گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۲}}
__TOC__
__TOC__




كَذَلِك أَرْسلْنَك فى أُمَّةٍ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ ...
كَذَلِك أَرْسلْنَك فى أُمَّةٍ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ ...
كلمه «'''متاب '''» مصدر ميمى از توبه و به معناى رجوع است . اشاره به كلمه «'''كذلك '''» اشاره به سنت جاريه از دعوت امم به دين توحيد است و اينكه گمراه كردن هر كه را بخواهد و هدايت هر كه را بخواهد خود بر طبق نظامى است كه در رجوع به خدا و ايمان به او و سكون قلب به ياد او و عدم رجوع به او جريان دارد.
كلمه «'''متاب '''» مصدر ميمى از توبه و به معناى رجوع است . اشاره به كلمه «'''كذلك '''» اشاره به سنت جاريه از دعوت امم به دين توحيد است و اينكه گمراه كردن هر كه را بخواهد و هدايت هر كه را بخواهد خود بر طبق نظامى است كه در رجوع به خدا و ايمان به او و سكون قلب به ياد او و عدم رجوع به او جريان دارد.
و معناى آيه اين است كه : تو را در امتى فرستاديم كه قبل از ايشان امتهاى ديگرى بودند و گذشتند، و اين ارسال ، نظير همان ارسال و بر طبق سنتى است كه همواره در عالم جريان داشته ، ارسال تو نيز بدين منظور بوده كه بر امتت آنچه را كه به سويت وحى مى كنيم تلاوت كنى ، و براى آنها مضامين اين كتاب را تبليغ كنى و حال آنكه آنها به رحمان كفر مى ورزند.
و معناى آيه اين است كه : تو را در امتى فرستاديم كه قبل از ايشان امتهاى ديگرى بودند و گذشتند، و اين ارسال ، نظير همان ارسال و بر طبق سنتى است كه همواره در عالم جريان داشته ، ارسال تو نيز بدين منظور بوده كه بر امتت آنچه را كه به سويت وحى مى كنيم تلاوت كنى ، و براى آنها مضامين اين كتاب را تبليغ كنى و حال آنكه آنها به رحمان كفر مى ورزند.
خط ۱۵: خط ۱۷:
<span id='link354'><span>
<span id='link354'><span>
==بدون مشيت خداوند شگفت ترين آثار الهى نيز اثرى در هدايت گمراهان نخواهد داشت ==
==بدون مشيت خداوند شگفت ترين آثار الهى نيز اثرى در هدايت گمراهان نخواهد داشت ==
وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَاناً سيرَت بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطعَت بِهِ الاَرْض أَوْ كلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَل لِّلَّهِ الاَمْرُ جَمِيعاً
وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَاناً سيرَت بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطعَت بِهِ الاَرْض أَوْ كلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَل لِّلَّهِ الاَمْرُ جَمِيعاً
مقصود از براه انداختن كوهها اين است كه آنها را از ريشه كنده از جايى به جايى انتقال دهند،
مقصود از براه انداختن كوهها اين است كه آنها را از ريشه كنده از جايى به جايى انتقال دهند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۱ </center>
خط ۳۵: خط ۳۷:
و ليكن خواننده محترم خود داورى مى كند كه سياق با هيچيك از اين چند معنا مساعدت ندارد، و حق معنا كه با سياق سازگار باشد همان است كه كلمه «'''بل '''» اعراض از خود جمله شرطيه سابق باشد و جزاء آن در تقدير گرفته شود. و همانطور كه گفتيم تقدير جمله شرطيه و جزائش ‍ چيزى نظير اين باشد «'''كه اگر هم قرآنى نازل شود كه فرضا كوه ها را از جاى بكند و زمين را قطعه قطعه سازد و مردگان را به زبان آورد باز اينان هدايت نمى شوند مگر آنكه خدا بخواهد'''»
و ليكن خواننده محترم خود داورى مى كند كه سياق با هيچيك از اين چند معنا مساعدت ندارد، و حق معنا كه با سياق سازگار باشد همان است كه كلمه «'''بل '''» اعراض از خود جمله شرطيه سابق باشد و جزاء آن در تقدير گرفته شود. و همانطور كه گفتيم تقدير جمله شرطيه و جزائش ‍ چيزى نظير اين باشد «'''كه اگر هم قرآنى نازل شود كه فرضا كوه ها را از جاى بكند و زمين را قطعه قطعه سازد و مردگان را به زبان آورد باز اينان هدايت نمى شوند مگر آنكه خدا بخواهد'''»
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۳ </center>
أَ فَلَمْ يَايْئَسِ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَن لَّوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاس جَمِيعاً
أَ فَلَمْ يَايْئَسِ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَن لَّوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاس جَمِيعاً
سه وجه در معناى آيه : «'''افلم يياءس الذين امنوا ان لو يشاء الله لهدى الناس جميعا'''»
سه وجه در معناى آيه : «'''افلم يياءس الذين امنوا ان لو يشاء الله لهدى الناس جميعا'''»
اين آيه تفريع بر مطالب قبل است ، و در معناى آن سه وجه گفته اند:
اين آيه تفريع بر مطالب قبل است ، و در معناى آن سه وجه گفته اند:
خط ۵۱: خط ۵۳:
۳ - بعضى ديگر گفته اند: جمله «'''افلم يايئس '''» همان معناى ظاهرى خود را دارد و متضمن معناى علم نيست ، و جمله «'''ان لو يشاء اللّه '''» هم مربوط به آن نيست ، بلكه متعلق است به جمله «'''آمنوا'''»، البته با تقدير حرف باء، و متعلق «'''يياءس '''» هم محذوف شده ، و تقدير كلام چنين است : «'''افلم يايئس الذين آمنوا بان لو يشاء اللّه لهدى الناس ‍ جميعا من ايمانهم '''» يعنى : آيا هنوز ماءيوس نشده اند آنها كه ايمان دارند به اينكه اگر خدا بخواهد همه مردم را هدايت مى كند از اينكه كفار ايمان آورند؟
۳ - بعضى ديگر گفته اند: جمله «'''افلم يايئس '''» همان معناى ظاهرى خود را دارد و متضمن معناى علم نيست ، و جمله «'''ان لو يشاء اللّه '''» هم مربوط به آن نيست ، بلكه متعلق است به جمله «'''آمنوا'''»، البته با تقدير حرف باء، و متعلق «'''يياءس '''» هم محذوف شده ، و تقدير كلام چنين است : «'''افلم يايئس الذين آمنوا بان لو يشاء اللّه لهدى الناس ‍ جميعا من ايمانهم '''» يعنى : آيا هنوز ماءيوس نشده اند آنها كه ايمان دارند به اينكه اگر خدا بخواهد همه مردم را هدايت مى كند از اينكه كفار ايمان آورند؟
اين بود سه وجهى كه در معناى آيه گفته شده ، و از همه معتدل تر وجه وسطى است . و به هر حال ، آيه شريفه خالى از اشاره به اين نكته نيست كه مؤ منين آرزو مى كردند شايد كفار ايمان بياورند و شايد هم اين اميد ايشان ناشى از گفتار كفار بود كه مى گفتند: «'''لو لا انزل عليه آيه من ربه '''»، لذا پيش خود اميدوار شدند كه شايد آيتى غير از قرآن نازل بشود و در نتيجه كفار ايمان بياورند و لذا از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) درخواست كردند كه خواسته كفار را اجابت كند. خداى تعالى با آيه مورد بحث ، و در آيات ديگرى در كلام مجيدش ايشان را از ايمان آوردن آنان ماءيوس نمود. و اين گونه آيات هم در مكه و هم در مدينه نازل شده ، مانند، آيه شريفه سوره يس كه مكى است و مى فرمايد: «'''و سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤ منون '''» و آيه ششم سوره بقره كه مدنى است و مى فرمايد: «'''ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤ منون
اين بود سه وجهى كه در معناى آيه گفته شده ، و از همه معتدل تر وجه وسطى است . و به هر حال ، آيه شريفه خالى از اشاره به اين نكته نيست كه مؤ منين آرزو مى كردند شايد كفار ايمان بياورند و شايد هم اين اميد ايشان ناشى از گفتار كفار بود كه مى گفتند: «'''لو لا انزل عليه آيه من ربه '''»، لذا پيش خود اميدوار شدند كه شايد آيتى غير از قرآن نازل بشود و در نتيجه كفار ايمان بياورند و لذا از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) درخواست كردند كه خواسته كفار را اجابت كند. خداى تعالى با آيه مورد بحث ، و در آيات ديگرى در كلام مجيدش ايشان را از ايمان آوردن آنان ماءيوس نمود. و اين گونه آيات هم در مكه و هم در مدينه نازل شده ، مانند، آيه شريفه سوره يس كه مكى است و مى فرمايد: «'''و سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤ منون '''» و آيه ششم سوره بقره كه مدنى است و مى فرمايد: «'''ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤ منون
وَ لا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبهُم بِمَا صنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تحُلُّ قَرِيباً مِّن دَارِهِمْ حَتى يَأْتىَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يخْلِف الْمِيعَادَ
وَ لا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبهُم بِمَا صنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تحُلُّ قَرِيباً مِّن دَارِهِمْ حَتى يَأْتىَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يخْلِف الْمِيعَادَ
سياق آيات شهادت مى دهند بر اينكه منظور از جمله ((بما صنعوا'''» همان كفر ورزيدنشان به رحمان ، در قبال دعوت حقه اسلام است . و كلمه «'''قارعه '''» به معناى مصيبتى است كه انسان را بكوبد.
سياق آيات شهادت مى دهند بر اينكه منظور از جمله ((بما صنعوا'''» همان كفر ورزيدنشان به رحمان ، در قبال دعوت حقه اسلام است . و كلمه «'''قارعه '''» به معناى مصيبتى است كه انسان را بكوبد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۵ </center>
خط ۶۵: خط ۶۷:
گفتيم : كه منظور از «'''الذين كفروا'''» هر جا كه در قرآن بطور مطلق آمده باشد معاندين از مشركين عرب است ، كه در ابتداى دعوت اسلام عليه آن قيام مى كردند، همچنانكه مقصود از «'''الذين آمنوا'''» هر جا كه بدون قيد آمده باشد سابقين در اسلامند، كه در اول دعوت اسلام ايمان آوردند.
گفتيم : كه منظور از «'''الذين كفروا'''» هر جا كه در قرآن بطور مطلق آمده باشد معاندين از مشركين عرب است ، كه در ابتداى دعوت اسلام عليه آن قيام مى كردند، همچنانكه مقصود از «'''الذين آمنوا'''» هر جا كه بدون قيد آمده باشد سابقين در اسلامند، كه در اول دعوت اسلام ايمان آوردند.
اين را نيز بايد دانست كه مفسرين در آيه شريفه مورد بحث اقوال گوناگونى دارند، كه چون فائده اى در ايراد بيشتر آنها نديديم از ايرادش ‍ خوددارى نموديم . علاوه بر اينكه آنچه ما خود اختيار نموده و آورديم براى اهل بحث كافى است ، و - ان شاء اللّه - در بحث روايتى آتيه بعضى از آن اقوال را خواهيم آورد.
اين را نيز بايد دانست كه مفسرين در آيه شريفه مورد بحث اقوال گوناگونى دارند، كه چون فائده اى در ايراد بيشتر آنها نديديم از ايرادش ‍ خوددارى نموديم . علاوه بر اينكه آنچه ما خود اختيار نموده و آورديم براى اهل بحث كافى است ، و - ان شاء اللّه - در بحث روايتى آتيه بعضى از آن اقوال را خواهيم آورد.
وَ لَقَدِ استهْزِىَ بِرُسلٍ مِّن قَبْلِك فَأَمْلَيْت لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثمَّ أَخَذْتهُمْ فَكَيْف كانَ عِقَابِ
وَ لَقَدِ استهْزِىَ بِرُسلٍ مِّن قَبْلِك فَأَمْلَيْت لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثمَّ أَخَذْتهُمْ فَكَيْف كانَ عِقَابِ
اين آيه تاءكيد همان وعيد قطعى است كه در آيه قبلى كرده بود، به بيان نظائر آن تا دلالت كند بر اينكه تهديد در آيه قبلى صرف تهديد نيست و آنچنان نيست كه دليلى بر وقوعش نباشد، بلكه از امكان وقوع گذشته ، وقوع هم يافته است ، و آنچنان نيست كه كفار پيش خود پنداشته و گفتند: «'''لقد وعدنا هذا نحن و آباونا من قبل ان هذا الا اساطير الاولين '''»
اين آيه تاءكيد همان وعيد قطعى است كه در آيه قبلى كرده بود، به بيان نظائر آن تا دلالت كند بر اينكه تهديد در آيه قبلى صرف تهديد نيست و آنچنان نيست كه دليلى بر وقوعش نباشد، بلكه از امكان وقوع گذشته ، وقوع هم يافته است ، و آنچنان نيست كه كفار پيش خود پنداشته و گفتند: «'''لقد وعدنا هذا نحن و آباونا من قبل ان هذا الا اساطير الاولين '''»
آرى ، قبل از تو (اى پيغمبر اسلام ) بفرستادگان ديگر نيز كفر ورزيدند، و استهزاء كردند، و معجزات دلبخواه پيشنهاد كردند، عينا همينطور كه اينان به دعوت تو كفر مى ورزند و با وجود معجزه قرآن ، معجزات ديگرى از پيش خود پيشنهاد مى كنند، من هم كفار را هميشه مهلت مى دهم و سپس ايشان را به عذاب خود مى گيرم ، و كس نمى داند كه عقاب من چگونه است ، آيا صرف تهديد است ؟ و يا چيزيست كه مى توانند از آن بگريزند؟ و يا چيزيست كه مى توانند تحمّل كنند؟ پس ‍ وقتى عذاب من بر امتهاى گذشته نازل شده اينها نيز بايد بدانند كه عذاب من واقع شدنى است ، و بايد از كارهايى كه نظير افعال آنان است بپرهيزند تا آنچه بر سر آنان آمد بر سر اينان نيايد.
آرى ، قبل از تو (اى پيغمبر اسلام ) بفرستادگان ديگر نيز كفر ورزيدند، و استهزاء كردند، و معجزات دلبخواه پيشنهاد كردند، عينا همينطور كه اينان به دعوت تو كفر مى ورزند و با وجود معجزه قرآن ، معجزات ديگرى از پيش خود پيشنهاد مى كنند، من هم كفار را هميشه مهلت مى دهم و سپس ايشان را به عذاب خود مى گيرم ، و كس نمى داند كه عقاب من چگونه است ، آيا صرف تهديد است ؟ و يا چيزيست كه مى توانند از آن بگريزند؟ و يا چيزيست كه مى توانند تحمّل كنند؟ پس ‍ وقتى عذاب من بر امتهاى گذشته نازل شده اينها نيز بايد بدانند كه عذاب من واقع شدنى است ، و بايد از كارهايى كه نظير افعال آنان است بپرهيزند تا آنچه بر سر آنان آمد بر سر اينان نيايد.
خط ۷۱: خط ۷۳:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۷ </center>
و اگر فرمود: «'''فامليت للذين كفروا'''» با اينكه جا داشت بفرمايد: «'''فامليت للذين استهزوا'''» بدين منظور بوده كه بفهماند استهزاء كفر بوده ، همچنانكه كفرشان كفر استهزاء بوده ، پس ايشان كافرانى استهزاء كننده به آيات خدا بودند، همچنانكه معاصرين رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) همينطور بودند، قرآن را كه خود آيت خدا بود انكار نموده ، از در استهزاء مى گفتند: «'''چرا آيتى از ناحيه پروردگارش بر او نازل نمى شود'''»
و اگر فرمود: «'''فامليت للذين كفروا'''» با اينكه جا داشت بفرمايد: «'''فامليت للذين استهزوا'''» بدين منظور بوده كه بفهماند استهزاء كفر بوده ، همچنانكه كفرشان كفر استهزاء بوده ، پس ايشان كافرانى استهزاء كننده به آيات خدا بودند، همچنانكه معاصرين رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) همينطور بودند، قرآن را كه خود آيت خدا بود انكار نموده ، از در استهزاء مى گفتند: «'''چرا آيتى از ناحيه پروردگارش بر او نازل نمى شود'''»
أَ فَمَنْ هُوَ قَائمٌ عَلى كلِّ نَفْسِ بِمَا كَسبَت وَ جَعَلُوا للَّهِ شرَكاءَ
أَ فَمَنْ هُوَ قَائمٌ عَلى كلِّ نَفْسِ بِمَا كَسبَت وَ جَعَلُوا للَّهِ شرَكاءَ
<span id='link358'><span>
<span id='link358'><span>
==معناى قائم بودن خداى تعالى بر هر نفس و به هر آنچه مى كند ==
==معناى قائم بودن خداى تعالى بر هر نفس و به هر آنچه مى كند ==
خط ۸۰: خط ۸۲:
<span id='link359'><span>
<span id='link359'><span>
==احتجاجى بى سابقه عليه مشركين : اوصاف وفضائل شركاى خدا را بيان كنيد... ==
==احتجاجى بى سابقه عليه مشركين : اوصاف وفضائل شركاى خدا را بيان كنيد... ==
قُلْ سمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لا يَعْلَمُ فى الاَرْضِ أَم بِظهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ
قُلْ سمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لا يَعْلَمُ فى الاَرْضِ أَم بِظهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ
بعد از آنكه فرمود: «'''وجعلوا للّه شركاء'''» دوباره با بيان ديگرى كه از بيان سابق اخذ شده گفتارشان را باطل نموده است .
بعد از آنكه فرمود: «'''وجعلوا للّه شركاء'''» دوباره با بيان ديگرى كه از بيان سابق اخذ شده گفتارشان را باطل نموده است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۹۸ </center>
خط ۹۳: خط ۹۵:
و اما وجه ارتباط ميان اين سه دليل ، اين است كه بت پرستان در پرستش ‍ بتها و شريك خدا قرار دادن آنها متردد بودند، زيرا از هر طرف اشكال بر ايشان وارد بود اگر بگويند شريك خدايند، دليلى ندارند، چون در بتهاى خود اوصافى كه دلالت بر الوهيت آنها بكند سراغ ندارند، و اگر ادعا كنند كه چنين اوصافى در بتهاى خود ديده اند، دروغ گفته اند، زيرا معنايش اين مى شود كه ايشان به وجود شركاى خدا پى برده باشند، ولى خداوند از وجود آنها بى خبر باشد. و اگر به صرف لقلقه زبان اكتفاء كنند، بدون اينكه حقيقتى داشته باشد در حقيقت خواسته اند خدا را فريب دهند، و خدا بزرگتر از اين حرفها است ، خيلى هم بزرگتر است .
و اما وجه ارتباط ميان اين سه دليل ، اين است كه بت پرستان در پرستش ‍ بتها و شريك خدا قرار دادن آنها متردد بودند، زيرا از هر طرف اشكال بر ايشان وارد بود اگر بگويند شريك خدايند، دليلى ندارند، چون در بتهاى خود اوصافى كه دلالت بر الوهيت آنها بكند سراغ ندارند، و اگر ادعا كنند كه چنين اوصافى در بتهاى خود ديده اند، دروغ گفته اند، زيرا معنايش اين مى شود كه ايشان به وجود شركاى خدا پى برده باشند، ولى خداوند از وجود آنها بى خبر باشد. و اگر به صرف لقلقه زبان اكتفاء كنند، بدون اينكه حقيقتى داشته باشد در حقيقت خواسته اند خدا را فريب دهند، و خدا بزرگتر از اين حرفها است ، خيلى هم بزرگتر است .
زمخشرى در كشاف گفته : اين احتجاج و اسلوبهايش بسيار عجيب است ، و خود با زبانى رسا و شيوا فرياد مى زند كه از زبان بشر نيست ، مگر كسى معرفت و يا انصاف نداشته باشد.
زمخشرى در كشاف گفته : اين احتجاج و اسلوبهايش بسيار عجيب است ، و خود با زبانى رسا و شيوا فرياد مى زند كه از زبان بشر نيست ، مگر كسى معرفت و يا انصاف نداشته باشد.
بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صدُّوا عَنِ السبِيلِ وَ مَن يُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صدُّوا عَنِ السبِيلِ وَ مَن يُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
كلمه ((بل '''» به معناى اعراض و آيه شريفه اعراض از دليلهاى ذكر شده و لوازم آنست ، و معنايش اين است كه اين دليلها را واگذار، زيرا اينان اگر براى خدا شريك قائل مى شوند بخاطر هيچ يك از اين وجوه كه گفتيم نيست ، بلكه علتش تنها اين است كه شيطان شرك را در نظرشان جلوه داده و بدين وسيله از راه خدايشان باز داشته است .
كلمه ((بل '''» به معناى اعراض و آيه شريفه اعراض از دليلهاى ذكر شده و لوازم آنست ، و معنايش اين است كه اين دليلها را واگذار، زيرا اينان اگر براى خدا شريك قائل مى شوند بخاطر هيچ يك از اين وجوه كه گفتيم نيست ، بلكه علتش تنها اين است كه شيطان شرك را در نظرشان جلوه داده و بدين وسيله از راه خدايشان باز داشته است .
چون اينان علم دارند بر اينكه هيچ حجتى بر شركت اين شركاء ندارند، و اين را هم مى دانند كه صرف ادعا، بتها را شريك خدا نمى سازد، ليكن هدفشان از ترويج بت پرستى و الوهيت بتها و جلب توجه عامه بسوى آنها، تنها و تنها بدست آوردن پول و زخارف دنيا است ، و چون دعوت تو سد راه منافع ايشان است ، از اين نظر از در لجبازى و دشمنى با تو نسبت به عبادت بتها تعصب به خرج داده ، مردم را بيش از پيش بسوى بت و بسوى توسل به آن دعوت مى كنند، تا هم سد راه تو شوند، و همه مردم را گمراه كنند.
چون اينان علم دارند بر اينكه هيچ حجتى بر شركت اين شركاء ندارند، و اين را هم مى دانند كه صرف ادعا، بتها را شريك خدا نمى سازد، ليكن هدفشان از ترويج بت پرستى و الوهيت بتها و جلب توجه عامه بسوى آنها، تنها و تنها بدست آوردن پول و زخارف دنيا است ، و چون دعوت تو سد راه منافع ايشان است ، از اين نظر از در لجبازى و دشمنى با تو نسبت به عبادت بتها تعصب به خرج داده ، مردم را بيش از پيش بسوى بت و بسوى توسل به آن دعوت مى كنند، تا هم سد راه تو شوند، و همه مردم را گمراه كنند.
خط ۹۹: خط ۱۰۱:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۰۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۰۰ </center>
و ايشان هم مردم را گمراه نمودند، و ليكن در عين حال خداوند گمراهشان كرد و از نعمت هدايت محرومشان نمود، و كسى كه خدا او را گمراه كرده باشد هدايت كننده اى نخواهد داشت .
و ايشان هم مردم را گمراه نمودند، و ليكن در عين حال خداوند گمراهشان كرد و از نعمت هدايت محرومشان نمود، و كسى كه خدا او را گمراه كرده باشد هدايت كننده اى نخواهد داشت .
لهَُّمْ عَذَابٌ فى الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَاب الاَخِرَةِ أَشقُّ وَ مَا لهَُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ
لهَُّمْ عَذَابٌ فى الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَاب الاَخِرَةِ أَشقُّ وَ مَا لهَُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ
كلمه «'''اشق '''» صيغه افعل تفضيل است از ماده «'''مشقه '''» است . و كلمه «'''واق '''» اسم فاعل از ماده «'''وقايه '''» به معناى نگهدارى است .
كلمه «'''اشق '''» صيغه افعل تفضيل است از ماده «'''مشقه '''» است . و كلمه «'''واق '''» اسم فاعل از ماده «'''وقايه '''» به معناى نگهدارى است .
در اين آيه بطور اختصار عذابى را كه در آيات سابق وعده داده بود بيان مى كند. و مقصود از جمله «'''و ما لهم من اللّه من واق '''» نفى شفاعت و تاءثير آن در حق ايشان است ، و معنايش اين است كه به هيچ وجه كسى را ندارند كه شفاعتشان كند.
در اين آيه بطور اختصار عذابى را كه در آيات سابق وعده داده بود بيان مى كند. و مقصود از جمله «'''و ما لهم من اللّه من واق '''» نفى شفاعت و تاءثير آن در حق ايشان است ، و معنايش اين است كه به هيچ وجه كسى را ندارند كه شفاعتشان كند.
<span id='link360'><span>
<span id='link360'><span>
==وعده به مؤ منان در مقابل وعيدى كه به كافران داده شد ==
==وعده به مؤ منان در مقابل وعيدى كه به كافران داده شد ==
مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ أُكلُهَا دَائمٌ وَ ظِلُّهَا تِلْك عُقْبى الَّذِينَ اتَّقَوا وَّ عُقْبى الْكَفِرِينَ النَّارُ
مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ أُكلُهَا دَائمٌ وَ ظِلُّهَا تِلْك عُقْبى الَّذِينَ اتَّقَوا وَّ عُقْبى الْكَفِرِينَ النَّارُ
كلمه «'''مثل '''» به معناى توصيفى است كه موصوف را ممثل و مجسم نمايد.
كلمه «'''مثل '''» به معناى توصيفى است كه موصوف را ممثل و مجسم نمايد.
در آيه شريفه وعده جميلى را كه در قبال وعيد كفار به مردم پرهيزگار اختصاص داده بيان مى كند، تا هم آن را بيان كرده باشد، و هم اينكه زمينه براى خاتمه كلام كه خلاصه گيرى از نتيجه سعى كفار و مؤ منين در مسير بسوى پروردگار و بازگشتشان بسوى اوست ، فراهم گردد. و اگر در قبال كفار متقين را قرار داد، با اينكه مى بايست مؤ منين را قرار داده باشد، بدين منظور است كه اشاره كند بر اينكه كسانى به اين عاقبت حسنى نائل مى آيند كه علاوه بر ايمان ، عمل صالح هم داشته باشند، چون اگر ايمان به خدا داشته باشند و عمل صالح نكنند مؤ من به خدا و كافر به آيات او خواهند بود.
در آيه شريفه وعده جميلى را كه در قبال وعيد كفار به مردم پرهيزگار اختصاص داده بيان مى كند، تا هم آن را بيان كرده باشد، و هم اينكه زمينه براى خاتمه كلام كه خلاصه گيرى از نتيجه سعى كفار و مؤ منين در مسير بسوى پروردگار و بازگشتشان بسوى اوست ، فراهم گردد. و اگر در قبال كفار متقين را قرار داد، با اينكه مى بايست مؤ منين را قرار داده باشد، بدين منظور است كه اشاره كند بر اينكه كسانى به اين عاقبت حسنى نائل مى آيند كه علاوه بر ايمان ، عمل صالح هم داشته باشند، چون اگر ايمان به خدا داشته باشند و عمل صالح نكنند مؤ من به خدا و كافر به آيات او خواهند بود.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۸:
و بخاطر داريد كه گفتيم اين آيات نه گانه كه مورد بحث ما است تتمه آيات ده گانه قبل است كه با آيه «'''انزل من السماء ماء...'''» شروع مى شد.
و بخاطر داريد كه گفتيم اين آيات نه گانه كه مورد بحث ما است تتمه آيات ده گانه قبل است كه با آيه «'''انزل من السماء ماء...'''» شروع مى شد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش