد.  
 
اگر تنازع مستفاد از جملۀ «إذ يَتَنَازَعُون...»، تنازع و اختلاف درباره قيامت باشد، يكى اقرار و يكى انكار كرده باشد، قهرا معناى جملۀ مورد بحث ما نيز اين مى شود كه مردم درباره قيامت اختلاف نموده، سر و صدا را انداخته بودند، كه ناگهان ايشان را از داستان اصحاب كهف مطلع كرديم، تا بدانند كه وعدۀ خدا حق است و قيامت آمدنى است، و شكى در آن نيست.  


وليكن مشركان با اين كه آيت الهى را ديدند، دست از انكار برنداشتند و گفتند: ديوارى بر آنان بسازيد تا مردم با آنان ارتباط پيدا نكنند. چه از امر آنان چيزى براى ما كشف نشد و يقين پيدا نكرديم، پروردگار آنان به حال آنان، داناتر است.
وليكن مشركان با اين كه آيت الهى را ديدند، دست از انكار برنداشتند و گفتند: ديوارى بر آنان بسازيد تا مردم با آنان ارتباط پيدا نكنند. چه از امر آنان چيزى براى ما كشف نشد و يقين پيدا نكرديم، پروردگار آنان به حال آنان، داناتر است.
خط ۱۴۵: خط ۱۴۷:
و مراد از «وعدۀ خدا»، به طورى كه از سياق استفاده مى شود، مسأله معاد و قيامت است. پس در حقيقت، جملۀ «وَ أنَّ السَّاعَةَ لَا رَيبَ فِيهَا»، عطف تفسيرى آن است.
و مراد از «وعدۀ خدا»، به طورى كه از سياق استفاده مى شود، مسأله معاد و قيامت است. پس در حقيقت، جملۀ «وَ أنَّ السَّاعَةَ لَا رَيبَ فِيهَا»، عطف تفسيرى آن است.


و ظرف «إذ» در جملۀ «إذ يَتَنَازَعُونَ بَينَهُم أمرَهُم»، ظرف براى «أعثَرنَا» و يا براى «لِيَعلَمُوا» است. و كلمۀ «تَنَازُع»، به معناى تخاصم و دشمنى است. بعضى گفته اند: اصل اين كلمه، به معناى تجاذب است كه در تخاصم استعمال مى شود و به همین جهت، به اعتبار معنای اصلی اش، متعدی به نفس  
و ظرف «إذ» در جملۀ «إذ يَتَنَازَعُونَ بَينَهُم أمرَهُم»، ظرف براى «أعثَرنَا» و يا براى «لِيَعلَمُوا» است. و كلمۀ «تَنَازُع»، به معناى تخاصم و دشمنى است. بعضى گفته اند: اصل اين كلمه، به معناى تجاذب است كه در تخاصم استعمال مى شود و به همین جهت، به اعتبار معنای اصلی اش، متعدی به نفس به کار
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۶۹ </center>
به كار مى رود. همچنان كه به اعتبار معناى تخاصم، به وسيلۀ «فِى» نيز متعدى مى شود. مانند تنازع در جملۀ «فَإن تَنَازَعتُم فِى شَئٍ».
مى رود. همچنان كه به اعتبار معناى تخاصم، به وسيلۀ «فِى» نيز متعدى مى شود. مانند تنازع در جملۀ «فَإن تَنَازَعتُم فِى شَئٍ».


و مراد از «تنازع مردم در بين خود و در باره امر خود»، تنازعشان در مسأله قيامت است. و اگر قيامت را به ايشان نسبت داده، به خاطر اعتناء زيادى است كه درباره آن داشتند. اين بود حال آيه مورد بحث از نظر مفردات آن، و دلالت و شهادتى كه بعضى كلمات آن بر معناى بعضى ديگر دارد.
و مراد از «تنازع مردم در بين خود و در باره امر خود»، تنازعشان در مسأله قيامت است. و اگر قيامت را به ايشان نسبت داده، به خاطر اعتناء زيادى است كه درباره آن داشتند. اين بود حال آيه مورد بحث از نظر مفردات آن، و دلالت و شهادتى كه بعضى كلمات آن بر معناى بعضى ديگر دارد.
۱۳٬۸۰۸

ویرایش