گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
<span id='link117'><span>
<span id='link117'><span>


==چند وجه ديگر در بيان مراد از مالك نفع وضرر نبودن بتها ==
==چند وجه ديگر، در بيان مراد از مالك نفع و ضرر نبودن بت ها ==
بعضى از مفسرين گفته اند: گويا مراد از مالك ضرر ونفع نبودن بتها اين است كه قدرت تام وكامل ندارند، وگرنه مشركين اقرار دارند كه قدرت خدايان دروغى از ناحيه خداست ، آرى مشركين اين معنا را انكار ندارند كه شركاء وبتها به جميع صفاتشان مخلوق خدايند، وصفات خدا كاملتر وقوى تر از صفات بتها است.
بعضى از مفسران گفته اند: گويا مراد از مالك ضرر و نفع نبودن بت ها، اين است كه قدرت تامّ و كامل ندارند، و گرنه مشركان اقرار دارند كه قدرت خدايان دروغى از ناحيه خداست. آرى، مشركان اين معنا را انكار ندارند كه شركاء و بت ها به جميع صفاتشان مخلوق خدايند، و صفات خدا كاملتر و قوى تر از صفات بت ها است.


اين معنا كه معلوم شد استدلال آيه كاملا تمام گشته مشركين مجاب مى شوند، وگرنه قدرت نداشتن ملائكه وجن كه مورد پرستش مشركين هستند خيلى روشن نيست ، ودليل روشنى نداريم كه بطور مطلق جن و ملك هيچ قدرتى ندارند.
اين معنا كه معلوم شد استدلال آيه كاملا تمام گشته، مشركان مجاب مى شوند، و گرنه قدرت نداشتن ملائكه و جنّ كه مورد پرستش مشركان هستند، خيلى روشن نيست، و دليل روشنى نداريم كه به طور مطلق، جنّ و ملك هيچ قدرتى ندارند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۱۷۷ </center>
واگر بگوئى : دليلش اين است كه مشركين دست به دامن جن وملك مى شوند، واجابتى نمى بينند، جواب مى دهيم ما مسلمانها هم دست به دامن خدا مى شويم ودعاهايمان مستجاب نمى شود.
و اگر بگویى: دليلش اين است كه مشركان دست به دامن جنّ و ملك مى شوند، و اجابتى نمى بينند. جواب مى دهيم: ما مسلمان ها هم، دست به دامن خدا مى شويم و دعاهايمان مستجاب نمى شود.


بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه اصلا قدرتى بر نفع وضرر ندارند واستدلال مى كنند به دليل اشعريها كه مى گويند تمامى ممكنات در ابتداى تكوينشان مستند به خدايند، وما در پاسخ آنان مى گوييم جن و انس و ملائكه هر چند كه الان قدرت دارند، ليكن در آغاز هم خودشان و هم قدرتشان مستند به خدايند پس در حقيقت مستقلا هيچ قدرتى ندارند.
بعضى ديگر گفته اند: مراد اين است كه اصلا قدرتى بر نفع و ضرر ندارند و استدلال مى كنند به دليل اشعری ها كه مى گويند تمامى ممكنات در ابتداى تكوينشان مستند به خدايند. و ما در پاسخ آنان مى گوييم: جنّ و انس و ملائكه، هر چند كه الآن قدرت دارند، ليكن در آغاز هم خودشان و هم قدرتشان مستند به خدايند. پس در حقيقت مستقلا هيچ قدرتى ندارند.


وليكن هر چند كه قرآن براى ملائكه وجن اثبات انواع قدرت مى كند آن هم نه در يك آيه ودوآيه بلكه در آيات بسيارى كه نمى توان تاويلش كرد ولى در عين حال حقيقت قدرت را در نظائر آيه ((انّ القوة للّه جميعا به خدا اختصاص مى دهد.
وليكن هر چند كه قرآن براى ملائكه و جنّ اثبات انواع قدرت مى كند، آن هم نه در يك آيه و دو آيه، بلكه در آيات بسيارى كه نمى توان تأويلش كرد، ولى در عين حال، حقيقت قدرت را در نظائر آيه «أنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً» به خدا اختصاص مى دهد.


و از اينجا مى فهميم كه غير خدا اگر چيزى يا كسى قدرتى دارد قدرتش از قدرت خدا نشاءت گرفته است ، يعنى خدا اورا قادر ساخته است ، واگر چيزى را مالك است خداوند تمليكش كرده ، پس احدى نيست كه در قدرت وملكى مستقل باشد مگر خود او، وقدرت وملكهائى كه در دست ديگران است عاريتى مى باشد وتاثيرش نيز بستگى به اذن خدا و مشيت او دارد.
و از اين جا مى فهميم كه غير خدا، اگر چيزى يا كسى قدرتى دارد، قدرتش از قدرت خدا نشأت گرفته است. يعنى خدا او را قادر ساخته است، و اگر چيزى را مالك است، خداوند تمليكش كرده. پس احدى نيست كه در قدرت و ملكى مستقل باشد، مگر خود او، و قدرت و ملك هایى كه در دست ديگران است، عاريتى مى باشد و تأثيرش نيز بستگى به اذن خدا و مشيت او دارد.


بنابراين نمى توان احتجاج آيه شريفه را منوط بر اين دانست كه ملائكه و جن وانس كه مورد پرستش بت پرستان قرار گرفته اند اصلا قدرت ندارند، بلكه حجت مزبور مبتنى بر اين است كه خدايان ، مستقل در ملك و قدرت نيستند، ودر هر چه دارند مثل خود پرستش كنندگانشان محتاج به خدايند، وبه درگاه اوروانند واگر بت پرستان اين خدايان را مى خوانند از آنجائى كه دعا متوجه قدرت مستقل مى شود نه به قدرت كسى كه قدرتش و ملكش به تمليك ديگرى است ، پس در حقيقت دعا و مسئلت ايشان هم متوجه درگاه خداى تعالى است ، ودر حقيقت از او مى خواهند نه از بتها.
بنابراين، نمى توان احتجاج آيه شريفه را منوط بر اين دانست كه ملائكه و جنّ و انس، كه مورد پرستش بت پرستان قرار گرفته اند، اصلا قدرت ندارند، بلكه حجت مزبور، مبتنى بر اين است كه خدايان، مستقل در ملك و قدرت نيستند، و در هرچه دارند، مثل خود پرستش كنندگانشان محتاج به خدايند، و به درگاه او روانند، و اگر بت پرستان اين خدايان را مى خوانند، از آن جایى كه دعا متوجه قدرت مستقل مى شود، نه به قدرت كسى كه قدرتش و ملكش به تمليك ديگرى است. پس در حقيقت، دعا و مسئلت ايشان هم متوجه درگاه خداى تعالى است، و در حقيقت از او مى خواهند، نه از بت ها.


و اما به اين سخن مفسر كه گفت : ((دليلى واضح وروشن نداريم كه ملائكه وجن مطلقا قدرت نداشتند زيرا اگر استدلال كنى بر اينكه مشركين دست به دامن آنها (ملائكه وجن ) مى شوند واجابتى نمى بينند جواب مى دهيم ما مسلمانها هم دست به دامن خدا مى شويم ودعايمان مستجاب نمى شود واين دليل بر اين نيست كه خداوند قدرت ندارد جوابش را خداى تعالى در كلام خود داده تا ديگر كسى چنين معارضه اى نكند.
و اما به اين سخن مفسر كه گفت: «دليلى واضح و روشن نداريم كه ملائكه و جنّ مطلقا قدرت نداشتند، زيرا اگر استدلال كنى بر اين كه مشركان دست به دامن آن ها (ملائكه و جنّ) مى شوند و اجابتى نمى بينند،
جواب مى دهيم: ما مسلمان ها هم دست به دامن خدا مى شويم و دعايمان مستجاب نمى شود، و اين دليل بر اين نيست كه خداوند قدرت ندارد. جوابش را خداى تعالى در كلام خود داده، تا ديگر كسى چنين معارضه اى نكند».
<span id='link118'><span>
<span id='link118'><span>
==فقط دعا ودرخواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است ==
==فقط دعا ودرخواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است ==
توضيح اينكه : خداى تعالى كه گفتارش حق است فرموده : ((اجيب دعوة الدّاع اذا دعان (( ونيز فرموده : ((ادعونى استجب لكم (( واين گفتار خود را به هيچ قيدى مقيد نكرد، در نتيجه فهماند كه وقتى عبد با حالت جدى دعا كند وبا دعا بازى نكند وقلبش در دعا متوجه كسى جز خدا نباشد، بلكه از غير خدا قطع ومتوجه و ملتجى به درگاه اوشود، البته اوهم دعايش را مستجاب مى سازد.
توضيح اينكه : خداى تعالى كه گفتارش حق است فرموده : ((اجيب دعوة الدّاع اذا دعان (( ونيز فرموده : ((ادعونى استجب لكم (( واين گفتار خود را به هيچ قيدى مقيد نكرد، در نتيجه فهماند كه وقتى عبد با حالت جدى دعا كند وبا دعا بازى نكند وقلبش در دعا متوجه كسى جز خدا نباشد، بلكه از غير خدا قطع ومتوجه و ملتجى به درگاه اوشود، البته اوهم دعايش را مستجاب مى سازد.
۱۳٬۷۹۸

ویرایش