گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




ومساءله توسل ودست به دامن شدن به بعضى از مقربين درگاه خدا به طورى كه از آيه ((يا ايّها الّذين آمنوا اتّقوا اللّه وابتغوا اليه الوسيلة (( برمى آيد عمل صحيحى است وغير از آن عملى است كه مشركين بت پرست مى كنند،
و مسأله توسل و دست به دامن شدن به بعضى از مقربان درگاه خدا، به طورى كه از آيه «يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ ابتَغُوا إلَيهِ الوَسِيلَةَ» بر مى آيد، عمل صحيحى است و غير از آن عملى است كه مشركان بت پرست مى كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۸۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۸۰ </center>
چرا كه آنان متوسل به درگاه خدا مى شوند، ولى تقرب وعبادت را نسبت به ملائكه وجن واولياى انس انجام مى دهند، وعبادت خداى را ترك مى كنند، نه اورا عبادت مى كنند ونه به اواميدوارند ونه از او بيمناك ، بلكه همه اميد وترسشان نسبت به وسيله است ، ولذا تنها وسيله را عبادت مى كنند، واميدوار رحمت وسيله وبيمناك از عذاب آن هستند آنگاه براى تقرب به آن وسيله ، كه به زعم ايشان يا ملائكه است ويا جن ويا انس متوسل به بتها ومجسمه ها شده خود آن خدايان را رها مى كردند، وبتها را مى پرستيدند، وبا دادن قربانيها به آنها تقرب مى جستند.
چرا كه آنان به درگاه خدا متوسل مى شوند، ولى تقرب و عبادت را نسبت به ملائكه و جنّ و اولياى انس انجام مى دهند، و عبادت خداى را ترك مى كنند، نه او را عبادت مى كنند و نه به او اميدوارند و نه از او بيمناك، بلكه همه اميد و ترسشان نسبت به وسيله است، و لذا تنها وسيله را عبادت مى كنند، و اميدوار رحمت وسيله و بيمناك از عذاب آن هستند.  


خلاصه اينكه ادعاى اصليشان اين بود كه ما به وسيله بعضى از مخلوقات خدا، به درگاه اوتقرب مى جوئيم ولى در مقام عمل آن وسيله را بطور مستقل پرستش نموده ، از خود آنها بيمناك وبه خود آنها اميدوار بودند، بدون اينكه خدا را در آن منافع مورد اميد، وآن ضررهاى مورد بيم موثر بدانند، پس در نتيجه بتها ويا خدايان را شريك خدا در ربوبيت وپرستش مى دانستند.
آنگاه براى تقرب به آن وسيله، كه به زعم ايشان يا ملائكه است و يا جنّ و يا انس متوسل به بت ها و مجسمه ها شده، خود آن خدايان را رها مى كردند، و بت ها را مى پرستيدند، و با دادن قربانی ها به آن ها تقرب مى جستند.


حال اگر مراد از جمله ((اولئك الّذين يدعون (( ملائكه گرام ويا صلحاى مقربين از جن ، ويا انبياء واولياء از انس باشد قهرا مراد از ((جستجوى وسيله (( و((اميد رحمت (( و((ترس از عذاب (( همان معناى ظاهرش خواهد بود.
خلاصه اين كه: ادعاى اصلی شان اين بود كه ما به وسيله بعضى از مخلوقات خدا، به درگاه او تقرب مى جویيم، ولى در مقام عمل آن وسيله را به طور مستقل پرستش نموده، از خود آن ها بيمناك و به خود آن ها اميدوار بودند، بدون اين كه خدا را در آن منافع مورد اميد، و آن ضررهاى مورد بيم مؤثر بدانند. پس در نتيجه، بت ها و يا خدايان را شريك خدا در ربوبيت و پرستش مى دانستند.


و اگر مراد اعم از اين باشد به طورى كه شامل شياطين جن ، وفاسقين از انس از قبيل فرعون ونمرود وامثال آنها نيز بشود آن وقت مراد از ((جستجوى وسيله (( به سوى خدا همان خضوع وسجود وتسبيح تكوينى خواهد بود، كه قبلا بيان نمود (وبراى همه موجودات اثباتش ‍ كرد) وهم چنين خوف ورجايشان مربوط به ذات ايشان خواهد بود.
حال اگر مراد از جملۀ «أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدعُون»، ملائكه گرام و يا صلحاى مقربان از جنّ، و يا انبياء و اولياء از انس باشد، قهرا مراد از «جستجوى وسيله» و «اميد رحمت» و «ترس از عذاب»، همان معناى ظاهرش خواهد بود.


وجوه ديگرى كه در معناى جمله: «يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب» گفته اند
و اگر مراد اعم از اين باشد به طورى كه شامل شياطين جن، و فاسقان از انس از قبيل فرعون و نمرود و امثال آن ها نيز بشود، آن وقت مراد از «جستجوى وسيله»، به سوى خدا همان خضوع و سجود و تسبيح تكوينى خواهد بود، كه قبلا بيان نمود (و براى همه موجودات اثباتش كرد)، و همچنين خوف و رجايشان مربوط به ذات ايشان خواهد بود.


بعضى از مفسرين تمامى ضميرهاى جمع را كه در آيه وجود دارد به كلمه ((اولئك (( برگردانده اند، ولى در معنا اشتباه كرده آيه را چنين معنا كرده اند كه : ((آن انبيائى كه ايشان به جاى خدا مى پرستند ومردم را به سوى حق مى خوانند، يا خداى را مى خوانند، وبه درگاه اوتضرع برده در جستجوى تقرب به سوى اويند(( وليكن همان طور كه مى بينيد معناى صحيحى نيست.
==وجوه ديگرى كه در معناى جمله: «يَبتَغُون إلَى رَبِّهِمُ الوَسِيلَةَ أيُّهُم أقرَب» گفته اند==


در كشاف در معناى آيه گفته است : يعنى خدايان آنها خودشان در جستجوى وسيله وتقرب به سوى خدايند، و كلمه ((ايّهم را بدل از واو ((يبتغون (( وكلمه ((اىّ(( را موصوله گرفته كه در نتيجه معناى آيه چنين مى شود: ((مشركين كسانى وچيزهائى مى پرستند وآن را خداى خود قرار مى دهند كه مقرب ترين آنها در جستجوى وسيله اى به درگاه اويند تا چه رسد به غير مقربين ((
بعضى از مفسران، تمامى ضميرهاى جمع را كه در آيه وجود دارد، به كلمه «أُولَئِكَ» برگردانده اند، ولى در معنا اشتباه كرده، آيه را چنين معنا كرده اند كه: «آن انبيایى كه ايشان به جاى خدا مى پرستند و مردم را به سوى حق مى خوانند، يا خداى را مى خوانند، و به درگاه او تضرع برده، در جستجوى تقرب به سوى اويند»، وليكن همان طور كه مى بينيد، معناى صحيحى نيست.
 
در كشّاف، در معناى آيه گفته است: يعنى خدايان آن ها، خودشان در جستجوى وسيله و تقرّب به سوى خدايند، و كلمه «أيُّهُم» را بدل از واو «يَبتَغُون» و كلمه «أىُّ» را موصوله گرفته، كه در نتيجه، معناى آيه چنين مى شود: «مشركان، كسانى و چيزهایى مى پرستند و آن را خداى خود قرار مى دهند، كه مقرب ترين آن ها در جستجوى وسيله اى به درگاه اويند، تا چه رسد به غير مقربان».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۱ </center>
سپس گفته ممكن هم هست جمله ((يبتغون الوسيلة (( را متضمن معناى ((يحرصون (( گرفته وچنين معنا كنيم: ((اينها هستند كه مشركين خداى خود پنداشته اند، وحال آنكه همين خدايان خود حرص وشتاب دارند كه از ديگران به درگاه خدا نزديك تر باشند وچون راه تقرب را اطاعت وزيادى خير وصلاح مى دانند بيشتر اطاعت مى كنند ومانند ساير بندگان خدا بيشتر به خير وصلاح مى پردازند، بيشتر مى ترسند، وبيشتر اميد مى دارند، آن وقت چگونه مشركين ايشان را آلهه خود مى گيرند.
سپس گفته: ممكن هم هست جملۀ «يَبتَغُونَ الوَسِيلَةَ» را متضمن معناى «يَحرُصُونَ» گرفته و چنين معنا كنيم: «اين ها هستند كه مشركان خداى خود پنداشته اند، و حال آن كه همين خدايان، خود حرص و شتاب دارند كه از ديگران به درگاه خدا نزديكتر باشند و چون راه تقرب را اطاعت و زيادى خير و صلاح مى دانند، بيشتر اطاعت مى كنند و مانند ساير بندگان خدا بيشتر به خير و صلاح مى پردازند، بيشتر مى ترسند، و بيشتر اميد مى دارند، آن وقت چگونه مشركان ايشان را آلهه خود مى گيرند.


و البته معناى بدى نيستند، در صورتى كه سياق آيه با آنها بسازد، ليكن آنطور كه بايست سازگارى ندارد، هر چند كه معناى دوم به سياق آيه از اولى نزديك تر است.
و البته معناى بدى نيستند، در صورتى كه سياق آيه با آن ها بسازد، ليكن آن طور كه بايست سازگارى ندارد، هرچند كه معناى دوم به سياق آيه، از اولى نزديكتر است.


بعضى ديگر گفته اند: معناى آيه اين است كه : ((اينها هستند كه مشركين آنان را خداى خود خوانده وعبادتشان مى كنند ومعتقدند كه معبود ايشانند وسعى مى كنند با پرستيدن آنها وسيله اى وتقربى به درگاه خدا پيدا كنند، وهر يك سعى مى كند با پرستش بيشتر از ديگران سبقت جسته مقرب تر شود(( اين معنا هم به هيچ وجه با الفاظ آيه تطبيق نمى كند.
بعضى ديگر گفته اند: معناى آيه اين است كه: «اين ها هستند كه مشركان آنان را خداى خود خوانده و عبادتشان مى كنند و معتقدند كه معبود ايشان اند و سعى مى كنند با پرستيدن آن ها وسيله اى و تقربى به درگاه خدا پيدا كنند، و هر يك سعى مى كند با پرستش بيشتر، از ديگران سبقت جسته، مقرب تر شود»، اين معنا هم به هيچ وجه با الفاظ آيه تطبيق نمى كند.


«'''وَ إِن مِّن قَرْيَةٍ إِلا نحْنُ مُهْلِكوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شدِيداً كانَ ذَلِك فى الْكِتَابِ مَسطوراً'''»:
«'''وَ إِن مِّن قَرْيَةٍ إِلّا نَحْنُ مُهْلِكوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شدِيداً كانَ ذَلِك فى الْكِتَابِ مَسطُوراً'''»:


مى گويند: عذاب شديد هميشه به معناى آن عذابى است كه قومى را مستاءصل ومن قرض كند آن وقت در اين آيه كه در مقابل عذاب شديد مساءله هلاكت را قرار داده لابد معنا ومراد از هلاكت مرگهاى طبيعى و تدريجى افراد است.  
مى گويند: عذاب شديد، هميشه به معناى آن عذابى است كه قومى را مستأصل و منقرض كند، آن وقت در اين آيه كه در مقابل عذاب شديد، مسأله هلاكت را قرار داده، لابد معنا و مراد از هلاكت مرگ هاى طبيعى و تدريجى افراد است.  


و در نتيجه معناى آيه چنين مى شود ((هيچ قومى نيست مگر اينكه ما مردمش را قبل از قيامت يا مى ميرانيم ويا به عذاب استيصال ومرگ دسته جمعى مبتلا مى كنيم تا بعد از آن قيامت را بپا كنيم (( همچنانكه در جاى ديگر فرمود: ((وانا لجاعلون ما عليها صعيدا جرزا(( ولذا بعضى گفته اند كه ((هلاك (( وى مربوط به قراء واقوام صالح ، و((تعذيب (( مربوط به قراء واقوام طالح است .
و در نتيجه معناى آيه چنين مى شود: «هيچ قومى نيست مگر اين كه ما مردمش را قبل از قيامت، يا مى می رانيم و يا به عذاب استيصال و مرگ دسته جمعى مبتلا مى كنيم، تا بعد از آن قيامت را به پا كنيم»، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «وَ إنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيهَا صَعِيداً جُرُزاً». و لذا بعضى گفته اند كه: «هلاك» وى مربوط به قراء و اقوام صالح، و «تعذيب»، مربوط به قراء و اقوام طالح است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۸۲ </center>
<span id='link121'><span>
<span id='link121'><span>
۱۴٬۱۱۵

ویرایش