گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
بنا بر اين معناى آيه اين مى شود: جمعيت انبوهى از اهل شهر به سر وقت لوط آمدند، در حالى كه از شدت حرصى كه به عمل فحشاء و مخصوصا با غريبه هاى تازه وارد داشتند، به يكديگر مژده مى دادند.
بنا بر اين معناى آيه اين مى شود: جمعيت انبوهى از اهل شهر به سر وقت لوط آمدند، در حالى كه از شدت حرصى كه به عمل فحشاء و مخصوصا با غريبه هاى تازه وارد داشتند، به يكديگر مژده مى دادند.
لوط براى دفاع از ميهمانان به استقبال جمعيت شتافت ، تا از نزديك شدنشان جلوگيرى كند وقتى در برابر آنان قرار گرفت فرمود: اينان ميهمانان من هستند مرا نزد ميهمانانم رسوا مكنيد، و با آنان عمل زشت انجام ندهيد، از خدا بترسيد و مرا خوار نسازيد، مهاجمين اهل شهر گفتند: مگر ما قبلا به تو اعلام نكرده بوديم كه غريبه ها را در منزلت راه مده و اگر احدى از اهل عالم را راه دادى ديگر در باره آنها شفاعت مكن و به دفاع از آنان برمخيز. لوط وقتى از انصراف آنها مايوس شد ناگزير دختران خود را به آنان عرضه كرد تا با آنها ازدواج كنند و از ميهمانانش ‍ دست بردارند و گفت : اگرخواهيد كارى كنيد اينها دختران من هستند. بيان اينكه چطور حاضر شد دختران خود را عرضه بدارد، در تفسير سوره هود گذشت .
لوط براى دفاع از ميهمانان به استقبال جمعيت شتافت ، تا از نزديك شدنشان جلوگيرى كند وقتى در برابر آنان قرار گرفت فرمود: اينان ميهمانان من هستند مرا نزد ميهمانانم رسوا مكنيد، و با آنان عمل زشت انجام ندهيد، از خدا بترسيد و مرا خوار نسازيد، مهاجمين اهل شهر گفتند: مگر ما قبلا به تو اعلام نكرده بوديم كه غريبه ها را در منزلت راه مده و اگر احدى از اهل عالم را راه دادى ديگر در باره آنها شفاعت مكن و به دفاع از آنان برمخيز. لوط وقتى از انصراف آنها مايوس شد ناگزير دختران خود را به آنان عرضه كرد تا با آنها ازدواج كنند و از ميهمانانش ‍ دست بردارند و گفت : اگرخواهيد كارى كنيد اينها دختران من هستند. بيان اينكه چطور حاضر شد دختران خود را عرضه بدارد، در تفسير سوره هود گذشت .
لَعَمْرُك إِنهُمْ لَفِى سكْرَتهِمْ يَعْمَهُونَ... مِّن سِجِّيلٍ
لَعَمْرُك إِنهُمْ لَفِى سكْرَتهِمْ يَعْمَهُونَ... مِّن سِجِّيلٍ
معناى آيه «'''لعمرك انهم لفى سكرتهم يعمهون ...'''»
معناى آيه «'''لعمرك انهم لفى سكرتهم يعمهون ...'''»
راغب در مفردات ميگويد: كلمه «'''عمارت '''» ضد خرابى است ، و «'''عمر'''» اسم مدت عمارت و آبادى بدن است ، يعنى مدت زندگى . و چون معناى عمر، عمارت بدن به وسيله روح است ، قهرا معنايش غير از معناى بقاء است ، چون بقاء ضد فناء است و قيد روح در آن نيست و بخاطر همين كه قيد روح در معناى بقاء نيست مى بينيم كه خداى تعالى را همواره به وصف بقاء توصيف مى كنند و مى گويند بقاى خدا، و نمى گويند عمر خدا، و اگر هم به كلمه عمر خدا تعبير مى كنند بسيار كم است .
راغب در مفردات ميگويد: كلمه «'''عمارت '''» ضد خرابى است ، و «'''عمر'''» اسم مدت عمارت و آبادى بدن است ، يعنى مدت زندگى . و چون معناى عمر، عمارت بدن به وسيله روح است ، قهرا معنايش غير از معناى بقاء است ، چون بقاء ضد فناء است و قيد روح در آن نيست و بخاطر همين كه قيد روح در معناى بقاء نيست مى بينيم كه خداى تعالى را همواره به وصف بقاء توصيف مى كنند و مى گويند بقاى خدا، و نمى گويند عمر خدا، و اگر هم به كلمه عمر خدا تعبير مى كنند بسيار كم است .
خط ۱۲: خط ۱۴:
كلمه «'''يعمهون '''» از ماده «'''عمه '''» و به معناى تردد و سرگردانى است ، و كلمه «'''سجيل '''» به معناى سنگ عذاب است ، كه معناى مفصل آن در تفسير سوره هود گذشت .
كلمه «'''يعمهون '''» از ماده «'''عمه '''» و به معناى تردد و سرگردانى است ، و كلمه «'''سجيل '''» به معناى سنگ عذاب است ، كه معناى مفصل آن در تفسير سوره هود گذشت .
معناى آيه اين است كه : اى محمد! به زندگى و بقاى تو سوگند كه قوم نامبرده در مستى خود - كه همان غفلت از خدا و فرورفتگى در شهوات و فحشاء و منكر است - متردد بودند لا جرم صداى مهيب ايشان را گرفت در حالى كه داشتند وارد بر اشراق ، و دميدن صبح مى شدند، كه ناگاه بالاى شهرشان را پايين ، و پايين را بالا كرديم ، و شهر را يكباره زير و رو نموديم ، و علاوه بر آن سنگى از سجيل بر آنان بارانديم .
معناى آيه اين است كه : اى محمد! به زندگى و بقاى تو سوگند كه قوم نامبرده در مستى خود - كه همان غفلت از خدا و فرورفتگى در شهوات و فحشاء و منكر است - متردد بودند لا جرم صداى مهيب ايشان را گرفت در حالى كه داشتند وارد بر اشراق ، و دميدن صبح مى شدند، كه ناگاه بالاى شهرشان را پايين ، و پايين را بالا كرديم ، و شهر را يكباره زير و رو نموديم ، و علاوه بر آن سنگى از سجيل بر آنان بارانديم .
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّلْمُتَوَسمِينَ... لِّلْمُؤْمِنِينَ
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّلْمُتَوَسمِينَ... لِّلْمُؤْمِنِينَ
كلمه «'''آيه '''» به معناى علامت و نشانه است ، و منظور از «'''آيات '''» كه در اول آيه است نشانه هايى است كه بر وقوع حادثه اى دلالت كند، مانند بقايا و آثار آن حادثه . و مراد از كلمه «'''آيه '''» كه در دو آيه بعد آمده ، علامتى است براى مؤ منين كه بر حقانيت دعوت الهى و انذار آن دلالت كند. و كلمه «'''توسم '''» به معناى تفرس و منتقل شدن از ظاهر چيزى به حقيقت و باطن آنست .
كلمه «'''آيه '''» به معناى علامت و نشانه است ، و منظور از «'''آيات '''» كه در اول آيه است نشانه هايى است كه بر وقوع حادثه اى دلالت كند، مانند بقايا و آثار آن حادثه . و مراد از كلمه «'''آيه '''» كه در دو آيه بعد آمده ، علامتى است براى مؤ منين كه بر حقانيت دعوت الهى و انذار آن دلالت كند. و كلمه «'''توسم '''» به معناى تفرس و منتقل شدن از ظاهر چيزى به حقيقت و باطن آنست .
و معناى آيه اين است : در جريان اين عذابى كه بر قوم لوط آمد، و بلاد آنها را نابود كرد، علامتها و بقاياى آثارى است كه هر متفرس و زيركى از ديدن آن به حقيقت جريان منتقل مى شود، چون اين علامات سر راه هر عابرى است و هنوز بطور كلى نابود نشده است ، و اين خود براى مؤ منين نشانه ايست كه بر حقيقت انذار و دعوت دلالت مى كند، و معلوم مى سازد كه آنچه پيغمبران از آن انذار مى كردند حقيقت دارد و شوخى نيست .
و معناى آيه اين است : در جريان اين عذابى كه بر قوم لوط آمد، و بلاد آنها را نابود كرد، علامتها و بقاياى آثارى است كه هر متفرس و زيركى از ديدن آن به حقيقت جريان منتقل مى شود، چون اين علامات سر راه هر عابرى است و هنوز بطور كلى نابود نشده است ، و اين خود براى مؤ منين نشانه ايست كه بر حقيقت انذار و دعوت دلالت مى كند، و معلوم مى سازد كه آنچه پيغمبران از آن انذار مى كردند حقيقت دارد و شوخى نيست .
با اين بيان روشن مى گردد كه چرا يكجا جمع آورد و فرمود آيات و جاى ديگر مفرد آورد و فرمود «'''آية '''».
با اين بيان روشن مى گردد كه چرا يكجا جمع آورد و فرمود آيات و جاى ديگر مفرد آورد و فرمود «'''آية '''».
توضيحى در مورد «'''اصحاب ايكه '''» و «'''اصحاب حجر'''»
توضيحى در مورد «'''اصحاب ايكه '''» و «'''اصحاب حجر'''»
وَ إِن كانَ أَصحَب الاَيْكَةِ لَظلِمِينَ فَانتَقَمْنَا مِنهُمْ وَ إِنهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ
وَ إِن كانَ أَصحَب الاَيْكَةِ لَظلِمِينَ فَانتَقَمْنَا مِنهُمْ وَ إِنهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ
كلمه «'''ايكه '''» به معناى درخت به هم پيچيده است ، و جمع آن «'''ايك '''» است ، و به طورى كه گفته شده «'''قوم ايكه '''» در سرزمينى پر درخت چون جنگل زندگى مى كرده اند كه درختهايش سر به هم داده بود.
كلمه «'''ايكه '''» به معناى درخت به هم پيچيده است ، و جمع آن «'''ايك '''» است ، و به طورى كه گفته شده «'''قوم ايكه '''» در سرزمينى پر درخت چون جنگل زندگى مى كرده اند كه درختهايش سر به هم داده بود.
و نيز بطورى كه گفته شده اين مردم ، معاصر با شعيب (عليه السلام ) و قوم او بودند، و يا يك طائفه از قوم او بوده اند. مؤ يد اينكه طائفه اى از قوم او بوده اند اين است كه در ذيل آيه مى فرمايد: «'''و انهما لبامام مبين '''»، يعنى منزلگاه قوم لوط و قوم ايكه ، هر دو بر سر بزرگ راهى قرار داشت . و اين را مى دانيم كه مقصود از اين راه ، آن راهى است كه مدينه را به شام وصل كند. بلادى كه در اين مسير قرار داشته اند منزلگاه قوم لوط و قوم شعيب بوده اند، و چون مى دانيم كه همه اين مسافت جنگلى بوده است ، نتيجه گيريم كه قوم ايكه يك طائفه از قوم شعيب و سرزمين ايشان يك ناحيه از حوزه دعوت شعيب بوده كه خداوند بخاطر كفرشان هلاكشان نموده است ، و در سوره هود داستانشان گذشت .
و نيز بطورى كه گفته شده اين مردم ، معاصر با شعيب (عليه السلام ) و قوم او بودند، و يا يك طائفه از قوم او بوده اند. مؤ يد اينكه طائفه اى از قوم او بوده اند اين است كه در ذيل آيه مى فرمايد: «'''و انهما لبامام مبين '''»، يعنى منزلگاه قوم لوط و قوم ايكه ، هر دو بر سر بزرگ راهى قرار داشت . و اين را مى دانيم كه مقصود از اين راه ، آن راهى است كه مدينه را به شام وصل كند. بلادى كه در اين مسير قرار داشته اند منزلگاه قوم لوط و قوم شعيب بوده اند، و چون مى دانيم كه همه اين مسافت جنگلى بوده است ، نتيجه گيريم كه قوم ايكه يك طائفه از قوم شعيب و سرزمين ايشان يك ناحيه از حوزه دعوت شعيب بوده كه خداوند بخاطر كفرشان هلاكشان نموده است ، و در سوره هود داستانشان گذشت .
در جمله «'''فانتقمنا منهم '''» ضمير جمع به اصحاب ايكه بر مى گردد. بعضى گفته اند هم به ايشان و هم به قوم لوط بر مى گردد. و معناى آيه روشن است .
در جمله «'''فانتقمنا منهم '''» ضمير جمع به اصحاب ايكه بر مى گردد. بعضى گفته اند هم به ايشان و هم به قوم لوط بر مى گردد. و معناى آيه روشن است .
وَ لَقَدْ كَذَّب أَصحَب الحِْجْرِ الْمُرْسلِينَ... مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ
وَ لَقَدْ كَذَّب أَصحَب الحِْجْرِ الْمُرْسلِينَ... مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ
«'''اصحاب حجر'''» عبارتند از قوم ثمود، يعنى قوم صالح پيغمبر. و حجر اسم شهرى بوده كه در آن زندگى مى كرده اند، و قرآن ايشان را جزو جمعيت هايى شمرده كه همه پيغمبران را تكذيب مى كرده اند، با اينكه خود معاصر صالح بوده اند جهتش هم اين است كه دعوت همه انبياء به يك چيز بوده ، پس اگر كسى يكى از ايشان را تكذيب كند گويا همه را تكذيب كرده است . «'''و آتيناهم آياتنا فكانوا عنها معرضين '''» - اگر مراد از «'''آيات '''» آنطور كه از ظاهر بر مى آيد، معجزات و خوارق عادت باشد، قهرا مقصود از آن داستان ناقه و آب خوردنش ، و آن حوادثى خواهد بود كه قوم صالح از آن مشاهده كردند، كه يكى هم عذاب بعد از پى كردن آن بود، و داستانش در سوره هود گذشت . و اگر مقصود از آن معارف الهيه اى باشد كه صالح (عليه السلام ) آن را بر ايشان ابلاغ نموده ، و يا هم آن و هم اين باشد كه مساله روشن است .
«'''اصحاب حجر'''» عبارتند از قوم ثمود، يعنى قوم صالح پيغمبر. و حجر اسم شهرى بوده كه در آن زندگى مى كرده اند، و قرآن ايشان را جزو جمعيت هايى شمرده كه همه پيغمبران را تكذيب مى كرده اند، با اينكه خود معاصر صالح بوده اند جهتش هم اين است كه دعوت همه انبياء به يك چيز بوده ، پس اگر كسى يكى از ايشان را تكذيب كند گويا همه را تكذيب كرده است . «'''و آتيناهم آياتنا فكانوا عنها معرضين '''» - اگر مراد از «'''آيات '''» آنطور كه از ظاهر بر مى آيد، معجزات و خوارق عادت باشد، قهرا مقصود از آن داستان ناقه و آب خوردنش ، و آن حوادثى خواهد بود كه قوم صالح از آن مشاهده كردند، كه يكى هم عذاب بعد از پى كردن آن بود، و داستانش در سوره هود گذشت . و اگر مقصود از آن معارف الهيه اى باشد كه صالح (عليه السلام ) آن را بر ايشان ابلاغ نموده ، و يا هم آن و هم اين باشد كه مساله روشن است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۷۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۷۴ </center>
خط ۴۲: خط ۴۴:
<span id='link187'><span>
<span id='link187'><span>
==آيات ۸۵ - ۹۹،سوره حجر ==
==آيات ۸۵ - ۹۹،سوره حجر ==
وَ مَا خَلَقْنَا السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ مَا بَيْنهُمَا إِلا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الساعَةَ لاَتِيَةٌ فَاصفَح الصفْحَ الجَْمِيلَ(۸۵)
وَ مَا خَلَقْنَا السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ مَا بَيْنهُمَا إِلا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الساعَةَ لاَتِيَةٌ فَاصفَح الصفْحَ الجَْمِيلَ(۸۵)
إِنَّ رَبَّك هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ(۸۶)
إِنَّ رَبَّك هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ(۸۶)
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَك سبْعاً مِّنَ الْمَثَانى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ(۸۷)
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَك سبْعاً مِّنَ الْمَثَانى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ(۸۷)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك إِلى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجاً مِّنْهُمْ وَ لا تحْزَنْ عَلَيهِمْ وَ اخْفِض جَنَاحَك لِلْمُؤْمِنِينَ(۸۸)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك إِلى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجاً مِّنْهُمْ وَ لا تحْزَنْ عَلَيهِمْ وَ اخْفِض جَنَاحَك لِلْمُؤْمِنِينَ(۸۸)
وَ قُلْ إِنى أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ(۸۹)
وَ قُلْ إِنى أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ(۸۹)
كَمَا أَنزَلْنَا عَلى الْمُقْتَسِمِينَ(۹۰)
كَمَا أَنزَلْنَا عَلى الْمُقْتَسِمِينَ(۹۰)
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْءَانَ عِضِينَ(۹۱)
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْءَانَ عِضِينَ(۹۱)
فَوَ رَبِّك لَنَسئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(۹۲)
فَوَ رَبِّك لَنَسئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(۹۲)
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ(۹۳)
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ(۹۳)
فَاصدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِض عَنِ الْمُشرِكِينَ(۹۴)
فَاصدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِض عَنِ الْمُشرِكِينَ(۹۴)
إِنَّا كَفَيْنَك الْمُستهْزِءِينَ(۹۵)
إِنَّا كَفَيْنَك الْمُستهْزِءِينَ(۹۵)
الَّذِينَ يجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ فَسوْف يَعْلَمُونَ(۹۶)
الَّذِينَ يجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ فَسوْف يَعْلَمُونَ(۹۶)
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّك يَضِيقُ صدْرُك بِمَا يَقُولُونَ(۹۷)
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّك يَضِيقُ صدْرُك بِمَا يَقُولُونَ(۹۷)
فَسبِّحْ بحَمْدِ رَبِّك وَ كُن مِّنَ السجِدِينَ(۹۸)
فَسبِّحْ بحَمْدِ رَبِّك وَ كُن مِّنَ السجِدِينَ(۹۸)
وَ اعْبُدْ رَبَّك حَتى يَأْتِيَك الْيَقِينُ (۹۹)
وَ اعْبُدْ رَبَّك حَتى يَأْتِيَك الْيَقِينُ (۹۹)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
ما آسمانها و زمين را با هر چه ما بين آنها هست جز به حق نيافريديم و قيامت آمدنى است پس گذشت كن ، گذشت كردنى نيكو (۸۵)
ما آسمانها و زمين را با هر چه ما بين آنها هست جز به حق نيافريديم و قيامت آمدنى است پس گذشت كن ، گذشت كردنى نيكو (۸۵)
خط ۹۳: خط ۹۵:
و ما اين بحث را بطور مفصل ، در تفسير آيه «'''و ما يضل به الا الفاسقين '''» در جلد اول اين كتاب گذرانديم .
و ما اين بحث را بطور مفصل ، در تفسير آيه «'''و ما يضل به الا الفاسقين '''» در جلد اول اين كتاب گذرانديم .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۸۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۸۰ </center>
فَاصفَح الصفْحَ الجَْمِيلَ إِنَّ رَبَّك هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ
فَاصفَح الصفْحَ الجَْمِيلَ إِنَّ رَبَّك هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ
معناى «'''صفح '''» و فرق آن با «'''عفو'''» و مفاد جمله : «'''فاصح الصفحالجميل ...'''»
معناى «'''صفح '''» و فرق آن با «'''عفو'''» و مفاد جمله : «'''فاصح الصفحالجميل ...'''»
در مفردات گفته است «'''صفح هر چيزى '''» پهنا و كناره آن است مانند صفحه صورت ، صفحه شمشير و صفحه سنگ ، و نيز صفح به معناى ترك مؤ اخذه است ، مانند عفو، و ليكن از عفو بليغ تر و رساتر است ، و لذا در قرآن كريم هر دو، پهلوى هم آمده و فرموده : «'''فاعفوا و اصفحوا حتى ياتى الله بامره '''»، چون گاهى مى شود كه انسان عفو مى كند ولى صفح نمى كند، و اين كلمه در چند جاى قرآن آمده ، مانند: «'''فاصفح عنهم و قل سلام '''» و «'''فاصفح الصفح الجميل '''» و «'''افنضرب عنكم الذكر صفحا'''».
در مفردات گفته است «'''صفح هر چيزى '''» پهنا و كناره آن است مانند صفحه صورت ، صفحه شمشير و صفحه سنگ ، و نيز صفح به معناى ترك مؤ اخذه است ، مانند عفو، و ليكن از عفو بليغ تر و رساتر است ، و لذا در قرآن كريم هر دو، پهلوى هم آمده و فرموده : «'''فاعفوا و اصفحوا حتى ياتى الله بامره '''»، چون گاهى مى شود كه انسان عفو مى كند ولى صفح نمى كند، و اين كلمه در چند جاى قرآن آمده ، مانند: «'''فاصفح عنهم و قل سلام '''» و «'''فاصفح الصفح الجميل '''» و «'''افنضرب عنكم الذكر صفحا'''».
خط ۱۰۱: خط ۱۰۳:
از همينجا روشن مى شود كه جمله ((ان ربك هو الخلاق العليم '''» تعليل براى جمله «'''فاصفح الصفح الجميل '''» است .
از همينجا روشن مى شود كه جمله ((ان ربك هو الخلاق العليم '''» تعليل براى جمله «'''فاصفح الصفح الجميل '''» است .
و اين آيات كه در قبل و بعد جمله «'''فاصدع بما تؤ مر'''» قرار دارد جنبه آرامش قلب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را داشته و در مقام رضايت خاطر آن جناب است تا دستور فاصدع «'''بما تؤ مر'''» آنطور كه بايد، جاى خود را بگيرد، و اگر خواننده عزيز به خاطر داشته باشد در اول سوره گفتيم كه : غرض اصلى از اين سوره دستور يا اعلام علنى دعوت است ، و نيز از آيات سابق - اگر دقت فرموده باشيد - اين معنا را مى فهميد كه آيات مذكور در اين مقام است كه از مطلب قبلى به نحوى بيرون آمده و مساله تسليت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را پيش ميكشد و آن جناب را در آنچه از قومش از آزارها و توهينها و استهزاءها ديده تسلى مى دهد و دوباره بر سر مطلب قبلى مى رود.
و اين آيات كه در قبل و بعد جمله «'''فاصدع بما تؤ مر'''» قرار دارد جنبه آرامش قلب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را داشته و در مقام رضايت خاطر آن جناب است تا دستور فاصدع «'''بما تؤ مر'''» آنطور كه بايد، جاى خود را بگيرد، و اگر خواننده عزيز به خاطر داشته باشد در اول سوره گفتيم كه : غرض اصلى از اين سوره دستور يا اعلام علنى دعوت است ، و نيز از آيات سابق - اگر دقت فرموده باشيد - اين معنا را مى فهميد كه آيات مذكور در اين مقام است كه از مطلب قبلى به نحوى بيرون آمده و مساله تسليت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را پيش ميكشد و آن جناب را در آنچه از قومش از آزارها و توهينها و استهزاءها ديده تسلى مى دهد و دوباره بر سر مطلب قبلى مى رود.
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَك سبْعاً مِّنَ الْمَثَانى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَك سبْعاً مِّنَ الْمَثَانى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ
بيان اينكه مراد از «'''سبعا من المثالى '''» سوره حمد است و اشاره به وجوهى كه دربارهاين تعبير گفته است
بيان اينكه مراد از «'''سبعا من المثالى '''» سوره حمد است و اشاره به وجوهى كه دربارهاين تعبير گفته است
«'''سبع مثانى '''» بطورى كه در روايات زيادى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد شده و به وسيله امامان اهل بيت (عليهمالسلام ) تفسير شده سوره حمد است ، و با بودن اين همه روايات ديگر نبايد اعتنائى به گفته بعضى كرد كه گفته اند مقصود از آن هفت سوره طولانى است . و آن بعضى ديگر كه گفته اند: مراد از آن ، «'''حم '''» هاى هفتگانه است . و بعضى ديگر كه گفته اند: مقصود از آن ، هفت صحيفه ايست كه از آسمان بر انبياء نازل شده . زيرا اين اقوال نه دليلى از كتاب خدا دارد و نه از سنت .
«'''سبع مثانى '''» بطورى كه در روايات زيادى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد شده و به وسيله امامان اهل بيت (عليهمالسلام ) تفسير شده سوره حمد است ، و با بودن اين همه روايات ديگر نبايد اعتنائى به گفته بعضى كرد كه گفته اند مقصود از آن هفت سوره طولانى است . و آن بعضى ديگر كه گفته اند: مراد از آن ، «'''حم '''» هاى هفتگانه است . و بعضى ديگر كه گفته اند: مقصود از آن ، هفت صحيفه ايست كه از آسمان بر انبياء نازل شده . زيرا اين اقوال نه دليلى از كتاب خدا دارد و نه از سنت .
خط ۱۱۶: خط ۱۱۸:
و در اينكه فرمود: «'''سبعا من المثانى و القرآن العظيم '''» تعظيمى از سوره فاتحه و همه قرآن كرده كه بر كسى مخفى نيست ، اما تعظيم قرآن است ، براى اينكه از ناحيه ساحت عظمت و كبرياى خداى عز و جل به وصف عظيم توصيف شده ، و اما تعظيم فاتحه است براى اينكه نكره آوردن كلمه «'''سبع '''» و بدون وصف آوردن آن خود دليل عظمت قدر و جلالت شان است ، و اين معنا بر اهل ادب پوشيده نيست ، علاوه بر اين ، يك سوره در قبال قرآن قرار گرفته و حال آنكه خودش سوره اى از قرآن است .
و در اينكه فرمود: «'''سبعا من المثانى و القرآن العظيم '''» تعظيمى از سوره فاتحه و همه قرآن كرده كه بر كسى مخفى نيست ، اما تعظيم قرآن است ، براى اينكه از ناحيه ساحت عظمت و كبرياى خداى عز و جل به وصف عظيم توصيف شده ، و اما تعظيم فاتحه است براى اينكه نكره آوردن كلمه «'''سبع '''» و بدون وصف آوردن آن خود دليل عظمت قدر و جلالت شان است ، و اين معنا بر اهل ادب پوشيده نيست ، علاوه بر اين ، يك سوره در قبال قرآن قرار گرفته و حال آنكه خودش سوره اى از قرآن است .
آيه مورد بحث همانطور كه روشن گرديد در مقام منت نهادن است ، و در عين حال از آنجائى كه در سياق دعوت به صفح و اعراض قرار گرفته اين معنا را هم مى رساند كه موهبت عظماى قرآن كه متضمن معارف الهى است و به اذن خدا به سوى هر كمال و سعادتى هدايت مى كند كافى است كه تو را (اى رسول خدا) بر صفح جميل و اشتغال به ياد پروردگارت و سرگرمى به اطاعت او وادار سازد.
آيه مورد بحث همانطور كه روشن گرديد در مقام منت نهادن است ، و در عين حال از آنجائى كه در سياق دعوت به صفح و اعراض قرار گرفته اين معنا را هم مى رساند كه موهبت عظماى قرآن كه متضمن معارف الهى است و به اذن خدا به سوى هر كمال و سعادتى هدايت مى كند كافى است كه تو را (اى رسول خدا) بر صفح جميل و اشتغال به ياد پروردگارت و سرگرمى به اطاعت او وادار سازد.
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك إِلى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجاً مِّنْهُمْ...الْمُبِينُ
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك إِلى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجاً مِّنْهُمْ...الْمُبِينُ
<span id='link193'><span>
<span id='link193'><span>
==بيان چهار دستور به رسول الله (ص ) در آيه شريفه ==
==بيان چهار دستور به رسول الله (ص ) در آيه شريفه ==
خط ۱۲۶: خط ۱۲۸:
«''' و لا تحزن عليهم '''» - يعنى از جهت اصرارشان بر تكذيب و استهزاء، و لجبازيشان در ايمان نياوردن غم مخور.
«''' و لا تحزن عليهم '''» - يعنى از جهت اصرارشان بر تكذيب و استهزاء، و لجبازيشان در ايمان نياوردن غم مخور.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش