گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
«'''وَ إِذْ قُلْنَا لَك إِنَّ رَبَّك أَحَاط بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتى أَرَيْنَاك إِلّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فى الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلّا طُغْيَاناً كَبِيراً'''»:
«'''وَ إِذْ قُلْنَا لَك إِنَّ رَبَّك أَحَاط بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتى أَرَيْنَاك إِلّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فى الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلّا طُغْيَاناً كَبِيراً'''»:


فقرات اين آيه كه چهار فقره است معانى روشنى دارد، وليكن از نظر ارتباط ووجه اتصالى كه با هم دارند خالى از اجمال نيست وسبب اصلى اين اجمال دوفقره دومى وسومى است ، زيرا خداى سبحان بيان نكرده كه آن رويا كه به پيغمبر خود ارائه داده چه بوده ، ودر ساير آيات قرآنش هم چيزى كه آن را تفسير كند نيامده.
فقرات اين آيه، كه چهار فقره است، معانى روشنى دارد، وليكن از نظر ارتباط و وجه اتصالى كه با هم دارند، خالى از اجمال نيست و سبب اصلى اين اجمال، دو فقره دومى و سومى است. زيرا خداى سبحان بيان نكرده كه آن رؤيا كه به پيغمبر خود ارائه داده، چه بوده، و در ساير آيات قرآنش هم، چيزى كه آن را تفسير كند، نيامده.


و رؤياهائى كه در آيه: ((اذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو اريكهم كثيرا لفشلتم» و آيه «لقد صدق اللّه رسوله الرّويا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام» آمده هيچيك با رؤياى در آيه مورد بحث تطبيق نمى كند چون آيه مورد بحث در مكه نازل شده ومربوط به قبل از هجرت است ، وآن دوآيه مربوط به حوادث بعد از هجرت هستند.
و رؤياهائى كه در آيه: «إذ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِى مَنَامِكَ قَلِيلاً وَ لَو أرَيكَهُم كَثِيراً لَفَشِلتُم»، و آيه: «لَقَد صَدَقَ اللّهُ رَسُولَهُ الرُّؤيَا بِالحَقِّ لَتَدخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرَام» آمده، هيچ يك با رؤياى در آيه مورد بحث تطبيق نمى كند. چون آيه مورد بحث در مكه نازل شده و مربوط به قبل از هجرت است، و آن دو آيه، مربوط به حوادث بعد از هجرت هستند.


و همچنين شجره ملعونه هم معلوم نيست كه چيست كه خدا آن را فتنه مردم قرار داده ، ودر قرآن كريم شجره اى به چشم نمى خورد كه خداوند اسمش را برده سپس آن را لعنت كرده باشد.
و همچنين «شجره ملعونه» هم معلوم نيست كه چيست، كه خدا آن را «فتنه» مردم قرار داده، و در قرآن كريم، شجره اى به چشم نمى خورد كه خداوند اسمش را برده، سپس آن را لعنت كرده باشد.


آرى ، از شجره اى اسم برده به نام شجره زقوم وآن را به وصف فتنه توصيف مى كند، ومى فرمايد: «ام شجرة الزّقوم انا جعلناها فتنة للظالمين» ولى ديگر آن را نه در اينجا ونه در جاى ديگر لعنت نكرده، و اگر صرف اينكه در جهنم سبز مى شود و مايه عذاب ستمگران است باعث لعن آن باشد، بايد خود جهنم و عذاب هاى آن همه لعن شوند، ونيز بايد ملائكه عذاب كه در حقشان فرموده : ((و ما جعلنا اصحاب النّار الا ملائكة و ما جعلنا عدّتهم الا فتنة للّذين كفروا» ملعون باشند، با اينكه خداى تعالى ايشان را ستوده وثنا گفته ، آن هم ثنائى كه فرموده: ((عليها ملائكة غلاظ شداد لايعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون ((
آرى، از شجره اى اسم برده به نام «شجرۀ زقّوم»، و آن را به وصف «فتنه» توصيف مى كند، و مى فرمايد: «أم شَجَرةَ الزَّقُومِ إنَّا جَعَلنَاهَا فِتنَةً لِلظَّالِمِين»، ولى ديگر آن را نه در اين جا و نه در جاى ديگر لعنت نكرده. و اگر صرف اين كه در جهنم سبز مى شود و مايه عذاب ستمگران است، باعث لعن آن باشد، بايد خود جهنم و عذاب هاى آن همه لعن شوند.
 
و نيز بايد ملائكه عذاب كه در حقشان فرموده: «وَ مَا جَعَلنَا أصحَابَ النَّارِ إلّا مَلَائِكَةً وَ مَا جَعَلنَا عِدَّتَهُم إلّا فِتنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا» ملعون باشند، با اين كه خداى تعالى، ايشان را ستوده و ثنا گفته، آن هم ثنائى كه فرموده: «عَلَيهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعصُونَ اللّهَ مَا أمَرَهُم وَ يَفعَلُونَ مَا يُؤمَرُونَ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۹ </center>
و نيز يكى از وسائل عذاب وشكنجه مردم كافر، دست مؤمنين است كه فرموده: ((قاتلوهم يعذّبهم اللّه بايديكم (( معلوم است كه دست مؤمنين ملعون نيست.
و نيز، يكى از وسائل عذاب و شكنجه مردم كافر، دست مؤمنان است كه فرموده: «قَاتِلُوهُم يُعَذِّبهُمُ اللّهُ بِأيدِيكُم»  معلوم است كه دست مؤمنان، ملعون نيست.


از همه اينها معلوم مى شود كه مراد آيه ، روشن كردن وبيان دوفقره خود يعنى ((داستان رويا(( و((داستان شجره ملعونه (( در قرآن كه مايه فتنه مردم شده نيست ، بلكه مقصود اشاره اجمالى است به آن دوتا، خواننده به كمك سياق تفصيل آنها را پيدا كند.
از همه اين ها معلوم مى شود كه مراد آيه، روشن كردن و بيان دو فقره خود، يعنى «داستان رؤيا» و داستان «شجره ملعونه» در قرآن، كه مايه فتنه مردم شده، نيست، بلكه مقصود اشاره اجمالى است به آن دو تا، خواننده به كمك سياق تفصيل آن ها را پيدا كند.


آرى چه بسا بتوان از سياق آيات پاره اى از جزئيات اين دوداستان را استفاده كرد، آيات قبلى در اين مقام بود كه بفرمايد: بشريت آخرش ‍ مانند اول وصدرش در بى اعتنائى به آيات خدا وتكذيب آن الگوى آيندگان مى باشد، ومجتمعات بشرى به تدريج ونسلى بعد از نسل ديگر وقريه اى بعد از قريه اى ديگر عذاب خداى را مى چشند كه يا آن عذاب هلاكت است ويا عذابى كمتر از آن.
آرى، چه بسا بتوان از سياق آيات، پاره اى از جزئيات اين دو داستان را استفاده كرد. آيات قبلى در اين مقام بود كه بفرمايد: بشريت آخرش، مانند اول و صدرش، در بى اعتنایى به آيات خدا و تكذيب آن، الگوى آيندگان مى باشد، و مجتمعات بشرى به تدريج و نسلى بعد از نسل ديگر و قريه اى بعد از قريه اى ديگر، عذاب خداى را مى چشند كه يا آن عذاب هلاكت است و يا عذابى كمتر از آن.


و آيات بعدى كه از آيه ((و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لادم (( شروع مى شود وداستان ابليس وتسلط عجيب اورا بر اغواى بنى آدم بيان مى كند ونيز همان سياق آيات قبل را دنبال مى كند.
و آيات بعدى كه از آيه «وَ إذ قُلنَا لِلمَلَائِكَةِ اسجُدُوا لِآدَم» شروع مى شود و داستان ابليس و تسلط عجيب او را بر اغواى بنى آدم بيان مى كند، و نيز همان سياق آيات قبل را دنبال مى كند.


و از اين وحدت سياق بر مى آيد كه داستان رويا وشجره ملعونه دوامر مهمى است كه يا به زودى در بشريت پيدا مى شود ويا آنكه در ايام نزول آيات پيدا شده ومردم را دچار فتنه نموده وفساد را در آنان شايع ساخته ، و طغيان واستكبار را در آنان پرورش داده.
و از اين وحدت سياق بر مى آيد كه داستان «رؤيا» و «شجره ملعونه»، دو امر مهمى است، كه يا به زودى در بشريت پيدا مى شود و يا آن كه در ايام نزول آيات پيدا شده و مردم را دچار فتنه نموده و فساد را در آنان شايع ساخته، و طغيان و استكبار را در آنان پرورش داده.


و ذيل آيه كه مى فرمايد: (و نخوّفهم فما يزيدهم الا طغيانا كبيرا( به همين معنا اشاره نموده وآن را تاءييد مى كند وبلكه صدر وابتداى آيه هم كه مى فرمايد (و اذ قلنا لك ان ربّك احاط بالنّاس( همين اشاره و تاييد را دارد.
و ذيل آيه كه مى فرمايد: (و نخوّفهم فما يزيدهم الا طغيانا كبيرا( به همين معنا اشاره نموده وآن را تاءييد مى كند وبلكه صدر وابتداى آيه هم كه مى فرمايد (و اذ قلنا لك ان ربّك احاط بالنّاس( همين اشاره و تاييد را دارد.
۱۳٬۸۰۸

ویرایش