گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۵}}
__TOC__
__TOC__


خط ۶: خط ۸:
<span id='link32'><span>
<span id='link32'><span>
==پاسخ انبياء به ايراد كفار ==
==پاسخ انبياء به ايراد كفار ==
قَالَت لَهُمْ رُسلُهُمْ إِن نحْنُ إِلا بَشرٌ مِّثْلُكمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَن يَشاءُ...
قَالَت لَهُمْ رُسلُهُمْ إِن نحْنُ إِلا بَشرٌ مِّثْلُكمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَن يَشاءُ...
در اين آيه ، انبياء پاسخ ايراد كفار را مى دهند كه مى گفتند:شما بشرى مانند ما هستيد و داراى هويتى مانند فرشتگان ملكوتى و متصل به غيب نيستيد چون اگر چنين ادعائى بكنيد، بايد براى صدق ادعاى خود، عملى انجام دهيد كه دلالت بر داشتن قدرت غيبى شما بكند.
در اين آيه ، انبياء پاسخ ايراد كفار را مى دهند كه مى گفتند:شما بشرى مانند ما هستيد و داراى هويتى مانند فرشتگان ملكوتى و متصل به غيب نيستيد چون اگر چنين ادعائى بكنيد، بايد براى صدق ادعاى خود، عملى انجام دهيد كه دلالت بر داشتن قدرت غيبى شما بكند.
حاصل جواب رسولان اين است كه درست است كه ما مانند شما بشر هستيم ، و ليكن اين كه گفتيد:مانند شما بشر بودن مستلزم نداشتن امتياز و خصايصى فوق العاده ، از قبيل وحى و رسالت است ، صحيح نيست ، زيرا مماثلت و همانندى در بشريت ، باعث همانندى در جميع كمالات صورى و معنوى انسانى نيست ، همچنانكه مى بينيم افراد عادى مردم در اعتدال و موزون بودن قد و قامت و زيبائى منظر، مثل هم نيستند، و همچنين در رزانت عقل و درستى راى و فهم و ذكاوت همانند هم نيستند، در بعضى (اين كمالات ظاهرى و معنوى ) يافت مى شود و در بعضى نمى شود، بنابر اين ، چه استبعادى دارد كه خداوند به بعضى از افراد بشر، تفضل و عنايت مخصوص كرده ، و او را به وحى و رسالت ، بر ساير مردم ترجيح داده باشد، و خدا به هر كس از بندگان خويش بخواهد منت مى نهد.
حاصل جواب رسولان اين است كه درست است كه ما مانند شما بشر هستيم ، و ليكن اين كه گفتيد:مانند شما بشر بودن مستلزم نداشتن امتياز و خصايصى فوق العاده ، از قبيل وحى و رسالت است ، صحيح نيست ، زيرا مماثلت و همانندى در بشريت ، باعث همانندى در جميع كمالات صورى و معنوى انسانى نيست ، همچنانكه مى بينيم افراد عادى مردم در اعتدال و موزون بودن قد و قامت و زيبائى منظر، مثل هم نيستند، و همچنين در رزانت عقل و درستى راى و فهم و ذكاوت همانند هم نيستند، در بعضى (اين كمالات ظاهرى و معنوى ) يافت مى شود و در بعضى نمى شود، بنابر اين ، چه استبعادى دارد كه خداوند به بعضى از افراد بشر، تفضل و عنايت مخصوص كرده ، و او را به وحى و رسالت ، بر ساير مردم ترجيح داده باشد، و خدا به هر كس از بندگان خويش بخواهد منت مى نهد.
خط ۱۶: خط ۱۸:
پس مومنين ، بايد رب خود را وكيل خود در همه امور مربوط به خود بدانند حتى در اعمالى كه به خودشان نسبت مى دهند چون گفتيم : حول و قوه همه از اوست ، رسول او نيز بايد اعتراف كند كه خودش نمى توانند از پيش خود معجزه اى بياورد، مگر آنكه خدا اذنش بدهد.
پس مومنين ، بايد رب خود را وكيل خود در همه امور مربوط به خود بدانند حتى در اعمالى كه به خودشان نسبت مى دهند چون گفتيم : حول و قوه همه از اوست ، رسول او نيز بايد اعتراف كند كه خودش نمى توانند از پيش خود معجزه اى بياورد، مگر آنكه خدا اذنش بدهد.
اين آيه شريفه ظهور در اين مطلب دارد كه ، انبياء (عليهم السلام ) چنين ادعايى نكرده اند كه :آوردن معجزه ، كه آن را سلطان مبين ناميده اند، از ايشان محال است ، بلكه خواسته اند بگويند در آوردن آن ، استقلال نداريم ، و چنين نيست كه اگر بخواهيم بياوريم ، به اذن خدا محتاج نباشيم ، و براى بيان اين معنى ، دو دليل بالا را آورده اند.يكى براى كفار، و يكى براى مومنين نه براى امتناع و محال بودن آن .
اين آيه شريفه ظهور در اين مطلب دارد كه ، انبياء (عليهم السلام ) چنين ادعايى نكرده اند كه :آوردن معجزه ، كه آن را سلطان مبين ناميده اند، از ايشان محال است ، بلكه خواسته اند بگويند در آوردن آن ، استقلال نداريم ، و چنين نيست كه اگر بخواهيم بياوريم ، به اذن خدا محتاج نباشيم ، و براى بيان اين معنى ، دو دليل بالا را آورده اند.يكى براى كفار، و يكى براى مومنين نه براى امتناع و محال بودن آن .
وَ مَا لَنَا أَلا نَتَوَكلَ عَلى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سبُلَنَا وَ لَنَصبرَنَّ عَلى مَا ءَاذَيْتُمُونَا وَ عَلى اللَّهِ فَلْيَتَوَكلِ الْمُتَوَكلُونَ
وَ مَا لَنَا أَلا نَتَوَكلَ عَلى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سبُلَنَا وَ لَنَصبرَنَّ عَلى مَا ءَاذَيْتُمُونَا وَ عَلى اللَّهِ فَلْيَتَوَكلِ الْمُتَوَكلُونَ
كلمه «'''ما'''» كه در اول اين آيه است استفهامى است ، آن هم استفهام انكارى ، كه معناى «'''چرا نبايد چنين باشيم '''» را مى دهد، و جمله «'''و قد هدينا سبلنا'''»، حال از ضمير در «'''لنا'''» است ، و سبل انبياء و رسل ، همان شريعتهايى است كه مردم را به سوى آن دعوت مى كردند، هم چنان كه فرمود:«'''قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيره '''».
كلمه «'''ما'''» كه در اول اين آيه است استفهامى است ، آن هم استفهام انكارى ، كه معناى «'''چرا نبايد چنين باشيم '''» را مى دهد، و جمله «'''و قد هدينا سبلنا'''»، حال از ضمير در «'''لنا'''» است ، و سبل انبياء و رسل ، همان شريعتهايى است كه مردم را به سوى آن دعوت مى كردند، هم چنان كه فرمود:«'''قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيره '''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۴ </center>
خط ۲۹: خط ۳۱:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۵ </center>
و جمله «'''و على الله فليتوكل المتوكلون '''» مطلب را ترقى داده ، مى فهماند كه :نه تنها ما بايد چنين باشيم ، بلكه هر كسى كه داراى توكل به خدا است بايد وصفش چنين باشد، چه مومن و چه كافر، زيرا غير او دليل و راهنماى ديگرى نيست ، هر چند كه غير مومن نمى توانند متوكل حقيقى باشد، چون كسى كه داراى توكل حقيقى است ، فكر مى كند كه همه امور به دست خدا است ، و با چنين فكرى جز اطاعت در آنچه دستور مى دهد و دست بردارى از آنچه نهى مى كند و رضا به آنچه كه راضى مى شود و خشم بر آنچه كه او را به خشم در مى آورد چاره اى ندارد، و اين همان ايمان است .
و جمله «'''و على الله فليتوكل المتوكلون '''» مطلب را ترقى داده ، مى فهماند كه :نه تنها ما بايد چنين باشيم ، بلكه هر كسى كه داراى توكل به خدا است بايد وصفش چنين باشد، چه مومن و چه كافر، زيرا غير او دليل و راهنماى ديگرى نيست ، هر چند كه غير مومن نمى توانند متوكل حقيقى باشد، چون كسى كه داراى توكل حقيقى است ، فكر مى كند كه همه امور به دست خدا است ، و با چنين فكرى جز اطاعت در آنچه دستور مى دهد و دست بردارى از آنچه نهى مى كند و رضا به آنچه كه راضى مى شود و خشم بر آنچه كه او را به خشم در مى آورد چاره اى ندارد، و اين همان ايمان است .
وَ قَالَ الَّذِينَ كفَرُوا لِرُسلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فى مِلَّتِنَا
وَ قَالَ الَّذِينَ كفَرُوا لِرُسلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فى مِلَّتِنَا
اين كلام ، تهديدى است كه كفار بعد از درماندن در بحث و مناظره با پيغمبران خود، به ايشان كرده اند، و خطاب در «'''لنخرجنكم ...حتما شما را بيرون مى كنيم .'''» به پيغمبران و مومنين به ايشان است ، و از آن بر مى آيد كه حتى به اين مقدار هم راضى نبودند كه پيغمبران از دين خدا دست بردارند ولى مومنين همچنان بر دين توحيد پايدار باشند، بلكه از ايشان خواسته اند كه با اتباع خود از دين توحيد دست برداشته ، به ملت كفر آنان روى آورند، و خداوند اين معنا را در آيه «'''قال الملاء الذين استكبروا من قومه لنخرجنك يا شعيب و الذين آمنوا معك من قريتنا او لتعودن فى ملتنا'''» تصريح فرموده است .
اين كلام ، تهديدى است كه كفار بعد از درماندن در بحث و مناظره با پيغمبران خود، به ايشان كرده اند، و خطاب در «'''لنخرجنكم ...حتما شما را بيرون مى كنيم .'''» به پيغمبران و مومنين به ايشان است ، و از آن بر مى آيد كه حتى به اين مقدار هم راضى نبودند كه پيغمبران از دين خدا دست بردارند ولى مومنين همچنان بر دين توحيد پايدار باشند، بلكه از ايشان خواسته اند كه با اتباع خود از دين توحيد دست برداشته ، به ملت كفر آنان روى آورند، و خداوند اين معنا را در آيه «'''قال الملاء الذين استكبروا من قومه لنخرجنك يا شعيب و الذين آمنوا معك من قريتنا او لتعودن فى ملتنا'''» تصريح فرموده است .
توضيح معناى «'''عود'''» در تهديد كفاره خطاب به پيامبران (ع ) و مؤ منان : «'''اولتعودنفى ملتنا'''»
توضيح معناى «'''عود'''» در تهديد كفاره خطاب به پيامبران (ع ) و مؤ منان : «'''اولتعودنفى ملتنا'''»
خط ۴۶: خط ۴۸:
پس مراد از: «'''ترس از مقام خداى تعالى '''» ترس از خدا به اين جهت است كه او قائم به همه امور بندگان است ، و مقصود از: «'''ترس از وعيد خدا'''» ترس از خدا است به اين جهت كه او كسى است كه بوسيله انبيايش بندگان را از مخالفت اوامرش تهديد نموده ، كه البته برگشت اين هم ، باز به تقوى و ترس از خدا است آن وقت همانطور كه كشاف هم اشاره كرده ، آيه شريفه بر كلام موسى (عليه السلام ) منطبق مى شود كه به قوم خود فرموده : «'''استعينوا بالله واصبروا ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين '''».
پس مراد از: «'''ترس از مقام خداى تعالى '''» ترس از خدا به اين جهت است كه او قائم به همه امور بندگان است ، و مقصود از: «'''ترس از وعيد خدا'''» ترس از خدا است به اين جهت كه او كسى است كه بوسيله انبيايش بندگان را از مخالفت اوامرش تهديد نموده ، كه البته برگشت اين هم ، باز به تقوى و ترس از خدا است آن وقت همانطور كه كشاف هم اشاره كرده ، آيه شريفه بر كلام موسى (عليه السلام ) منطبق مى شود كه به قوم خود فرموده : «'''استعينوا بالله واصبروا ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين '''».
و معناى آن اين مى شود كه : پروردگار رسولان به ايشان وحى فرستاد كه - صفت ربوبيت خاصه خدا نسبت به انبياء را به خاطر توكلى كه ايشان كردند و در تنيجه رحمت خدا و عنايت خاصه او را به خود جلب نمودند ذكر كرده - من سوگند مى خورم كه اين مردم كافر را - كه شما را بظلم خود تهديد مى كنند - هلاك خواهم كرد، و زمين را (آرى همين سرزمينى كه آنها تهديد مى كنند شما را از آن بيرون كنند) در اختيار شما قرار خواهم داد، و اين پاداش ترسى است كه از من و از تهديد من داشتيد، و اين خواست ما است كه زمين رابه بندگان پرهيزگار خود بدهيم .
و معناى آن اين مى شود كه : پروردگار رسولان به ايشان وحى فرستاد كه - صفت ربوبيت خاصه خدا نسبت به انبياء را به خاطر توكلى كه ايشان كردند و در تنيجه رحمت خدا و عنايت خاصه او را به خود جلب نمودند ذكر كرده - من سوگند مى خورم كه اين مردم كافر را - كه شما را بظلم خود تهديد مى كنند - هلاك خواهم كرد، و زمين را (آرى همين سرزمينى كه آنها تهديد مى كنند شما را از آن بيرون كنند) در اختيار شما قرار خواهم داد، و اين پاداش ترسى است كه از من و از تهديد من داشتيد، و اين خواست ما است كه زمين رابه بندگان پرهيزگار خود بدهيم .
وَ استَفْتَحُوا وَ خَاب كلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ
وَ استَفْتَحُوا وَ خَاب كلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ
«'''استفتاح '''»، فتح و پيروزى خواستن ، و «'''خيبه '''» نااميد شدن و زيان كردن و هلاكت است ، «'''عنيد'''» هم مانند«'''معاند'''» به معناى لجوج است .
«'''استفتاح '''»، فتح و پيروزى خواستن ، و «'''خيبه '''» نااميد شدن و زيان كردن و هلاكت است ، «'''عنيد'''» هم مانند«'''معاند'''» به معناى لجوج است .
ضمير در«'''استفتحوا'''» به رسولان بر مى گردد، يعنى رسولان وقتى دستشان از همه جا كوتاه شد و ظلم ظالمان و تكذيب معاندين به نهايت رسيد، از خدا طلب فتح و پيروزى كردند،
ضمير در«'''استفتحوا'''» به رسولان بر مى گردد، يعنى رسولان وقتى دستشان از همه جا كوتاه شد و ظلم ظالمان و تكذيب معاندين به نهايت رسيد، از خدا طلب فتح و پيروزى كردند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۸ </center>
مانند حضرت نوح كه گفت :«'''انى مغلوب فانتصر'''» ممكن هم هست ضمير مذكور را هم به رسولان و هم به كفار برگردانيم ، چون كفار هم اصرار داشتند كه انبياء آن نصرتى را كه براى خود پيشگويى كرده بودند نشان دهند و مكرر سركوب مى كردند كه پس چه شد نصرتى كه مى گفتيد؟«'''متى هذا الفتح '''» يا«'''متى هذا الوعد'''» بنابر اين تقدير معناى آيه چنين مى شود كه ، رسولان از يكسو و كفار از سوى ديگر فتح خدايى را مى خواستند، و سرانجام ، خيبت و نوميدى و هلاكت نصيب كفار شد.
مانند حضرت نوح كه گفت :«'''انى مغلوب فانتصر'''» ممكن هم هست ضمير مذكور را هم به رسولان و هم به كفار برگردانيم ، چون كفار هم اصرار داشتند كه انبياء آن نصرتى را كه براى خود پيشگويى كرده بودند نشان دهند و مكرر سركوب مى كردند كه پس چه شد نصرتى كه مى گفتيد؟«'''متى هذا الفتح '''» يا«'''متى هذا الوعد'''» بنابر اين تقدير معناى آيه چنين مى شود كه ، رسولان از يكسو و كفار از سوى ديگر فتح خدايى را مى خواستند، و سرانجام ، خيبت و نوميدى و هلاكت نصيب كفار شد.
مِّن وَرَائهِ جَهَنَّمُ وَ يُسقَى مِن مَّاءٍ صدِيدٍ... وَ مِن وَرَائهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ
مِّن وَرَائهِ جَهَنَّمُ وَ يُسقَى مِن مَّاءٍ صدِيدٍ... وَ مِن وَرَائهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ
كلمه «'''صديد'''» به معناى چركى است كه از رحم سرازير شود، و اين معرفى آبى است كه كفار در جهنم مى نوشند، و كلمه «'''تجرع '''» به معناى نوشيدن مشروب بطور جرعه جرعه و دائم است ، و كلمه «'''اساغه '''» به معناى جريان دادن نوشيدنى ها در حلق است ، وقتى گفته مى شود«'''ساغ الشراب '''» معنايش اين است كه نوشيدنى را در حلق خود مى ريخت ، و وقتى گفته مى شود«'''اسغته الشراب '''» معنايش اين است كه من نوشيدنى را در حلق او ريختم ، در مجمع البيان چنين آمده ، بقيه كلمات اين دو آيه هم روشن است .
كلمه «'''صديد'''» به معناى چركى است كه از رحم سرازير شود، و اين معرفى آبى است كه كفار در جهنم مى نوشند، و كلمه «'''تجرع '''» به معناى نوشيدن مشروب بطور جرعه جرعه و دائم است ، و كلمه «'''اساغه '''» به معناى جريان دادن نوشيدنى ها در حلق است ، وقتى گفته مى شود«'''ساغ الشراب '''» معنايش اين است كه نوشيدنى را در حلق خود مى ريخت ، و وقتى گفته مى شود«'''اسغته الشراب '''» معنايش اين است كه من نوشيدنى را در حلق او ريختم ، در مجمع البيان چنين آمده ، بقيه كلمات اين دو آيه هم روشن است .
مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَلُهُمْ كَرَمَادٍ اشتَدَّت بِهِ الرِّيحُ فى يَوْمٍ عَاصِفٍ ...
مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَلُهُمْ كَرَمَادٍ اشتَدَّت بِهِ الرِّيحُ فى يَوْمٍ عَاصِفٍ ...
«'''روز عاصف '''» روزى رامى گويند كه :در آن بادهاى تند بوزد، در اين آيه ، اعمال كفار را از اين جهت كه به نتيجه نمى رسد و اثر سعادتى براى آنان ندارد به خاكسترى مثل مى زند كه دچار بادهاى تند گشته در يك لحظه نابود گردد، مانند آيه شريفه اى كه مى فرمايد:«'''و قدمنا الى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا'''» پس اعمال كفار، هر يك به منزله يك ذره خاكسترى است كه در برابر تندباد روزى طوفانى قرار گيرد و اثرى از آن باقى نماند.
«'''روز عاصف '''» روزى رامى گويند كه :در آن بادهاى تند بوزد، در اين آيه ، اعمال كفار را از اين جهت كه به نتيجه نمى رسد و اثر سعادتى براى آنان ندارد به خاكسترى مثل مى زند كه دچار بادهاى تند گشته در يك لحظه نابود گردد، مانند آيه شريفه اى كه مى فرمايد:«'''و قدمنا الى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا'''» پس اعمال كفار، هر يك به منزله يك ذره خاكسترى است كه در برابر تندباد روزى طوفانى قرار گيرد و اثرى از آن باقى نماند.
و از اينجا معلوم مى شود كه كلام تمام است و حاجت به تقدير چيزى ندارد و لازم نيست مانند برخى بگوئيم تقدير آيه «'''مثل اعمال الذين كفروا...'''»، است و به طورى كه از ظاهر آيه بر مى آيد اين مثال تتمه كلام موسى (عليه السلام ) نيست ، بلكه نتيجه اى است كه از كلام او گرفته شده است .
و از اينجا معلوم مى شود كه كلام تمام است و حاجت به تقدير چيزى ندارد و لازم نيست مانند برخى بگوئيم تقدير آيه «'''مثل اعمال الذين كفروا...'''»، است و به طورى كه از ظاهر آيه بر مى آيد اين مثال تتمه كلام موسى (عليه السلام ) نيست ، بلكه نتيجه اى است كه از كلام او گرفته شده است .
خط ۸۴: خط ۸۶:
<span id='link38'><span>
<span id='link38'><span>
==آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم ==
==آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم ==
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِالحَْقِّ إِن يَشأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بخَلْقٍ جَدِيدٍ(۱۹)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِالحَْقِّ إِن يَشأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بخَلْقٍ جَدِيدٍ(۱۹)
وَ مَا ذَلِك عَلى اللَّهِ بِعَزِيزٍ(۲۰)
وَ مَا ذَلِك عَلى اللَّهِ بِعَزِيزٍ(۲۰)
وَ بَرَزُوا للَّهِ جَمِيعاً فَقَالَ الضعَفَؤُا لِلَّذِينَ استَكْبرُوا إِنَّا كنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شىْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لهََدَيْنَكمْ سوَاءٌ عَلَيْنَا أَ جَزِعْنَا أَمْ صبرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ(۲۱)
وَ بَرَزُوا للَّهِ جَمِيعاً فَقَالَ الضعَفَؤُا لِلَّذِينَ استَكْبرُوا إِنَّا كنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شىْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لهََدَيْنَكمْ سوَاءٌ عَلَيْنَا أَ جَزِعْنَا أَمْ صبرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ(۲۱)
وَ قَالَ الشيْطنُ لَمَّا قُضىَ الاَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكمْ وَعْدَ الحَْقِّ وَ وَعَدتُّكمْ فَأَخْلَفْتُكمْ وَ مَا كانَ لىَ عَلَيْكُم مِّن سلْطنٍ إِلا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاستَجَبْتُمْ لى فَلا تَلُومُونى وَ لُومُوا أَنفُسكم مَّا أَنَا بِمُصرِخِكمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصرِخِىَّ إِنى كفَرْت بِمَا أَشرَكتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظلِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۲۲)
وَ قَالَ الشيْطنُ لَمَّا قُضىَ الاَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكمْ وَعْدَ الحَْقِّ وَ وَعَدتُّكمْ فَأَخْلَفْتُكمْ وَ مَا كانَ لىَ عَلَيْكُم مِّن سلْطنٍ إِلا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاستَجَبْتُمْ لى فَلا تَلُومُونى وَ لُومُوا أَنفُسكم مَّا أَنَا بِمُصرِخِكمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصرِخِىَّ إِنى كفَرْت بِمَا أَشرَكتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظلِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۲۲)
وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تحِيَّتهُمْ فِيهَا سلَمٌ(۲۳)
وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تحِيَّتهُمْ فِيهَا سلَمٌ(۲۳)
أَ لَمْ تَرَ كَيْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً كلِمَةً طيِّبَةً كَشجَرَةٍ طيِّبَةٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ(۲۴)
أَ لَمْ تَرَ كَيْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً كلِمَةً طيِّبَةً كَشجَرَةٍ طيِّبَةٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ(۲۴)
تُؤْتى أُكلَهَا كلَّ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكرُونَ(۲۵)
تُؤْتى أُكلَهَا كلَّ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكرُونَ(۲۵)
وَ مَثَلُ كلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّت مِن فَوْقِ الاَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ(۲۶)
وَ مَثَلُ كلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّت مِن فَوْقِ الاَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ(۲۶)
يُثَبِّت اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فى الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ فى الاَخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشاءُ(۲۷)
يُثَبِّت اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فى الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ فى الاَخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشاءُ(۲۷)
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَت اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ(۲۸)
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَت اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ(۲۸)
جَهَنَّمَ يَصلَوْنَهَا وَ بِئْس الْقَرَارُ(۲۹)
جَهَنَّمَ يَصلَوْنَهَا وَ بِئْس الْقَرَارُ(۲۹)
وَ جَعَلُوا للَّهِ أَندَاداً لِّيُضِلُّوا عَن سبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكمْ إِلى النَّارِ(۳۰)
وَ جَعَلُوا للَّهِ أَندَاداً لِّيُضِلُّوا عَن سبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكمْ إِلى النَّارِ(۳۰)
قُل لِّعِبَادِى الَّذِينَ ءَامَنُوا يُقِيمُوا الصلَوةَ وَ يُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتىَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلَلٌ(۳۱)
قُل لِّعِبَادِى الَّذِينَ ءَامَنُوا يُقِيمُوا الصلَوةَ وَ يُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتىَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلَلٌ(۳۱)
اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَتِ رِزْقاً لَّكُمْ وَ سخَّرَ لَكُمُ الْفُلْك لِتَجْرِى فى الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سخَّرَ لَكُمُ الاَنْهَرَ(۳۲)
اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَتِ رِزْقاً لَّكُمْ وَ سخَّرَ لَكُمُ الْفُلْك لِتَجْرِى فى الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سخَّرَ لَكُمُ الاَنْهَرَ(۳۲)
وَ سخَّرَ لَكُمُ الشمْس وَ الْقَمَرَ دَائبَينِ وَ سخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النهَارَ(۳۳)
وَ سخَّرَ لَكُمُ الشمْس وَ الْقَمَرَ دَائبَينِ وَ سخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النهَارَ(۳۳)
وَ ءَاتَاكُم مِّن كلِّ مَا سأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَت اللَّهِ لا تحْصوهَا إِنَّ الانسنَ لَظلُومٌ كفَّارٌ (۳۴)
وَ ءَاتَاكُم مِّن كلِّ مَا سأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَت اللَّهِ لا تحْصوهَا إِنَّ الانسنَ لَظلُومٌ كفَّارٌ (۳۴)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۴ </center>
ترجمه آيات
ترجمه آيات
خط ۱۱۱: خط ۱۱۳:
و سخن بد را به درخت ناپاكى شبيه كرد كه از زمين كنده شده و قرار و ثباتى ندارد (۲۶)
و سخن بد را به درخت ناپاكى شبيه كرد كه از زمين كنده شده و قرار و ثباتى ندارد (۲۶)


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش