گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:


==پاسخ خداوند با قدرت مطلقه خود به استبعاد مشركين ==
==پاسخ خداوند با قدرت مطلقه خود به استبعاد مشركين ==
«'''قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً * أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكبرُ فى صدُورِكمْ'''»:
«'''قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً * أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكبُرُ فى صُدُورِكمْ'''»:


از آنجائى كه منكرين معاد كلام خود را با تعبيرى غرورآميز چون ((ء اذا كنا...(( اداء كرده بودند، خداوند دستور داد تا با امر تسخيرى به ايشان بفرمايد: اگر سنگ يا آهن ويا هر چه بزرگ تر از آن ودورتر از انسان شدن باشيد باز هم خداوند شما را به صورت انسان در خواهد آورد.
از آن جایى كه منكران معاد كلام خود را با تعبيرى غرورآميز چون «ءَإذَا كُنّا...» اداء كرده بودند، خداوند دستور داد تا با امر تسخيرى به ايشان بفرمايد: اگر سنگ يا آهن و يا هرچه بزرگتر از آن و دورتر از انسان شدن باشيد، باز هم خداوند شما را به صورت انسان در خواهد آورد.


بنابراين آيه شريفه ، اشاره به اين است كه قدرت مطلقه الهى را تجديد خلقت هيچ چيزى به ستوه نمى آورد، چه استخوانهاى پوسيده وتوتيا شده ، وچه آهن وچه غير آن.
بنابراين، آيه شريفه، اشاره به اين است كه قدرت مطلقه الهى را تجديد خلقت هيچ چيزى به ستوه نمى آورد، چه استخوان هاى پوسيده و توتيا شده، و چه آهن و چه غير آن.


و معنايش اين است كه به ايشان بگواگر از هر چيزى باشيد سخت تر از استخوان هاى پوسيده مانند سنگ يا آهن و يا مخلوقى ديگر ودر نتيجه استبعادتان چند برابر واز اين بيشتر باشد، خداوند به زودى شما را به خلقت اولتان برخواهد گردانيد، ومبعوثتان خواهد نمود.
و معنايش اين است كه: به ايشان بگو اگر از هر چيزى باشيد سخت تر از استخوان هاى پوسيده، مانند سنگ يا آهن و يا مخلوقى ديگر و در نتيجه استبعادتان چند برابر و از اين بيشتر باشد، خداوند به زودى شما را به خلقت اولتان برخواهد گردانيد، و مبعوثتان خواهد نمود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۶۰ </center>
«'''فَسيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِى فَطرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ'''»:
«'''فَسيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِى فَطرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ'''»:


يعنى وقتى از استبعادشان جواب دهى آن وقت خواهند گفت : كيست كه ما را از صورت گرد وغبار دوباره به صورت انسان اولى در آورد؟ در پاسخ بگو: خداى سبحان ، وآن وقت از ميان اوصاف خدا آن وصف را برايشان بيان كن كه در از بين بردن استبعادشان موثرتر باشد وديگر جائى براى آن باقى نگذارد، وآن وصف اين است كه: «خدا همان كسى است كه در مرتبه اول شما را خلق كرد در حالى كه آن روز است خوان پوسيده هم نبوديد».
يعنى: وقتى از استبعادشان جواب دهى، آن وقت خواهند گفت: كيست كه ما را از صورت گرد و غبار دوباره به صورت انسان اولى در آورد؟ در پاسخ بگو: خداى سبحان، و آن وقت از ميان اوصاف خدا آن وصف را برايشان بيان كن، كه در از بين بردن استبعادشان مؤثرتر باشد و ديگر جایى براى آن باقى نگذارد، و آن وصف اين است كه: «خدا همان كسى است كه در مرتبه اول شما را خلق كرد، در حالى كه آن روز است خوان پوسيده هم نبوديد».


پس اگر به جاى ((بگوخدا(( فرمود: ((بگوآن كس كه ...(( براى اين بود كه با ذكر مثال امكان بعث را اثبات نموده استبعاد منكرين را از بين ببرد.
پس اگر به جاى «بگو خدا»، فرمود: «بگو آن كس كه...»، براى اين بود كه با ذكر مثال امكان بعث را اثبات نموده، استبعاد منكران را از بين ببرد.


«'''فَسيُنْغِضونَ إِلَيْك رُءُوسهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسى أَن يَكُونَ قَرِيباً'''»:
«'''فَسيُنْغِضُونَ إِلَيْك رُءُوسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً'''»:


راغب در مفردات مى گويد ((انغاض (( به اين معنا است كه كسى سر خود را با حالت غرور وخود خواهى در مقابل ديگرى تكان دهد، پس ‍ بنابه گفته راغب معنا چنين مى شود:  
راغب در مفردات مى گويد: «انغاض»، به اين معنا است كه كسى سر خود را با حالت غرور و خودخواهى در مقابل ديگرى تكان دهد. پس بنا به گفته راغب معنا چنين مى شود:  


و چون حجت خود را به گوششان برسانى وقدرت خداى را بر هر چيز وهمچنين بر خلقت اولشان يادآورى كنى تازه سرهاشان را از باب مسخره كردن تكان خواهند داد و خواهند گفت: اين قيامت كى است ؟! بگوشايد نزديك باشد، چون امرى است كه بر همه پوشيده است و راهى به سوى علم بدان نيست و از غيب هائى است كه جز خدا كسى نمى داند، وليكن اوصافش معلوم است، چون خداوند آن اوصاف را بيان كرده، و لذا در آيه بعدى به جاى آنكه وقت قيامت را بيان كند اوصاف آن را بيان مى فرمايد وچنين ادامه مى دهد: «يوم يدعوكم فتستجيبون بحمده...».
و چون حجت خود را به گوششان برسانى و قدرت خداى را بر هر چيز و همچنين بر خلقت اولشان يادآورى كنى، تازه سرهاشان را از باب مسخره كردن تكان خواهند داد و خواهند گفت: اين قيامت كى است؟! بگو شايد نزديك باشد. چون امرى است كه بر همه پوشيده است و راهى به سوى علم بدان نيست و از غيب هایى است كه جز خدا كسى نمى داند، وليكن اوصافش معلوم است. چون خداوند آن اوصاف را بيان كرده، و لذا در آيه بعدى به جاى آن كه وقت قيامت را بيان كند، اوصاف آن را بيان مى فرمايد و چنين ادامه مى دهد: «يَومَ يَدعُوكُم فَتَستَجِيبُونَ بِحَمدِهِ...».


«'''يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَستَجِيبُونَ بحَمْدِهِ وَ تَظنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلا قَلِيلاً'''»:
«'''يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَستَجِيبُونَ بحَمْدِهِ وَ تَظنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلّا قَلِيلاً'''»:


كلمه ((يوم (( از اين نظر منصوب است كه ظرف ومفعول قيد فعلى است كه در تقدير است ، وتقديرش ((وتبعثون يوم فلان (( است ، و مقصود از دعوت در اين آيه ، آن نداى غيبى است كه همه را زنده مى كند، واستجابت خلق هم همان قبول دعوت الهى وزنده شدن است ، واينكه فرمود: ((بحمده (( حال است از فاعل ((تستجيبون (( يعنى است جابت مى كنيد در حالى كه سرگرم حمد خدائيد، وزنده شدن و دوباره به وجود آمدن را فعل نيكى از خدا مى دانيد فعلى كه فاعلش بايد حمد وثنا شود، زيرا آن روز روزى است كه حقايق برايتان مكشوف مى شود، وروشن مى گردد كه در حكمت الهى واجب بود مردم دوباره زنده شوند وپاداش و كيفر خود را ببينند وخلاصه زندگى دوم بعد از زندگى اول ضرورى بود.
كلمۀ «يَوم» از اين نظر منصوب است كه ظرف و مفعول، قيد فعلى است كه در تقدير است، و تقديرش «وَ تُبعَثُونَ يَومَ فُلان» است، و مقصود از دعوت در اين آيه، آن نداى غيبى است كه همه را زنده مى كند، و استجابت خلق هم همان قبول دعوت الهى و زنده شدن است، و اين كه فرمود: «بِحَمدِهِ» حال است از فاعل «تَستَجِيبُونَ». يعنى استجابت مى كنيد در حالى كه سرگرم حمد خدایيد، و زنده شدن و دوباره به وجود آمدن را فعل نيكى از خدا مى دانيد. فعلى كه فاعلش بايد حمد و ثنا شود. زيرا آن روز، روزى است كه حقايق برايتان مكشوف مى شود، و روشن مى گردد كه در حكمت الهى، واجب بود مردم دوباره زنده شوند و پاداش و كيفر خود را ببينند و خلاصه زندگى دوم بعد از زندگى اول ضرورى بود.


و اينكه فرمود: ((وتظنّون ان لبثتم الاقليلا(( معنايش اين است كه آن روز گمان مى كنيد كه در قبرها بيشتر از اندك زمانى نمانده ايد، وخلاصه روز قيامت را نسبت به روز مردن خيلى نزديك مى بينيد خداوند هم ايشان را در اين پندار تصديق كرده است ، هر چند در آيات ديگر پندار ايشان را نسبت به مدتى كه خود تخمين زده اند خطا شمرد، وفرموده : «قال ان لبثتم الا قليلا لو انّكم كنتم تعلمون»، و نيز فرموده: «و يوم تقوم السّاعه يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة كذلك كانوا يؤفكون و قال الّذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم فى كتاب اللّه الى يوم البعث فهذا يوم البعث».
و اين كه فرمود: «وَ تَظُنُّونَ إن لَبِثتُم إلّا قَلِيلاً»، معنايش اين است كه: آن روز گمان مى كنيد كه در قبرها بيشتر از اندك زمانى نمانده ايد، و خلاصه روز قيامت را نسبت به روز مُردن، خيلى نزديك مى بينيد. خداوند هم ايشان را در اين پندار تصديق كرده است، هر چند در آيات ديگر، پندار ايشان را نسبت به مدتى كه خود تخمين زده اند، خطا شمرد، و فرموده:  


و اينكه فرمود: ((وتظنّون ان بثتم الاقليلا(( هم تعريض به كفار است كه روز قيامت را بعيد مى شمردند، وآن را استهزاء مى كردند، وهم تاءييد جمله قبل است كه مى فرمود: ((قل عسى ان يكون قريبا(( يعنى ما امروز اظهار اميد مى كرديم كه قيامت نزديك باشد، شما هم به زودى آن را نزديك مى شماريد.
«قَالَ إن لَبِثتُم إلّا قَلِيلاً لَو أنَّكُم كُنتُم تَعلَمُونَ». و نيز فرموده: «وَ يَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقسِمُ المُجرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤفَكُونَ وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ وَ الإيمَانَ لَقَد لَبِثتُم فِى كِتَابِ اللّهِ إلَى يَومِ البَعثِ فَهَذَا يَومُ البَعثِ».


و همچنين جمله ((فتستجيبون بحمده (( تعريض بر مشركين وكفار است كه شما از آمدن قيامت تعجب مى كرديد، وآن را به باد مسخره مى گرفتيد ولى به زودى آمدنش را حمد وثنا خواهيد كرد.
و اين كه فرمود: «وَ تَظُنُّونَ إن لَبِثُتم إلّا قَلِيلاً»، هم تعريض به كفار است كه روز قيامت را بعيد مى شمردند، و آن را استهزاء مى كردند. و هم تأييد جمله قبل است كه مى فرمود: «قُل عَسَى أن يَكُونَ قَرِيباً». يعنى: ما امروز اظهار اميد مى كرديم كه قيامت نزديك باشد، شما هم به زودى آن را نزديك مى شماريد.
 
و همچنين جملۀ «فَتَستَجِيبُونَ بِحَمدِهِ»، تعريض بر مشركان و كفار است، كه شما از آمدن قيامت تعجب مى كرديد، و آن را به باد مسخره مى گرفتيد، ولى به زودى، آمدنش را حمد و ثنا خواهيد كرد.
<span id='link109'><span>
<span id='link109'><span>


۱۴٬۰۱۵

ویرایش