گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
<span id='link75'><span>
<span id='link75'><span>


==بى پايگى اشكالاتى كه درباره دعاى ابراهيم (ع ) مطرح شده ==
==بى پايگى اشكالاتى كه درباره دعاى ابراهيم (ع) مطرح شده ==
اين حاصل آن نكاتى است كه دقت و تدبر در دو آيه كريمه آن را افاده مى كند، و با در نظر داشتن آن ديگر جايى براى اشكال و جوابى كه مفسرين در اين دو آيه آورده اند باقى نمى ماند، و بلكه اشكالى دور از ذوق سليم مى گردد.
اين حاصل آن نكاتى است كه دقت و تدبر در دو آيه كريمه آن را افاده مى كند، و با در نظر داشتن آن، ديگر جايى براى اشكال و جوابى كه مفسران در اين دو آيه آورده ،باقى نمى ماند، و بلكه اشكالى دور از ذوق سليم مى گردد.
آرى ، مفسرين دو اشكال در اين دو آيه كرده و جوابهايى از آنها داده اند، كه با در نظر گرفتن چند نكته اى كه گفتيم نه اشكالها وارد است ، و نه جوابها جواب .
 
اشكال اول اينكه :ظاهر جمله «''' و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام '''» اين است كه ابراهيم (عليه السلام ) مصونيت از پرستش بتها را هم براى خود مسالت كرده و هم براى همه فرزندان خود، و اين خود دعائى است غير مستجاب زيرا قريش هم جزء فرزندان وى بودند و آنان اهل شرك و بت پرست بودند،
آرى، مفسران دو اشكال در اين دو آيه كرده و جواب هايى از آن ها داده اند، كه با در نظر گرفتن چند نكته اى كه گفتيم، نه اشكال ها وارد است، و نه جواب ها جواب.
 
اشكال اول اين كه: ظاهر جمله: «'''و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام'''» اين است كه ابراهيم (عليه السلام) مصونيت از پرستش بت ها را، هم براى خود مسألت كرده و هم براى همه فرزندان خود. و اين، خود دعائى است غير مستجاب، زيرا قريش هم جزء فرزندان وى بودند و آنان اهل شرك و بت پرست بودند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۰۵ </center>
و چطور ممكن است پيغمبرى بزرگوار چون ابراهيم خليل (عليه السلام ) دعايى بكند كه مى داند غير مستجاب است ؟ و يا چگونه ممكن است خداى سبحان چنين دعايى را با اينكه لغو و بى معنا است از او حكايت بكند، و اصلا آن را رد نفرمايد، با اينكه روش قرآن كريم همواره چنين است كه سخن بيهوده و پيشنهادهاى لغو را رد مى كند؟ از اين هم كه بگذريم مگر انبياء معصوم از هر گناه نيستند، و با داشتن چنين مقامى ديگر چه معنا دارد كه مصونيت از كفر و پرستش بتها را از خدا درخواست نمايد؟.
و چطور ممكن است پيغمبرى بزرگوار چون ابراهيم خليل (عليه السلام)، دعايى بكند كه مى داند غير مستجاب است؟ و يا چگونه ممكن است خداى سبحان چنين دعايى را با اي نكه لغو و بى معنا است، از او حكايت بكند، و اصلا آن را رد نفرمايد، با اين كه روش قرآن كريم، همواره چنين است كه سخن بيهوده و پيشنهادهاى لغو را رد مى كند؟ از اين هم كه بگذريم، مگر انبياء معصوم از هر گناه نيستند، و با داشتن چنين مقامى، ديگر چه معنا دارد كه مصونيت از كفر و پرستش بت ها را از خدا درخواست نمايد؟
آنگاه از آن جواب داده اند كه مقصود از فرزندانى كه مى گوييم دعاى وى در حق آنان مستجاب نشد، فرزندان با واسطه آن جناب است ، نه فرزندان خود او، چون دعاى آن جناب در حق فرزندان خودش يعنى اسحاق و اسماعيل و غير آن دو مستجاب شد.
 
بعضى ديگر هم گفته اند:«''' مقصود فرزندانى است كه در هنگام اين درخواست موجود بوده اند و دعاى وى در حق ايشان مستجاب شد، چون همه آنان موحد بوده اند'''».
آنگاه از آن جواب داده اند كه: مقصود از فرزندانى كه مى گوييم دعاى وى در حق آنان مستجاب نشد، فرزندان با واسطه آن جناب است، نه فرزندان خود او. چون دعاى آن جناب در حق فرزندان خودش، يعنى اسحاق و اسماعيل و غير آن دو مستجاب شد.
بعضى ديگر گفته اند:«''' چه عيب دارد كه منظور از فرزندان را همه ذريه او بگيريم و بگوييم نسبت به بعضى مستجاب شد و نسبت به ديگران نشد'''».
 
بعضى ديگر در بت پرستى فرزندان آن جناب توقف كرده اند:
بعضى ديگر هم گفته اند: «''' مقصود فرزندانى است كه در هنگام اين درخواست موجود بوده اند و دعاى وى در حق ايشان مستجاب شد، چون همه آنان موحد بوده اند'''».
يكى گفته فرزندان مشرك او بت را نمى پرستيدند، بلكه آنها را شفعاى درگاه خدا مى پنداشتند.بعضى ديگر گفته اند:آنها «'''اوثان '''» را مى پرستيدند، نه «'''اصنام '''» را و اين دو با هم فرق دارند.صنم تمثال هاى مجسم است ، و وثن تمثالهاى غير مجسم )).
 
بعضى ديگر گفته اند:ايشان بت نمى پرستيدند، بلكه بخاطر اينكه دسترسى به خانه كعبه نداشتند سنگى را نصب مى كردند و مى گفتند:خانه خدا هم از سنگ است ، آن وقت دور آن طواف مى كرده اند، و آن سنگ را خانه دوار و قابل انتقال مى ناميدند.
بعضى ديگر گفته اند: «'''چه عيب دارد كه منظور از فرزندان را، همه ذرّيه او بگيريم و بگوييم نسبت به بعضى مستجاب شد و نسبت به ديگران نشد'''».
 
بعضى ديگر، در بت پرستى فرزندان آن جناب توقف كرده اند:
 
يكى گفته: فرزندان مشرك او بت را نمى پرستيدند، بلكه آن ها را شفعاى درگاه خدا مى پنداشتند. بعضى ديگر گفته اند: آن ها «'''اوثان'''» را مى پرستيدند، نه «'''اصنام'''» را و اين دو با هم فرق دارند. صنم تمثال هاى مجسم است، و وثن تمثال هاى غير مجسم.
 
بعضى ديگر گفته اند: ايشان بت نمى پرستيدند، بلكه به خاطر اين كه دسترسى به خانه كعبه نداشتند، سنگى را نصب مى كردند و مى گفتند: خانه خدا هم از سنگ است، آن وقت دور آن طواف مى كرده اند، و آن سنگ را خانه دوار و قابل انتقال مى ناميدند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۰۶ </center>
<span id='link76'><span>
<span id='link76'><span>
==ضعف پاسخهاى داده شده به اشكال فوق ==
==ضعف پاسخهاى داده شده به اشكال فوق ==
ولى خواننده محترم به خوبى نسبت به سقوط و بى اعتبارى اين پاسخها واقف است .اما پاسخ اول و دوم براى اينكه خلاف ظاهر لفظ آيه است ، چون كلمه «'''بنى '''» همه فرزندان را شامل است .و اما وجه سوم آن نيز باطل است ، زيرا اشكال در اين نبود كه چرا دعاى يك پيغمبر و يا بعضى از آن مستجاب نشده ، چون ممكن است دعايى بر خلاف حكمت باشد. بلكه اشكال در اين بود كه حكايت و نقل گفتارهاى لغو و رد نكردن آن از شان قرآن كريم دور است .
ولى خواننده محترم به خوبى نسبت به سقوط و بى اعتبارى اين پاسخها واقف است .اما پاسخ اول و دوم براى اينكه خلاف ظاهر لفظ آيه است ، چون كلمه «'''بنى '''» همه فرزندان را شامل است .و اما وجه سوم آن نيز باطل است ، زيرا اشكال در اين نبود كه چرا دعاى يك پيغمبر و يا بعضى از آن مستجاب نشده ، چون ممكن است دعايى بر خلاف حكمت باشد. بلكه اشكال در اين بود كه حكايت و نقل گفتارهاى لغو و رد نكردن آن از شان قرآن كريم دور است .
۱۳٬۷۸۶

ویرایش